اعمال روز عاشورا
وز عاشورا، روز شهادت حضرت اباعبدالله الحسین ـ علیه السّلام ـ و و یاران باوفایش و همچنین روز مصیبت و ناراحتی ائمّه اطهار ـ علیهم السّلام ـ و شیعیان ایشان است. نکات رفتاری یک شیعه در این روز عبارتند از:
◊ به کاری از کارهای دنیا مشغول نشود و به کسب درآمد نپردازد؛
◊ مشغول گریه، نوحه و مصیبت باشد و به گونهای عزاداری کند که در ماتم عزیزترین نزدیکان خود آنچنان عزاداری مینماید و خانواده خود را نیز بر این کار سفارش کند؛
◊ زیارت عاشورا بخواند؛
◊ بر قاتلان امام حسین ـ علیه السّلام ـ فراوان نفرین و لعنت کند؛
◊ این روز را بر دیگر شیعیان جهت مصیبت آن حضرت ـ علیه السّلام ـ تسلیت بگوید؛
◊ کتاب مقتل بخواند؛
◊ در صورتی که در نزد قبر امام حسین ـ علیه السّلام ـ باشد، به مردم آب دهد (که اگر چنین کند، مانند کسی باشد که لشکر آن حضرت ـ علیه السّلام ـ را آب داده و با ایشان در کربلا حاضر شده باشد)؛
◊ هزار مرتبه سوره توحید بخواند؛
◊ بدون آن که قصد روزه کرده باشد، از خوردن و آشامیدن پرهیز کند و پس از عصر به غذایی که اهل عزا میخورند (مانند غذاهای ساده، نه غذاهای لذیذ) افطار نماید؛
◊ لباس پاکیزه بپوشد و خود را شبیه کسانی که عزادارند درآورد؛
◊ روزهای تاسوعا و عاشورا را روزه نگیرد؛ زیرا بنیامیّه این دو روز را برای کوبیدن حضرت امام حسین ـ علیه السّلام ـ و یارانش جشن میگرفتند و جهت برکت روزه میگرفتند و حدیثهای فراوانی در فضیلت این دو روز و روزه آنها بر پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ به دروغ بستند، در حالی که احادیث فراوانی از اهــلبیت ـ علیهم السّلام ـ در مذمّت روزه این دو روز، و به ویژه روز عاشورا وارد شده است؛
◊ خندان نشود و هر کاری را که نوعی خشنودی محسوب شود انجام ندهد و مشغول لهو و لعب نگردد؛
◊ در پایان روز، یادی از خانواده امام حسین ـ علیه السّلام ـ و دختران و کودکان آن حضرت که در این وقت در کربلا اسیر دشمنان و مشغول ناراحتی و گریه بودند بکند و عزاداری نماید؛
◊ زیارت ویژهای را که برای این روز در کتاب مفاتیحالجنان آمده است بخواند.
