آئینه
آئینه ی حمید بودم.هر چه او با محبت و مهربان بود،من هم بیشتر محبت و مهربانی می کردم.در نبود من گفته بود:«اگر در زندگی
کمبود محبت پدر و مادر داشتم،با گرفتن همسر این کمبود از بین رفت.همسرم زنی فداکار و با گذشت است که هیچ وقت مانع
کار من نمی شود.»
راوی:همسر شهید حمید ایرانمنش
مواظب حجابت باش!
یه دست به چادر و دست دیگه اش به سطل آب بود.بعد از هر چند قدمی می
ایستاد،سطل را زمین می گذاشت,چادرش را جلو می کشید و دوباره راه افتاد.
سعید دوید طرفش.همان طور که سرش زیر بودخواست که سطل را به او بدهد.به خانه
زن که رسیدند،سعید سطل را زمین گذاشت و قبل ازاینکه بخواهد تشکری کند،
گفت:«مادر جان حجاب واجبه باید بیشتر مواظب حجابتون باشید.»
شهید سعید سعیدی
ببرید برای رزمندگان
عروس و داماد هنوز یک ماه از ازدواجشان نگذشته بود که آمده بودند جبهه.دامادسنگری
شده بود و عروس در پشتیبانی و امداد فعالیت می کرد.محل اسکانشان هتل هلال
بود.ساختمانی در جاده ی آبادان-خرمشهر که مدام در تیررس خمپاره و توپ قرار
داشت.شنیدیم فقط یک پتو دارند که وسط اتاق پهن می کنند و می نشینند اما برای
خواب چیزی ندارند.یک پتوبرداشتم و رفتم در اتاقشان.
آمدم دم در ولی پتو را قبول نکردن.گفتند:«ببرید برایرزمنده ها».
اصرار کردیم؛گفتند:نه؛ما به آنچه داریم قانع هستیم.
امام علی (ع):وقتی خداوند بنده ای را بخواند به او قناعت عطا می کند.
(غررالحکم,ص 391)
نامه به پدر
محمد جواد با عجله و خوشحال از مدرسه آمد و گفت:امروز درسمان؛پدر به مسافرت می رود بود.من یاد گرفتم بنویسم،پدر!می
خواهم برایت نامه بنویسم!.دستی به سر و رویش کشیدم و گفتم:آدم برای کسی نامه می نویسد که نشانی ازش داشته
باشد!ما که نشانی از پدرت نداریم.
مگر نمی بینی من هم نامه نمی نویسم؟من هم دلم برایش تنگ شده.خیلی سخت بود.به زحمت توانستم به او بفهمانم که
پدرش مفقود است.گفت:پس باید چکار کنم؟تو چکار می کنی مامان؟گفتم:من صبر می کنم،تو هم از خدا بخواه بهت صبر بدهد.
راوی:همسر شهید ذبیخ الله عامری
امام علی:در برابر امور ناخوشایند خود را به صبر وادار،وچه اخلاق نیکویی است صبر در راه حق.
آرامش
همیشه با همسرش با متانتو سعه صدر برخورد می کرد و همین باعث می شد آرامش همیشه مهمان خانه شان باشد.
ش.هرش کم حوصله بود و خیلی زود از کوره در می رفت؛اما او نمی گذاشت تند شود.زود سر و ته قضیه را جمع می کرد و
دوباره آرامش را به خانه برمی گرداند.
شهید فاطمه نیک
رسول خدا(ص):
هر زنی در برابر بداخلاقی شوهرش شکیبایی ورزد؛خداوند همانندثواب آسیه به عطا خواهد کرد.بحار الانوار؛جلد100
اخراج
از بی بند و باری بیزار بود.حجاب و حیای بالایی داشت.می گفت:«بدم می آید از دخترهایی که بین راه معطل می کنند تا مدرسه پسرانه تعطیل شود و همدیگر را ببینند».روزی که قرار بود فرح؛برای بازدید به مدرسه شان برود،توی دفترچه اش نوشته بود:
«گفته اند هرکس حجابش را بر ندارد یا در مراسم شرکت نکند،از انظباطش کم می شود یا او را اخراج می کنند.با این حال
من به هیچ قیمتی در این مراسم شرکت نخواهم کرد.حتی مرا اخراج کنند».
شهید فهیمه سیاری
دوری از گناه
شوهر خواهر شهید عباس بابایی می گفت: تازه وارد دانشکده نیروی هوایی شده بودکه
یک روز با من تماس گرفت و گفت : فلانی لطفا بیا تهران ، کار واجبی دارم.
نگرانش شدم ، مرخصی گرفتم و رفتم تهران به دانشکده که رسیدم ،رفتم آسایشگاه
پیش عباس ، بعد از احوال پرسی ، گفت: شما مسئول آسایشگاه ما رو می شناسی ؟ بی زحمت
برو راضیش کن تا منو از طبقه دوم بیاره اول. گفتم : قضیه چیه عباس ؟
تو که یه سال بیشتر اینجا نیستی ! گفت: میدونی چیه ؟ راستش آسایشگاهمون
به آسایشگاه خانوما دید داره! نمی خوام به گناه بیفتم. وقتی قضیه رو به
مسئول آسایشگاه گفتم ، خندش گرفت و گفت : طبقه دوم کلی طفدار داره! باشه
به خاطر شما میارمش پایین.
علمدار آسمان /ص 28
چفیه
چفیه یعنی قل هو الله احد
چفیه یعنی اوست الله الصمد
چفیه یعنی پاک و رحمن ورحیم
خالق یکتا و مولای کریم
چفیه یعنی بندگی، یعنی خضوع
چفیه یعنی ،ذکر زیبای رکوع
چفیه یعنی دل، صداقت، نور، دین
معرفت ، ایمان، صفا، عشق و یقین
موسسه روایت سیره شهدا