این الرجبیون
یکشنبه، روز اول ماه رجب است؛ پیشاپیش حلول این ماه شریف، مبارک!
در کتاب شریف مفاتیح الجنان، انجام اعمالى در شب اول ماه رجب، سفارش شده است، که آنها را اینجا آورده ام؛
اول: از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده است که به هنگام رؤیت هلال ماه رجب، این دعا را مىخواندند:
اَللّـهُمَّ اَهِلَّهُ عَلَیْنا بِالاْمْنِ وَ الاْیمانِ، وَ السَّلامَةِ وَ الاِسْلامِ، رَبّى وَرَبُّکَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ؛
خدایا این ماه را برای ما همراه با امنیت، ایمان، سلامتی و اسلام قرار ده، پروردگار من و پروردگار تو (اى ماه) خداى عزوجل است.
و همچنین از آن حضرت نقل شده است که وقتى هلال ماه رجب را مىدید، مىفرمودند:
اَللّـهُمَّ بارِکْ لَنا فى رَجَب وَ شَعْبانَ، وَ بَلِّغْنا شَهْرَ رَمَضانَ، وَ اَعِنّا عَلَى الصِّیامِ وَ الْقِیامِ، وَ حِفْظِ اللِّسانِ، وَ غَضِّ الْبَصَرِ، وَ لا تَجْعَلْ حَظَّنا مِنْهُ الْجُوعَ وَ الْعَطَشَ؛
خدایا برکت ده بر ما در ماه رجب و شعبان و ما را به ماه رمضان برسان و کمکمان ده براى گرفتن روزه و شب زنده دارى و نگهدارى زبان و پوشیدن چشم و بهره ما را از آن ماه تنها گرسنگى و تشنگى قرار مده.
دوم: غسل کردن
مرحوم «سیّد بن طاووس» مى گوید در کتب «عبادات» روایتى از رسول خدا صلی الله علیه و آله یافتم که آن حضرت فرمود:
هر کس درک کند ماه رجب را و در اول، وسط و آخر آن، غسل کند، همانند روزى که از مادر متولد شده، از گناهان پاک شود.
سوم: زیارت امام حسین علیه السلام در این شب فضیلت بسیار دارد.
چهارم: بعد از نماز مغرب، بیست رکعت نماز بخواند (هر دو رکعت به یک سلام) و در هر رکعت یک بار سوره «حمد» و یک بار سوره «توحید» بخواند. رسول خدا صلی الله علیه و آله در پاداش این عمل فرمودند:
هر کس چنین کند، به خدا سوگند خودش، خانوادهاش، مالش و فرزندانش محفوظ بمانند و از عذاب قبر پناه داده شود… و در قیامت به سرعت از صراط بگذرد.
پنجم: بعد از نماز عشا، دو رکعت نماز بهجا آورد، در رکعت اول سوره «حمد» و «انشراح» را یک مرتبه و سوره «توحید» را سه مرتبه بخواند و در رکعت دوم، سوره هاى «حمد»، «انشراح»، «توحید» و «ناس» و «فلق» را یکبار بخواند و پس از سلام سى مرتبه بگوید: «لا اله الاّ الله» و سى مرتبه «صلوات» بفرستد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
کسى که این عمل را انجام دهد، خداوند گناهانش را مىآمرزد و از گناه پاک مىشود.
ششم: سى رکعت نماز بخواند، (دو رکعت، دو رکعت) در هر رکعت یک مرتبه «حمد» و یک مرتبه «کافرون» و سه مرتبه «تئحید» را بخواند. در روایتى رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
هر مرد و زن مومنى چنین کند، خداوند تمام گناهان کوچک و بزرگ وى را مىآمرزد و تا سال بعد، خداوند نامش را در فهرست «نمازگزاران» مىنویسد و از نفاق پاک مىشود.
