سوال: گاهی برخی از افراد در بازگشت از زیارت مکه مکرمه با اشاره به سفری که سالها قبل نیز داشتند،
عنوان می کنند که درآن زمان هر نوشابه یک ریال سعودی بود و اینک نیز همان یک ریال است، حال آنکه قیمت نوشابه در ایران (به ریال ایران) افزایش چشمگیری داشته است .
پاسخ: در این راستا باید توجه داشت که عربستان با جمعیتی 24 میلیون نفری یعنی حدود یک سوم جمعیت ایران، تقریبا هشت برابر ایران نفت صادر می کنند و به عبارتی، سهم هر تبعه عربستان از نفت صادراتی، حدود 24برابر سهم هر ایرانی است و به اتکاء از خالی شدن زیر پایشان از این ثروت عظیم، قیمت نوشابه را یک ریال سعودی نگاه داشته اند. ضمن اینکه در ایران با وجود افزایش ظاهری قیمت نوشابه دسترسی مردم به انواع نوشابه ها بیشتر شده و وضعیت بگونه ای است که مردم بسیار فراتر از قبل از انقلاب به مصرف نوشابه-با همه ضررهایی که برای آن ذکر می شود- می پردازند، که به معنی افزایش قدرت خرید مردم است.
همچنین عده زیادی در ایران بارها به امارات متحده عربی سفر کرده و شاهد پیشرفت ساختمان سازی و تجارت در این کشور بوده اند و در مقایسه با ایران بویژه شهرهای حاشیه خلیج فارس دچار توهم می شوند .
در حالی که وسعت ایران 20 برابر امارات و جمعیت ایران حدود 70برابر امارات متحده عربی است میزان صادرات نفت آن کشور حدود5 /2 میلیون بشکه در روز یعنی بیشتر از دو برابر ایران می باشد. در حقیقت سهم هر اماراتی از میزان صادرات نفت خام حدود 160 برابر سهم هر ایرانی است به عبارت دیگر سهم هر اماراتی از نفت صادراتی در هر سال معادل دو برابر سهم هر ایرانی در طول 80 سال عمر خود است . باید در ارزیابی پیشرفت های حاصله در ایران این نکته را مورد توجه قرار داد تا بتوان به قضاوتی منصفانه و واقع بینانه دست یافت.
برخی دیگر از مردم می گویند کشور آلمان از تامین اجتماعی وسیعی برخوردار است مثلاً حقوق بیکاری وضع شده به نحوی است که این مقدار حقوق از حقوق بسیاری از کارمندان و حتی مدیران ایران بیشتر است . در انگلستان سیستم درمانی آن پیشرفته است و همه مردم تحت پوشش درمان رایگان در بسیاری از موارد قرار دارند.
مقایسه وضع این کشورها با ایران و عملکرد ضعیف تر ایران در این زمینه ها، می تواند نزد برخی از افراد، ملاک ارزیابی عملکرد ها و دستاوردها در ایران واقع گردد .
برای یک مقایسه معقول باید این نکته را توجه داشت که اولاً انگلستان قرن ها مستعمرات زیادی در جهان داشته و از جمله در مقاطعی یک سوم خشکی های عالم مستعمرات رسمی انگلستان بوده و این کشور با سوء استفاده و غارت منابع کشورها، تمام زیربناهای کشورخود را ساخته است . آلمان نیز برای بدست آوردن چنین موقعیتی تلاش ناموفقی را در دو جنگ جهانی تجربه کرد. انگلستان هنوز هم مستعمراتی دارد و با نفوذی که در بسیاری از کشورها دارد، درآمدهای نامشروعی را نصیب کشور خود می سازد. ثانیاً انگلستان وآلمان مالیات بسیار سنگینی را از مردم خود می گیرند به نحوی که گاه به 42 درصد تولید ناخالص داخلی آنها می رسد . میزان مالیات دریافتی در آلمان حدود 400 میلیارد دلار است که این مقدار 10 برابر اوج در آمد نفتی ایران در سال (1384) است . طبیعی است که وقتی 400 میلیارد دلار مالیات دریافت می نماید، سهم هر بخش از کشور از جمله سهم تامین اجتماعی آن بزرگ خواهد بود.
