شهرضا و بزرگان
معرفی بزرگان شهرمان در این شماره به معرفی استاد اخلاق برجسته شهر، جانباز فاجعه 7 تیر و پدر شهید آیت اله شیخ قدرت اله نجفی می پردازیم. ایشان در تاریخ 1/4/1319 شمسی مطابق با 15 جمادی الاول 1359 هـ.ق در شهرستان شهرضا (قمشه) متولد شدند. ایشان در حال حاضر ضمن وعظ، ارشاد و خطابه در شهرضا به تدریس در حوزه و دانشگاه مشغول می باشند. طبق گفته استاد و معرفی ای که در رادیو معارف داشتند ایشان از کودکی علاقه زیاد به روحانیون داشتند و به تحصیل در حوزه مشغول شدند و از سن 17 سالگی وارد حوزه علمیه قم شده و در درس اساتید و علمای بزرگ همچون آیت اله ستوده، اعتمادی، سلطانی، شهید مطهری تلمذ نمودند و اساتید حکمت و عرفان ایشان علامه طباطبایی، شهید مطهری، آیت اله حسن زاده آملی و جوادی آملی بودند.
از جمله سوابق فرهنگی ایشان قبل و بعد از انقلاب اسلامی به این شرح است: قبل از پیروی انقلاب اسلامی، شرکت در تحصن ها و تظاهرات علما و مردم شهر، افشای جنایات ستم شاهی در منبرها و ممنوع المنبر شدن در شهرضا بدلیل فعالیتهای سیاسی و انقلابی و بعد از انقلاب ایشان نماینده دوره اول و پنجم مجلس بودند و در تدوین ماهنامه های متعدد اخلاقی- عقیدتی و سیاسی فعال بودند. تدوین 755 مقاله در روزنامه رسالت در سالهای 72 تا 75 که در کتابی با عنوان «قطره ای از دریای معارف» در دو جلد
در سال 88 توسط انتشارات حوزه به چاپ رسیده از جمله فعالیتهای استاد بزرگوار می باشد.
مجموعه سخنرانی های ایشان در برنامه «مکارم خوبان» از رادیو معارف در سال های 87 تا 90 پخش شده و اخیراً هم رادیو معارف تمام سخنرانی ها را در قالب 4 سی دی تنظیم و تکثیر نموده است. از دیگر اقدامات و فعالیتهای استاد نوشتن کتاب «با سالکان وادی نور» و «چشمه های سلوک» در چهار موضوع مختلف و «اخلاق نظری» برای طلاب سطوح مقدماتی حوزه می باشد.
جهت آشنایی بیشتر با ایشان به رساله مرد فریاد و سکوت و کتاب قطره ای از دریای معارف ج 2 فصل 5 می توان مراجعه کرد. انشاءاله این استاد بزرگوار همیشه سلامت باشند و مردم شهر بتوانند از انفاس عرفانی ایشان در منبرها استفاده ببرند.
* پایگاه اندیشوران حوزه
* رادیو معارف، اطلاعات کارشناس آیت اله نجفی
» فصلنامه نجد مدرسه شماره18 پاییز95
ما مأمور به ادای تکلیف هستیم
یک روز از عملیات بدر می گذشت و ما هنوز نتوانسته بودیم به هدف نهایی از پیش تعیین شده عملیات برسیم و دشمن هم فشار زیادی را وارد آورده و بعضی مناطق آزاد شده را متصرف شده بود در چهره تک تک فرماندهان و رزمندگان اسلام گرد غم و ناامیدی و اندوه دیده می شد. از سوی فرماندهی قرارگاه مرکزی، همه یگان ها آماده بودند تا به محض فرا رشسیدن شب بر دشمن که تازه به مناطق از دست داده راه یافته بود، حمله کنند ناگهان جو سکوت و غمباری که بر همه جا حاکم بود با رسیدن چند سطر پیام امام شکست و به جوّی مملو از امید، اطمینان و آرامش تبدیل شد.
