فرق جشن هاى شاهنشاهى با جشن هاى دهه فجر انقلاب اسلامى
به جرأت مى توان گفت که خاندان پهلوى رکوردار مفاسد مالى و اخلاقى در طول دوران تاریخ ایران است. اعضاى خانواده پهلوى، نه تنها به خرید و مصرف شراب و مشروبات الکلى مشغول بودند، بلکه در ایجاد شراب فروشى و کابارهها و سایر مراکز عرضه مشروبات الکلى در سطح کشور و حتى کار قاچاق و واردات آن سابقه طولانى داشتند که در این میان نیز حمیدرضا، محمودرضا، اشرف و اسدالله علم رکورددار بودند.
حسنین هیکل در مورد این مراسم و جشن ها مى نویسد: شاه با عهده گرفتن نقش یک فرمانرواى مطلق و مستبد در سرزمین تقدیر، دچار یک جنون عظمت شده بود، اولین نشانه سمبلیک این شکوه و جلال جدید، مراسم تاجگذارى او بود. این مراسم چنان باشکوه بود که هیچ یک از تاجهاى خزانه سلطنتى ارزش این مراسم را نداشت و لذا شاه دستور داد که تاجهایى ساخته شود.حدود ۳۳۸۰ جواهر در تاج شاه و مقدار کمترى نیز در تاج هاى فرح و ولیعهد به کار رفته بود.
اوج شکوه و جلال سمبلیک شاه، در جشن هاى ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهى متجلى شد، این مراسم گسترده، پرخرج و باشکوه که به منظور پیوند دادن هرچه بیشتر تاریخ ایران با دوران باستان بر پا شد، نشان دهنده طرز تفکر شاه در این برهه است. در این جشنها، ۹ پادشاه، ۵ ملکه، ۲۱ نخست وزیر و پرنس و تعدادى از رؤساى جمهورى و معاونان رئیس جمهور و نخست وزیر، از کشورهاى مختلف جهان حضور داشتند. علاوه بر این عده اى از صاحبان امتیاز و سردبیران روزنامه ها، تاجران اسلحه و سرمایه داران هم از سوى شاه دعوت شده بودند.
به منظور برگزارى این جشنها، شهرى با گرانبهاترین تزیینات در کنار تخت جمشید بنا شد.
حسنین هیکل که گویا آغاز مراسم را درک کرده، اعتراف مى کند که از جهت زشتى و وقاحت تقریبا مضحک بود. جلال الدین مدنى از آن به عنوان یکى از مضحکترین اقدام هاى قرن و منوچهر محمدى آنرا به عنوان بزرگترین نمایش عصر نام مىبرند.
آنگونه که هیکل مىنویسد، تهیه غذا و آذوقه این مراسم بهعهده رستوران ماکسیم گذاشته شده بود و کوههاى خاویار و دیگر غذاهاى لذیذ به مصرف مىرسید.تجهیزات مورد نیاز براى تهیه و ادامه این خوشگذرانى فوق تصور بود، نیروگاههاى متعدد برق براى تأمین برق یخچالها و واحدهاى تهویه مطبوع، تلفنها، تلویزیونها، وسایل حمل و نقل وغیره در بیابان بر پا شده بود.
میزان هزینه این جشنها هیچ گاه معلوم نشد، ولى عمده بودجه مملکت، ظرف چند سال در اینراه به کار رفت و بسیارى از امور عادى کشور معوق ماند.علاوه بر بودجه دولت، برخى از سرمایهداران بخش خصوصى نیز در این مورد به دولت کمک کردند. حسنین هیکل، هزینه این مراسم سه روزه را براى ملت ایران ۱۲۰ میلیون دلار و منابع دیگر، رقم ۵۰۰ میلیون دلار را ذکر مىکنند. اما این جشنها پایان ماجرا نبود، سال ۱۳۵۱، سالگرد همین جشن ها را جشن گرفتند، چند ماه بعد، جشن هاى نخستین دهه انقلاب سفید را بر پا داشتند و بعد از آن نوبت به جشنهاى پنجاهمین سال سلطنت پهلوى رسید که آرم، برنامه، بودجه و سازمان آن خیلى مفصل بود. جشنها همچنان ادامه داشت و یکى پس از دیگرى از راه مى رسید. همه اینها غیر از جشن هاى عادى سالیانه بود که به مناسبت ایام تولد و ازدواج اعضاى خاندان سلطنتى بر پا مىشد و طى سالها، مدارس و ادارات به تعطیلى آنها عادت داشتند. اما این همه تجمل و تشریفات و تفریح و مسافرتهاى خارج، کافى نبود و شاه مى خواست جزیره کیش را به مونت کارلوى حارهاى ایران تبدیل کند که سلطنتش کفاف نکرد.به طور خلاصه باید گفت که این دوره، دوره اوج خوشى و خوشگذرانى شاه و خاندان سلطنتى بود.
