از فاطمه تا مهدی عج
3 ـ مظلوميت حضرت زهراو حضرت مهدى :
الف) ستم ديدگى حضرت زهرا :
در زيارت آن حضرت مىخوانيم:«السلام عليك أيتها المعصومة المظلومة (سيد بن طاووس، اقبال، عمل روز بيستم جمادى الاخر)؛
سلام بر تو اى پاك ستمديده»
و «اللهم صل… و صلّ على البتول….المظلومة المقهورة»( همان)
امير مؤمنان على در ترسيم مظلوميّت همسرش مىفرمايد:
إنَّ فاطمة بنت رسول الله لم تزل مظلومة، من حقها ممنوعة….
( شيخ طوسى، امالى، ص 156،)
فاطمه، دختر پيامبر خدا همواره ستم ديده بوده و از حق خود محروم شد.
ب) مهدی ستمديده است:
امير مؤمنان على در ترسيم مظلوميت و غربت فرزندش مهدى مىفرمايد: «صاحب هذا الأمر الشريدُ الطريدُ الفريدُ الوحيد(معجم احاديث الامام المهدى(عج)، ج 3، ح 595، ص 43.)؛ صاحب اين امر، همان رانده شده دور شده يگانه و تنها است»
در حديث ديگرى حضرت على تصريح مىكند به اين كه او غريب است: سيأتى الله بقوم يُحِبُّهُم و يُحِبُّونَهُ و يَملِكُ مَن هو بينهم غريب….( روزگار رهايى، ج 2، ص 608)
خداوند، گروهى را مىآورد كه آنان را دوست دارد و آنان نيز او را دوست مىدارند و كسى كه در ميان آنان غريب است، بر آنان حكومت مىكند.
امام كاظم مىفرمايد: «هو الطريد الوحيد الغريب(كمالالدين، باب 34.)؛ او، همان رانده شده يكه و تنهاى غريب است»
حضرت، به حدّى مظلوم است كه امام باقر مىفرمايد: «اگر او را مىشناختند، او را تكهتكه مىكردند»(معجم أحاديث الإمام المهدى(عج)، ج 3، ح 752، ص 229)
همانند اذيت و آزارهايى كه بر پيامبر پيش آمد، بر ايشان نيز وارد مىآيد و بلكه بيشتر.( 24. همان، ج 3، ح 833، ص 297)
باز در بيان مظلوميت ايشان چنين آمده است كه وقتى بر منبر كوفه مىنشيند و عهدنامه پيامبر را مىخواند، تمام افراد از اطراف او مىگريزند و تنها وزير او و يازده نفر نقيب باقى مىمانند؛ هر چند آنان باز مىگردند.( 25. همان، ج 4، ح 1098، ص 20؛)
آه از اين مظلوميّت! چه قدر اين مظلوميت سوزناك و جانكاه است كه: حضرت زهرا (س) خود و فرزندش را مظلوم معرفى مىكند.
مرحوم ميرجهانى مىگفت:در عالم رؤيا، مادر مظلومم حضرت فاطمه صديقه(س) را ديدم و ايشان سه بيت شعر فارسى خواند، وقتى بيدار شدم فقط يك بيت را به ياد داشتم و آن بيت اين گونه است:
دلى شكستهتر از من در آن زمانه نبود در اين زمان دل فرزند من شكستهتر است(عنايات حضرت مهدى(عج) به علما و طلاب، ص)
و بالأخره خود حضرت مهدى خود را مظلومترين فرد عالم معرفى مىكند.
حجةالاسلام حاج سيّد اسماعيل شرفى مىگويد:به عتبات مقدّسه مشرف شده بودم و در حرم مطهر حضرت سيد الشهداء مشغول زيارت بودم. چون دعاى زائرين در قسمت بالا سر حرم مطهر امام حسين مستجاب است، در آن جا از خداوند خواستم مرا به محضر مبارك مولايم حضرت مهدى،ارواحنافداه، مشرف گرداند و ديدگانم را به جمال بى مثال آن بزرگوار روشن كند.
