توصیه اخلاقی رهبر معظم دام ظله العالی
توصیه اخلاقی رهبر معظم دام ظله العالی
راز موفقیت رهبر
از مقام معظم رهبری حضرت آیت اله خامنه ای نقل شده که ایشان در مورد رمز موفقیت خود (با تواضع حکیمانه) می فرمایند: بنده اگر در زندگی خود در هر زمینه ای توفیقاتی داشته ام وقتی محاسبه می کنم به نظرم می رسد که این توفیقات باید از یک کار نیکی که من نسبت به یکی از والدینم انجام داده ام باشد. سپس در ادامه خاطره ای را نقل می فرمایند که به نظر ایشان رمز موفقیتشان می تواند حساب شود ایشان می فرمایند: پدرم در سنین پیری به بیماری آب چشم که موجب نابینایی می شود مبتلا شدند. بنده در آن موقع مشغول تحصیل و تدریس بودم از قم مکرراً به مشهد می آمدم و ایشان را به دکتر می بردم و دوباره باز می گشتم تا اینکه در سال 1343 هجری شمسی به ناچار برای معالجه ایشان را به تهران آوردم. اطباء در ابتدا ما را مأیوس کردند گرچه بعد از دو سه سال یک چشم ایشان معالجه شد و تا آخر عمر هم می دید اما آن زمان مطلقاً نمی توانستند با چشمهایشان جایی را ببینند و باید دستشان را می گرفتیم و این برای من یک غصه بزرگ شده بود زیرا اگر به قم می آمدم ایشان مجبور بود در گوشه ای از خانه بنشیند و قادر به مطالعه و معاشرت و هیچ کاری نبودند و انس و الفتی هم که با من داشتند با دیگر برادارن نداشتند با من به دکتر می رفتند ولی همراه شدن با دیگران و رفتن به دکتر برایشان آسان نبود. وقتی بنده نزد ایشان بودم برایشان کتاب می خواندم و با هم بحث علمی می کردیم و از این رو با من مأنوس بودند به هر حال احساس کردم اگر ایشان را در مشهد تنها رها کنم و به قم برگردم ایشان به یک موجود معطل و از کار افتاده تبدیل می شود که برای خودشان هم بسیار سخت بود و نیز برای من غیرقابل تحمل بود زیرا که من با قم انس داشتم و تصمیم گرفته بودم که تا آخر عمر در قم بمانم.
بر سر دو راهی گیر کرده بودم، این مسأله در ایامی بود که ما برای معالجه پدرم در تهران بودیم روزهای سختی را در حال تردد گذراندم. عصر تابستانی بود که سراغ یکی از بزرگان و دوستانم در چهارراه حسن اباد تهران رفتم او اهل صفا و آدم با معرفتی بود جریان را برایشان تعریف کردم در ضمن گفتم من دنیا و آخرت خودم را در قم می بینم و من باید از دنیا و آخرت خود بگذرم که با پدرم مشهد بروم و در آنجا بمانم! آن بزرگوار تأمل مختصری کرد و فرمود: شما برای خدا از قم دست بکش و به مشهد برو خداوند متعال می تواند دنیا و آخرت تو را از قم به مشهد منتقل کند. من در سخنان ایشان تأمل کردم عجب حرفی است! دلم باز شد و ناگهان از این رو به آن رو شدم یعنی کلاً راحت شدم و باحالت بشاش و آسودگی خاطر به منزل آمدم. والدین من که چند روزی بود که مرا ناراحت می دیدند از بشاش بودن من تعجب کردند به آنها گفتم: من تصمیم گرفتم با شما به مشهد بیایم و آنجا بمانم آنها اول باورشان نمی شد ولی به مشهد رفتم و آنجا ماندم و خداوند متعال بعد از آن توفیقات زیادی به ما داد و به هر حال به دنبال کار و وظیفه خود رفتم، اگر بنده در زندگی خود توفیقی داشتم اعتقادم این است که ناشی از همان برونیکی است که به پدر و مادرم انجام داده ام.*
*گلستان نیوز- راهکار نیوز
اخلاق معاشرت
من عمل صالحا من ذکر او انثی فلنحیینه حیوه طیبه
بشر به پیشرفتهای شگرفی رسیده است شکافتن اتم و انرزی هسته ای و در پزشکی شبیه سازی و کارخانجاتی که بدون دخالت دست فقط با روبات کار می کند و در کشاورزی محصولاتی که 100 گرم داشته به 5 کیلو می رسانند