تلخیص: مفاتیحالجنان، اعمال روز عاشورا
به مناسبت روز جهانی معلولین
چرخ ویلچر می چرخد و چشمانی آینده را می پیماید. پاهای مردد و چشمانی تاریک، خبر از حضور روشن دلی می دهد با یک سبد طراوت و امید. آنسوتر مردی به نماز ایستاده که تکبیر او را فرشتگان، احرام می بندند و هزار بار بر جای خالی دستانش بوسه می زنند. و حالا اشاره های دست دخترکی، دنیایی پر از فریادهای سکوت را به تصویر می کشد. 1. با چرخیدن چرخ ویلچرت، جهان نیز می چرخد. جهانی که تو خود ساخته ای، جهانی زیبا که حتی انسان های بدون ویلچر، آنان که بر پا ایستاده اند، هرگز طعم شیرین آن را نخواهند چشید. جسم نشسته تو، بلندتر از قامت هر ایستاده ای سر به آسمان می ساید و تو چرخ ها را می دوانی تا قصیده بلند توانایی ات را برای چشم هایی که تو را ناتوان می بینند، بخوانی، ای قافیه خوش وزن شعر پویش و امید. تو در تقدیر خویش انسانی را دیده ای که پاهایش به امانت نزد خدا مانده است. هم چنان چرخ را بچرخان، تا جهان زیبای تو بگردد. 2. تو را می نگرم، نه آن چنان که دیگران تو را می بینند. کیست همچون تو که نور خدا در درونش جاریست؟! چشمانت را بسته ای تا مبادا با ارمغان نور خدا، زشتی ها را ببینی. تو با گام هایت دالان های طولانی پر از نور امید را می شکافی. تو در درونت قصرهای سر به فلک کشیده از روشنی ساخته ای که دست بینایی به آن نمی رسد. قصرهایی که خشت خشت آن را با چشم دل دیده ای و بر هم نهاده ای. با توام! بنشین و ساعتی جهان نورانی درونت را برایم بازگو، برای منی که سال هاست چشم می چرخانم و هیچ نمی بینم. 3. پاهایش خوب می دانند که کمی بالاتر، جای خالی ده انگشت خودنمایی می کند و پاهایش عهد کرده اند که جای خالی دست ها را پر کنند. خدا دست های تو را گرفته تا جانی پاک و توانی خدایی نثارت کند. اینک، تو دست هایی داری به وسعت آسمان، به وسعت آبی بی کران و آسمان در نماز برایت قنوت می بندد، دست هایی داری با انگشتری ماه نشانی و در حلقه تسبیح تو سی و چهار ستاره سو سو می زنند. من دست هایی می خواهم چون تو به وسعت آبی آسمان. با من سخن بگو، ای گویای خاموش! که خسته ام از هیاهوی آدم های رنگ رنگ. با من سخن بگو که حرف هایت را با تمام وجود احساس می کنم. چشم هایت چه خوب راز درونی ات را فاش می کنند. همیشه چشم ها بهتر از زبان سخن می گویند. با چشمانت با من سخن بگو که چشم ها هرگز دروغ نمی گویند. ای معنی صبر! خوشا به حالت که قطعه ای از وجودت نزد خدا به امانت مانده است. چشمه های روشن امید در وجودت جوشانِ جوشان باد!
سیمای حضرت علی اکبر (ع)
او از طايفه خوش نام و شريف بني هاشم بود . و به بزرگاني چون پيامبر اسلام(ص)، حضرت فاطمه زهرا(س)، امير مؤمنان علي بن ابي طالب(علیه السلام) و امام حسين (علیه السلام) نسبت دارد . ابوالفرج اصفهاني از مغيره روايت كرد: روزي معاويه بن ابي سفيان به اطرافيان و هم نشينان خود گفت: به نظر شما سزاوارترين و شايسته ترين فرد امت به امر خلافت كيست؟ اطرافيان گفتند: جز تو كسي را سزاوارتر به امر خلافت نمي شناسيم! معاويه گفت: اين چنين نيست. بلكه سزاوارترين فرد براي خلافت، علي بن الحسين(علیه السلام)است كه جدّش رسول خدا(ص) مي باشد و در وي شجاعت و دليري بني هاشم، سخاوت بني اميه و فخر و فخامت ثفيف تبلور يافته است. (3)
نقل است روزي علي اكبر(علیه السلام) به نزد والي مدينه رفته و از طرف پدر بزرگوارشان پيغامي را خطاب به او ميبرد، در آخر والي مدينه از علي اكبرسئوال كرد نام تو چيست؟ فرمود: علي سئوال نمود نام برادرت؟ فرمود: علي آن شخص عصباني شد، و چند بار گفت: علي، علي، علي، « ما يُريدُ اَبُوك؟ » پدرت چه مي خواهد، همه اش نام فرزندان را علي مي گذارد، اين پيغام را علي اكبر(علیه السلام) نزد اباعبدالله الحسين (علیه السلام) برد، ايشان فرمود : والله اگر پروردگار دهها فرزند پسر به من عنايت كند نام همه ي آنها را علي مي گذارم و اگر دهها فرزند دختر به من عطا، نمايد نام همه ي آنها را نيز فاطمه مي گذارم.