امام طی پیامی به فرماندهان ارتش و سپاه فرموده بودند: به فرماندهان سپاه و ارتش بگویید چون گزارش دادند بعضی ها ناراحت هستند می خواستم بگوییم هیچ جای نگرانی نیست البته من برای شهدا و شما دعا می کنم ولی همه ما باید بدانیم که تابع اراده خداوند هستیم ما از ائمه که بالاتر نیستیم آنها هم در ظاهر بعضی وقتها موفق نبودند… ما که نسبت به مقام اینها چیزی نیستیم
عمده مشیت خداوند است که هر چه او بخواهد همان خوب است و چون عسل شیرین و باید با آغوش باز پذیرای آنچه او می خواهد باشیم و از هیچ نگران نباشید، محکم باشید*…
* برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج4، ص19-20
فصلنامه نجد مدرسه شماره18 پاییز95
بهترین معجون تقویتی برای مغز جلوگیری ازپوکی استخوان وآلزایمر
صبحانه های خوشمزه ، مفید و رژیمی در طب سنتی
1-شیر بادام ( مزاج معتدل)
مواد لازم
مغزبادام:15عددمتوسط
آب:یک لیوان
عسل یاخرما:1قاشق غذاخوری عسل یا 2 عددخرما
طرز تهیه
بادام هارامیتوانیم ازشب قبل درمقداری آب خیس کنیم و بعدپوست آن راجداکنیم و یا میتوانیم بادام هارا درآب درحال جوش بریزیم یک قل که زد ازروی حرارت برداریم بعدازولرم شدن پوستشان راجداکنیم(بهتراست بادام هاباپوست استفاده شود).
بادام هاراباآب وعسل یاخرمادرمخلوط کن میریزیم وآماده میکنیم.
مجموع کالری:200
2-شکلات صبحانه1(مزاج گرم)
مواد لازم
ارده :یک قاشق مرباخوری
پودرفندق نصف ق چایخوری
عسل:نصف قاشق مرباخوری
طرز تهیه
ارده رادریک ظرف چینی مناسب ریخته عسل رااضافه کرده وخوب مخلوط میکنید تاسفت و یکدست شود
بعدپودرفندق خام راروی آن بپاشید وبایک واحدنان(30گرم) میل کنید.
میتوانیدبه جای پودرفندق ازپودرگردو و یاپودرنارگیل هم استفاده کنید. این صبحانه بسیارانرژی زااست.
مجموع کالری:200
3- شکلات صبحانه2(مزاج گرم)
مواد لازم
ارده:یک قاشق غذاخوری
عسل:نصف قاشق مرباخوری
پودرپسته خام:نصف قاشق مرباخوری
پودرکاکائو:کمی بانوک قاشق مرباخوری
طرز تهیه
ارده رادریک ظرف چینی مناسب ریخته عسل رااضافه کرده وخوب مخلوط میکنید تاسفت ویکدست شود و پودرکاکائوراهم درظرف ریخته ومخلوط میکنید.
بعدپودرپسته خام راروی آن بپاشید و بایک واحدنان(30گرم) میل کنید این صبحانه مقوی انرژی زاو نشاط آوراست.
مجموع کالری:200
4-آب انجیر (مزاج گرم وتر)
مفیدبرای یبوست.پروستات.کبد وکم خونی.مفید برای روده ها
مواد لازم
انجیر:8عدد
آب:1ایوان
طرز تهیه
انجیرراشسته وازشب قبل درآب خیس میکنیم.آب انجیررامیتوان به عنوان یک وعده صبحانه استفاده کرد.
مجموع کالری:200
5-فرنی باشیر (مزاج:معتدل)
مفیدبرای معده و روده.سودمند برای خواب آرام.
