میوه آرایی
نقش زنان و جايگاه آنان در حكومت امام زمان (عج)
با نگرش دقيق ميتوان گفت در هيچ مكتب و گرايشي مانند مكتب اسلام حريم وحقوق زنان مورد حمايت قرار نگرفته است. در ديدگاه اسلام زن به عنوان شخصيتي گران بها در ابعاد مختلف ايفاي نقش ميكند،
اما حريم و مدار او هرگز با مردان آميخته نميشود، مكانهاي عمومي، جلوه گاه جاذبههاي جنسي او نيست؛ رسالت و ايفاي نقش اجتماعي او، همسرداري، خانهداري و تربيت فرزند را كمرنگ نميكند؛ ميان افراطِ اختلاط و تفريط محدوديت، راه سوم «حريم» را در پيش گرفته است و غيرت و عفت او، راه هر گونه ابتذال جنسي و التذاذ را بر اغيار بسته است.
قرآن كريم زن را فوق مسايل گروهي و قبيلهاي مطرح ميسازد و به او شخصيتي جهاني ميبخشد به گونهاي كه زن نيك كرداري چون همسر فرعون را براي همة مؤمنان ـ اعم از مرد و زن ـ به عنوان الگو معرفي مينمايد.[1]
در طول تاريخ اگر مردان نقش آفرين و تاريخساز را مشاهده ميكنيم، در كنار آنان نقش زناني موفق و تأثيرگذار را نيز نبايد فراموش كنيم.
در همة انقلابها زنان تأثير فراواني در پيشبرد اهداف آن انقلاب داشتهاند. انقلاب جهاني امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف ـكه اهداف همة انبيا و اولياي الهي به طور كامل در آن تحقق پيدا خواهد كرد ـ نيز از اين مطلب مستثنا نخواهد بود و زنان نقش مؤثري در پيروزي حق بر باطل و تحقق دولت كريمة مهدوي ايفا خواهند كرد
در ميان رواياتي كه حضور و نقش زنان در حكومت امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف را مطرح ميكنند، چند دسته از روايات بيشتر قابل توجه ميباشند:
1. رواياتي كه بيانگر حضور 50 زن در بين ياران اصلي امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف ميباشد:
امام باقر عليه السلام ميفرمايند:
«به خدا قسم سيصد و سيزده نفر ميآيند، كه پنجاه نفر از اين عده زن هستند.»[2]
در روايات 313 نفر را دستياران و حكام حضرت معرفي ميكنند: آنان وزيران اويند كه از جانب او سنگيني بار حكومت را بر دوش ميكشند» و «هُم النُّجَبَاءِ وَ الْقُضَاةُ و َالْحُكَّام وَ الْفُقَهَاء فِي الدِّين». «آنان برترين ها، قاضيان، حاكمان و فقيهان در ديناند.»[3]
امام باقر عليه السلام ميفرمايند: «در زمان حكومت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف به همة مردم حكمت و علم بياموزند؛ تا آن جا كه زنان در خانهها با كتاب خدا و سنت پيامبر اكرم صل الله عليه و آله وسلم قضاوت ميكنند.»[4]
2. رواياتي كه حضور 400 زن آسماني را در حكومت حضرت مهدي (عج) مطرح ميكنند:
از پيامبر اكرم صل الله عليه و آله وسلم نقل شده است: «عيسي بن مريم به همراه هشتصد مرد و چهارصد زن از بهترين و شايستهترين افراد، روي زمين خواهد آمد.»[5]
3. رجعت زنان نيز در بعضي از روايات مطرح شده است:
امام صادق عليه السلام به مفضل بن عمر فرمودند: «همراه حضرت قائم عليه السلام سيزده زن هستند…. گفتم: آن سيزده نفر را نام ببريد. فرمود: قنوا دختر رشيد، امّ ايمن، حبابه والبيه، سميه مادر عمار ياسر، زبيده، ام خالد احميه، امّ سعيد حنفيّه، صيانه ماشطه و ام خالد جهنّبيه»[6]
اين افراد هر كدام در جهتي و عمدتاً در جهاد با دشمنان خدا از خود شايستگيهايي نشان دادهاند. برخي از آنان مانند صيانه، مادر چند شهيد بوده است و خود نيز با وضعي جانسوز به شهادت رسيد.[7]
برخي چون سميّه در راه دفاع از عقيدة خود سختترين شكنجهها را تحمل كرده و تا پاي جان از عقيدة خود دفاع كردهاند.[8] برخي نيز به خاطر پاكي و شايستگيهايي كه در وجود خود داشتهاند افتخار مصاحبت با پيامبر اكرم صل الله عليه و آله وسلم و امامان معصوم عليهم السلام را در كارنامة خود دارند و مورد عنايات ويژة معصومان عليهم السلام قرار گرفتهاند و ثابت كردهاند كه در حكومت امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف نيز ميتوانند نقش آفريني نمايند.
