گزیده بیانات مقام معظم رهبری (مدظله العالی) درباره خانواده
هشیار عاقل یا مست غافل
یک وقت انسان ازدواج میکند و میگوید: پروردگارا من ازدواج میکنم – یا روحیهاش این است، حالا ولو به زبان هم نیاورد یا به ذهن هم نگذراند، با این روحیه – یک نیاز طبیعی خودم را برآورده میکنم. این نیاز طبیعی هم فقط نیاز جنسی نیست، بلکه زن و مرد هر دو به این ازدواج، به این با هم زندگی کردن، با هم تشکیل یک خانواده دادن و یک جمع به وجود آوردن، احتیاج دارند. این هم یک نیاز است مثل نیازهای دیگری که وجود دارد. میگوید: پروردگارا من این نیاز را برآورده میکنم، از تو هم متشکرم که این امکان را در اختیار من گذاشتی، این اجازه را دادی، این وسیله را فراهم کردی، همسر خوبی برای من پیدا شد و بعد از این هم در زندگی جدید، در این وضع جدید، سعی میکنم که آن طور که تو میخواهی عمل کنم. این یک جور ازدواج کردن است. یک وقت هم نه، کسی که ازدواج میکند، نه قدر خدا را میداند، نه قدر آن همسر را میداند، نه قدر این فرصتی را که برایشان پیش آمده میداند. مثل آدم مست و غافل. این جور زندگی اگر هم پایدار بماند، شیرین نخواهد بود، همراه با انجام وظیفه نخواهد بود. (خطبهی عقد مورخهی 28/11/1378)
توصيه رهبرانقلاب مدظله العالی به زوجهای جوان
از توصیههای مکرر مقام معظم رهبری مد ظله العالی به زوجهای جوان و خانوادهها ، تقّدم تقوا و عفاف بر مال و جمال در تشکیل خانواده است: نخست اینکه: از دیدگاه ایشان در ابتدای امر و در انتخاب همسر: «اگر چنانچه کسی به خاطر مال و جمال ازدواج کند، طبق روایت ممکن است خدای متعال مال و جمال را به او بدهد و ممکن هم هست ندهد. اما اگر چنانچه برای تقوا و عفاف قدم بگذارد و ازدواج بکند، خدای متعال به او مال هم خواهد داد،
از توصیههای مکرر مقام معظم رهبری مد ظله العالی به زوجهای جوان و خانوادهها ، تقّدم تقوا و عفاف بر مال و جمال در تشکیل خانواده است:
نخست اینکه: از دیدگاه ایشان در ابتدای امر و در انتخاب همسر: «اگر چنانچه کسی به خاطر مال و جمال ازدواج کند، طبق روایت ممکن است خدای متعال مال و جمال را به او بدهد و ممکن هم هست ندهد. اما اگر چنانچه برای تقوا و عفاف قدم بگذارد و ازدواج بکند، خدای متعال به او مال هم خواهد داد، جمال هم خواهد داد. ممکن است کسی بگوید جمال که اعطا کردنی نیست؛ یک کسی یا جمال دارد یا ندارد! معنایش این است که چون جمال در چشم شما و در دل شما و در نگاه شماست، اگر انسان کسی را که خیلی جمیل هم نباشد، دوست داشت او را جمیل میبیند. وقتی کسی را دوست نداشت هر چقدر هم جمیل باشد به نظر او جمیل نمیآید»(خطبه عقد مورخه 13/دی/77).
دوم: در بحث از مهریه ایشان این تصور را که مهریۀ سنگین به حفظ پیوند زناشویی کمک میکند نادرست دانسته و تأکید دارند که در صورت نااهل بودن زن و شوهر مهریه سنگین هم هیچ معجزهای نمیتواند بکند: «اینکه میبینید ما گفتیم 14 سکّه بیشتر را عقد نمیکنیم، نه برای این است که چهارده سکه بیشتر اشکالی در ازدواج ایجاد میکند. خیر. چهارده هزار سکه هم باشد، ازدواج اشکالی ندارد. فرقی ندارد. این برای این است که آن جنبۀ معنوی ازدواج، غلبه پیدا کند بر جنبۀ مادّی. مثل یک تجارت و معامله نباشد. دادوستد مادّی نباشد. اگر تشریفات را کم کردید، جنبۀ معنوی تقویت خواهد شد»(خطبه عقد مورخه 26/دی/72).
سوم: در مورد برگزاری مراسم ازدواج معظّمٌله معتقدند که: «هرچه مراسم را کمتر و سادهتر بگیریم بهتر است. بگذارید آنکسانی که ندارند به ازدواج تشویق شوند و آنکسانی که ندارند مأیوس نشوند»(خطبه عقد مورخه 24/آذر/71).