درباره شخصيت علي اكبر(علیه السلام) گفته شد، كه وي جواني خوش چهره، زيبا، خوش زبان و دلير بود و از جهت سيرت و خلق و خوي و صباحت رخسار، شبيه ترين مردم به پيامبر اكرم(ص) بود و شجاعت و رزمندگي را از جدش علي ابن ابي طالب (علیه السلام) به ارث برده و جامع كمالات، محامد و محاسن بود. (4)
در روايتي به نقل از شيخ جعفر شوشتري در كتاب خصائص الحسينيه آمده است: اباعبدالله الحسين هنگامي كه علي اكبر را به ميدان مي فرستاد، به لشگر خطاب كرد و فرمود:« يا قوم، هولاءِ قد برز عليهم غلام، اَشبهُ الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً برسول الله……. اي قوم، شما شاهد باشيد، پسري را به ميدان مي فرستم، كه شبيه ترين مردم از نظر خلق و خوي و منطق به رسول الله (ص) است بدانيد هر زمان ما دلمان براي رسول الله(ص) تنگ مي شد نگاه به وجه اين پسر مي كرديم.
معرفی شهید مدرس از نظر ......
گزیده سخنان حضرت امام خمینی (ره) در مورد شهيد آیت ا… مدرس (ره)
* مرحوم مدرس ستاره اي درخشان بود بر تارك كشوري كه از ظلم و جور رضاشاهي تاريك می نمود .
* مدرس وارسته بود وابسته به هواي نفس نبود .
* مدرس مرد قدرتمندي بود براي اينكه الهي بود مي خواست براي خدا كار كند و از كسي نمي ترسيد .
مدرس در برابر رضاخان (قلدر ) ايستاد براي اينكه از هواهاي نفساني آزاد بود .
* زندگي مدرس پايين تراز زندگي مردم عادي بود .
* مدرس با آنكه در اوج مسائل سياسي بود وقتي كه درس مي گفت انگاركه در دنيا هيچ كار ديگري ندارد .
گزیده سخنان مقام معظم رهبري حضرت آيت ا خامنه اي در مورد شهيد آیت ا… مدرس (ره)
* ما با تجلیل از شهید مدرس در حقیقت به همه ارزشهایی ارج می نهیم که در وجود این اسوه فضیلت متجلی بود .
* پرچم مبارزه اي كه شهيد مدرس بر افراشت هيچگاه بر زمين نيفتاد .
* مبارزه بي امان مدرس عليه هر آنچه غير خدايي است هنوز هم در جامعه ما ادامه دارد .
* سيد حسن مدرس كسي بود كه هوشيارانه از اسلام دفاع مي كرد .
* سه عنصر فقاهت ، صداقت و سياست در شهيد مدرس جمع بود .
* شهيد آيت ا… مدرس نمو نه ا ي از مقاومت جامعه روحانيت در همه زمانهاست .
یا اباعبدالله الحسین (ع)
بی حسین بن علی احساس پیری می کنم / نی که پیری بلکه احساس حقیری می کنم
گفت سائل از چه رو محکم به سینه می زنی؟ / گفتم از آینه ی دل گردگیری می کنم
پیامک در مورد محرم
از داغ حسین اشک نم نم داریم / در خانه سینه تا ابد غم داریم
پیراهن و شال مشکی آماده کنید/ یک هفته دگر تا به محرم داریم . . .
***
عطری که از حوالی پرچم وزیده است / ما را به سمت مجلس آقا کشیده است
از صحن هر حسینیه تا صحن کربلا / صد کوچه بازکنید محرم رسیده است . . .