با توجه به رواياتي كه بيانگر حضور زنان در حكومت امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف ميباشد، نقش زنان را در موارد زير ميتوان جستجو كرد:
نمايندگي از جانب جامعة زنان در حكومت حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف، انجام فعاليتهاي فرهنگي و پاسخ گويي به مسائل شرعي بانوان، مديريت و برنامهريزي، پيام رساني و برحذر داشتن مردم از فرهنگ شيطاني دجال،[9] مداواي زخميها و پرستاري از بيماران، رساندن مهمات و آب و غذا به رزمندگان، تشويق رزمندگان براي عزيمت به جبهه و تشويق آنها در صحنه نبرد و روحيه بخشيدن به رزمندگان و….
از آن جا كه يكي از مهمترين راههاي نقش آفريني ايجاد الگوهاي رفتاري است، اين زنان ميتوانند براي بانوان عصر ما اسوه و الگوي رفتاري باشند. بانوان منتظر، نظير دوران انقلاب و دفاع مقدس؛ ميتوانند با كسب ويژگيهاي بارز اين بانوان سرافراز، خود را به قافلة ياران حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف نزديك نمايند.
با مطالعة زندگي اين بانوان نمونه به نكات مهم و ويژگيهاي بارزي برخورد ميكنيم؛ مانند:
ايمان و عشق به خدا، امام شناسي و معرفت نسبت به حجت خدا، تولي و تبري، شهادت طلبي، صبر و استقامت در راه خدا، گذشتن از جان و مال و اولاد براي حفظ دين، عبادت و بندگي خالصانة خدا، آموختن احكام شرعي و آشنايي با مسائل حلال و حرام، انجام امور عام المنفعه و گره گشايي از كار مردم، ارتباط با قرآن كريم، تربيت فرزندان صالح و…
——————————————————————————–
[1] . تحريم / 11.
[2] . بحارالانوار، ج 52، ص223، حديث 87..
[3] . معجم احاديث الامام المهدي، ج5، ص37.
[4] . الغيبة نعماني، ص239.
[5] . معجم احاديث الامام المهدي، ج5، ص515.
[6] . اثباة الهداة، ج7، صص150-171.
[7] . منهاج الدموع، ص93.
[8] . سفينة البحار، ج4، ص303.
[9] . كنزالعمال، ج14، ص602
نفش زن در سرباز پروری برای جبهه ی حق
از دیدگاه قرآن زن گاهی به عنوان تكمله (كامل كننده) وجود مرد (زوج) و گاهی بدون وجود مرد مستقلاً در جریان تاریخ سازی و تمدن آفرینی و انسان سازی، نقش منحصر به فردی در اختیار دارد.
به طور مثال، قرآن تربیت و آفرینش شخصیت پیامبران بزرگ الهی، همچون: ابراهیم، اسماعیل، نوح، موسی، و پیامبر گرامی اسلام (ص) را مدیون تلاش زنان آسمانی معرفی می كند كه در آن، زن به عنوان مادر و یا همسر دارای نقش اساسی بوده و درخصوص حضرت عیسی دارای نقش انحصاری بوده است.
* در كنار حضرت ابراهیم، شخصیتی چون هاجر وجود دارد كه با تربیت حضرت اسماعیل، نسل صالحی از ابراهیم را به جامعه بشریت تقدیم كرد و خداوند متعال درمقام تقدیر از زحمات و از خود گذشتگی این بانوی والا مقام، یاد و نام او را در جای جای مراسم حج چون سعی صفا و مروه و چشمه زمزم زنده نگاه داشت و مقبره ی او را چون خانه ی خود (كعبه) مطاف همه ی حاجیان قرار داد.
* در كنار حضرت موسی (ع) به مادری نمونه برمی خوریم كه نقش اساسی در تربیت این پیامبر الهی را بر عهده داشت. قرآن در داستان موسی (ع) همیشه به مادر او اشاره می كند و سخن چندانی از پدر او به میان نمی آورد. آیات قرآن در مورد شخصیت مادر موسی قابل تأمل است، قرآن می فرماید:
*(وَ أَوْحَیْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِیهِ.) (1)
*(وَ أَصْبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَى فَارِغاً … (2)
همچنین از نقش حضرت آسیه نیز در تربیت حضرت موسی نباید غافل بود، بانوی نمونه ای كه با وجود همه ی شرایط غفلت و دنیا گرایی دركاخ فرعون، پاكی و ایمان خود را حفظ كرد.
* درخصوص حضرت عیسی (ع) اساساً هیچ مردی (پدری) در تربیت او نقش ندارد و قرآن مسیح را به عنوان «عیسی بن مریم» معرفی می نماید.
