گفتن بسم الله برای هر غذا
در کتاب لئالی الاخبار نقل شده است که روزی حضرت امیرالمومنین علی(ع) بالای منبر فرمودند:
هر کس هنگام غذا خوردن بسم الله الرحمن الرحیم را ترک نکند من ضامن می شوم که آن غذا به او ضرری نرساند.
ابن کوا که فردی منافق و دو رو بود، خواست سخن امام را لوث و بی رنگ جلوه دهد به این خاطر گفت: من دیشب چون خواستم غذا بخورم، بسم الله گفتم ولی آن غذا حال مرا دگرگون ساخت.
حضرت علی(ع) در پاسخ او فرمودند: شاید شب گذشته از یک نوع غذا بیشتر خورده ای و اگر بخواهی که غذاها به تو ضرر نرسانند، باید برای خوردن هر کدام بسم الله الرحمن الرحیم بگویی.
رسول خدا ص فرمودند:
چون خوان را می گذارند (یعنی سفره گسترانیده می شود) چهار هزار ملک دور آن را احاطه می کنند.
اگر بنده خدا بسم الله الرحمن الرحیم گفت؛ ملائکه می گویند: خدا به شما و طعامتان برکت بدهد و شیطان را دور کند، و بعد از فارغ شدن از غذا اگر بنده خدا گفت: الحمد لله ملائکه می گویند: اینها گروهی هستند که خداوند به ایشان نعمت داد و شکر این نعمت را اداء کردند.
اما اگر بنده خدا در اول سفره بسم الله نگفت ملائکه به شیطان می گویند: که ای فاسق بیا و با ایشان طعام بخور و اگر بنده از غذا خوردن فارغ شد و الحمد لله نگفت ملائکه می گویند: ایشان گروهی هستند که خدا به اینها نعمت داد و پروردگار را فراموش کردند.
امام صادق علیه السلام می فرمایند: هرگاه مسلمانی بخواهد طعام بخورد و چون لقمه را بردارد و بگوید بسم الله و الحمد لله رب العالمین پیش از آنکه لقمه به دهانش رسد خدای تعالی گناهانش را می آمرزد.
حلیه المتقین، ص39، آداب طعام
پیام های بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله رمز توحید، نام دیگران رمز کفر.
بسم الله رمز بقاء و دوام و هر چه رنگ خدایی نداشته باشد، فانی است
بسم الله رمز عشق به خدا و توکل به اوست
بسم الله رمز خروج از تکبر و اظهار عجز به درگاه خداست
بسم الله گام اول بندگی و عبودیت است
بسم الله رمز فراری دادن شیطان است، کسی که خدا را همراه داشت شیطان در او موثر نمی افتد
بسم الله عامل قداست یافتن کارها و بیمه کردن آنهاست
بسم الله گفتن، نشان آن است که خدایا من تو را فراموش نمی کرده ام
همان گونه که محصولات و کالاهای ساخت یک کارخانه، آرم و علامت آن کارخانه را دارد، خواه به صورت جزیی باشد یا کلی، روی آنها آرم و علامت است، مثلا یک کارخانه چینی سازی، علامت خود را روی تمام ظروف می زند، خواه ظرفهای بزرگباشند یا ظرفهای کوچک، یا اینکه پرچم هر کشوری هم بر فراز آن کشور است و هم بر فراز کشتیهای حمل و نقل آن کشور که در دریاها حرکت می کنند و هم بر روی میز اداری کارمندان.
این نشانه ها و علامتها به خاطر آن است که راه گم نشود و آن علامت فراموش نگردد.
نام خدا و یاد خدا نشان مسلمانی است، به همین دلیل است که در حدیث می خوانیم پیامبر اکرم ص فرمودند:
وقتی معلم بسم الله الرحمن الرحیم را به دانش آموز بیاموزد خداوند در نامه عمل طفل و پدر و مادر او معلم بیزاری از جهنم بنویسد
تفسیر نور-ص13و14
یک جرعه معرفت (امثال القرآن)
وقتی یوسف از زندان آزاد شد تا خواب عزیز مصر را تعبیر کند، ابتدا خواست تا زنان دربار مصر آورده شوند و حقیقت ماجرا آشکار شود؛ چون زنان حاضر شدند زلیخا لب به اعتراف گشود و حقیقت را بیان کرد: … الْئنَ حَصْحَصَ الحَقٌّ … ؛ الآن، حق آشکار شد.([1])
سخنی که دل آدمی را به تشویش و نا آرامی میافکند، سخن دروغ است و کلامی که اطمینان آور و شادی انگیز است، حرف راست است. همچنان که آوردهاند:
بازرگانی بود اندک مایه که میخواست سفرکند. صد من آهن داشت. در خانه دوستی، بر سبیل ودیعت نهاد و برفت. چون بازآمد؛ امین، ودیعت را بفروخته و بها، خرج کرده بود.