***
السلام ای وادی کرببلا / السلام ای سرزمین پر بلا
السلام ای جلوه گاه ذوالمنن / السلام ای کشته های بی کفن . . .
***
آغاز ماه عزاداری سالار شهیدان تسلیت
***
سلام من به محرم, محرم گل زهرا
به لطمه های ملائک, به ماتم گل زهرا . . .
***
بر سینه ی من نوشته بین الحرمین
نصف قلبم با ابالفضل،نصف دیگر با حسین . . .
***
محرم آمد و ماه عزا شد / مه جانبازی خون خدا شد
جوانمردان عالم را بگویید / دوباره شور عاشوار به پا شد . . .
***
برای باغبان یاس آفریدند / علی را أشجع الناس آفریدند
وفا داری و مردی و شجاعت / یکی کردند و عباس آفریدند . . .
***
عالم همه محو گل رخسار حسین است / ذرات جهان درعجب از کار حسین است
دانی که چرا خانه ی حق گشته سیه پوش / یعنی که خدای تو عزادار حسین است . . .
***
همواره تجّسم قیام است حسین (ع) / در سینة عاشقان ، پیام است حسین (ع)
در دفتر شعر ما ، ردیف است هنوز / دل چسبترین شعر کلام است حسین (ع) . . .
***
الحق که به ما درس وفا داد حسین (ع) / هر چیز که داشت بیریا داد حسین (ع)
یعنی که تأملی کنید ای یاران / آن هستی خود زکف چرا داد حسین (ع)؟ . . .
***
بر نیزه ، سری به نینوا مانده هنوز / خورشید ، فرا ز نیزهها مانده هنوز
در باغ سپیده ، بوته بوته گل خون / از رونق دشت کربلا مانده هنوز . . .
***
گفتاری در باره این ما ه«محرم» از آیت اله وحید خراسانی
ــ در اين ايام، سه مهم پيش رو داريم: اول، نسبت به خودمان، دوم نسبت به مردم و سوم، نسبت به صاحب اين ايام. هرسه، بحثش مفصل است، اما اجمال مطلب اين است كه فرصتي براي شما پيش آمده و اين فرصت برقآسا ميگذرد و حسرت كبرايش براي فرد فرد ما ميماند. در حاليكه هريك از شما ميتوانيد امر هدايت نفوس را متصدي بشويد.
ــ اول، نسبت به خودمان: این حديث را خوب بفهميد که: «اشراف امتي حمله القرآن و اصحاب الليل ـ بهترین امت من، حاملان قرآن و شبزنده داران هستند». اولاً امت او چه امتي است؟ «وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ.» اين ارزش امت اوست. شهدا بر عموم بشر امت اويند. حال بايد ديد اشراف اين امت كياناند؟ آن هم اشرافي كه حضرت خاتم(ص) سكه شرف به سينه آنها نصب كند. «اشراف امتي حملةالقرآن و اصحابالليل».
ــ از امروز شروع كنيد بدون استثنا، هيچ شب و روزي بر شما نگذرد، مگر با اين عمل. اما روز، حملةالقران؛ «فاقروا ماتيسر من القرآن.» آن اندازه كه ميسر است قرآن بخوانيد، ولي راه بايد طوري رفت كه سريع به مقصد رسيد. تمام دقائق كمال در روايات متشتت است. بايد اينها را جمع كرد. اين جا اين جمله را فرموده و جاي ديگر باز فرموده چطور حامل قرآن شو. «قرآن بخوانيد، اما آن قرآن را هديه كنيد به صاحب عصر ولي زمان (عج)». عمل را از خود منقطع و به او متصل كنيد. چه ميكند اين فرموده؟ بحث فني عظيمي دارد. خود انقطاع عمل از نفس و ربط عمل به مبدأ فيض وجود. حكم اكسيري پيدا ميكند كه فلز را منقلب ميكند.