مواد لازم
گلاب:1قاشق غذاخوری
آردبرنج:اقاشق غذاخوری
شیرمحلی:1لیوان
عسل:1قاشق غذاخوری
شیره کشمش یاشیره انگور:کمی برای تزیین(دلخواه)
طرز تهیه
آردبرنج رادرشیرحل میکنیم تانرم ویکدست شود.عسل وگلاب رااضافه کرده روی حرارت میگذاریم مرتب هم میزنیم تاجوش بیایدوغلیظ شود.وقتی آماده شددرصورت دلخواه باشیره انگورتزیین میکنیم وصرف مینماییم.
مجموع کالری:200
6-فرنی باشیربادام
مزاج:معتدل
مفید برای کم خونی واعصاب.تقویت عمومی
مواد لازم
شیربادام:یک سوم لیوان(طرزتهیه درقسمت بالا)
گلاب:دوقاشق غذاخوری
آردبرنج:یک قاشق غذاخوری
شیره انگوریاکشمش:یک قاشق مرباخوری
طرز تهیه
آردبرنج رادرشیربادام حل کرده تانرم ویکدست شود.عسل وگلاب رااضافه کرده وروی حرارت قرارمی دهیم.مرتب بهم زده تاجوش آمده وکمی غلیظ شود.ازروی حرارت برداشته درظرفی میکشیم تاخنک شود.باشیره انگوریاکشمش تزیین کرده ومیل مینمایید.
مجموع کالری:200
علما و روحانیون چگونه می توانند مردم را نسبت به حقوق شهروندی خود آگاه نمایند؟
مصاحبه با سرکار خانم اکرم السادات قرشی مدیر مدرسه علمیه معصومیه(س) خواهران شهرضا
«نقش علما نقش انبیا است» بنا براین روحانیون باید رسالت خودشان را با استناد به این روایت تبیین کنند.
اگر روحانیت رسالت اصیل خودش را انجام دهد موجب سلامت و رستگاری مردم میشود.
جامعه سخت محتاج حضور روحانیت عالم متعهد و بیمدعا است در حال حاضر جمهوری اسلامی ایران به دلیل بسیج دشمنان در توطئه به مکتب اهل بیت(ع) بیش از هر زمانی نیازمند حضور چشمگیر روحانیت متعهد و اثربخش هستند. روحانیت معظم در زمینه آگاه سازی شهروندان و بسترسازی برای گسترش فرهنگ حقوق شهروندی مسوولیت خطیری دارند.
حقوق شهروندی از جمله مفاهیمی است که به طور ویژه به برابری و عدالت توجه دارد و در نظریه های اجتماعی، سیاسی و حقوقی جایگاه خاصی پیدا کرده است.
منشور، کتیبه های متعدد بدست آمده در ادوار مختلف تاریخی، حاکی از توجه مردم ایران به این مباحث حقوقی است و فرهنگ و متون غنی اسلامی مملو از آموزه های دینی در رعایت حقوق اجتماعی و ارزش های انسانی است.
این مسئله زیبنده نظام اسلامی نیست که اسلام را متهم به تغافل از حقوق شهروندی بدانیم؛ چرا که حتی بعضی از حقوقدانان ایرانی هم در کتاب ها و سخنان خود تهمت هایی در باب این که اسلام به حقوق شهروندی بی توجه است، زده اند.
در قرآن کريم حقوق انسانها بسيار محترم است، آنجا که خداوند مي فرمايد: « و لقد کرمنا بني آدم ؛ ما به فرزندان انسان کرامت بخشيديم.
اسلام، با صراحت می گوید که: آنی که پیش خدا کرامت دارد، آدم مُتقی است. آدمی است که روشش صحیح باشد، تقوا داشته باشد، فاسد نباشد; مُفسِد نباشد. و نسبت به همه عرب و عجم و کرد و ترک و اینها به طور علی السواء به همه نظر دارد. همان طور که خدای تبارک و تعالی، در ایجاد یک طایفه با طایفه دیگری فرق نگذاشته است. پیغمبر اکرم، در عین حالی که خودشان عرب بودند، فرموده اند: که فخری از عرب بر عجم نیست و از عجم بر عرب نیست. هیچ کدام به دیگری تَفوّقی ندارد. همه آنها از یک پدرند و از یک مادرند، و علی السواء هستند.