بازرگان، روزی به طلب آهن، به نزدیک او رفت. و مرد گفت: آهن تو، در بیغولهی خانه بنهاده بودم و احتیاط تمام بکرده، آنجا سوراخ موش بود، تا من واقف شدم، تمام بخورده بود. بازرگان جواب داد: راست میگویی، موش، آهن، سخت دوست دارد و دندان او بر خاییدن آن قادر باشد.
امین راستکار، شاد شد؛ یعنی پنداشت که بازرگان، نرم گشت و دل از آهن برداشت، گفت: امروز به خانه من، میهمان باش. پس بازرگان به سوی خانهی امین روان شد و چون به سر کوی رسید، پسری را از آنِ او ببُرد و پنهان کرد. چون بجستند و ندا در شهر دادند، بازرگان گفت: من، بازی دیدم که کودکی را در هوا میبرد. امین فریاد برداشت که: دروغ و محال چرا میگویی؟ باز، کودکی را چون برگیرد؟ بازرگان بخندید و گفت: در شهری که موش، صد من آهن بتواند خورد، بازی نیز، کودکی را به مقدار ده من، بر تواند گرفت. امین دانست که حال چیست. گفت: موش، آهن نخورده است، پسر، بازده و آهن بستان.([2])
حرمت دروغ و پرهیز از آن، شرط اخلاق دینی است؛ چرا که هر دروغگویی، در نظرها ساقط و در دیدهها، حقیر و بیاعتبار و احدی اعتنا به سخن او نمیکند و پست و ذلیل و خوار میگردد.
دل نـیـارامــد ز گفـتـار دروغ آب و روغن هیچ نیفروزد فروغ
در حدیث راست، آرام دل است راستـیهـا، دانـه دام دل است
مراد مولانا از دل دل پاک و مهذّب و آزموده و آبدیده و پخته و صیقل خورده است. چنین دلی، راست را از دروغ و راستگو را از دروغگو تمیز میدهد و سرّ این که بسیاری از مردم پاکدل، دعوت پیامبران را میپذیرند، همین است که احساس میکنند؛ آنان، مردمانی امین و صادق هستند.
امام علی(علیه السلام) فرمود: لایَجِدُ عَبدٌ طَعْمَ الإیمانَ حتّی یَترُکَ الکذبَ هزلهُ وجدّهُ؛ هیچ بندهای مزه ایمان را نچشد، مگر این که دروغ را ترک کند، چه شوخی باشد و چه جدّی!([3])
[1]. یوسف 12 : 51 .
[2]. کلیله و دمنه، ص 107.
[3]. اصول کافی، ج 4، ص 37.
از کتاب آیت اله مکارم شیرازی
داستان در مورد امام زمان (عج)
هنگامی که حضرت صاحب الزّمان علیه السلام از رحم مادر به دنیا آمد، انگشت سبّابه خود را به سمت آسمان بلند نمود؛ و در همین لحظه ناگهان عطسه ای کرد و سپس اظهار داشت: )الحمد للّه ربّ العالمین، و صلّی اللّه علی محمّد و آله(.
بعد از آن با کمال فصاحت فرمود: ظالمان و ستمگران گمان کرده اند که حجّت و ولیّ خداوند متعال زایل و نابود شونده است، چنانچه به ما اجازه سخن گفتن و بیان حقایق داده شود، همانا شکّ و شُبهه از بین خواهد رفت….