بشر با اینهمه در یک قلمرو پسرفت داشته است یعنی د رروابط اجتماعی و اخلاق اجتماعی جنایت قتل فحشا انواع مواد مخدرآمار طلاق و در اثر چنین نیازهایی افراد به سوی رمال های شیاد می روند از سر نیاز است که بشر به بن بست رسیده است خداوند می فرماید انه کان رجال من الانس یعوذون برجال من الجن فزادوهم رهقا . چرا قرآن و روایات را رها کرده اند و ننزل من القرآن ما هو شفائ و رحمه للمومنین
شخصی خدمت امام صادق : کسی در جزیره است که گرفتاری مان را حل می کند فرمود من مشی الی ساحر او کاهن فقد کذب بما انزل الله
روایت از پیامبر در کتاب کنز العمال اهل سنت رسول در میان مردم فرمود سیصیب امتی بداء الامم قیل یا رسول الله و ما داء الامم ؟ فرمود شش چیز درد امت است الاشر( لغو و لهو) و البطر( ناسپاسی) و التکاثر(مسابقه ثروت اندوزی ) و التناجش(نزاع ) بالدنیا و التباغض( بغض و کینه ) والتحاسد ( حسد ورزیدن) حتی یکون البغی نتیجه آن شش تا ظلم است بزرگان ما مانند کلینی و صدوق مجلسی بابی از کتابشان را به کتاب العشره اختصاص داده اند امروز مرز رابطه ها شکسته و ضابطه ها از میان رفته است ما از آداب اسلامی معاشرت دور شده ایم در قرآن راجع به این موضوع خیلی سخن آمده است .
کسی کتاب نوشته الف حدیث فی المومن ( راه رفتن نشستن غذا خوردن خوابیدن مومن و…) کتاب سنن النبی
اخلاق معاشرت زیر بناهایی دارد : 1- حیا ریشه تقوی حجاب پاکدامنی امر به معروف نهی ازمنکر است و در یک کلام لا ایمان لمن لا حیا له . روایت : الاسلام عریان و لباسه الحیا . الحیا سبب لکل جمیل
البته حیا غیر از خجالت . ترس . شرم و تقوی است خجالت حالتی اضطراری است اما حیا حالتی اختیاری است . تقوی مربوط به گناه است و از حرام اما حیا فقط از حرام نیست لذا از تقوی هم مهمتر است حدیث لوکان الحیاء رجلا لکان رجلا صالحا ( مجسمه حیا انسانی صالح است ) لوکان الحیا صوره لکان حسینا . برخی کارها شرعا حرام نیست ولی بی حیائی است مانند لباس مرد در خانه زیر پوش رکابی
شهید مطهری می فرماید برخی کلمات ترجمه دقیقی در فارسی ندارد .مانند ترجمه الله الصمد گاهی ترجمه برخی کلمات در عربی به یک جمله در فارسی نیاز است. کلمه حیا چنین است برخی گفته اند شرم یا خوف ولی فرق میکند .
امام صادق: در مصباح الشریعه حیا 5 قسم است حیاء ذنب حیاء تقصیر حیاء کراهه و حیاء حب و حیاء هیبه
1- از گناه . عبدالله بن عمر در مسافرتی به چوپانی گفتم یکی از این گوسفندها را بکش بخوریم گفت مال من نیست – پولش را می دهیم – اجازه فروش ندارم – اربابت تعداد گوسفندها را می داند – نه – پس بکش – فاین الله؟
2- تقصیر . حیاء نسبت به تقصیرات و کوتاهی ها مانند کم قرآن خواندن . امام مجتبی غذا می خورد سگی نشسته بود هر لقمه که می خورد به سگ می داد کسی سوال کرد – انی استحیی من ربی که حیوانی به صورت من نگاه کند و من غذا بخورم . حضرت امیر حضرت فاطمه را دید که رنگش پریده بود – چرا – دو روز است غذا نخورده ایم – چرا نگفتی ؟ - از خدا شرم می کنم چیزی از تو بخواهم که در توان تو نباشد . ( مضمون)
3- حیا کرامت که نه گناه است و نه قبح اجتماعی دارد ولی نشانه کرامت است . علی به بازار آمد دو لباس خرید 5 درهم و 3 درهم دومی را خودش و اولی را به غلامش قنبر داد – چرا – از خدا حیا می کنم چیزی که بهتر است خودم بردارم و کمترش را به غلامم بدهم .