مشغول زيارت بودم كه ناگهان خورشيد جهانتاب جمالش ظاهر شد. گرچه در آن هنگام، حضرتش را نشناختم، ولى شديدا مجذوب آن بزرگوار شدم. پس از سلام، از ايشان پرسيدم: «شما كيستيد؟». آقا فرمود: «من، مظلومترين فرد عالم هستم.»! من، متوجّه نشدم و با خود گفتم: «شايد ايشان از علماى بزرگ نجف هستند و چون مردم به ايشان گرايش پيدا نكردهاند، خود را مظلومترين فرد عالم مىداند». در اين هنگام، ناگهان متوجّه شدم كه كسى در كنارم نيست. اين جا بود كه فهميدم، مظلومترين فرد عالم، كسى جز امام زمان، أرواحنا فداه، نيست و من نعمت حضور آن بزرگوار را زود از دست دادم.( همان)
بياييد با هم، اين دو مظلوم را از مظلوميت بيرون بياوريم.
از فاطمه تا مهدی عج
2 ـ حضرت زهرا و حضرت مهدى هر دو شفيع مؤمنان در قيامتند.
الف) حضرت زهرا شفيع روز قيامت است:
روايات دلالت كننده بر مقام شفاعت زهرا متعدد هستند(بحارالانوار، ج 43، صص 62، 64). در اين جا، به برخى از آنها اشاره مىشود.
پيامبر اكرم فرمود: اى فاطمه! بشارت باد بر تو! نزد خداوند مقام محمودى دارى. در آن مقام، براى دوستداران و شيعيان خودت، شفاعت مىكنى و شفاعت تو پذيرفته مىشود.( فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفى ص 743)
بلال بن حمامة مىگويد: يك روز پيامبر اكرم بر ما وارد شد در حالیكه نور صورتش مثل ماه درخشان بود و خوشحال بود. عبدالرحمن بن عوف عرض كرد: «اى رسول خدا! اين نور چيست»!؟ فرمود: «از طرف خداوند، بشارتى در مورد برادرم و پسر عمويم (على) و دخترم آمد كه به واسطه آن دو، مردان و زنان امّتم از آتش جهنم نجات پيدا مىكنند».( مقتل خوارزمى، ج 1، ح 25، ص 101)
اميرمؤمنان خطاب به امام حسن و امام حسين فرمود:«شما، پيشوا هستيد و شفاعت براى مادر شماست»(فاطمهالزهراء بهجة قلبالمصطفي، ص 10)
ب) حضرت مهدى هم شفيع روز قيامت است:
در حديثى، امير مومنان على و جابر بن عبدالله انصارى از رسول خدا نقل مىكنند كه پيامبر مقامات ائمه علیهمالسّلام را در روز قيامت بيان فرمود. مقام حضرت مهدى را اين گونه بيان مىفرمايد: امام مهدى شفيع مؤمنان در روز قيامت است؛ چرا كه اذن شفاعت، از طرف خداوند داده نمىشود مگر به كسى كه خداوند بخواهد و به آن راضى باشد. (مناقب ابن شهر آشوب، ، ج 1، ص 355)
از فاطمه تا مهدی عج
امام مهدی :
«در دختر رسول خدا الگوی مناسبی برای من است»
جبرئیل آمده بود ..
علی و جمله ملائک بودند ..
و محمد، عرق وحی به پیشانی داشت ..
و خدا داشت ترنم میکرد !!
در میان سخنانش، غزلی
نام آن شعر نکو ، “حضرت زهرا” بود!
