عمرصد ساله
شخصی نزد پزشک رفت و درخواست کرد او را معاینه کند و ببیند آیا صدسال عمر می کند یا نه؟
دکتر پس از معاینه پرسید: زن و بچه دارید؟
گفت: نه دکتر پرسید: مسافرت و گردش و ورزش را دوست دارید؟جواب داد: نه، به هیچ وجه دوست ندارم.
دکتر بازپرسید: کتاب مفید و خواندنی را دوست دارید؟ جواب داد: نه ندارم.
دکتر عصبانی شد و گفت: پس آقا همین امروز تشریف ببرید و بمیرید. عمر صدساله را برای چه می خواهید؟
تکیه گاه بچه ها
روانشناسان معتقدند احساس اعتماد به جهان، هسته مرکزی شخصیت کودک را میسازد. جهان کودک در ابتدا پدر و مادر او هستند. آنان با رفع نیازهای کودک ناتوان خود، بقای او را تضمین میکنند.
هرگاه کودک، گرسنه یا تشنه شده است، مادر یا پدرش بودهاند که به فریادش رسیدهاند. آنجا که حوصلهاش سر رفته و نیاز به بازی داشته، یا هربار که خود را خیس کرده و ناراحت بوده است، باز پدر و مادرش نیازش را برطرف کردهاند. بنابر این هسته اولیه اعتماد در فرزندان از همان دوران طفولیت با مراقبتهای والدین ایجاد میشود. در عین حال انسان، موجودی اجتماعی و نیازمند برقراری ارتباط با دیگران است. بسیاری از نیازهای متعالی انسان و شکوفا شدن استعدادها و خلاقیتهایش، میتواند از طریق تعاملات بین فردی و ارتباط اجتماعی ارضاء شود و به فعلیت درآید. اعتماد به خود و دیگران، بخش مهمی از ارتباط مؤثر و تعاملات اجتماعی است و از اهداف اساسی همه نظامهای تربیتی به شمار میآید. به خصوص اعتماد اعضای خانواده به یکدیگر از ارکان بهداشت و سلامت روانی است. اعتماد برای انسان، ضروری است و اگر افراد در فضای خانواده نتوانند آن را پیدا کنند، در خارج از خانه به جستجویش خواهند پرداخت و این مقولهای است که همگی از آسیبهای احتمالی آن آگاه هستیم.
● اعتماد چیست؟
واژه اعتماد از «عمد» به معنای ستون و تکیهگاه گرفته شده است. گاهی چیزی برچیز دیگری تکیه دارد. در این حالت، اعتماد یک جانبه است اما گاهی، دو چیز برهم تکیه دارند که به این وضعیت اعتماد دوجانبه میگویند. درست مانند اعتماد همسران، والدین و فرزندان، دو دوست و… اما گفتنی است تکیه کردن دوجانبه، به معنی نفی استقلال و اتکای به نفس هر یک از افراد نیست.
● شکلگیری اعتماد
ساختار شکلگیری اعتماد یا بیاعتمادی در نوزاد انسان، از همان نخستین سال تولدش ایجاد میشود. در این هنگام دلبستگیها و پیوندهای عاطفی بیننوزاد و مادر یا جانشین او ایجاد میشود.
تحقیقات علمی نشان میدهد که انسانها با کسانی که به آنان دلبسته بودهاند، باورهای متفاوتی از اعتماد به خود و به دیگران را پیدا میکنند که منجر به چهار سبک دلبستگی میشود:
گل آرایی
گلآرايي بر روي كيك را كه در جشنهاي تولد، نامزدي، و ازدواج مورد استفاده قرار ميگيرد آموزش ميدهيم.
براي شروع كار كمي سفيده تخم مرغ را بر روي گلهاي طبيعي ميزنيم و بعد آنها را در شِكر ميغلطانيم. 2-1 ساعت طول ميكشد تا اين گلها سفت و خشك بشوند و نماي بسيار قشنگي بعنوان گل طبيعي و هم نمادي از شيريني روي كيك دارند.
گلهاي مورد استفاده بايد با رنگ كيك هماهنگي داشته باشند. لذا سعي ميكنيم از گلها و گرديهايي كه روي كيك ميريزند، استفاده نكنيد. گرديهاي اسپاراكوس و گلهاي محكمتر را در تزئين بكار ميبريم.
ابتدا گرديها را در اسفنجي فرو كرده و گلهاي ليليوم و زنبق را ميچينيم و فضاي بين گلها را با آلستومريا، شيپوري و رُز پر ميكنيم. طبقه دوم را با گلهاي ريزتر پُر ميكنيم تا كار ظريف باشد. از گرديها و پُر كردنيهايي كه ممكن است به كيك صدمه بزنند در اين طبقه استفاده نميشود.
ميتوانيم قبل از اينكه طبقات كيك را روي هم بگذاريم گلآرايي را انجام بدهيم و بعد طبقهبندي كيك را قرار دهيم.
اين كيك براي مراسم عروسي، نامزدي و حتي تولد بسيار قشنگ و مناسب است.
برگهاي سبز مورد استفاده را بر روي گلها قرار ميدهيم تا به كيك لطمه وارد نشود. بنابراين گلآرايي بايد قرينه باشد.