چهارم: در جریان زندگی زناشویی نیز افراد بایستی ضمن رعایت قناعت از تقیّدات زاید و تجمّلات پرهیز کنند: «یکی از موجبات سعادت خانوادهها و اشخاص، این است که تقیّدات زاید و تجمّلات زیادی و پرداختن بیش از اندازۀ لازم به امور مادی، از زندگیها دور شود. لااقل بخش اصلیِ زندگی محسوب نشود. یکچیز حاشیهای، یک کنار باشد. زندگی را از اوّل باید ساده برداشت و محیط زندگی را باید محیط قابل تحمّلی کرد»(خطبه عقد مورخه 8/خرداد/72).
از دیدگاه معظّمٌله: «ساده زندگی کردن منافاتی با رفاه هم ندارد. آسایش هم که اصلاً در سایۀ ساده زندگی کردن است»(خطبه عقد مورخه 18/4/77).
ایشان همچنین در بحث از قناعت معتقدند: «قناعت کنید، از قناعت خجالت نکشید. بعضیها خیال میکنند که قناعت مال آدمهای تهیدست و فقیر است و اگر آدم داشت، دیگر لازم نیست قناعت کند. نه، قناعت یعنی در حدّ لازم، در حدّ کفایت، انسان توقّف کند» (خطبه عقد مورخه 1/فروردین/76)
ازدواج؛ ناموس طبیعت، دستور شریعت
از منظر اسلام ازدواج یک سنت طبیعی و الهی بوده و از همین رو نیز پیامبر اکرم (ص) از این امر به سنت خودشان تعبیر کردهاند. بنابراین و بر اساس دیدگاه رهبر معظّم انقلاب: «در اسلام بر روی این مسأله[ازدواج] تأکید ویژهای شده. چرا؟ …
از منظر اسلام ازدواج یک سنت طبیعی و الهی بوده و از همین رو نیز پیامبر اکرم (ص) از این امر به سنت خودشان تعبیر کردهاند. بنابراین و بر اساس دیدگاه رهبر معظّم انقلاب: «در اسلام بر روی این مسأله[ازدواج] تأکید ویژهای شده. چرا؟ به خاطر اهمّیّت این مسأله، به خاطر تأثیر عمیق تشکیل خانواده در تربیت انسان، در رشد فضایل، در ساختوساز انسان سالم از لحاظ عاطفی، روحی و تربیتهای بعدی»(خطبه عقد مورخه 29/تیر/79). از دیدگاه معظّمٌله: «آدم تنها، مرد تنها و زن تنها که همۀ عمر را به تنهایی میگذرانند، از دید اسلام یک چیز مطلوبی نیست. مثل یک موجود بیگانه است در پیکرۀ انسانی. اسلام اینطور خواسته که خانواده، سلول حقیقی مجموعۀ پیکرۀ جامعه باشد نه فرد تنها.»(خطبه عقد مورخه 5/دی/75).
- بنابراین و بر اساس دیدگاههای مقام معظّم رهبری میتوان اینگونه استنباط نمود که:
اولاً از نظر اسلام، تشکیل خانواده یک فریضه و عملی است که مرد و زن باید آن را بهعنوان یک کار الهی و یک وظیفه انجام بدهند. از این منظر ازدواج و تشکیل خانواده اگرچه شرعاً در زمره واجبات ذکر نشده، امّا به قدری تحریص و ترغیب شده است که اصرار خدای متعال بر این امر به روشنی قابل استنباط است.
ثانیاً هرچند مسأله ازدواج در شرع مقدس امر بسیار مهمی بوده و فواید بسیاری برای آن ذکر شده، امّا، مهمترین فایده و هدف ازدواج همان تشکیل خانواده است. نفس علقه زوجیت و تشکیل یک واحد جدید، مایه آرامش زن و مرد و مایه کمال و اتمام شخصیت آنها و بدون آن زن و مرد ناقصاند. بر این اساس اگر این کانون سالم و پایدار شد، بر روی آینده و وضع فعلی جامعه تأثیر خواهد گذاشت. بنابراین ازدواج در حقیقت دروازه ورود به تشکیل خانواده و از دیدگاه معظّمٌله تشکیل خانواده اساس همه تربیتهای اجتماعی و انسانی است.