کل تولید ناخالص داخلی ایران 200 الی 300 میلیارد دلار ارزیابی می شود که از میزان مالیات های دریافتی از مردم در آلمان کمتر و در خوشبینانه ترین حالت با آن مساوی است. توجه به این آمارها بستر قضاوت صحیح در مقایسه بین کشورها را فراهم می آورد.
سوال: تفاوت رویکرد انقلاب اسلامی با رژیم پهلوی چیست؟
رویکرد انقلاب اسلامی بر محورهای؛
-1عدالت اقتصادی ورفع تبعیض
-2مبارزه با زراندوزی
-3استقلال اقتصادی
-4توزیع عادلانه ثروت عمومی
-5ساده زیستی
- 6تامین رفاه و عزت انسانی
-7خودکفایی و تولید ملی و
-8 محرومیت زدایی و خدمت به مستضعفان بوده است.
آنجا که درصحیفه نورج 5 ص 237 ازقول حضرت امام آمده است:« اقتصاد ما باید متحول شود، اقتصاد وابسته به اقتصاد مستقل تبدیل شود. تمام چیزهایی که درحکومت طاغوت بود وبه تبع اجانب دراین مملکت ضعیف، دراین مملکت زیردست پیاده شده بود با استقرار حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی تنها اینها باید زیرورو شود وباید مردمان خودشان را اصلاح کنند وباید اشخاصی که ظالم هستند وبه زیردست ها ظلم کردند، باید آنها دیگر ظلم نکنند باید حق فقرا داده شود.»
بر اساس همین رویکرد بود که پس از 22 بهمن 1357 ،انقلاب از مرحله مبارزه با طاغوت گذر کرد و به مرحله سازندگی رسید و تمامی نیروهای انقلاب اسلامی هدف خود را جهاد در راه استضعافزدایی از محرومین قرار دادند.
در این راستا جهاد سازندگی با الهام از فرمان حضرت امام امت (ره) و با سرمایههایی چون جوانان پرشور و انقلابی و با دلهای آکنده از عشق به محرومین رسالت خطیر خویش را آغاز کرد. جهادگران جهاد سازندگی در این مرحله با شعار “همه با هم به سازندگی” به آباد کرن خرابی ها پرداختند. درآغاز، فعالیتهای ساده و اکثرا” به شکل بسیجی ( کمک به داشت و برداشت محصولات کشاورزی) بود. اما کارایی این شیوه بسیجی، با پشتیبانی کامل مردمی که در فرهنگ اداری تشکیلاتی قبل از انقلاب اسلامی بیسابقه بود، به همراه اخلاص در خدمتگزاری داوطلبین این نهاد از یک طرف و پذیرش متقابل روستائیان از سوی دیگر، واگذاری وظایف بیشتر این نهاد را باعث گردید.
حضرت آیت الله العظمی خامنهای رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در باره جهاد سازندگی به نکته مهمی اشاره کرده و فرمودند: آن روز که نهاد انقلابی جهاد سازندگی بوجود آمد، یقینا” هیچ ارگانی از ارگانهای کشور، قدرت نداشت به ترمیم خرابیها و ایجاد سازندگی به شکل مطلوب، به نحوی که جهاد متصدی آن است، بپردازد.
جهاد سازندگی در تاریخ 27 خرداد سال 1358 با فرمان رهبر کبیر انقلاب اسلامی بینانگذار جمهوری اسلامی ایران،حضرت امام خمینی (ره) در جهت مبارزه با فقر و محرومیت بجا مانده از رژیم ستم شاهی، توسعه و عمران روستایی ، رشد و گسترش کشاورزی و حرکت به سمت استقلال و خودکفایی کشور تشکیل گردید.