حتي كاردي را كه براي برش كيك بكار برده ميشود با گل طبيعي تزئين ميكنيم.
راه های بازی با اعصاب (طنز)
** به کسی که دندان مصنوعی دارد ، بلال تعارف کنید.
** توی کنسرت یه خواننده بزرگ ، بی موقع دست یزنید.
** اگر سر دوستتون طاسه ، مرتب از آرایشگرتان تعریف کنید.
** عکسهای دوستتون را با دست چرب تماشا کنید.
** ورقه های جزوه ی دوستتون رو که ازش گرفتین تا زیراکس کنید قاتی پاتی بزارین ، بعد بهش بدید.
** بچه جیغ جیغو تون رو ببرید سینما.
حکایت از گلستان سعدی
از فواید خاموشی
بازرگانی را هزار دینار خسارت افتاد. پسر را گفت : نباید که این سخن با کسی در میان نهی.
گفت : ای پدر !فرمان تو ر ا ست ، نگویم و لکن خواهم مرا بر فایده ی این مطلع گردانی که مصلحت در نهان داشتن چیست.؟
گفت: تا مصیبت دو نشود .یکی نقصان مایه و دیگر شماتت همسایه.
مگوی اندوه خویش با دشمنان که لا حول گویند شادی کنان
مسایل جدید از دیدگاه مراجع معظم تقلید
سوال : شرکت نکردن در مجالس عروسی که نوعا همراه با لهو ولعب است، باعث دشمنی و خصومت بین اقوام و فامیل می شود، وظیفه چیست؟
پاسخ حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (دامت برکاته)
شرکت کردن در مجالس حرام در هر صورت جایز نیست و امر به معروف و نهی از منکر بر همه واجب است.
پاسخ حضرت آیت الله مکارم شیرازی (دامت برکاته)
در صورتی که نتوانید آنها را نهی از منکر کنید، نباید شرکت کنید.
پاسخ حضرت آیت الله العظمی بهجت(رحمته علیه)
این نوع بهانه ، باعث حلال شدن حرام الهی نمی شود.
مطالبات شهدا
سردار شهید حاج ابراهیم همت(شهادت :اسفند 1362)
از طرف من به جوانان بگویید:چشم شهیدان و تبلور خونشان به شما دوخته شده است،به پا خیزید و اسلام و خود را دریابید.تنها به یاد خدا باشید،به او پناه ببرید و توکل به خدا داشته باشید.
سردار شهید امیر امینی(شهادت:اسفند 1365)
از شما خواهش می کنم و می خواهم که همیشه چند موضوع را در نظر داشته باشید
«هرگز دروغ نگویید،زود قضاوت نکنید،گذشت و ایثار داشته باشید.خوش رو،خوش برخورد،صبور و مقاوم باشید»
سردار شهید حاج اکبر آقا بابایی(شهادت : شهریور 1375)
« عزایزانم بدانید که دفاع از ولایت فقیه و مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای، دفاع از حضرت علی (ع) و فرزندان اوست. و این محقق نمی شود جز با تلاش صادقانه در اجرای اوامر به حق ایشان.»
حکایت سینی حلوا
در مثنوی آمده است که زمانهای قدیم ، سه نفر مسیحی ،یهودی و مسلمان با یکدیگر همسفر می شوند.شب به قصد استراحت در بین راه به کاروانسرایی می روند.صاحب کاروانسرا،سینی حلوایی برای آن سه نفر می برد.دو نفر یهودی و مسیحی که قصد زرنگی داشتند و می خواستند به شخص مسلمان حلوا ندهند،با یکدیگر مشورتی کردند و سپس گفتند:در آئین ما آمده که حلوا را شب نمی توان خورد و باید صبح که از خواب بیدار شدیم حلوا را تقسیم کرده و بخوریم.
شخص مسلمان گفت:ماه رمضان است،من تمام روز را روزه بوده ام و فردا را هم باید روزه یگیرم،نمی توانم تا صبح صبر کنم،پس لااقل سهم مرا بدهید تا بخورم.
شخص یهودی گفت:ما هر سه نفر با هم همراه بوده ایم و نمی توانی رفیق نیمه راه بشوی.رأی هم با اکثریت است.
اصرار شخص مسلمان به جایی نرسید و شب را خوابیدند.صبح که بیدار شدند،شخص یهودی گفت:هر کس هر خوابی دیشب دید،تعریف می کند،
خواب هر کس بهتر بود او حلوا را تقسیم و سهم بیشتری هم برمی دارد.سپس شروع به تعریف کرد و شخص مسیحی گفت:دیشب پیامبرم به خوابم آمد و دست مرا گرفت و به عبادتگاه خود یعنی کوه طور برو و …
شخص مسیحی گفت : دیشب پیامبرم مرا با خود به آسمان چهارم در پیشگاه پروردگارم برد و ….
شخص مسلمان گفت:دیشب پیامبرم به خوابم آمد و گفت:ای بیچاره بلند شو که سرت بی کلاه مانده.گفتم:چه شده است؟
گفت:آن یکی به کوه طور رفته و دیگری به آسمان چهارم.بلند شو تا کسی نیست سینی حلوا را به تنهایی بخور!