مریم (به معنای عابده) بانویی كه در عنفوان جوانی بر او مائده الهی نازل می شد و مقام او آنچنان در درگاه الهی والا بود كه خداوند زكریای نبی را خادم او در معبد قرار داد.(3)
بانویی كه ملائكه با او گفتگو می كردند و خداوند او را به عنوان سرور زنان عصر خودش برگزید.(4)
و البته قرآن همچنانكه نقش حضرت مریم (ع) در تربیت حضرت عیسی(ع) را منحصر به فرد می داند نقش اساسی مادر مریم (حنّا) در تربیت چنین دختر پاكی را نیز مورد توجه قرار می دهد و اساساً ولادت مریم را نتیجه ی استجابت دعا و نذر معنوی مادر او معرفی می كند.(5)
امام زمان (ع) الگوی خود را حضرت زهرا (س) معرفی كرده و می فرمایند:
(و فی أبنَه رسول الله لی اسوهٌ حسنهٌ.) (6) « ودر دختر رسول خدا (ص) (مادرم زهرا (س)) برای من سرمشق نیكویی است.»
و در برخی روایات اینگونه از حضرت مهدی (ع) یاد می شود:
(المَهدی من وُلدِ فاطمهَ.) (7)
«مهدی (ع) از فرزندان فاطمه (س) است.»
بر اساس همین نقش كلیدی مادر است كه در روایات آمده است:
(الجَنَّه تحتَ أقدام الاُمّهات.) (8)
«بهشت زیر پای مادران است.»
و به عنوان یك نمونه ی تجربی تاریخی می بینیم محمد ابن ابی بكر با وجودی كه از صلب دشمن امیرالمومنین (ع) بوده، اما به خاطر برخورداری از مادری (به نام اسماء) كه عاشق اهل بیت (ع) بود، از شیعیان خالص حضرت علی (ع) شد.
شهید مطهری(ره) نقش زن در تاریخ سازی و تمدن سازی را به دو بخش عمده تقسیم می كنند:
1. نقش مستقیم:
منظور از نقش مستقیم زن، همان حضور مستقیم او در صحنه های اجتماعی برای اصلاحگری می باشد. تاریخ نمونه های متعددی از این حضور تمدن ساز و مؤثر زنان در میدانهای اجتماعی را شاهد بوده است، به عنوان مثال:
حضرت زهرا(س) با ایراد خطبه در مسجد مدینه، غاصبان خلافت را رسوا نمود و با دفاع همه جانبه از ولایت حضرت علی (ع) ، نهضت شیعی و دفاع از امیرالمؤمنین (ع) را پایه گذاری كرد، به طوری كه امروزه مكتب تشیع میراث ماندگار حضرت زهرا (س) در تقویت ولایت و مبارزه با دشمنان به شمار می رود و حضور بیش از پنجاه زن بین اصحاب امام عصر (ع) در تأسیس حكومت جهانی ایشان گواه دیگری برای تأثیر مستقیم زنان در تمدن سازی محسوب می گردد.
2. نقش غیر مستقیم:
منظور از نقش غیر مستقیم زن در تمدن سازی و تحولات عظیم اجتماعی، حضور غیر مستقیم او در تحول آفرینی اجتماعی و تاریخی است، درنقش غیر مستقیم، زن از نظر فیزیكی در جامعه حضور ندارد، اما حضور او درخانه با تربیت مردان تحول آفرین و تاریخ ساز ظاهر می شود و نقش او در انگیزه سازی، مرد آفرینی، شجاع پروری و پشتیبانی های تربیتی و معنوی تحقق می یابد.
این پشتیبانی و حمایتهای غیرمستقیم به چند صورت تحقق می یابد:
الف) در مقام و جایگاه مادر:
زنان در این مقام حساسترین نقش تاریخی و تربیتی یعنی معماری شخصیت قهرمانان و چهره های درخشان تاریخ را بر عهده دارند. حضرت زهرا (س) به عنوان مادری نمونه، فرزندانی چون امام حسن مجتبی (ع) امام حسین (ع) حضرت زینب(س) و حضرت ام كلثوم (ع) را تقدیم جامعه بشریت می كند و تمدن عاشورایی را می آفریند. آری تاریخ، مادران نمونه بسیاری را به خود دیده است كه در تربیت مردان بزرگ نقش داشته اند.
از مادر شیخ انصاری نقل شده كه می گوید: « من در رابطه با پسرم توقع بیشتری داشتم. برای اینكه من تا سالی كه او را شیر دادم، هیچ گاه بدون وضو نبودم. نیمه شب بر می خاستم، در سرمای زمستان یخ آب حوض را می شكستم، وضو می گرفتم و بعد بچه ام را شیر می دادم.(9)
مادر مقدس اردبیلی می گوید: « هرگز لقمه ای شبهه ناك نخوردم و قبل از شیر دادن بچه وضو می گرفتم و ابداً چشم به نامحرم نینداختم و در تربیت او كوشیدم.» (10)
ب) در مقام و جایگاه همسر:
نقش یك زن به عنوان همسر، در تأثیر گذاری مثبت بر مرد، درحد مادر و یا در رتبه ی پس از اوست و در برخی از برهه های تاریخی این نقش، یكتا و منحصر به فرد بوده است. مانند حضرت خدیجه (س) كه با فداكاری و پشتیبانی از پیامبر اكرم (ص) تمام اموال و دارایی های خود را فدای اعتلای اسلام می كند و یا چون همسر زهیربن قین (دُلهَم) كه در تشویق و بسیج او برای نبرد در ركاب امام حسین (ع) نقش اساسی داشت.
