عزم طلبگی
16 اسفند 1391
یادم هست در یکی از این مراسم،وقتی که مردم در حال سینه زنی بودند
؛من با اینکه نوجوان بودم؛با این اشعار شروع به
خواندن نوحه کردم که:شمر گفتا به حسین؛
حال دوران من است؛روز جولان من است.
شه دین گفت :که این وعده جانان من است؛عید قربان من است.
در زمانی که من این نوحه ها را می خواندم؛شیخ
محمد علی دانشوری که بزرگ و روحانی روستا بود
و در آن جلسه حضور داشت؛
به من گفت:حاضری به قم بروی و درس حوزه بخوانی؟
بعد از اینکه رضایت من را دید؛نامه ای به شیخ علی اصغر قزوینی در
قم نوشت.موقعی که با پدرم در این مورد صحبت کردم ابراز رضایت کرد.
خاطره خواندنی از آیه الله آزاد قزوینی