سخنی گهر بار از امام حاضر(عج)
1- توجّه امام مهدى(عليه السلام) به شيعيان خويش
إِنّا غَيْرُ مُهْمِلينَ لِمُراعاتِكُمْ، وَ لا ناسينَ لِذِكْرِكُمْ، وَ لَوْ لا ذلِكَ لَنَزَلَ بِكُمُ اللاَّْواهُ، وَ اصْطَلَمَكُمُ الاَْعْداءُ. فَاتَّقُوا اللّهَ جَلَّ جَلالُهُ وَ ظاهِرُونا:
ما در رعايت حال شما كوتاهى نمىكنيم و ياد شما را از خاطر نبرده يم، كه اگر جز اين بود گرفتارىها به شما روى مىآورد و دشمنان، شما را ريشه كن مىكردند. از خدا بترسيد و ما را پشتيبانى كنيد.
2- عمل صالح و تقرّب به اهل بيت(عليهم السلام)
فَلْيَعْمَلْ كُلُّ امْرِء مِنْكُمْ بِما يُقَرَّبُ بِهِ مِنْ مَحَبَّتِنا، وَلْيَتَجَنَّبْ ما يُدْنيهِ مِنْ كَراهِيَّتِنا وَ سَخَطِنا، فَإِنَّ امْرَأً يَبْغَتُهُ فُجْأَةً حينَ لا تَنْفَعُهُ تَوْبَةٌ، وَ لا يُنْجيهِ مِنْ عِقابِنا نَدَمٌ عَلى حَوْبَة:
هر يك از شما بايد به آنچه كه او را به دوستى ما نزديك مىسازد، عمل كند و از آنچه كه خوشايند ما نبوده و خشم ما در آن است، دورى گزيند، زيرا خداوند به طور ناگهانى انسان را مىگيرد، در وقتى كه توبه برايش سودى ندارد و پشيمانى او را از كيفر ما به خاطر گناهش نجات نمىدهد.
3- تسليم در مقابل دستورهاى اهل بيت(عليهم السلام)
فَاتَّقُوا اللّهَ، وَ سَلِّمُوا لَنا، وَ رُدُّو الاَْمْرَ إِلَيْنا، فَعَلَيْنَا الاِْصْدارُ، كَما كانَ مِنَّا الاِْيرادُ، وَ لا تَحاوَلُوا كَشْفَ ما غُطِّىَ عَنْكُمْ، وَ اجْعَلُوا قَصْدَكُمْ إِلَيْنا بِالْمَوَدَّةِ عَلَى السُّنَّةِ الْواضِحَةِ:
از خدا بترسيد و تسليم ما شويد و كارها را به ما واگذاريد، بر ماست كه شما را از سرچشمه، سيراب برگردانيم، چنان كه بردن شما به سرچشمه از ما بود، در پى كشف آنچه از شما پوشيده شده نرويد. مقصد خود را با دوستى ما بر اساس راهى كه روشن است به طرف ما قرار دهيد.
4- تحقّق حتمى حقّ
أَبَى اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لِلْحَقِّ إِلاّ إِتْمامًا وَ لِلْباطِلِ إِلاّ زَهُوقًا، وَ هُوَ شاهِدٌ عَلَىَّ بِما أَذْكُرُهُ:
خداوند مقدّر فرموده است كه حقّ به مرحله نهايى و كمال خود برسد و باطل از بين برود، و او بر آنچه بيان نمودم گواه است.
5- خلقت هدفدار و هدايت پايدار
إِنَّ اللّهَ تَعالى لَمْ يَخْلُقِ الْخَلْقَ عَبَثًا وَ لا أَهْمَلَهُمْ سُدًى بَلْ خَلَقَهُمْ بِقُدْرَتِهِ وَ جَعَلَ لَهُمْ أَسْماعًا وَ أَبْصارًا وَ قُلُوبًا وَ أَلْبابًا ثُمَّ بَعَثَ إِلَيْهِمُ النَّبِيّينَ عَلَيْهِمُ السَّلامُ مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ، يَأْمُرُونَهُمْ بِطاعَتِهِ وَ يَنْهَوْنَهُمْ عَنْ مَعْصِيَتِهِ وَ يُعَرِّفُونَهُمْ ما جَهِلُوهُ مِنْ أَمْرِ خالِقِهِمْ وَ دينِهِمْ وَ أَنـْزَلَ عَلَيْهِمْ كِتابًا، وَ بَعَثَ إِلَيْهِمْ مَلائِكَةً يَأْتينَ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ مَنْ بَعَثَهُمْ إِلَيْهِمْ بِالْفَضْلِ الَّذى جَعَلَهُ لَهُمْ عَلَيْهِمْ:
خداوند متعال، خلق را بيهوده نيافريده و آنان را مهمل نگذاشته است، بلكه آنان را به قدرتش آفريده و براى آنها گوش و چشم و دل و عقل قرار داده، آن گاه پيامبران را كه مژده دهنده و ترساننده هستند به سويشان برانگيخت تا به طاعتش دستور دهند و از نافرمانىاش جلوگيرى فرمايند و آنچه را از امر خداوند و دينشان نمىدانند به آنها بفهمانند و بر آنان كتاب فرستاد و به سويشان فرشتگان برانگيخت تا آنها ميان خدا و پيامبران ـ به واسطه تفضّلى كه بر ايشان روا داشته ـ واسطه باشند.