ج) در مقام و جایگاه دختر:
نقش یك زن به عنوان دختر نیز می تواند بسیار مؤثر باشد، مانند حضرت زهرا (س) كه به عنوان دختری بی نظیر، در حمایت از پدر خویش از هیچ كوششی دریغ نكرد و از این رو به «امّ ابیها» ملقب گردید و یا حضرت زینب (س) كه به خاطر دفاع از حریم ولایت امیرالمؤمنین (ع) به زینب (زین أب: زینت پدر) مشهور گشت.
د) در مقام و جایگاه خواهر:
از جمله نقشهای مؤثر غیر مستقیم زنان در حمایت از مردان بزرگ تمدن ساز، نقش خواهرانه می باشد كه نمونه ی بارز آن حضرت زینب (س) اُخت الحسین می باشند. ایشان با پشتیبانی، همفكری، همراهی و تعاون با امام حسین (ع)، ندای قیام عاشورائیان را به سرتاسر امت اسلام و بلكه همه ی بشریت رساندند و از این رو یكی از القاب مبارك ایشان «شریكه الحسین» است.
هـ) در مقام و جایگاه پیرو:
یكی از نقش های كلیدی زنان در تاریخ سازی، نقش پیروی و حمایتهای بی نظیر ایشان از حركتهای اصلاحی و مردان مصلح و تمدن ساز بوده است. این نقش در دوران حكومت امام عصر (ع) نیز جلوه می كند و بر اساس مستندات روایی بیش از پنجاه تن از اصحاب حضرت از زنان می باشند.
ایمان و حمایتهای حضرت آسیه از مكتب حضرت موسی تا مرز شهادت، حمایتهای حضرت سمیه از آرمانهای پیامبر اكرم (ص) تا سر حد شهادت، حمایتهای اسماء بنت عمیس از مكتب حضرت علی (ع) و یا حمایتهای زنان عاشورایی از نهضت ابا عبدالله (ع) و نقش مثبت زنان در حمایت و پشتیبانی از نهضت امام خمینی (ره) و صدها نمونه ی دیگر، گواه روشنی از نقش زنان در جایگاه یك پیرو، در جهت حمایت از مردان الهی می باشد.
پینوشتها:
1. قصص/7.
2. همان/ 10.
3. آل عمران/ 37.
4. همان/ 42.
5. همان/ 35.
6. بحار، ج 53، ص 178.
7. كشف الغمه، ج 2، ص 477.
8. مستدرك، ج 15، ص 180.
9. ریحانه بهشتی، ص 177.
10. همان، ص 177.
منبع: نیلی پور، مهدی؛ (1388)، خانواده مهدوی، اصفهان: مرغ سلیمان، چاپ سوم
فاطمه (س) الگوی بانوان منتظر
در جايي كه امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف حضرت فاطمه زهرا عليها السلام را به عنوان الگوي خويش مطرح ميفرمايد، تكليف امثال ما در لزوم الگوگيري از آن وجود نوراني مشخص است.
از اين رو ابتدا بايد ملاحظه كرد اين اولين و تنهاترين مدافع ولايت و امامت داراي چه منزلتي است و سيرة عملي آن بزرگوار در مواجهه با حوادث روزگار و مسائل زندگي چه بوده است؛ تا بتوان از آن حضرت در زندگي فردي و اجتماعي خود الگو گرفت.
فضائل حضرت فاطمه عليها السلام
1. بزرگ زنان در جهان
در احاديث فراوان؛ چه در منابع تشيع و چه در اهل سنت[1] و در زيارات ائمه اطهار عليهم السلام، حضرت فاطمه عليها السلام به عنوان سيدة النساء العالمين (سرور زنان عالم) ناميده شده است.
2. حديث كساء و منزلت حضرت زهرا عليها السلام
فرازهاي حديث شريف كساء[2] عظمت وجودي سرور زنان دو عالم را روشن مينمايد.
الف. معرفي اهل بيت عليهم السلام بر محور فاطمه توسط خداوند
آنگاه كه خداوند اهل بيت را كه در زير كساء جمع شده بودند براي ملائكه معرفي مينمايد ميفرمايد.
«هم، فَاطِمَة وَ أَبُوهَا وَ بَعْلِهَا وَ بَنَوْهَا؛ آنان، فاطمه و پدرش و شوهرش و فرزندانش هستند».