وقتي که خداوند انسان را محترم مي شمارد، قطعًا براي او حقوقي قائل است، وقتي که حضرت رسول (ص) و حضرت علي (ع) نيز در خصوص انسان و شهروند به احترام سخن مي گويند، پيدا است که چه وظيفه و تکاليف سنگيني بر دوش علما قراردارد تا حقوق انسانها و شهروندان را به آنها بشناسانند. چرا که بسیاری از مردم از حقوق خود اطلاع دقیقی ندارند و یا بسیاری از حقوق مردم قانون خاصی ندارد.
نهج البلاغه را آیین حکومت داری و مردم مداری دانست و گفت: رساله حقوق امام سجاد (ع)، صحیفه سجادیه و منابع معتبر علمی همچون سیر و سلوک، سیاست نامه ها و نظایر آن همگی در راستای حقوق شهروندی هستند.
حقوق شهروندی هدیه ای الهی و حق همگانی، ذاتی و فطری انسان ها است که تحقق آن حقوق مدنی، سیاسی و اجتماعی جامعه را تضمین می کند.
بسیاری از مبانی حقوقی بر پایه فقه استوار است و اصولا حق شهروندی و حقوق بشر در دامن انبیاء رشد کرده و بوجود آمده است.
بسیاری از اوقات در زمینه صیانت از حقوق کودکان و زنان ، ارتقای احساس امنیت اجتماعی در مردم و جامعه ، پرورش عمومی قانونمداری، مبحث آپارتمان نشینی، قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی و فرهنگ سازی و نهادینه کردن فرهنگ عفاف و حجاب حقوق شهروندی نادیده گرفته می شود، که باید علما و روحانیون منتظر قانون ننشینند و با آگاه سازی مردم با استفاده از مطالب ناب اسلام حق و حقوق انسان ها را به مردم یادآور شوند.
در فرمايشات امام علي (ع) نکاتي مهمی از حقوق بشر و شهروندی به چشم می خورد، مصداق بارز اين گفته در يک جمله از امام علي (ع) در نامه اش به مالک اشتر متبلور است که دليلي بسيار محکم براي اين گفته است. آنجا که مي فرمايند:«مهربانی با مردم را پوشش دل خویش قرار ده و با همه دوست و مهربان باش.مبادا هرگز،چونان حیوان شکاری باشی که خوردن آنان را غنیمت دانی، زيرا مردم دو دسته اند، دسته اي برادر ديني تواند و دسته ای ديگر همانند تو در آفرينش می باشند.اگر گناهی از آنها سر می زند یا علت هایی بر آنان عارض می شود، خواسته یا ناخواسته اشتباهی مرتکب می گردند،آنان را ببخشای و بر آنان آسان گیر آن گونه که دوست داری خدا تو را ببخشاید و بر تو آسان گیرد. »
ویژگی حکومت علوی از دیدگاه مقام معظم رهبری و آیات و روایات چیست؟
مصاحبه با سرکار خانم زینت السادات حجازی مبلغ مدرسه علمیه معصومیه (س)خواهران شهرضا
حکومت حضرت علی(ع) با توجه به ابعاد وجودی و شخصیت والا و برجسته آن حضرت در تمامی زمینه های علمی، اخلاقی، عرفانی، عبادی، اجتماعی و سیاسی حکومت برجسته و الگو می باشد. خدامحوری، عدالت طلبی، مردم داری، وفای به عهد، اصلاح طلبی، شایسته سالاری، مبارزه با ظلم و تبعیض و مفاسد اجتماعی، دوری از تشریفات و اسراف و تبذیر، نظارت شدید بر بیت المال، ایجاد امنیت و آزادی از جمله ویژگی های حکومت آن امام همام است.