ثالثاً نوع نگاه به محیط خانواده باید با توجه به قابلیت آن بهمثابه بستر انتقالدهنده فرهنگها، تمدّنها و حفظ اصول و عناصر اصلی تمدّن در یک جامعه و انتقالش به نسلهای پیدرپی باشد. از منظر رهبر معظّم انقلاب: «اگر خانوادۀ سالمی در یک جامعهای وجود داشته باشد، آن جامعه سالم خواهد شد و مواریث فرهنگی خودش را به صورت صحیح منتقل خواهد کرد. در آن جامعه تربیت کودکان به بهترین وجه صورت میپذیرد. لذاست که در آن کشورها و جوامعی که خانواده دچار اختلال میشود معمولاً اختلالات فرهنگی - اخلاقی بوجود میآید.»(خطبه عقد مورخه 16/فروردین/78). بنابراین خانواده درواقع کانون و مرکز تولید ایمان و دینباوری است.
توصیه های اخلاقی و تربیتی رهبر آیت اله خامنه ای دام ظله العالی به والدین
کودک و مربی
محیط، جامعه و خانواده، سه عامل مؤثر در مسائل تربیتی اند که سعادت و شقاوت آدمی در گرو چگونگی تأثیر آن هاست. استاد و مربی نیز کانون تربیتی مهمی است که کودکان از اخلاق، کردار و افکار او الگو می گیرند و می کوشند پیوسته از آنان پیروی کنند.
کودکی که تربیت گذشته او نادرست بوده است، می تواند با آموزش ها و مراقبت های استاد به خیر و سعادت نزدیک شود. برای مثال معاویه دوم از خانواده نامبارکی برخاست، ولی تأثیر آموخته های مربی بر او به حدی بود که پس از مرگ یزید در مسجد شام، آن گاه که همه آمده بودند تا با او بیعت کنند، پس از حمد و ثنای خدا، به رسول اکرم و اهل بیتش درود فرستاد و سپس گفت:
ای مردم! جدم معاویه و پدرم یزید، غاصب حق خلافت بودند و بر من سخت ناگوار است که می دانم آنها الان به عذاب الهی دچارند. مردم! خلافت، حق علی «علیه السلام» و فرزندان اوست. بروید و امام حق را بشناسید.
گفتنی است پس از بررسی های فراوان معلوم شد که استاد معاویه پسر یزید، از شیعیان اهل بیت بوده که او را این گونه متحول ساخته است.
امام صادق «علیه السلام» درباره فضیلت معلم و استاد می فرماید:
«مُعَلِّمَ الخَیْرِ تَسْتَغْفِرُ لَهُ دَوابُّ الارْضِ وَ حیتانُ البَحْرِ وَ کُلُّ صغیرَةٍ و کَبیرةٍ فی أرْضِ اللّهِ وَ سمائِهِ.»
«معلمی که مردم را به خیر و نیکی فرا می خواند، همه جنبندگان زمین و ماهیان دریا و هر موجود کوچک و بزرگی در آسمان و زمین برای او طلب مغفرت می کنند.»
از سوی دیگر، امامان معصوم «علیهم السلام» هشدار داده اند که از هر معلمی نیاموزیم. چنان که امام کاظم «علیه السلام» فرمود: «لا عِلْمَ الاّ مِنْ عالِمٍ ربّانِیٍّ؛ «از استادان با تقوا و خداشناس استفاده کنید».
این بزرگوار می فرماید:
«لا تَتَعَلَّمَ العِلْم مِمَّن لَمْ یَنْتَفِعْ به فَانَّ مَنْ لَمْ یَنْفَعْهُ عِلْمُهُ لا یَنْفَعُکَ.»
«از عالمی که از علمش استفاده نمی کند و خود را نساخته است، دانش نیاموز؛ زیرا آن کس که علمش به او نفعی نمی رساند، به تو نیز نفعی نخواهد رساند.»
کودک و دوستان
انتخاب دوستان و نوع ارتباط با آنان، یکی از مسائل سرنوشت ساز تربیتی است. پدر و مادر وظیفه دارند در انتخاب دوست شایسته و درستکار، به فرزند خود کمک کنند. بدون راهنمایی والدین در این زمینه فرزندان به سرعت به بیراهه می روند. سعدی درباره تأثیر دوستان و هم نشینان بر فکر و شخصیت افراد می سراید:
تو اول بگو با کیان زیستی
پس آن گه بگویم که تو کیستی
شاید این شعر برگرفته از این سخن رسول اللّه «صلی الله علیه و آله» باشد که:
«الْمَرْءُ علی دینِ خَلیلِهِ فَلْیَنْظُرْ اَحَدُکُم مَنْ یُخالِلُ.»