ب. حضرت فاطمه عليها السلام خبر دهنده اتفاقات آسمانها
مطلب مهمتر اين كه اگر كسي متن اين حديث را خوب مشاهده كند، ميبيند اتفاقات و گفتگوهايي كه در آسمانها ميشود، همه از زبان فاطمه عليها السلام نقل شده است. اين نشانه احاطة فاطمه عليها السلام به ملكوت آسمانهاست؛ آنجا كه ميفرمايد: «يَا مَلَائِكَتِي وَ يَا سُكَّانَ سَمَاوَاتِي… ؛ خداوند فرمود: اي فرشتگان و اي ساكنان آسمانهايم!» يا آنجا كه دارد… «فَقَالَ الْأَمِين جَبْرَائِيل يَا رَب… ؛ جبرئيل گفت: اي خدا!…».
3. همتايي براي امامت
رسول خدا صل الله عليه و آله وسلم فرمود: «لَوْلَاكَ لَمَّا كَانَ لَهَا كُفْوٌ عَلَي وَجْهِ الْأَرْضِ» «يا علي! اگر تو نبودي، براي فاطمه عليها السلام همتايي در روي زمين نبود.»[3]
4. ليلة القدر در قرآن
امام صادق عليه السلام فرمود: «…. «ليل» فاطمه عليها السلام است و «قدر» خداوند عزوجل. پس كسي كه فاطمه را (به تمام معنا) بشناسد ـ آنچنان كه حقش هست ـ ليلة القدر را درك كرده است».[4]
5. الگو و مقتداي امامت
رسول اكرم صل الله عليه و آله وسلم فرمود: «اقتدوا بالزهراء؛ از زهرا عليها السلام پيروي كنيد».[5]
حضرت حجت بن الحسن كه خود الگوي جهانيان است، در روايتي حضرت، فاطمه عليها السلام را الگوي خود معرفي ميفرمايند: «براي من در (وجود) دختر رسول خدا الگوي نيكويي است».[6]
6. حجت بر حجتهاي خدا
امام حسن عسگري عليه السلام فرمودند: «ما حجت خداونديم بر خلائق و مادر ما فاطمه عليها السلام حجت خداست بر ما»[7]
رابطة حضرت فاطمه عليها السلام با امام زمانش
1. معرفت به مقام امامت
حضرت علي عليه السلام امام زمان حضرت فاطمه عليها السلام بوده است؛ از اين رو حضرت فاطمه عليها السلام در معرفي علي عليه السلام به كسي كه زبان سرزنش به علي عليه السلام گشوده بود، فرمودند: «… او امام رباني و الهي، مركز توجه همه عارفان و خداپرستان، فرزندي از خاندان پاكان، گوينده بحق، جايگاه اصلي محور امامت و… است».[8]
«پدران اين امت، محمد صل الله عليه و آله وسلم و علي عليه السلام هستند؛ كه كجيها را راست و انحرافات را اصلاح مينمايند (اگر مردم اطاعتشان كنند) اين دو ]حضرت محمد صل الله عليه و آله وسلم و امام علي عليه السلام [آنان را از عذاب جاويدان نجات ميدهند و اگر با ايشان موافق و همراه باشند، نعمتهاي پايدار خداوند را ارزاني شان ميدارند.»[9]
اين معرفت به امام زمان خود، ويژگي حضرت فاطمه عليها السلام است كه آگاه به فلسفه امامت و ره آورد آن ميباشد؛ از اين رو در قسمتي از خطبة خويش در مسجد مدينه، يكي از فلسفههاي امامت را خطاب به مهاجران و انصار چنين ميفرمايد: «خداوند اطاعت و پيروي از ما (اهل بيت) را سبب پايداري امت اسلامي و امامت و رهبري ما را عامل وحدت و در امان ماندن از تفرقهها قرار داده است.» [10]
2. همراه امامت
الف) همراهي به عنوان همسر
دخت گرامي پيامبر صل الله عليه و آله وسلم در تمام لحظات عمر شريف خود در انجام وظايف خانوادگي و تربيتي و فراهم آوردن آسايش و آرامش خانه، كمك و همراه امام علي عليه السلام بود. و كانوني مالامال از محبت و مهرباني براي پرورش فرزنداني چون امام حسن و امام حسين و زينب و امكلثوم عليهم السلام فراهم آورده بود.
ب) همراهي به عنوان مأموم
فاطمه زهرا عليها السلام بعد از ماجراي غصب خلافت اميرالمؤمنين عليه السلام تا لحظة شهادتش هرگز سكوت نكرد و پا به پاي امام خود ـ آنجا كه بايد از امامت دفاع كند ـ حاضر شد؛ چه آنجا كه بر در خانههاي مهاجرين وانصار رفت و از آنان ياري طلبيد[11] و چه در سخنرانيهايش، چه بيتالاحزانش، چه وصيتش و… اينها همه نمونههايي از همراهي فاطمه عليها السلام با امام زمانش ميباشد.
برماست تا با سرمشق قرار دادن مبارزات اين سرباز حقيقي امام علي عليه السلام به دفاع از فرزندش كه امام عصر ماست بپردازيم و با شناخت موقعيتها و شيوههاي مناسب از وجود مبارك يوسف فاطمه عليها السلام دفاع نماييم.
[1] . بحارالانوار، ج37، ص67 ـ صحيح بخاري (كتب اهل سنت)، ج8، ص78.