علی(ع) از حکومت هدفی جز اجرای احکام اسلام و رضای خداوند و گسترش عدالت نداشت. در اول خلافتش وقتی که از روش حکومتی او می پرسند، می فرماید: من براساس قرآن و سنت پیامبر و اجتهاد خودم حکومت می کنم.
آن حضرت با این که می دانست عزل معاویه مشکلاتی را برای حکومتش ایجاد خواهد کرد، ولی حتی یک روز هم حکومت شخص فاسد، ستم گر و حیله گری مثل معاویه را تحمل نکرد.
حضرت علی(ع) بسیار تأکید داشتند که در حکومتشان بر مردم مهربانی کنند و همواره مردم را راضی نگه دارند تا رضایت خداوند را جلب کنند. او از آزار دادن مردم بسیار ناراحت می شد.
پس از آن که حضرت علی(ع) زمام امور خلافت را به دست گرفت، به تقسیم بیت المال به طور مساوی همت کرد. مردم طبق دستور امام، برای گرفتن سهم خود نزد آن حضرت می آمدند. علی(ع) به خزانه دار خویش، عبیدالله بن ابی رافع، فرمود: از مهاجرین آغاز کن و آنان را به ح ضور بطلب و به هریک سه دینار بده و پس از آن ها هریک از مردم که حاضر شدند، بدون توجه به نژاد یا رنگ، پوست و…، به همین مقدار بده.
سهل بن حنیف (که به اندازه غلام سابقش سه دینار گرفته بود) اعتراض کرد و گفت: این شخص دیروز غلام من بود و امروز او را آزاد کرده ام، به او برابر من می دهی؟ امام علی(ع) فرمود: هرچه به او می دهیم، به تو نیز می دهیم.
به همه افراد، بدون تبعیض و تفاوت، سه دینار داد. افرادی مانند طلحه، زبیر، عبدالله بن عمر و جمعی دیگر از قریش با این روش مخالفت کردند، چرا که آن ها به خاطر شخصیت ظاهری خود در دوران خلافت عثمان، چندین برابر بیشتر از دیگران می گرفتند
حضرت علی(ع) درباره عدل و عادل بودن خود چنین می فرمود: من کسی نیستم که از عدالت یک سر مو منحرف شوم.
به خاطر همین عدالت های علی(ع)، جورج جوردان مسیحی کلام رسایی درباره عدالت حضرت گفته است: (قتل فی محرابه بعدالته; علی کشته عدالت خویش است).
همانطور که مقام معظم رهبری در توصیف حکومت علوی می فرمایند: دردوران حکومت، تواضعِ بدون ضعف واقتدارِ بدون تکبر، ازخصوصیات امیرالمؤمنین است . درهمان حالی که با متخلف، با منحرف، با آن کسی که مورد حدّ الهی است و با دشمن درمیدان های خود در نهایت قاطعیت عمل می کند، هرچه هست، هضم در اراده ی الهی است ! عبد وبنده ی خداست .
ولایت،یعنی حکومتی که در آن در عین وجوداقتدار، درعین وجود عزتی که حاکم وجزم وعزم و تصمیم قاطعی که حاکم، هیچ نشانه یی از استبداد وخود خواهی وخود راءیی وزیاده طلبی وبرای خودطلبی واین ها نیست . این، آن نشانه ی اصلی برای این حکومت است .
جواب ابلهان خاموشی است
ابوعلی سینا در سفر بود. در هنگام عبور از شهری ،جلوی قهوه خانه ای اسبش را بر درختی بست و مقداری کاه و یونجه جلوی اسبش ریخت و خودش هم بر روی تخت جلوی قهوه خانه نشست تا غذایی بخورد. خر سواری هم به آنجا رسید ،از خرش فرود آمد و خر خود را در پهلوی اسب ابوعلی سینا بست تا در خوردن کاه شریک او شود و خودش هم آمد در کنار ابوعلی سینا نشست.
