از فاطمه تا مهدی عج
6 ـ دورى هر دو از مردم و ستمگران
الف) دورى حضرت زهرا (س) از مردم:
بعد از آن تلاشى كه حضرت زهرا(س) براى هدايت مردم و برگرداندن ولايت به حضرت على كرد، و مورد بى مهرى و ستم قرار گرفت، از مردم فاصله گرفت و در خانه مشغول عزادارى و گريه بر فقدان پدر شد، امّا اين بار هم مورد بىلطفى قرار گرفت و جمعى از بزرگان به حضور اميرالمؤمنين على آمدند و عرض كردند:فاطمه(س) شب و روز گريه مىكند. شب از گريه آن حضرت خواب نداريم و روز براى ما آرامش نيست تا بتوانيم به امور معاش خود بپردازيم. ما از تو تقاضا مىكنيم كه به آن حضرت بگويى، يا شب گريه كند و روز آرام باشد و يا روز گريه كند و شب آرام باشد.
حضرت على نزد فاطمه(س) رفت و او را همچنان گريان ديد. كمى كه آرام گرفت، به او فرمود: «از من تقاضا كردند كه شما، يا شب گريه كنى يا روز». فاطمه(س) گفت:«من به زودى از ميان آنان مىروم. دست از گريهام برنمىدارم تا به پدرم ملحق شوم»
سپس حضرت على براى فاطمه (س) سرپناهى به نام «بيت الأحزان» دورتر از خانههاى مردم در قبرستان بقيع ساخت.
فاطمه (س) هر روز صبح حسن و حسين را در پيش روى خود به سوى بقيع روانه مىكرد و گريان به بيت الأحزان مىرفت. وقتى كه شب فرا مىرسيد، حضرت على نزد او مىآمد و همراه آن حضرت به خانه مراجعت مىكرد.( فرهنگ فاطميه، ص 140)
امام صادق مىفرمايد: «هر روز از مدينه خارج مىشد و كنار قبرهاى شهيدان مشغول گريه بود»( بحار الأنوار، ج 43، ص 35)
وقتى زنان مدينه به عيادت حضرت فاطمه(س) آمدند و از احوال آن حضرت پرسيدند، حضرت فاطمه (س) پس از حمد خداوند و درود بر پدرش فرمود: «حالم چنين است كه به خدا سوگند از دنياى شما بيزار و بر مردانتان خشمناكم»( چشمه دربستر، ص 434)
ب) دورى حضرت مهدى از مردم و ستمگران:
حضرت مهدى از هنگام ولادت، از مردم و به ويژه ستمگران، مخفى بود. در آغاز ولادت، بعضى به صورت محدود مىتوانستند خدمت آن حضرت برسند. اين محدوديت، در زمان غيبت صغرى بيشتر شد و در زمان غيبت كبرى به اوج خود رسيد و از مردم دورى مىفرمود.
امام باقر مىفرمايد:إذا غضب الله تبارك و تعالى على خلقه، نحّانا عن جوارهم.هنگامى كه خداى تبارك و تعالى بر مردمان خشمگين شود، ما را از مجاورت آنان دور مىسازد(روزگار رهايى، ج 1، ص 191)
در روايات ديگر داريم، ولادت و رشد او مخفى است؛ پنهانى است، كه انتظار مىكشد. مردم امام خود را نمىبينند، او در موسم حج حاضر مىشود و مردم را مىبيند اما مردم او را نمىبينند.( كافى، ج 1،)
خود حضرت مهدى در توقيع شريف به شيخ مفيد مىفرمايد: اگر چه ما در مكان دور دستى زندگى مىكنيم، مكانى كه از خانههاى ستمگران به دور است، به جهت مصلحتى كه خداوند براى ما و شيعيان ما ديده در اين دورى، امّا ما از خبرهاى شما آگاه هستيم(احتجاج،ج 2، )
حضرت به على بن ابراهيم بن مهزيار فرمود:
پدرم امام عسكرى با من پيمان بسته كه در كنار گروهى كه مورد غضب و نفرين خداوند قرار گرفتند، زندگى نكنم و به من دستور داده كه تنها در كوههايى كه عبور از آن دشوار است و زمينهاى ويران، مسكن گزينم(طوسى، الغيبة، ، ص 266)