حضرت مهدي ادامه حضرت زهرا سلاماللهعلیها و آيينه تمامنماي او است. اهداف حضرت مهدي اهداف حضرت فاطمه سلاماللهعلیها و راه او، راه آن حضرت است. حضرت مهدي از فرزندان فاطمه سلاماللهعلیها به شمار ميرود. در روايات، فاطمه سلاماللهعلیها رحمت جهانيان خوانده شده است. فاطمه سلاماللهعلیها با نام مهدي شاد ميشد و با ياد او خود را تسلي ميداد. بدون مهدي تحمل شهادت حسين بر فاطمه سلاماللهعلیها سنگين بود. فاطمه سلاماللهعلیها به چنين فرزندي مي بالد و مهدي بر چنين مادري فخر ميفروشد. او زکيه هست و او زکي. او طيبه هست و او طيب. او مطهره هست و او مطهر. او تقيه هست و او تقي. او نقيه هست و او نقي. او محدثه هست و او محدث. او منصوره هست و او منصور. او صديقه هست و او صادقالمقال، او صابره هست و او صابر. او معصومه هست و او معصوم. او نور اهل آسمان هست و او نور اهل زمين. او شفيعه قيامت هست او شفيع قيامت. هردو، ستاره درخشان و کوکب دري هستند. هردو، غوث و فريادرس هستند. بين اين دو بزرگوار ارتباطي ويژه و مشابهتهايي وجود دارد که به برخي از تشابهات اشاره ميکنيم.
1 ـ حضرت زهرا نور اهل آسمان و حضرت مهدى نور اهل زمين است.
الف) حضرت زهرا نور اهل آسمان است:
در بخشى از يك حديث طولانى و زيبا، پيامبر اكرم فرمود:
ثم أظلمت المشارق و المغارب، فشكت الملائكة إلى الله تعالى أنْ يكشف عنهم تلك الظلمة. فتكلم الله جلّ جلالُه كلمةً فخلق منها روحا ثُمّ تكلَّم بكلمةٍ فخلق من تلك الكلمة نورا، فأضاءت النور إلى تلك الروح و أقامها مقامَ العرش فزهرت المشارق و المغارب فهي فاطمة الزهراء و لذالك سميت الزهراء لأنَّ نورها زهرت به السماوات ؛ سپس ظلمت و تاريكى همه جا را فرا گرفت. ملائكه به خدا شكايت كردند: «خدايا! اين تاريكى را از ما برطرف كن». پس خداوند، كلمهاى فرمود. از آن كلمه، روحى را خلق كرد. سپس كلمهاى فرمود. از آن كلمه هم، نورى خلق كرد. آن نور، روشنايى داد (و اضافه شد) به آن روح. خداوند، او را در جايگاه عرش جا داد. پس همه جا روشن شد. آن، حضرت فاطمه زهرا است. به همين دليل، «فاطمه» را «زهرا» ناميدند؛ چون به واسطه نور او، آسمانها روشن شد. »(بحار الانوار، ج 40، ص 44؛)
ب) حضرت مهدى نور اهل زمين است:
مفضل بن عمر مىگويد: از امام صادق شنيدم كه فرمود: «ربّ الأرض» در آيه «وأشرقت الأرض بنور ربّها»( زمر: 69.) يعنى امام الارض «مراد امام زمين است.» پرسيدم: «وقتى حضرت خروج كند چه مىشود؟ « فرمود: در آن روز، مردم، از نور خورشيد و ماه، بىنياز مىشوند و به نور امام اكتفا مىكنند».( تفسير نورالثقلين، ذيل آيه، ح 121)
صلوات برحضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وسلم:
«یافاطِمَةُ، مَنْ صَلّی عَلَیک،غَفَرَاللّهُ لَهُ،وَأَلْحَقَهُ بی حَیثُ کنْتُ مِنَ الْجَنَّةِ.»بحارالانوار،ج 43،ص 55
کیفیت صلوات برحضرت زهراعلیهاالسلام چنین است:
«اللهم صل علی فاطمةوابیهاوبعلهاوبنیهاوالسرالمستودع فیهابعددمااحاط به علمک»صحیفةالزهراء،شیخ جوادقیومی.