شیخ گفت : خر را پهلوی اسب من نبند،چرا که خر تو از کاه و یونجه او میخورد و اسب هم به خرت لگد میزند و پایش را میشکند.
خر سوار آن سخن نشنیده گرفت به روی خودش نیاورد و مشغول خوردن شد. ناگاه اسب لگدی زد و پای خر را لنگ کرد.
خر سوار گفت : اسب تو خر مرا لنگ کرد و باید خسارت دهی.
شیخ ساکت شد و خود را به لال بودن زد و جواب نداد.
صاحب خر ، ابوعلی سینا را نزد قاضی برد و شکایت کرد.
قاضی سوال کرد که چه شده؟ اما ابوعلی سینا که خود را به لال بودن زده بود ،هیچ چیز نگفت.
قاضی به صاحب خر گفت : این مرد لال است ………؟
روستایی گفت : این لال نیست بلکه خود را به لال بودن زده تا اینکه تاوان خر مرا ندهد، قبل از این اتفاق با من حرف میزد….
قاضی پرسید : با تو سخن گفت …….؟چه گفت؟
صاحب خر گفت : او به من گفت خر را پهلوی اسب من نبند که لگد میزند و پای خرت را میشکند……. قاضی خندید و بر دانش ابو علی سینا آفرین گفت.
قاضی به ابوعلی سینا گفت حکمت حرف نزدنت پس چنین بود؟!!!
ابوعلی سینا جوابی داد که از آن به بعد درزبان پارسی به مثل تبدیل شد:"جواب ابلهان خاموشی ست”
امثال و حکم-علی اکبر دهخدا
توبه نصوح
داستان ” نصوح ” مردی که در حمام زنانه کار میکرد
یا ایّها الَّذینَ آمَنوا تُوبُوا اِلَى اللهِ تَوبَةً نَصُوحاً
اى کسانى که ایمان آوردهاید توبه حقیقى و خالص کنید
آیا داستان مردی را که در حمام زنانه کار می کرد را شنیده اید؟
مردی که سالیان سال همه را فریب داده بود نصوح نام داشت.
نصوح مردى بود شبیه زنها ،صدایش نازک بود صورتش مو نداشت و اندامی زنانه داشت او مردی شهوتران بود با سواستفاده از وضع ظاهرش در حمام زنانه کار مى کرد و کسى از وضع او خبر نداشت او از این راه هم امرارمعاش می کرد هم ارضای شهوتگرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار توبه اش را می شکست.
او دلاک و کیسه کش حمام زنانه بود. آوازه تمیزکارى و زرنگى او به گوش همه رسیده و زنان و دختران و رجال دولت و اعیان و اشراف دوست داشتند که وى آنها را دلاکى کند و از او قبلاً وقت مى گرفتند تا روزى در کاخ شاه صحبت از او به میان آمد دختر شاه به حمام رفت و مشغول استحمام شد.
از قضا گوهر گرانبهاى دختر پادشاه در آن حمام مفقود گشت ، از این حادثه دختر پادشاه در غضب شد و دستور داد که همه کارگران را تفتیش کنند تا شاید آن گوهر ارزنده پیدا شود.