نظر ایت الله مکارم شیرازی در مورد سحر وجادو
1- رجوع به فالگیر و جادوگر برای معالجه
آیا توسل به خداوند شرک است یا نه؟
آیا خداوند در قران موضوع توسل را مطرح کرده است؟آیا توسل شرک به خدا نیست؟
ابتدا معنای لغوی توسل را بررسی می کنیم:
«توسّل» در لغت به معناى انتخاب وسیله، و وسیله به معناى چیزى است که انسان را متقرّب به دیگرى کند. لسان العرب که از کتب معروف لغت است، مى گوید: «وسَّلَ فلان ٌ إلى الله وسیلةً إذا عَمِل عملا تقرّب به إلیه … و الوسیلة ما یتقرّب به إلى الغیر; توسّل جستن به سوى خدا وانتخاب وسیله این است که انسان عملى انجام دهد که او را به خدا نزدیک کند و وسیله به معناى چیزى است که انسان به کمک آن به چیز دیگرى نزدیک مى شود».در مصباح اللغة نیز آمده است : «الوسیلة ما یتقرّب به إلى الشىء و الجمع الوسائل» وسیله چیزى است که انسان با آن به چیز دیگر یا شخص دیگر نزدیک مى شود و جمع «وسیله» هم «وسائل» است. در مقاییس اللغة مى خوانیم: «الوسیلة الرغبة و الطلب; وسیله به معناى رغبت و طلب است» بنابراین وسیله هم به معناى تقرّب جستن است و هم به معناى چیزى است که باعث تقرّب به دیگرى مى شود و این یک مفهوم وسیع و گسترده اى دارد.(1)
بررسی معنای وسیله(توسل) درقران:
درقرآن مجید واژه وسیله در دو آیه به کار رفته است. اوّل آیه 35 سوره مائده است که مى گوید«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ وَجَاهِدُوا فِى سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»مخاطب در این آیه همه افراد با ایمانند. در این جا سه دستور داده شده است: اوّل دستور به تقوا، دوّم دستور به انتخاب وسیله، وسیله اى که ما را به خدا نزدیک کند و سوّم دستور به جهاد در راه خدا. نتیجه مجموع این صفات(تقوا و توسّل و جهاد) همان چیزى است که درآخر آیه آمده است: «لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ; این باعث فلاح و رستگارى شماست». دوّمین موردى که وسیله در قرآن مجید به کار رفته، آیه 57 سوره اسراء است. براى فهم معناى آیه 57 باید به آیه 56 برگردیم که مى فرماید : «قُلِ ادْعُوا الَّذِینَ زَعَمْتُمْ مِّنْ دُونِهِ فَلاَ یَمْلِکُونَ کَشْفَ الضُّرِّ عَنکُمْ وَلاَ تَحْوِیلا» اى پیغمبر بگو: کسانى را که غیر از اومعبود خود مى پندارید! بخوانید، آنها نه می توانند زیانی را از شما بر طرف کنند و نه هیچ تغییری در آن ایجاد کنند».با توجّه به جمله «قُلِ ادْعُوا الَّذِینَ» معلوم مى شود منظور از این آیه بت ها و امثال آنها نیست، چون «الذین» براى ذوى العقول (صاحبان عقل) است، بلکه منظور از آن فرشتگانى است که آنها مى پرستیدند یا حضرت مسیح است که گروهى به عنوان معبود پرستش او مى کردند.