[2] . تفسير العياشي، ج1، ص349؛ شيخ عباس قمي، مفاتيح الجنان، حديث كساء.
[3] . بحارالانوار، ج43، ص107.
[4] . بحارالانوار، ج43، ص65.
[5] . صدوق، معاني الاخبار، ص114.
[6] . الغيبه طوسي، ص268.
[7] . الكوثر، ج2، ص114.
[8] . دشتي، فرهنگ سخنان حضرت فاطمه عليها السلام، به نقل از رياحين الشيعه، ج1، ص93.
[9] . همان.
[10] . بحارالانوار، ج3، ص158و معاني الاخبار، ص354 و كشف الغمة، ج2، ص40.
[11] .اختصاص، ص178و بيت الاحزان، ص117
حضرت زهرا(علیها السلام) الگوى حضرت مهدى(علیه السلام)
قال مولانا الامام المهدی-عجل الله تعالی فرجه الشریف- :
(وَفی إِبْنَه رَسُولِ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم) لی أُسْوَه حَسَنَه)[1]
دختر رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) (فاطمه ى زهرا(علیها السلام)) براى من، اسوه و الگویى نیكو است.
شیخ طوسى(رحمه الله)، در كتاب الغیبه خویش، قصّه ى مشاجره ى ابن ابى غانم قزوینى با جماعتى از شیعه درباره ى امر جانشینى امام عسكرى(علیه السلام)را نقل كرده است. ابن ابى غانم، به جانشینى براى حضرت امام عسكرى(علیه السلام)اعتقادى نداشت. عدّه اى از شیعیان نامه اى به حضرت مى نویسند و در آن مشاجره اى را كه میان ابن ابى غانم و جماعت شیعه ایجاد شد، یادآور مى شوند.
حضرت، در جواب نامه، به خطّ مبارك خود، بعد از دعا براى عافیت شیعیان از ضلالت و فتنه ها و درخواست روح یقین و عاقبت به خیرى آنان و تذكر به امورى چند، مى فرماید:
فاطمه ى زهرا، دختر رسول خدا، براى من، در این مسئله، الگوى خوبى است.
در این كه حضرت كدام گفتار یا رفتار حضرت زهرا(علیها السلام) را سرمشق خویش قرار داده اند، احتمال هاى مختلفى بیان شده است. كه در این جا به سه مورد از آن ها اشاره مى شود:
1. حضرت زهرا(علیها السلام) تا پایان عمر شریفش، با هیچ حاكم ظالمى بیعت نكرد. حضرت مهدى(علیه السلام) هم بیعت هیچ سلطان ستمگرى را بر گردن ندارد.
2. شأن صدور این نامه این است كه برخى از شیعیان، امامت ایشان را نپذیرفته اند. حضرت مى فرمایند:
اگر مى توانستم و مُجاز بودم، آن چنان مى كردم كه حق بر شما كاملاً آشكار شود به گونه اى كه هیچ شكّى براى شما باقى نماند; ولى مقتداى من حضرت زهرا(علیها السلام)است. ایشان، با این كه حق حكومت از حضرت على(علیه السلام) سلب شد، هیچ گاه براى بازگرداندن خلافت، از اسباب غیرعادى استفاده نكرد. من نیز از ایشان پیروى مى كنم، و براى احقاق حقّم در این دوران، راه هاى غیرعادى را نمى پیمایم.
3. حضرت در پاسخ نامه فرموده است:
اگر علاقه و اشتیاق فراوان ما به هدایت و دست گیرى از شما نبود، به سبب ظلم هایى كه دیده ایم از شما مردمان روى گردان مى شدیم.
حضرت، با اشاره به حضرت زهرا(علیها السلام) مى خواهند بفرمایند، همان طورى كه اذیت و آزارى كه دشمنان نسبت به حضرت فاطمه(علیها السلام)روا داشتند و سكوتى كه مسلمانان پیشه كردند، هیچ كدام سبب نشد كه ایشان از دعا براى مسلمانان دست بكشد، بلكه دیگران را بر خود مقدم مى داشت، من نیز این ظلم ها و انكارها را تحمّل مى كنم و از دل سوزى و راهنمایى و دعا و … براى شما، چیزى فرو نمى گذارم.[1]. الغیبه طوسى، ص286، ح245 ; احتجاج، ج2، ص279 ; بحارالأنوار، ج53، ص180، ح9 .
علی اصغر رضوانی - شرح چهل حدیث حضرت مهدی(عج)
حکایت بشار مکاری از امام صادق علیه السلام در مورد حضرت زهرا س
از بشار مکاری نقل شده است که گفت: زمانی که امام صادق علیه السلام در کوفه بودند. به حضورش رسیدم. طبقی از خرمای طبرزد پیش رو داشت و از آن میل می نمود. چون مرا دید فرمود: ای بشار نزدیک شو و از این خرما بخور.
گفتم: خدا گوارایت کند و مرا فدایت گرداند از چیزی که در راه خود به این جا دیده ام. سخت ناراحتم و دلم را به درد آورده است.