«انسان با دین و آیین دوست خود شناخته می شود. پس باید بنگرد که با چه کسی دوست می شود».
دوست و همراه خوب، آگاه و مسئول می تواند آدمی را به روشنایی ها و پاکی ها رهنمون سازد.»
علی «علیه السلام» در کلامی ارزشمند می فرماید:
«اِنّما سُمِّیَ الرَّفیقُ لانَّهُ یَرْفِقُکَ عَلی صَلاحِ دینِکَ فَمَنْ أعانَکَ عَلی صَلاحِ دینکَ فَهُو الرّفیقُ».
«رفیق را رفیق نامند، به این علت که تو را به صلاح و رستگاری و دین داری کمک می کند. پس کسی که تو را در اصلاح شدن و دین داری کمک رساند، رفیق واقعی توست.»
چه بسا مادران و پدران فرهیخته و دانایی که رنج چندین ساله آنان در تربیت فرزندشان را دوستان ناشایست بر باد دادند و چه بسا فرزندان فاسد و تبهکاری که از راه هم نشینی و هم فکری با دوستان خوب، به رشد و تکامل انسانی رسیدند. بنابراین، انتخاب دوست و روابط سالم میان آن ها، یکی از عوامل مهم تربیتی به شمار می آید.
توصیه های اخلاقی و تربیتی رهبر آیت اله خامنه ای دام ظله العالی به والدین
کودک و مربی
محیط، جامعه و خانواده، سه عامل مؤثر در مسائل تربیتی اند که سعادت و شقاوت آدمی در گرو چگونگی تأثیر آن هاست. استاد و مربی نیز کانون تربیتی مهمی است که کودکان از اخلاق، کردار و افکار او الگو می گیرند و می کوشند پیوسته از آنان پیروی کنند.
کودکی که تربیت گذشته او نادرست بوده است، می تواند با آموزش ها و مراقبت های استاد به خیر و سعادت نزدیک شود. برای مثال معاویه دوم از خانواده نامبارکی برخاست، ولی تأثیر آموخته های مربی بر او به حدی بود که پس از مرگ یزید در مسجد شام، آن گاه که همه آمده بودند تا با او بیعت کنند، پس از حمد و ثنای خدا، به رسول اکرم و اهل بیتش درود فرستاد و سپس گفت:
ای مردم! جدم معاویه و پدرم یزید، غاصب حق خلافت بودند و بر من سخت ناگوار است که می دانم آنها الان به عذاب الهی دچارند. مردم! خلافت، حق علی «علیه السلام» و فرزندان اوست. بروید و امام حق را بشناسید.
گفتنی است پس از بررسی های فراوان معلوم شد که استاد معاویه پسر یزید، از شیعیان اهل بیت بوده که او را این گونه متحول ساخته است.
امام صادق «علیه السلام» درباره فضیلت معلم و استاد می فرماید:
«مُعَلِّمَ الخَیْرِ تَسْتَغْفِرُ لَهُ دَوابُّ الارْضِ وَ حیتانُ البَحْرِ وَ کُلُّ صغیرَةٍ و کَبیرةٍ فی أرْضِ اللّهِ وَ سمائِهِ.»
«معلمی که مردم را به خیر و نیکی فرا می خواند، همه جنبندگان زمین و ماهیان دریا و هر موجود کوچک و بزرگی در آسمان و زمین برای او طلب مغفرت می کنند.»
از سوی دیگر، امامان معصوم «علیهم السلام» هشدار داده اند که از هر معلمی نیاموزیم. چنان که امام کاظم «علیه السلام» فرمود: «لا عِلْمَ الاّ مِنْ عالِمٍ ربّانِیٍّ؛ «از استادان با تقوا و خداشناس استفاده کنید».
این بزرگوار می فرماید:
«لا تَتَعَلَّمَ العِلْم مِمَّن لَمْ یَنْتَفِعْ به فَانَّ مَنْ لَمْ یَنْفَعْهُ عِلْمُهُ لا یَنْفَعُکَ.»
«از عالمی که از علمش استفاده نمی کند و خود را نساخته است، دانش نیاموز؛ زیرا آن کس که علمش به او نفعی نمی رساند، به تو نیز نفعی نخواهد رساند.»
توصیه های اخلاقی و تربیتی رهبر آیت اله خامنه ای دام ظله العالی به والدین
آموزش دینی
بنا بر سفارش اسلام و دستورهای تربیتی امامان معصوم «علیهم السلام» از لحظه تولد فرزند باید در گوش راست او اذان و در گوش چپ او اقامه گفت که با این حرکت، تربیت دینی کودک از ساعت های پس از تولد او شروع می شود.