کارگران را یکى بعد از دیگرى گشتند تا اینکه نوبت به نصوح رسید او از ترس رسوایى ، حاضر نـشد که وى را تفتیش کنند، لذا به هر طرفى که مى رفتند تا دستگیرش کنند، او به طرف دیگر فرار مى کرد و این عمل او سوء ظن دزدى را در مورد او تقویت مى کرد و لذا مأمورین براى دستگیرى او بیشتر سعى مى کردند. نصوح هم تنها راه نجات را در این دید که خود را در میان خزینه حمام پنهان کند، ناچار به داخل خزینه رفته و همین که دید مأمورین براى گرفتن او به خزینه آمدند و دیگر کارش از کار گذشته و الان است که رسوا شود به خداى تعالى متوجه شد و از روى اخلاص توبه کرد در حالی که بدنش مثل بید میلرزید با تمام وجود و با دلی شکسته گفت: خداوندا گرچه بارها توبهام بشکستم، اما تو را به مقام ستاری ات این بار نیز فعل قبیحم بپوشان تا زین پس گرد هیچ گناهی نگردم و از خدا خواست که از این غم و رسوایى نجاتش دهد.p>
نصوح از ته دل توبه واقعی نمود ناگهان از بیرون حمام آوازى بلند شد که دست از این بیچاره بردارید که گوهر پیدا شد. پس از او دست برداشتند و نصوح خسته و نالان شکر خدا به جا آورده و از خدمت دختر شاه مرخص شد و به خانه خود رفت.
او عنایت پرودگار را مشاهده کرد. این بود که بر توبه اش ثابت قدم ماند و فوراً از آن کار کناره گرفت
چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد، ولی نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مال نیستم، و دیگر هم نرفت. هر مقدار مالى که از راه گناه کسب کرده بود در راه خدا به فقرا داد و چون زنان شهر از او دست بردار نبودند، دیگر نمى توانست در آن شهر بماند و از طرفى نمى توانست راز خودش را به کسى اظهار کند، ناچار از شهر خارج و در کوهى که در چند فرسنگی آن شهر بود، سکونت اختیار نمود و به عبادت خدا مشغول گردید.
شبی در خواب دید که کسی به او می گوید:"ای نصوح! تو چگونه توبه کرده اى و حال آنکه گوشت و پوست تو از فعل حرام روئیده شده است؟ تو باید چنان توبه کنى که گوشتهاى حرام از بدنت بریزد.» همین که از خواب بیدار شد با خودش قرار گذاشت که سنگ هاى سنگین حمل کند تا گوشت هاى حرام تنش را آب کند.
نصوح این برنامه را مرتب عمل مى کرد تا در یکى از روزها همانطورى که مشغول به کار بود، چشمش به میشى افتاد که در آن کوه چرا می کرد. از این امر به فکر فرو رفت که این میش از کجا آمده و از کیست؟
عاقبت با خود اندیشید که این میش قطعاً از شبانى فرار کرده و به اینجا آمده است، بایستى من از آن نگهدارى کنم تا صاحبش پیدا شود . لذا آن میش را گرفت و نگهدارى نمود خلاصه میش زاد ولد کرد و نصوح از شیر آن بهره مند مى شد تا سرانجام کاروانى که راه را گم کرده بود و مردمش از تشنگى مشرف به هلاکت بودند عبورشان به آنجا افتاد، همین که نصوح را دیدند از او آب خواستند و او به جاى آب به آنها شیر مى داد به طورى که همگى سیر شده و راه شهر را از او پرسیدند ، وى راهى نزدیک را به آنها نشان داده و آنها موقع حرکت هر کدام به نصوح احسانى کردند و او در آنجا قلعه اى بنا کرده و چاه آبى حفر نمود و کم کم در آنجا منازلى ساخته و شهرکى بنا نمود و مردم از هر جا به آنجا آمده و در آن محل سکونت اختیار کردند همگى به چشم بزرگى به او مى نگریستند.