امام حسن عسکری مصباح المتهجدشیخ طوسی،ج1،ص 401
…اَللّهُم صَلِّ عَلَى الصِّدّيقَةِفاطِمَةَالزَّكِيَّةِحَبيبَةِحَبيبِكَ وَنَبِيِّكَ وَاُمِّ اَحِبّآئِكَ وَاَصْفِيآئِكَ الَّتِى انْتَجَبْتَها وَفَضَّلْتَهاوَاخْتَرْتَهاعَلى نِسآءِالْعالَمينَ
اَللّهُمَّ كُنِ الطّالِبَ لَها مِمَّنْ ظَلَمَها وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّها وَكُنِ الثّائِرَاَللّهُمَّ بِدَمِ اَوْلادِها
اَللّهُمَّ وَكَما جَعَلْتَها اُمَّ اَئِمَّةِالْهُدى وَحَليلَةَ صاحِبِ اللِّوآءِ وَالْكَريمَةَعِنْدَالْمَلاَءِالاْعْلى فَصَلِّ عَلَيْها وَعَلى اُمِّهاصَلوةً تُكْرِمُ بِهاوَجْهَ اَبيهامُحَمَّدٍصَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَتُقِرُّبِهااَعْيُنَ ذُرِّيَّتِهاوَاَبْلِغْهُمْ عَنّى فى هذِهِ السّاعَةِاَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَالسَّلامِ
خدايادرودفرست برصديقه (طاهره ) فاطمه آن بانوى پاكيزه محبوب دوست وپيامبرتومادردوستان وبرگزيدگانت آن بانوي ى كه اورابرگزيدى وفضيلت وبرتريش دادى برزنان جهانيان. خدايا توانتقامش رابگيرازكسانى كه به اوستم كردندوحرمتش راسبك شمردندوتواى خدا خونخواهى فرزندانش رابكن خداياهمچنان كه اورابدين مقام رساندى كه مادرامامان راهنماوهمسرپرچمدارمحشروگرامى درعالم بالاقرارش دادى پس درودفرست براووبرمادرش (خديجه ) درودى كه گرامى دارى بدان آبروى پدرش محمدصلى الله عليه وآله راوروشن گردانى بدان ديده فرزندانش راوبرسان بديشان ازمن دراين ساعت بهترين تحيت وسلام را
منظور از ام ابیها چیست؟
?منظور از ام ابیها چیست؟
در کتاب مقاتل الطالبین و کشف الغمه آمده است که امابیها از کنیه های حضرت فاطمه زهرا(س) است که پیامبر اکرم(ص) به آن حضرت میفرمود امابیها؛ یعنی، مادر پدرش (مادر من).می توان در این رابطه احتمالاتی را بیان کرد:
1- عرب ها در نامگذاری سه چیز دارند: اسم، لقب و کنیه. اسم مانند فاطمه، لقب مثل زهرا، کنیه مانند ام ابیها حضرت فاطمه (س) افزون بر نام، از چندین لقب و کنیه بهره مند است. انتخاب کنیه ها ممکن است به جهت خاصی باشد.
رمز این نام گذاری ممکن است جهت اظهار محبت باشد، همان گونه که متداول است پدر در اظهار محبت نسبت به دخترش می گوید: مادرم ، و نسبت به پسرش می گوید: بابایم، یعنی پیامبر جهت اظهار محبت به دخترش فرمود: تو مادر بابات هستی .
2 - شاید بدین جهت باشد که در دوره غربت اسلام، حضرت با پدرش رفتاری داشت همانند رفتار مادر به فرزند[1] و پیامبر (ص) نیز بسیار به دخترش علاقه مند بود، همانند رفتار فرزند نسبت به مادر. پیامبر (ص) دست فاطمه (س) را می بوسید. هر گاه به سفر می رفت آخرین کسی که با او خدا حافظی می کرد ، حضرت فاطمه (س) بود و در بازگشت از سفر نخست از او دیدار می کرد.
