انتخاب ،نه تحمیل
حجاب یک انتخاب است ،نه تحمیل.
آنان که حجاب را آگاهانه بر می انگزینند ،می خواهند «گوهر عفاف» خود را از تاراج،مصون نگه دارند.
این است که بر انتخاب خود افتخار می کنند و با حرف این و آن،سست و بی انگیزه نمی شوند و تابع جو نمی گردند،چون از
قیمت گوهری که دارند با خبرند.
17 اسفند سالروز شهادت سردار خیبر حاج ابراهیم همت
شهدا شمع محفل دوستانند، شهدا در قهقهه مستانه شان و
در شادی وصولشان“عند ربهم یرزقون” اند
و از نفوس مطمئنه ای هستند که مورد خطاب
“فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی” پروردگارند.
امام خمینی (ره)
تنها حرکت در راه خدا مهم است ،خداوند شکست می دهد،
پیروزی می دهد …عملیات به دست دیگری است، و دست ما نیست ،
ما این جنگ را با خون پیش می بریم …
این آخرین صحبت های حاج ابراهیم همت بود در دو کوهه که پس از آن
دیگر هیچ وقت صدای او نشنید اما صدایش هنوز در دو کوهه طنین انداز است.
از کتاب شهید همت
17 اسفند سالروز شهادت سردار خیبر حاج ابراهیم همت
مزار شهید همت
اکثر بچه تهرانی ها فکر می کنند شهید همت در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شده است، پایین پای شهید چمران در قطعه 24. اما این طور نیست.
سنگ مزاری که در قطعه 24 به نام شهید همت نصب شده است ، در حقیقت یادبودی است که در کنار مزار دو فرمانده شهید دیگر لشکر 27 محمد رسول الله (ص) نصب شده است (شهیدان رضا چراغی و عباس کریمی).
در ابتدا قرار بر همین بود که شهید همت در همین مکان تدفین شود اما به اصرار والدینش ، پیکر پاک ایشان به زادگاهش انتقال پیدا کرد.
تربت پاک شهید حاج محمدابراهیم همت در « شهرضا » واقع در استان اصفهان به خاک سپرده شده است (شهرضا در 75 کیلومتری شمال غربی شهر اصفهان قرار دارد).
شهدای این شهر تاریخی (که بنا بر اقوالی زادگاه حضرت سلمان فارسی نیز می باشد) در جوار امامزاده «شهرضا» (که گفته می شود برادر امام رضا(علیه السلام) می باشد) دفن شده اند و مزار شهید همت نیز در میان آنان است.
حاج محمد ابراهیم همت به تاریخ 12 فروردین سال 1334 در «شهرضا» به دنیا آمد و به تاریخ 23 اسفند 1362 در جزایر مجنون بر اثر اصابت ترکش گلوله توپ به شهادت رسید. وی در زمان شهادت ، فرماندهی لشکر 27 محمد رسول الله را بر عهده داشت.
فعالیت های شهید همت پیش از پیروزی انقلاب اسلامی
در سال 1352 پس از دريافت ديپلم، در »دانشسراى اصفهان« به تحصيل ادامه داد.
پس از گرفتن مدرك تحصيلى، به سربازى رفته و در آن جا با سمت مسئول
آشپزخانه مشغول انجام وظيفه شد.
او از اين دو سال، به عنوان تلخترين دوران زندگى ياد مىكرد.
محمّد ابراهيم در ماه مبارك رمضان، سربازان را به روزه گرفتن ترغيب مىكرد
و به آنان وعده تهيه سحرى مىداد; امّا وقتى »ناجى«، فرمانده وقت لشكر، از اين
موضوع مطلّع مىشود، سربازان را وادار مىكند كه روزه خود را بشكنند و اين
حركت ضدّ دينى ناجى، براى محمّد ابراهيم، سخت گران آمد. او در همين دوران، به
ماهيّت پليد رژيم شاه پى برد و مبارزه خود را عليه اين رژيم آغاز كرد.
همّت در دوره سربازى، با برخى از جوانان روشنفكر و انقلابى آشنا شد و با
مطالعه تعدادى كتاب از مسائل سياسى روز باخبر گرديد. از آن پس، فعاليتهاى
خود را عليه رژيم ستمشاهى گسترش داد و
به افشاى مفاسد و جنايتهاى رژيم پرداخت.
پس از سربازى، در روستاهاى اطراف زادگاه خود به معلّمى روى آورد.
ابراهيم در اين مدّت با چند روحانى متعهّد آشنا شد و با آنان ارتباط نزديك برقرار
كرد و از طريق آنان با شخصيت حضرت امام خمينى »قدس سرّه« بيشتر آشنا شد. او
از آن پس، دل در گرو عشق و آرمان ايشان سپرد. در دوره معلّمى، چند بار از سوى
عوامل رژيم به او اخطار دادند كه به آنها اعتنا نكرد.