4- حیا حب از شدت دوستی حیا می کند . امام سجاد در مسجد الحرام بودند عبد الملک خلیفه به آنجا آمد کسی به امام گفت به وی بگویید که خانه مرا فرماندار شما در مدینه غصب کرده است – من اینجا از خدا خجالت می کشم دنیا بخواهم تو به من می گویی از عبدالملک چیزی بخواهم .
5- حیا هیبت عظمت خدا آنقدر جلوه کند که وقتی اذان بلند شد به سرعت به نماز بشتابد .
حیا صفت خداست رسول فرمود بنده ای که دستانش را بلند می کند خدا حیا می کند دعایش را مستجاب نکند .
روایت روز قیامت کسی را به طرف جهنم می برند مرتب پشت سرش را نگاه می کند – چرا؟ - چنین گمانی به خدا نداشتم – اورا برگردانید من حیا می کنم اورا عذاب کنم .
خلاصه لا دین لمن لاحیا له
لوکان الحیا صوره لکان حسینا حیا ایشان درخواست لباس کهنه ا زخواهر که اگر غارت کردند آن لباس کهنه رانبرند لباس کهنه چه حاجت که زیر سم ستور
تنی نماند که پوشند جامه بر بدنش
مورد دیگر زیر تیغ دشمن حواسش به خواهرش است که نامحرمان اورا می بینند . اما در مجلس یزید زینب فرمود امن العدل یابن الطلقا آیا این عدالت است که زن و بچه تو پشت پرده باشند اما اهل بیت رسول الله جلوی چشم نامحرمان باشند.
حیا صفتی است که بقیه صفات خوب را به دنبال می آورد روایت : الحیا سبب الی کل جمیل روایت مهمی از پیامبر صلی الله علیه وآله که فرمود تمام سخنان انبیا در یک جمله جمع شده است اذا لم تستح فافعل ما شئت لذا در روایت : من حرم الحیا فهو شر کله همه شر همین است که طرف حیا نداشته باشد وان تعبد و تورع
منافق در قرآن بسیار مذموم است که پیامبررا از استغفار برای او باز داشته است ولی در روایت نبوی آمده ارجو للمنافق اینکه درست شود مادام یستحیی .
امیر وقتی مالک اشتر را به مصر فرستادند در عهدنامه ( نامه 53 ) درمیان صفات کارگزاران بر دو مساله تجربه و حیا دست گذاشته اند .
نقش طلاب و روحانیون در معرفی چهره وهابیت
علما و روحانیون در سنگر دفاع از اسلام و تشیع، در مکتب اهلبیت علیهم السلام تربیت شدهاند. امام حسن عسکری علیه السلام می فرمایند: علمای ما محافظان دین هستند و به صیانت از ارزشهای اسلام و تشیع میپردازند.
علمای جهان اسلام بیش از این در قبال اقدامات بدور از عقل و منطق وهابیت تکفیری که سبب بدنامی دین مبین اسلام در جهان شده است، نباید سکوت کنند. وظایف خود را در مقابله با شبهات وهابیت دانسته و در مقابل این فرقه های نوظهور و اهداف شوم و پلید آنها هشیار باشند زیرا همه آنها زائیده دست استکبار بوده و به هر نحوی سعی در استعمار دارند.
روحانیت به عنوان سنگربان اسلام لازم است این گونه تهدیدها را به درستی رصد کند، برای از بین بردن و مقابله با آن طرح و برنامه داشته باشد و مردم را از این آسیبها آگاهی بخشد. روحانیون باید ثابت کنند که وهابیون نسبت به تعالیم اسلامی ناآشنا هستند همچنین نشان دهند که اکثر مسلمانان با فعالیتهای این گروه مخالف میباشند، تا دنیا حساب آنها را از اسلام و مسلمین جدا بداند. گروهی از اساتید و نخبههای برجسته حوزه علمیه باید شناخته شوند که فقط مشکلات و شبهات ایجاد شده را بهدرستی پاسخ بدهند. همچنین خطر این جریان های تکفیری را برای اسلام و بشریت تبیین نموده و راههای مقابله با آن را بیابند.