حضرت زهرا (س) مانند مادری دلسوز رسول خدا (ص) را در آغوش می گرفت، از او نگهداری می کرد، زخم هایش را مرهم می گذاشت رنج ها و دردهایش را کاهش می داد. این گونه ابراز عواطف دو سویه همانند ابراز عواطف مادر و فرزند است.
3 - مادر هر چیزی اصل و اساس او است. ممکن است مقصود آن باشد که حضرت فاطمه اصل و اساس درخت رسالت است، چنان که در روایت آمده است: “شجره طیبه پیامبر اسلام (ص) ساقه اش علی و ریشه اش فاطمه، میوه اش فرزندان او و شاخ و برگش شیعیان حضرت می باشند". اگر ریشه درخت نباشد، درخت خشک می گردد و طراوت خود را از دست می دهد. حضرت زهرا (س) اگر نبود، درخت اسلام سرسبزی و نشاط خود را از دست می داد.
4 - ممکن است بدان جهت باشد که چون خداوند زنان پیامبر (ص) را به کنیة “ام المؤمنین” گرامی داشت، به ذهن خطور کند که آنان مهم ترین زنان روی زمین هستند، حتی از حضرت فاطمه (س) بالاترند، از این جهت حضرت رسول او را به “ام ابیها” خطاب کرد تا از این وسوسه ها و خطورات ذهنی جلوگیری کند؛ یعنی ای زنان پیامبر (ص) اگر شما به منزلة مادران مؤمنان هستید، حضرت فاطمه به منزلة مادر پیامبر است.[2]
پی نوشت
[1]. سید جعفر شهیدی، زندگانی حضرت فاطمه(س) ص 40.
[2]. احمد رحمانی همدانی، فاطمه زهرا شادمانی دل پیامبر (ص) ص 267
ما برای چی نماز میخونیم؟****دلائل آن****
ج. در قرآن و روایات برای نماز تأثیرات بسیار زیادی در زندگی دنیوی و اخروی بندگان را ذکر کرده اند . دانستن این آثار باعث می شود که شوق ما نسب به خواندن نماز بیشتر شود.
1. …. أَقِمِ الصلَوةَ إِنَّ الصلَوةَ تَنهَى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ … (عنکبوت/45)
…. نماز را بر پا دار كه نماز (انسان را) از زشتيها و منكرات باز مى دارد و قطعا ياد خدا بالاتر است …..در آیه فوق به یکی از بزرگترین فلسفه های نماز خواندن اشاره شده است.نماز از آنجا كه انسان را به ياد نيرومندترين عامل بازدارنده يعنى اعتقاد به مبدء و معاد مى اندازد داراى اثر بازدارندگى از فحشاء و منكر است .(تفسير نمونه،ج 16 ،ص 285-286.)
ما برای چی نماز میخونیم؟****دلائل آن****
ب. بعد از این که فردی با اعتقاد و دلایل راسخ وارد دین اسلام شد باید به تمامی دستوراتی که در اسلام وارد شده است عمل کند . یکی از دستورات اسلام که در روایات به عنوان ستون دین اسلام معرفی شده است ، خواندن نماز است .پس نماز می خوانیم ( نماز را نیز با این ترکیب خاص می خوانیم ) چون خداوند علیم و حکیم اینگونه امر فرموده است. چه علت وجوب آن را بتوانیم بفهمیم و چه نتوانیم بفهمیم.
ما برای چی نماز میخونیم؟****دلائل آن****
الف. خداوند متعال ، دارای کامل ترین وجود است و هیچگونه نقص و کاستی در ذاتش راه ندارد. اگر تمامی موجودات و بندگان ، خدا را عبادت کنند هیچ سودی برای خداوند ندارد و اگر هیچکدام از مخلوقات خداوند را عبادت نکنند ، ضرری برای خداوند ندارد . به عبارتی دیگر عبادت بندگان ( که نماز بالاترین عبادت است ) نه چیزی را به ذات کبریایی خداوند اضافه می کند و نه چیزی از آن کم می کند. تمام سود نماز خواند و ضرر ترک نماز شامل حال بندگان است.