رفته رفته، آوازه خوبى و حسن تدبیر او به گوش پادشاه آن عصر رسید که پدر آن دختر بود. از شنیدن این خبر مشتاق دیدار او شده، دستور داد تا وى را از طرف او به دربار دعوت کنند. همین که دعوت شاه به نصوح رسید، نپذیرفت و گفت: من کارى و نیازى به دربار شاه ندارم و از رفتن نزد سلطان عذر خواست
مامورین چون این سخن را به شاه رساندند شاه بسیار تعجب کرد و اظهار داشت حال که او نزد ما نمی آید ما مى رویم او را ببینیم.پس با درباریانش به سوى نصوح حرکت کرد، همین که به آن محل رسید به عزرائیل امر شد که جان پادشاه را بگیرد، پس پادشاه در آنجا سکته کرد و نصوح چون خبردار شد که شاه براى ملاقات و دیدار او آمده بود، در مراسم تشییع او شرکت و آنجا ماند تا او را به خاک سپردند و چون پادشاه پسرى نداشت، ارکان دولت مصلحت دیدند که نصوح را به تخت سلطنت بنشانند. چنان کردند و نصوح چون به پادشاهى رسید، بساط عدالت را در تمام قلمرو مملکتش گسترانیده و بعد با همان دختر پادشاه که ذکرش رفت، ازدواج کرد و چون شب زفاف و عروسى رسید، در بارگاهش نشسته بود که ناگهان شخصى بر او وارد شد و گفت چند سال قبل، میش من گم شده بود و اکنون آن را نزد تو یافته ام، مالم را به من برگردان …
نصوح گفت : درست است و دستور داد تا میش را به او بدهند، گفت چون میش مرا نگهبانى کرده اى هرچه از منافع آن استفاده کرده اى، بر تو حلال ولى باید آنچه مانده با من نصف کنى.
گفت: درست است و دستور داد تا تمام اموال منقول و غیر منقول را با او نصف کنند.آن شخص گفت: بدان اى نصوح، نه من شبانم و نه آن میش است بلکه ما دو فرشته براى آزمایش تو آمده ایم. تمام این ملک و نعمت اجر توبه راستین و صادقانه ات بود که بر تو حلال و گوارا باد، و از نظر غایب شدند.
***********
قُل یا عِبادِىَ الَّذینَ اسرفُوا على اَنفُسهِم لا تَقْنطوا مِن رَحمَة الله إنّ الله یَغفرُ الذُّنوبَ جَمیعاً إنَّه هو الغَفورُ الرّحیم؛
بگو اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کردهاید، از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مىآمرزد و او بسیار بخشنده و مهربان است
رویت بچه ای که نام امام علی (ع) روی صورتش حک شده توسط مقام معظم رهبری!
چنین مطلبی در هیچ منبع معتبری درج نشده و صحت ندارد و تصویر منتسب نیز به نوزاد یکی از جانبازان در دیدار با مقام معظم رهبری تعلق دارد
متن شایعه
” تولد بچه ای در ایران که روی صورتش نام مبارک امام علی (ع) حک شده است و به رؤیت مقام معظم رهبری رسیده است. “
پاسخ شایعه
1. از ۲ تصویر منتشر شده همراه با متن شایعه ، یکی مربوط به دیدار جانبازان قطع نخاع و بالای ۷۰ درصد در روز ۳۰ شهریور امسال با مقام معظم رهبری است.
http://www.mehrnews.com/news/2920786
2. نوزادی که در تصویر در آغوش رهبر انقلاب قرار دارد فرزند چهارم یکی از جانبازان است و مطلبی نیز در مورد حک نام امام علی (ع) بین ایشان رد و بدل نشده است!
http://www.aparat.com/v/0TLYQ
3. تصویر دوم با کیفیت پایینی درج شده و در صورت فتوشاپی نبودن آن ، عبارت مورد نظر به شکلی روی صورت نوزاد حک شده است.
4. همانطور که قبلا هم در شایعه درج آیات قرآن بر بدن نوزاد داغستانی گفته شد ، آیات و نشانه های الهی با حک شدن عبارات مقدس بر روی بدن کودکان نمایش داده نمی شود!
http://shayeaat.ir/post/259
5. نه تنها این ادعا در هیچ منبع معتبری درج نشده بلکه در صورت صحت چنین موردی قطعا اخبار آن از طریق سایت مقام معظم رهبری منتشر می شد و در دسترس عموم قرار می گرفت.