روحانیون میبایست علاوه بر دنیای حقیقی، به دنیای مجازی نیز روی آورده تا گستره تأثیرشان را افزایش دهند و اگر روحانیون میخواهند با جامعه خصوصاً جوانان مرتبط بمانند، باید در فضای مجازی ورود کنند و نمیتوانند دنیای مجازی را نادیده بگیرند تا اسلام ناب محمدی(ص) را به جهانیان بشناسانند. باید سایت های وهابیستیزی ایجاد شود و هر شبههای که بیان میشود، در این سایت ها توسط اساتید برجسته حوزه علمیه پاسخ داده شود. همانطوری که آنها سلاحهای تبلیغی روز دنیا را دارند، ما هم باید به این سلاحهای تبلیغی مجهز شویم.
ترویج آموزههای دین، ، مجهز شدن به انواع علوم و پاسخگویی به شبهات و حضور مستمر در تمام مناطق کشور، برگزاری دوره های تخصصی ویژه نقد وهابیت، همکاري دو جانبه روحانيون توانمند اهل سنت و حوزه هاي نمايندگي ولي فقيه در دانشگاه ها، تدوين جزوات، کتب و لوح هاي فشرده مختلف، متنوع و جذاب در خصوص مسايل و مواردي که مورد هجمه ي سلفيت قرار گرفته است با استفاده از منابع موثق نقلي اهل تسنن و منابع عقلي اهل تشيع تحت عنوان پاسخ علماي اسلام از جمله وظایف روحانیت است.
عالمان و مراجع تقليد در حقيقت مرزبانان اعتقادي اسلام هستند و اجازه ندهند كه دشمنان و شياطين بتوانند در عقايد مردم نفوذ كنند؛ طلاب و روحانيون براي گام برداشتن در چنين مسيري بايد بياني شيوا و قلمي روان داشته باشند تا بتوانند قدرت تاثيرگذاري بر ديگران را به دست بياورند.
محبوبیت مردمی
چند سال قبل از پیروزی انقلاب، ماموران شاه دنبال من بودند و بارها مرا به زندان برده بودند. یکی از روزها که برای رساندن پیامی از حضرت امام (قدس سره) به بیرجند رفته بودم مرا دستگیر کردند. چند روز در زندان شهربانی بیرجند بودم، ولی این بار با دفعات قبل بسیار متفاوت بود. شیرین ترین خاطراتم به همین چند روز مربوط است. در روزهائی که زندانی بودم همه نیروهای زندان، ناهار وشام مهمان من بودند!
مردم وقتی که مطلع شدند که من دستگیر شده ام، برای من غذا آوردند و با این کار علاقه خود را نشان دادند. همه نوع غذائی بود و می توانست یک مهمانی بزرگ را جوابگو باشد. من به اندازه معمول غذا می خوردم و بقیه را به ماموران و نیروهای زندان می دادم.
مناجات امام سجاد علیه السلام
اَصْمعی یکی از اصحاب امام سجاد می گوید: «در شبی مهتابی اطراف خانه خدا طواف می کردم. صدای زیبا و غم انگیزی گوش مرا نوازش داد. به دنبال صاحب صدا رفتم تا این که جوانی را دیدم که دست در پرده خانه کعبه افکنده و چنین مناجات می کند: ای پروردگار من، چشم های بندگان در خواب فرو رفته و ستارگان آسمان یکی پس از دیگری سر به افق مغرب گذاشته و از دیده ها پنهان گردیده و تو خداوند زنده و قیّومی هستی که هرگز خواب تو را فرا نمی گیرد. در این دل شب پادشاهان درِ قصرهای خود را بسته و نگهبان گمارده اند و تنها دری که برای نیازمندان گشوده است درِ خانه توست و من اکنون، با تهی دستی به درگاه تو امید بسته ام…». اَصمعی گوید: «آن قدر این جوان مناجات کرد که بی هوش شد و به روی زمین افتاد. چون نزدیک او رفتم و به دقت به صورتش خیره شدم، متوجه شدم او زین العابدین امام سجاد است».
نشانه های شیعه از نظر امام سجاد علیه السلام
امام سجاد علیه السلام در ضمن فرمایشاتی نشانه های شیعه بودن را این گونه بیان می فرمایند: «شیعیان ما، با آثار عبادت و نیز سادگی و بی آلایشی در زندگی شناخته می شوند. در چهره های آنان آثار عبادت نمایان است… هنگامی که همه ساکت و خاموشند، آنان در تقدیس و تسبیح خدایند و آنگاه که همه خوابند، آنها به نماز و نیایش پروردگار می پردازند و آن وقت که دیگران در سرور و خوشی های زودگذر غرق می شوند، آنان در فکر اندیشه های درخشان و اصیل انسانی به سر می برند».