با اوجگيرى انقلاب، به عنوان چهرهاى شاخص، به روشنگرى جوانان و
مبارزه عليه رژيم پرداخت و براى ديدار با روحانيان و گرفتن اعلاميه و نوار، به شهر
قم رفت و آمد مىكرد. مبارزات شهيد همّت از سوى عوامل ساواك مورد تعقيب
قرار گرفت; امّا او هوشمندتر از آن بود كه در دام ساواك گرفتار شود. شهر به شهر
سفر مىكرد و به فعاليتش بر ضدّ رژيم ادامه مىداد. او براى مبارزه، تشكيلاتى عمل
كرده و تيمى از جوانان تشكيل داد كه برگزارى تظاهرات، صدور قطعنامه و
راهاندازى اعتصابها، از جمله فعاليتهاى آن تيم به شمار مىرفت. اوّلين قطعنامه
مذهبى با شالوده سياسى در اداره آموزش و پرورش شهر، توسط او قرائت شد. يكى
از بندهاى اين قطعنامه، انحلال ساواك بود. پس از اين حركت، ناجى، فرماندار
نظامى اصفهان، حكم اعدام او را صادر كرد. يك بار به جانش سؤ قصد شد كه تير به
جاى شهيد همّت به فرد ديگرى اصابت كرد. از آن پس، مدّتى فعاليتها و مبارزات
خود را به صورت مخفى انجام داد كه از سوى رژيم،
خواندن برخى از آنها ممنوع شده بود
17 اسفند سالروز شهادت سردار خیبر حاج ابراهیم همت
به نام خدا
نامی که هرگز از وجودم دور نیست و پیوسته با یادش آرزوی وصالش را در سر داشتم.
سلام بر حسین(ع) سالار شهیدان اسوه و اسطوره بشریت.
مادر گرامی و همسر مهربانم پدر و برادران عزیزم!
درود خدا بر شما باد که هرگز مانع حرکتم در راه خدا نشدید.چقدر شماها صبورید.خودتان می دانید که من چقدر به شهیدان عشق می ورزیدم غنچه هایی که(کبوترانی که)همیشه در حال پرواز به سوی ملکوت اعلایند.الگو و اسوه هایی که معتقد به دادن جان برای گرفتن بقا (بقا و حیات ابدی)و نزدیکی با خدای چرا که ان الله اشتری من المومنین.
من نیز در پوست خود نمی گنجم.گمشده ای دارم و خویشتن را د قفس محبوس می بینم و می خواهم از قفس به در آیم.سیمهای خاردار مانعند.من از دنیای ظاهر فریب مادیات و همه آنچه که از خدا بازم می دارد متنفرم(هوای نفس شیطان درون و خالص نشدن)
در طول جنگ برادرانی که در عملیات شهید می شدند از قبل سیمایشان روحانی و نورانی می شد و هر بی طرفی احساس می کرد که نوبت شهادت آن برادر فرا رسیده است.
عزیزانم!این بار دوم است که وصیت نامه می نویسم ولی لیاقت ندارم و معلوم است که هنوز در بند اسارتم هنوز خالص نشده ام و آلوده ام.
از شروع انقلاب در این راه افتادم و پس از پیروزی انقلاب نیز سپاه را پناهگاه خوبی برای مبارزه یافتم ابتدا در گیری با ضد انقلاب و خوانین در منطقه شهرضا (قمشه)و سمیرم سپس شرکت در خوزستان و جریان کروهک ها در خرمشهر پس از آن سفر به سیستان و بلوچستان (چابهار و کنارک)و بعدا حرکت به طرف کردستان دقیقا دو سال در کردستان هستم .مثل این است که دیگر جنگ با من عجین شده است.
خداوند تا کنون لطف زیادی به این سراپا گنه کرده و توفیق مبارزه در راهش را نصیبم کرده است.اکنون من می روم با دنیایی انتظار انتظار وصال و رسیدن به معشوق.ای عزیزان من توجه کنید:
1-اگر خداوند فرزندی نصیبم کرد با اینکه نتوانستم در طول دورانی که همسر انتخاب کردم حتی یک هفته خانه باشم دلم می خواهد او را علی وار تربیت کنید.
همسرم انسان فوق العاده ایست او صبور است و به زینب عشق می ورزد او از تربیت کردن صحیح فرزندم لذت خواهد برد چون راهش را پیدا کرده است .اگر پسر به دنیا آورد اسم او را مهدی و اگر دختر به دنیا آورد اسم او را مریم بگذارید.چون همسرم از این اسم خوشش می آید.