هفتم: احیاى شب اول ماه: شیخ طوسى در کتاب «مصباح المتهجّد» از امام صادق علیه السلام از جدش از امیر مؤمنان علیه السلام نقل کرده است که آن حضرت دوست داشت که در چهار شب از شبهاى سال، فارغ از هر چیز، به عبادت بپردازد شب اوّل ماه رجب، شب نیمه شعبان، شب عید فطر و شب عید قربان.
در حدیثى دیگر، از امام صادق علیه السلام نقل شده است که:
تا مى توانى بر احیاى شب هاى عید فطر، عید قربان و… شب اول رجب مراقبت کن.
هشتم: خواندن دعایى که از امام جواد علیه السلام نقل شده است که فرمودند:
مستحب است انسان، در شب اول رجب، با این کلمات، اینگونه دعا کند:
اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاَنَّکَ مَلیکٌ، وَاَنَّکَ عَلى کُلِّ شَىْء مُقْتَدِرٌ، وَاَنَّکَ ما تَشآءُ مِنْ أَمْر یَکُونَ،
خدایا از تو خواهم بواسطه آن که تو فرمانروایى و تو بر هر چیز توانایى و تو هر کارى را بخواهى مى شود
اَللّـهُمَّ اِنّى اَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ بِنَبِیِّکَ مُحَمَّد نَبِىِّ الرَّحْمَةِ، صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ،
خدایا من بسویت رو کنم بوسیله پیامبرت محمّد پیامبر رحمت درود تو بر او و آلش
یا مُحَمَّدُ یا رَسُولَ اللهِ، اِنّى اَتَوَجَّهُ بِکَ اِلَى اللهِ رَبِّکَ وَرَبِّى لِیُنْجِحَ بِکَ طَلِبَتى،
اى محمّد اى رسول خدا براستى من به تو رو آورده ام براى رفتن به درگاه خدا پروردگار من و تو تا بلکه بوسیله تو حاجت روا گردم…
فاصله
استادی از شاگردانش پرسید : چرا وقتی عصبانی می شویم داد می زنیم؟ چرا هنگامی که مردم عصبانی می شوند صداهایشان را بلند می کنند؟
همه شاگردان به فکر فرو رفتند. یکی از آنها گفت: چون در آن لحظه خونسردی خودمان را از دست میدهیم. استاد پرسید: اما چرا با این حال که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد می زنیم؟ مگر صدای ملایم را نمی شنود؟
هر کدام از شاگردان جواب هایی دادند اما هیچ کدام استاد را راضی نکرد.
استاد خود چنین توضیح داد: هنگامیکه دو نفر از دست یکدیگر عصبانی هستند، قلبهایشان از یکدیگر فاصله میگیرد. آنها برای جبران این فاصله مجبورند داد بزنند. هرچه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر می شود و آنها باید صداهایشان را بلند تر کنند.
به بهانه هتک حرمت به ساحت مقدس صحابی پیامبر صلی ا... علیه و آله و یاور ولایت
سردار شهید، سربه داری هنوز دلداده ی خط انتظاری هنوز
روبه صفتان گرچه اهانت کردند سرو چمن سـبز بهاری هنوز
بر دین نبی عجب جنایت کردند برساحت شیعه اعتباری هنوز
در بیـت نبی و فاطمـه باحیدر ای حجرعدی توحجره داری هنوز
گر نبش شده قبرشریفت ازکین وز هجر و فراق اشکباری هنوز
تخریب ضریح تو نماید طوفان طوفـنده امـواج بـحاری هنوز
ازغربت وتنهایی مولای خودت زین قصه کنون توغصه داری هنوز
درگلشن وباغ آل عترت توچونخل برشاخ ولاء تو برگ و باری هنوز
دردشت حماسه کی خزانی باشد پرلاله و یاس زگلعذاری هنـوز
تو زنده به آنی که او زنده بود برچشم عدوی خلق خاری هنوز
اسلام علی ومهدی عصروزمان اصحاب نبی، تو مرز داری هنوز
ترسی نبود به دل نقاب ازدشمن بردوش زمان کشیده داری هنوز
السلام علیک یا صاحب الزمان علیه السلام
اکنون می فهمیم حکمت قبر مخفی مادرت زهرا علیهاسلام را
الهی!