امام علیه السلام فرمود: به حقی که به گردن تو دارم نزدیک شو و از این خرما بخور.
نزدیک شدم و قدری خوردم. آنگاه امام علیه السلام (با این که از آنچه بشار دیده بود آگاهی داشت) فرمود: چه ماجرایی این چنین تو را رنجانده است ؟
گفتم: یکی از ماموران حکومتی (باتازیانه یا چوب دستی) بر سر زنی می کوفت و او را به سوی زندان می برد و آن زن فریاد می زد: از خدا و پیامبرش یاری می طلبم اما هیچ کس به مدد خواهی او پاسخ نمی داد.
امام پرسید: چرا آن مامور حکومتی با او چنین می کرد؟
بشار پاسخ داد: مردم می گفتند که آن زن به زمین خورده و گفته: خدا لعنت کند آنانی که در حق تو ای فاطمه (سلام الله علیها) ظلم کردند. و به همین دلیل با او چنان رفتار می شد.
بشار میگوید: امام صادق علیه السلام از خوردن دست کشید و چنان گریست که محاسن، سینه و دستمال او از اشک تر شد. آنگاه فرمود: ای بشار! برخیز تا به مسجد سهله برویم و به درگاه خدای عزوجل دعا کنیم و آزادی آن زن را از حضرت احدیت بخواهیم.
بشار میگوید: آنگاه امام علیه السلام یکی از شیعیان خود را به کاخ حکومتی فرستاد و به او فرمود: تا پیک من نزد تو نیامده آنجا را ترک مکن (یعنی منتظر باش و ببین با آن زن چه میکنند) و اگر برای آن زن پیشامدی رخ داد ما را مطلع کن.
به همراه امام صادق علیه السلام به مسجد سهله رفتیم و هریک دو رکعت نماز گزاردیم سپس امام علیه السلام دست به سوی آسمان بلند کرده به درگاه احدیت عرضه داشت: انت الله لا اله الا انت…(ودعا را تا آخر خواند). آنگاه سر به به سجده نهاد و در آن حال جز صدای نفس کشیدن از او شنیده نمی شد. سپس سر از سجده برداشت و فرمود: برخیز که آن زن آزاد شد. هر دو از مسجد بیرون شدیم و در میانه راه مردی که امام علیه السلام او را به ماموریت فرستاده بود به مارسید.امام به او فرمود: چه خبر؟گفت: حاکم آن زن را آزاد کرد.حضرت پرسید : آزادی او به چه صورت بود؟
گفت: نمیدانم. اما هنگامی که کنار درب دارالحکومه ایستاده بودم. حاجب حاکم آن زن را خواست و از او پرسید: چه چیزی بر زبان رانده ای؟زن گفت: چون به زمین افتادم. گفتم: خدا لعنت کند آنانی که در حق تو ای فاطمه (سلام الله علیها) ظلم کردند. و بر سرم آمد آنچه آمد.
حاجب دویست درهم به آن زن داد و بدو گفت: این را بستان و امیر را حلال کن.
زن از گرفتن درهم ها خودداری کرد. حاجب امیر را از واکنش زن باخبر کرد. سپس بازگشت و به زن گفت: به خانه ات برگرد (تو آزاد هستی) و زن به سوی خانه خود روان شد.
امام صادق علیه السلام پرسید:آن زن ازگرفتن دویست درهم خودداری کرد؟
گفت: در حالی از گرفتن آن مبلغ خودداری کرد که به خدا سوگند بدان محتاج بود.
امام صادق علیه السلام کیسه ای حاوی هفت دینار از جیب خود در آورد و به آن مرد داد و به او فرمود: به خانه آن زن برو و سلام مرا به او برسان و این دینارها را به او بده.
بشار میگوید: هر دو روانه خانه آن زن شدیم و سلام حضرتش را به او رسانیدیم.
زن گفت: شما را به خدا سوگند آیا جعفر بن محمد علیه السلام مرا سلام داده است؟
به او گفتم: خدا تو را رحمت کند به خدا سوگند جعفر بن محمد تو را سلام داده است.
زن گریبان چاک داد و بی هوش بر زمین افتاد. کمی درنگ کردیم تا به هوش آمد و از ما خواست تا گفته خود را تکرار کنیم وبه درخواست او سه بار سلام امام را تکرار کردیم. آنگاه دینارها را به او داده.
گفتیم: بستان که اینها را نیز حضرت برای تو فرستاده است و به آن شادباش.
زن کیسه دینارها را گرفت گفت: از حضرت بخواهید تا برای این کنیزش از خدا طلب عفو و بخشش کند. زیرا کسی را نمی شناسم که چون او و پدرانش وسیله توسل به سوی خدا باشند.
راوی گوید: نزد امام صادق علیه السلام برگشتیم و وقایعی را که رخ داده بود را به حضرت بازگو کردیم. حضرت هم گریستند و در حق او دعا کردند.