2-امام مظهر صفا پاکی و خلوص و دریایی از معرفت است .فرامین او را مو به مو اجرا کنید تا خداوند از شما راضی باشدزیرا او ولی فقیه است و در نزد خدا ارزش والایی دارد.
3-هر چه پول دارم اول بدهی مکه مرا به پیگیری سپاه تهران (ستاد مرکزی)بدهید و بقیه را همسرم هر طور خواست خرج کند.
4-ملت ما ملت معجزه گر قرن است و من سفارشم به ملت تداوم بخشیدن به راه شهیدان و استعانت به درگاه خداوند است تا این انقلاب را به انقلاب حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) وصل نماید و در این تلاش پیگیر مسلما نصر خدا شامل حال مومنین است.
5-از مادر و همه فامیل و همسرم اگر به خاطر من بی تابی کنند راضی نیستم.مرا به خدا بسپارید و صبور و شجاع باشید.
حقیر حاج همت
1361/2/26
این یکی شهید می شه!!
كربلاي ۸ ،قرار بود در نهر جاسم عمليات كنيم. ۲۲ نفر از بچه هاي تخريب سوار ماشين شده بودند براي اعزام. فرمانده تخريب
رو به من كرد و گفت : آقا سيد به نظرت كدومشون شهيد مي شن ؟
نگاهي به بچه ها انداختم . به يكي از اون ۲۲ نفر اشاره كردم و گفتم : اين بر نمي گرده!
حاجي خنديد. گفتم : آقاي نوروزي چي شده ؟ خنده مي كني ؟ گفت : سيد اين يكي رو ديگه اشتباه حدس زدي. من اون رو
مي شناسم. نه اهل نماز جماعته و نه اهل راز و نياز و سير و سلوك! فقط گاه گاهي رو يه تپه مي شينه ، براي خودش
خلوتي داره ، سيگاري مي كشه و واالسلام.
فردا شب از آن جمع ۲۲ نفري ، يكي كم شده بود. فرمانده آمد پيش من و گفت : سيد چطور فهميدي اين شهيد مي شه ؟!!
گفتم : خدا بخيله؟؟!
گفت : نه!! كي ميگه بخيله؟
گفتم : شب قبل از عمليات رو يادت مي آد. يادته ۴۰ نفر تو سنگر نشسته بوديمو هركس يه دعا مي كرد و بقيه مي گفتن
آمين؟ تو از خدا شفاعت امام حسين (ع) رو خواستي ، بچه ها هم آمين گفتن. خوب حتما شفاعت امام حسين (ع) نصيبت
مي شه.
اما يادت مي آد اون چي گفت ؟ چي ازخدا خواست ؟ اون گفت : خدايا شهادت رو نصيبم كن. ۳۹ نفر ديگه هم گفتن امين .
خوب خدا هم بهش داد. مگه خدا بخيله؟ ۳۹ نفر با حضور قلب گفتن خدايا شهادت رو نصيبش كن. با تمام وجودش خواست و
بقيه هم با تمام وجود همين رو براش از خدا خواستند. خالصانه گفت و ديگران هم خالصانه براش دعا كردند. خوب خدا هم
شهادت رو ازش دريغ نكرد. اين سر رو نفهميديد كه اون يه گوشه نشسته و خلوت كرده ، چه حال و هوايي داره. هرچند سيگار
كشيدن كار صحيحي نيست اما خلوتش در نهايت به شهادتش منجر شد.
چشم،دریای هوس
عاقلانه نیست که انسان برای لذت دیگران،عذاب های الهی را برای خود بخرد.
وقتی چشم دریای هوس شود،قایق گناه در آن حرکت می کند و موج عصیان پدید می آید.
رابطه «گناه» و «نگاه»چه قدر است؟
آنان که از تیر نگاه های مسموم پروا نمی کنند،شکار گرگ های هوسران می شوند.
آنگاه ….دست و پازدن ها به جایی نمی رسد.
برای مصون ماندن از «تیر نگاه»چه باید کرد؟
اهمیت طلبگی
در روز چهار شنبه 1390/12/10 نشستی با حضور حجه الاسلام حسینی مشاور مذهبی از سازمان تبلیغات اسلامی اصفهان با موضوع اهمیت طلبگی و اهمیت دادن به فرزندان طلبه خود برای مادران طلاب برگزار شد.
1- قرآن (بهترین کلام کلامی است که به خدا دعوت کند یعنی طلبگی و آشنا کردن مردم با خدا) اول وظیفه پیامبر و بعد اما م و سپس شاگردان ایشان است.
در طلبگی چیزی است که در جاهای دیگر نیست و آن هم شاگردی امام زمان عج است.
2- اهل بیت علیه السلام ( در بخشی از دعای افتتاح در مورد حکومت امام زمان عج صحبت شده است که فرموده اند و جعلناممن دعاه الی طاعتک . این افراد یعنی طلبه ها)