الهی! جمال تو راست، باقی زشتند، و زاهدان مزدوران بهشتند!
در دوزخ اگر وصل تو در چنگ آید از حال بهشتیان مرا ننگ آید
ور بیتو به صحرای بهشتم خوانند صحرای بهشت بر دلم تنگ آید
الهی! با تو آشنا شدم، از خلایق جدا شدم و در جهان شیدا شدم، نهان بودم؛ پیدا شدم.
الهی! چون آتش فراق داشتی، دوزخ پرآتش از چه افراشتی.
الهی! هر كه تو را شناخت، هر چه غیر تو بود بینداخت.
هر كس كه ترا شناخت جان را چه كند فرزند و عیال و خانمان را چه كند
دیوانه كنی هر دو جهانش بخشی دیوانه تو هر دو جهان را چه كند
خاطره ی از شهید مهدی باکری
بعد از مدت ها برگشته بودیم ارومیه. شب خانه ی یکی از آشناها ماندیم.
صبح که برای نماز پا شدیم، بهم گفت:
« گمونم اینا واسه ی نماز پا نشدن.» بعدش گفت « سر صبحونه باید یه فیلم کوچیک بازی کنی!»
گفتم« یعنی چی ؟ »گفت:
« مثلا من از دست تو عصبانی می شم که چرا پا نشدی نمازت رو بخونی.
چرا بی توجهی کردی و از این حرفا. به در میگم که دیوار بشنوه.» .
گفتم « نه، من نمی تونم .» گفتن« واسه ی چی ؟
این جوری بهش تذکر می دیم.یه جوری که ناراحت نشه.»
گفتم « آخه تاحالا ندیده م چه جوری عصبانی می شی.
همین که دهنت رو باز کنی تا سرم داد بزنی، خنده م می گیره،همه چی معلوم می شه. زشته.»
هرچه اصرار کرد که لازمه، گفتم«نمی تونم خب.خنده م می گیره.»
بعد ها آن بنده ی خدا یک نامه از مهدی نشانم داد. درباره ی نماز و اهمیتش.
وقتی زندگی کردن را فراموش کنیم
زود قضاوت نکنیم
مادر بهار زندگی
مادر، تو رفیع ترین داستان حیات منی. تو به من درس زندگی آموختی. تو چون پروانه سوختی و چون شمع گداختی و مهربانانه با سختی های من ساختی. مادر، ستاره ها نمایی از نگاه توست و مهتاب پرتوی از عطوفتت، و سپیده حکایتی از صداقتت. قلم از نگارش شُکوه تو ناتوان است و هزاران شعر در ستایش مدح تو اندک. مادر، اگر نمی توانم کوشش هایت را ارج نهم و محبت هایت را سپاس گزارم، پوزش بی کرانم را همراه با دسته گلی از هزاران تبریک، بپذیر. فروغ تو تا انتهای زمان جاوید و روزت تا پایان روزگار، مبارک باد.
مادر، تو شکوفاتر از بهار، نهالِ تنم را پر از شکوفه کردی و با بارانِ عاطفه های صمیمی، اندوه های قلبم را زدودی و مرهمی از ناز و نوازش بر زخم های زندگی ام نهادی. در «تابستان»های سختی با خنکای عشق و وفای خویش، مددکار مهربان مشکلاتم بودی تا در سایه سارِ آرامش بخش تو، من تمامی دردها و رنج ها را بدرود گویم. با وجود تو، یأس دری به رویم نگشود و زندگی رنگ «پائیز» ناامیدی را ندید. تو در «زمستانِ» مرارت های زندگی، چونان شمع سوختی تا نگذاری رنجش هیچ سختی ستون های تنم را بلرزاند. مادر، ای بهار زندگی، شادترین لبخندها و عمیق ترین سلام های ما، همراه با بهترین درودهای خداوندی، نثار بوستان دل آسمانی ات باد.