ــ اما كلمه دوم، به اصحاب الليل مربوط است. به هر وضعي كه هست، آخر شب بيدار شويد و روي اين مطالب فكر كنيد. بالاترين مقام چه مقامي است؟ مقامي كه خدا براي شخص اول عالم معين كرده است. ديگر از نظر عقل و نقل غير از اين غيرمعقول است. چنين مقامي را خدا به همچو كسي وعده داد، اما به يك خصوصيت فرمود: «وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً» از اين جا بايد فهميد چطور عمر ما گذشت و راه را طي نكرديم. به اين شرف نرسيديم.
ــ اشراف امتي حملةالقرآن و اصحاب الليل. اگر اين طور شديم، نفس ما به مبدأ نور وصل ميشود. از آن جا مدد ميشود. آن وقت است كه بشر خواهد فهميد اثر تربيت اين دين چيست؟ اين كاري است كه بايد با خودمان كنيم.
ــ دوم، نسبت به مردم: اما كاري كه با مردم است اینكه اين فرصتها از دست نرود. سعي كنيد در اين دهه كه بهار حيات دلهاست به هر قيمتي كه هست اين دو كار را انجام دهيد؛ چرا كه بالاتر از اين دو پيش خدا هيچ عملي نيست: يك گمراه از خدا را به خدا برگردانيد؛ عبد آبق از اين مولا را برگردانيد به عبوديت او ؛ و يك كسي كه امام زمانش را گم كرده با ولي عصر (عج) آشنايش كنيد.
ــ مجالستان را منحصراً در اين دو كلمه صرف كنيد. ارزش اين دو مقوله به حدي است كه نبايد وقت را ببازيد و از دست بدهيد. اول، آن قرآن و شبزندهداري را عملي كنيد. بعد متصدي هدايت مردم شويد. آن وقت، اثرش اين است اگر يك گنهكار را از گناه توبه دهيد و بيگانه از امام زمان (عج) را با او آشنا كنيد. اجرش، ثواب صد سال است كه همه روزها را روزه بگيريد و شبها تا به صبح عبادت كنيد. «اغتنموا الفرص ـ فرصتها را از دست ندهيد».
ــ سوم، نسبت به صاحب اين ايام: بايد وظيفهمان را نسبت به صاحب اين ايام بدانيم و بفهميم كه چه خوني ريخته شده است؟ هيچ دانستيم كه چه كسي كشته شد؟ «شيخ طوسي»، «شيخ صدوق» و «ابن قولويه» اين روايت را نقل كردهاند. مختصري از اين روايت بس است. اين نص حديث صحيحي است كه مثل «شيخ انصاري» در موارد احتياط در نفوس طبق سند اين حديث فتوا ميدهد. در اين حديث مسأله اين است: «اشهد انّ دمك سكن فيالخلد ـ شهادت ميدهم خون تو در خلد مسكن كرده است». كيست كه بفهمد حسين بن علي كيست؟ خلد كجاست؟ در آن ملأ اعلي كه مركز قديسين عالم است، خون او زينت آن عالم است. كسي كه جسمش آنجاست، روحش كجاست؟ كيست كه بفهمد چه كسي كشته شد؟ چطور كشته شد؟ براي چه كشته شد؟
داروخانه معنوی
چند چیز موجب صافی رنگ و حسن سیرت می شود:
1- خوردن به 2- خوردن انار
3- خوردن بادمجان 4- خوردن روغن زینتون
5- خوردن پیاز 6- خوردن سه کف از آب گرم
چند چیز موجب طولانی شدن عمر می شود:
1- خشنود کردن پدر ومادر 2- صله رحم
3- وضوی کامل گرفتن 4- خوداری از مردم آزاری
5- خوداری از بریدن درختان تر، مگر در مواقع ناچاری
چند چیز موجب نور دل و برطرف شدن وسواس است:
1- خوردن سرکه 2- خوردن انار
3- خوردن به 4- شستن سر با سدر
5- خواندن سوره ناس 6- مسواک نمودن
« برگرفته از کتاب داروخانه معنوی ، رضا جاهد»