این آیه مى گوید نه فرشتگان و نه حضرت مسیح نمى توانند مشکل شما را حل کرده و کشف ضرّ کنند.
آیه بعد مى گوید «اُوْلَئِکَ الَّذِینَ یَدْعُونَ یَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمْ الْوَسِیلَةَ»یعنى خود اینها (حضرت مسیح و فرشتگان) کسانى هستند که به درگاه خدامى روند و با وسیله اى به او تقرّب مى جویند، «أَیُّهُمْ أَقْرَب»هر
وسیله اى که نزدیک تر باشد « وَیَرْجُونَ رَحْمَتَهُ» و امید به رحمت خدا دارند «وَیَخَافُونَ عَذَابَهُ» ازعذاب خداوند مى ترسند چرا که «إِنَّ عَذَابَ رَبِّکَ کَانَ مَحْذُوراً» عذاب پروردگارت چیزى است که از آن هر کسى وحشت دارد».(2)
بنابراین توسل نه تنها شرک نیست بلکه دستور صریح خداوند است….
حدبث غدیر
1ـ عید خلافت و ولایت
روى زیاد بن محمد قال :
دخلت على ابى عبد الله (ع) فقلت :
للمسلمین عید غیر یوم الجمعة والفطر والاضحى ؟
قال : نعم ، الیوم الذى نصب فیه رسول الله (ص) امیرالمؤمنین (ع) . مصباح المتهجد : .736
زیاد بن محمد گوید :
بر امام صادق (ع) وارد شدم و گفتم : یا مسلمانان عیدى غیر از عید قربان و عید فطر و جمعه دارند ؟ امام (ع) فرمود :
آرى ، روزى که رسول خدا (ص) امیرمؤمنان (ع) را ( به خلافت و ولایت ) منصوب کرد .
2ـ برترین عید امت
قال رسول الله (ص) :
یوم غدیر خم افضل اعیاد امتى و هو الیوم الذى امرنى الله تعالى ذکره فیه بنصب اخى على بن ابى طالب علما لامتى، یهتدون به من بعدى و هو الیوم الذى کمل الله فیه الدین و اتم على امتى فیه النعمة و رضى لهم الاسلام دینا . ( امالى صدوق : 125، ح .8 )
رسول خدا (ص) فرمود :
روز غدیر خم برترین عید هاى امت من است و آن روزى است که خداوند بزرگ دستور داد ؛ آن روز برادرم على بن ابى طالب را به عنوان پرچمدار ( و فرمانده ) امتم منصوب کنم ، تا بعد از من مردم توسط او هدیت شوند ، و آن روزى است که خداوند در آن روز دین را تکمیل و نعمت را بر امت من تمام کرد و اسلام را به عنوان دین براى آنان پسندید .
3ـ عید بزرگ خدا
عن الصادق (ع) قال :
هو عید الله الکبر ، و ما بعث الله نبیا الا و تعید فى هذا الیوم و عرف حرمته و اسمه فى السماء یوم العهد المعهود و فى الارض یوم المیثاق المأخوذ و الجمع المشهود . ( وسائل الشیعه ، 5: 224، ح .1 )
امام صادق (ع) فرمود :
روز غدیر خم عید بزرگ خداست ، خدا پیامبرى مبعوث نکرده ، مگر ینکه این روز را عید گرفته و عظمت آن را شناخته و نام این روز در آسمان ، روز عهد و پایمان و در زمین ، روز پایمان محکم و حضور همگانى است .
4ـ عید ولایت
قیل لابى عبد الله (ع) :
للمؤمنین من الاعیاد غیر العیدین و الجمعة ؟
قال : نعم لهم ما هو اعظم من هذا ، یوم اقیم امیرالمؤمنین (ع) فعقد له رسول الله الولیة فى اعناق الرجال والنساء بغدیر خم . ( وسائل الشیعه ، 7: 325، ح .5 )
به امام صادق (ع) گفته شد :
یا مؤمنان غیر از عید فطر و قربان و جمعه عید دیگرى دارند ؟ فرمود :
آرى ، آنان عید بزرگتر از اینها هم دارند و آن روزى است که امیرالمؤمنین (ع) در غدیر خم بالا برده شد و رسول خدا مسأله ولایت را بر گردن زنان و مردان قرار داد .