رسول اکرم «صلی الله علیه و آله»، پس از تولد امام حسن و امام حسین «علیهماالسلام» در گوش راستشان اذان، در گوش چپشان اقامه گفتند، چنان که ابوا می گوید: «رَأیْتُ رسولَ اللّه «صلی الله علیه و آله» أذَّنَ فِی اُذُن الحَسَنِ «علیه السلام» لَمّا وُلِدَ وَ اَذَّنَ کذلک فی اُذُنِ الحسین «علیه السلام» لما وُلِدَ»
امام باقر «علیه السلام» نیز در رهنمودی به والدین می فرماید:
«اِذا بَلَغَ الغُلامُ ثلاثَ سنین فَقُلْ لَهُ سَبْعَ مَرّاتٍ قُل لا اِله الاّ الله ثُمّ یُتْرَکُ حتّی تَمَّ له ثَلاثَ سنین.»
«وقتی فرزندت به ابتدای سه سالگی رسید، هفت بار به او تلقین کن تا بگوید «لا اله الاّ الله» و آنگاه رهایش کن تا سه سالش تمام شود، آنگاه دوباره آموزش دینی او را شروع کن.»
آن گاه که پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله» به نماز می ایستاد، امام حسن «علیه السلام» را نیز همراه خود داشت. رسول خدا در روایتی توصیه می کند: «عَلِّمُوا اولادَکم الصَّلوةَ اِذا بَلَغُوا سَبْعا».
- «فرزندانتان که به هفت سالگی رسیدند، به آنها نماز بیاموزید.»
توصیه های اخلاقی و تربیتی رهبر آیت اله خامنه ای دام ظله العالی به والدین
کودکان و عادت های نیکو
در تربیت کودکان، ایجاد عادت های خوب و ریشه کن کردن عادت های بد، در آنان مسئله ای پر اهمیت است. از همان دوران کودکی هر عادتی را به راحتی می توان در کودک شکل داد. در سال های بعد نیز هم زمان با رشد او لازم است دیگر عادت ها و مهارت های رفتاری مانند وفای به عهد، ایثار، بخشش و کمک به اطرافیان را به آنان آموخت. حضرت علی «علیه السلام» می فرماید:
«العادَةُ طَبْعُ ثانٍ؛ «عادت برای مردم طبیعت دومی به شمار می آید.»
بنابراین، واجب است که پدران و مادران برای ایجاد اخلاق نیکو و عادت های پسندیده در فرزند خویش، دقت کافی به این امر داشته باشند؛ چرا که شیوه زندگی فرزندان در آینده، به نوع صفت ها و عادت های دریافتی او در گذشته بستگی دارد.
کودکان با فطرتی پاک و سالم متولد می شوند. از این رو، بر والدین فرض است که نهایت دقت و هوشیاری خود را در حفظ این نهاد پاک به کار گیرند. باید کودکان را به کارهای خوب و عادت های نیک راهنمایی کرد، تا سرانجام جزو رفتارهای ثابت آنان شود. به خاطر خوبی هایشان تشویق شوند و از بدی هایشان باید آگاه شوند و سپس آنها را در ترک شان یاری کرد.
توصیه های اخلاقی و تربیتی رهبر آیت اله خامنه ای دام ظله العالی به والدین
بازی با کودک
با ورود به بازی کودک، در واقع او را بدون تربیت به حال خود رها نمی کنیم، بلکه به تنهایی و نگرانی او پاسخ درست می دهیم و شادی و اطمینان خاطر را به او هدیه می کنیم. وقتی پدر یا مادر با فرزند خود رفتاری محبت آمیز داشته باشد و در همه حال با او و در کنار او باشد، کودک احساس تنهایی و خودمحوری نمی کند و عواطف و احساسات جمعی در او شکوفا می شود. در شیوه رفتاری رسول خدا و امامان معصوم «علیهم السلام» فراوان به چشم می خورد که با صبر و مهربانی، با بچه ها بازی می کردند. به ویژه رسول خدا «صلی الله علیه و آله» با بچه های بی سرپرست یا بی خانمان همبازی می شد. به آنها سلام می کرد، آنها را به دوش می گرفت، می بوسید و نوازش می کرد. علی «علیه السلام» نیز برای کودکان یتیم داستان می گفت، آنها را می خندانید و در آغوشش می فشرد. از رسول گرامی اسلام روایت است: «مَنْ کانَ عِنْدَهُ صَبِیُّ فَلْیتصابَّ لَهُ»
«کسی که در نزدش کودکی است، باید با او کودکانه رفتار کند.»