(1) الطبرزد: نوع من التمر سمی به لشدة حلاوته تشبیها بالسکر الطبرزد.
(2) الجلواز: الشرطی الذی یحف فی الذهاب و المجیء بین یدی الامیر جمع جلاوزة.
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج47، ص: 379
از فاطمه تا مهدی عج
چه جمعه ها که يک به يک غروب شد نيامدي
چه بغض ها که در گلورسوب شد نيامدي
خليل آتشين سخن تبر به دوش بت شکن
خداي ما دوباره سنگ و چوب شد نيامدي
براي ما که خسته ايم و دل شکسته ايم نه
ولي براي عده اي چه خوب شد نيامدي
تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام
دوباره صبح ظهر نه غروب شد نيامدي
از فاطمه تا مهدی عج
6 ـ دورى هر دو از مردم و ستمگران
الف) دورى حضرت زهرا (س) از مردم:
بعد از آن تلاشى كه حضرت زهرا(س) براى هدايت مردم و برگرداندن ولايت به حضرت على كرد، و مورد بى مهرى و ستم قرار گرفت، از مردم فاصله گرفت و در خانه مشغول عزادارى و گريه بر فقدان پدر شد، امّا اين بار هم مورد بىلطفى قرار گرفت و جمعى از بزرگان به حضور اميرالمؤمنين على آمدند و عرض كردند:فاطمه(س) شب و روز گريه مىكند. شب از گريه آن حضرت خواب نداريم و روز براى ما آرامش نيست تا بتوانيم به امور معاش خود بپردازيم. ما از تو تقاضا مىكنيم كه به آن حضرت بگويى، يا شب گريه كند و روز آرام باشد و يا روز گريه كند و شب آرام باشد.
حضرت على نزد فاطمه(س) رفت و او را همچنان گريان ديد. كمى كه آرام گرفت، به او فرمود: «از من تقاضا كردند كه شما، يا شب گريه كنى يا روز». فاطمه(س) گفت:«من به زودى از ميان آنان مىروم. دست از گريهام برنمىدارم تا به پدرم ملحق شوم»
سپس حضرت على براى فاطمه (س) سرپناهى به نام «بيت الأحزان» دورتر از خانههاى مردم در قبرستان بقيع ساخت.
فاطمه (س) هر روز صبح حسن و حسين را در پيش روى خود به سوى بقيع روانه مىكرد و گريان به بيت الأحزان مىرفت. وقتى كه شب فرا مىرسيد، حضرت على نزد او مىآمد و همراه آن حضرت به خانه مراجعت مىكرد.( فرهنگ فاطميه، ص 140)
امام صادق مىفرمايد: «هر روز از مدينه خارج مىشد و كنار قبرهاى شهيدان مشغول گريه بود»( بحار الأنوار، ج 43، ص 35)
وقتى زنان مدينه به عيادت حضرت فاطمه(س) آمدند و از احوال آن حضرت پرسيدند، حضرت فاطمه (س) پس از حمد خداوند و درود بر پدرش فرمود: «حالم چنين است كه به خدا سوگند از دنياى شما بيزار و بر مردانتان خشمناكم»( چشمه دربستر، ص 434)
ب) دورى حضرت مهدى از مردم و ستمگران:
حضرت مهدى از هنگام ولادت، از مردم و به ويژه ستمگران، مخفى بود. در آغاز ولادت، بعضى به صورت محدود مىتوانستند خدمت آن حضرت برسند. اين محدوديت، در زمان غيبت صغرى بيشتر شد و در زمان غيبت كبرى به اوج خود رسيد و از مردم دورى مىفرمود.
امام باقر مىفرمايد:إذا غضب الله تبارك و تعالى على خلقه، نحّانا عن جوارهم.هنگامى كه خداى تبارك و تعالى بر مردمان خشمگين شود، ما را از مجاورت آنان دور مىسازد(روزگار رهايى، ج 1، ص 191)
در روايات ديگر داريم، ولادت و رشد او مخفى است؛ پنهانى است، كه انتظار مىكشد. مردم امام خود را نمىبينند، او در موسم حج حاضر مىشود و مردم را مىبيند اما مردم او را نمىبينند.( كافى، ج 1،)
خود حضرت مهدى در توقيع شريف به شيخ مفيد مىفرمايد: اگر چه ما در مكان دور دستى زندگى مىكنيم، مكانى كه از خانههاى ستمگران به دور است، به جهت مصلحتى كه خداوند براى ما و شيعيان ما ديده در اين دورى، امّا ما از خبرهاى شما آگاه هستيم(احتجاج،ج 2، )
حضرت به على بن ابراهيم بن مهزيار فرمود:
پدرم امام عسكرى با من پيمان بسته كه در كنار گروهى كه مورد غضب و نفرين خداوند قرار گرفتند، زندگى نكنم و به من دستور داده كه تنها در كوههايى كه عبور از آن دشوار است و زمينهاى ويران، مسكن گزينم(طوسى، الغيبة، ، ص 266)