منصور رفیع زاده آخرین رئیس شعبه ساواک در آمریکا در کتاب خاطرات خود پیرامون جشن هنر افسانهاى شاه در تخت جمشید شیراز که به مناسبت نظام ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهى در ایران برگزار گردید، مىنویسد: «یک لیست کامل از بخش خریدهاى ساواک به دست آوردم که براساس آن کار طبخ اغذیه جشن، به رستوران ماکزیم در پاریس محول شد. تزئین ۵۹ چادر میهمانها و ۳ چادر سلطنتى که همگى مجهز به تهویه مطبوع بودند، در صحرا بهعهده شرکت فرانسوى جانس در پاریس گذارده شد. این شرکت مسؤولیت دکور مجدد کاخ سفید براى ژاکلین کندى را نیز بر عهده داشت. مبلها از نوع لویى ۱XV، حمامها از سنگ مرمر فرانسوى، شمعدانها لیموگیس چینى و ظروف کریسالى باکارات بودند.
براى این جشنها ۱۶۵ پیشخدمت زن و مرد، ۲۵ متخصص زیبایى (زن و مرد)، ۱۵۰۰ کلاه گیس مردانه، ۳۰۰ نیم کلاه گیس، ۴۰۰ جفت مژه و لباسهاى فرانسوى در نظر گرفته شد. طبق گزارش ۱۵ اکتبر ۱۹۷۱ (۱۳۵۰) مجله تایم ۵/۳ تن کره و پنیر، نیم تن خامه، ۲۵۰ بطرى شراب، معادل۸۴۰۰۰۰ دلار لامپهاى رنگى و فرش و قالیچه براى تمامى چادرها، محوطهسازى که شامل چند هزار قطعه فضاى سبز و چند هزار تاج گل مىشد، همه توسط نیروى هوایى ایران از پاریس به ایران آورده شده بود. تأمین اجناس و اشیاى این مراسم، بازرگانان پاریسى را که تهیه همهچیز را بر عهده داشتند، یک سال تمام مشغول کرد. پروازهاى دوبار در ماه هواپیما و ستون کامیونها کلیه اقلام مورد نظر را از پاریس به صحرا حمل نمودند. یکى از خلبانان ایرانى به من گفت من با هواپیما به اندازه یک سال پرواز فرش و کریستال و مشروب و سنگ مرمر براى حمامها حمل و نقل کرده ام.
هر چند فرش ایران در دنیا از شهرت چند صدساله برخوردار است، تمامى فرشهاى مورد نیاز چادرها به فرانسه سفارش شده بود. مطابق گزارش مجله تایم لیست خرید ماکسیم ۲۵۰۰ بطر شراب (ازجمله شرابهاى منطقه شاتو در فرانسه به قیمت یکصد دلار بابت هر شیشه) را در بر مىگرفت که یک ماه قبل از مراسم به ایران ارسال شده بود. مدتها قبل از جشن، شاه به ساواک دستور داده بود جلوى درز هرگونه خبرى در مورد هزینههاى گزاف و ولخرجىهایش را مخصوصاً به روزنامههاى نیویورک و لوموند بگیرد. تنها غذاى ایرانى که در این جشن مورد استفاده قرار گرفت خاویار دریاى خزر بود.
در یکى از سفرهایم به تهران، تیمسار مقدم رئیس ساواک به من گفت: اگر از ارقام نجومى خرجها و دزدىهایى که براى تدارک این جشنها در جریان است مطلع شوى مغزت داغ مىشود. مجموع این جشن ۳۰۰ میلیون دلار برآورد شد، اما مسلماً هزینههاى واقعى به مراتب بیش از مبلغ فوق بود، زیرا عمده مخارج به گردن وزارتخانههاى مختلف بود و هیچ یک از وزرا جرأت مطرح نمودن آنرا نزد شاه نداشتند. همچنین تمامى سازمانهاى دولتى و شرکتهاى خصوصى موظف بودند مبالغى را به برگزارى این جشن اختصاص دهند. طبق یک برآورد تقریبى، توسط شاه ۸۰۰ میلیون دلار در این جشن هزینه شد.»
اینها نمونه هاى کوچکى از هزاران مورد مفاسد اقتصادى این جشنها بود که به واقع قیاس اینگونه موارد با جشن هاى انقلاب اسلامى اصلا درست نیست. و نوعى جفاست.