جمعی از جوانان مسلمان، متعهد برومند ایران اسلامی در پی صدور فرمان حضرت امام خمینی (ره) به قصد قربت و در جهت خدمت به قشر مستضعف و محروم روستاها بپا خاستند و بدین سان این نهاد انقلابی از متن تودههای میلیونی مردم شکل گرفت.
پس از فرمان حضرت امام خمینی (ره) جهاد با دو حرکت و هدف اصلی در سازندگی کشور قدم برداشت:
_ 1رفع محرومیت از روستاهایی که از سادهترین امکانات رفاهی نیز محروم بودند.
_ 2تامین درآمد کافی و ایجاد اشتغال در روستاها نهایتا” رشد و شکوفایی کشاورزی و خودکفایی کشور.
جهاد سازندگی با این دو هدف وارد روستاها شد و سعی کرد با سازماندهی کلی حرکت خودجوش مردمی به دنبال کارهایی برود که این هدف را تامین کند. به این ترتیب جهاد سازندگی به رهبری روحانیت در تمام شهرها و شهرستانها و بخشهای کشور برای تحقق هدفهای ذکر شده حضور یافت. مسیر و ابزار این حرکت، بسیار سخت و مشکل بود. زیرا در همان موقع دولت موقت بازرگان، به چشم یک حرکت مستمر دائمی به جهاد نگاه نمیکرد، بلکه آن را یک حرکت موقت در یک زمان محدود برای استفاده ازاوقات فراغت جوانان در جهت سازندگی میدانست. اما جهاد با شور و حرکت مستمر و پویایی خود و گستردگی بیسابقهای که پیدا کرد، این تفکر را از بین برد و با یک سازماندهی، نظامی را نهادینه کر د که بعد با نام وزارت جهاد سازندگی الگویی برای سایر سازمانهای ستی و رسمی کشور گردید.
سوال: شاید شما هم این جملات را در برخی مجالس عمومی یا فامیلی و خانوادگی شنیده باشید که” در کشور بود که اگر فرصت پیدا می کرد
سوال: شاید شما هم این جملات را در برخی مجالس عمومی یا فامیلی و خانوادگی شنیده باشید که” اگر انقلاب نمی شد وضعیت اقتصادی مردم بهتر از حالا بود و مردم در یک رفاه عمومی بسر می برند. شاه در حال پی ریزی یک اقتصاد قوی در کشور بود که اگر فرصت پیدا می کرد پس از 33 سال ما الان وضع بهتری داشتیم.”
پاسخ: لوازم برخورداری از یک اقتصاد سالم و قوی مبتنی بر عوامل مختلفی همچون روحیه خودباوری و اعتماد به نفس صنعت، کشاورزی، مهندسی، فناوری و آموزش، دوری از اقتصاد تک محوری، مقابله با فساد دولتمردان و خواص و میدان دادن به مردم در مشارکت برای ساخت کشور است که باید دید آیا این اتفاق در رژیم پهلوی افتاده بود یا خیر؟
الف- فقدان اعتماد به نفس و روحیه خودباوری: در سران رژیم پهلوی هیچ گونه روحیه اعتماد به نفس و خودباوری برای ساخت ایران مشاهده نمی شد از این رو علیرغم برخورداری کشور ایران از کارشناسان متخصص و دلسوز، اداره کشور را به کارشناسان خارجی و بیگانه داده بودند که نه تنها هیچ دلسوزی برای مردم ایران نداشتند بلکه در صدد عقب نگاه داشتن کشور و تداوم نیاز به حضور آنان در بخش های مختلف کشور را داشتند.
رژیم پهلوی برای اداره کشور قرارداد حضور بیش از 50هزار مستشار و کارشناس خارجی را در بخش های مختلف نظامی، نفت، مهندسی، سد سازی، راه سازی، مخابرات، خودروسازی ، پزشکی، برنامه و بودجه و… امضا کرد در حالی که متخصصان ایرانی اجازه ظهور و بروز و نشان دادن مهارت و خلاقیت خود را نداشتند.به عنوان مثال مهندسان ایرانی در نیروی هوایی اجازه حضور در محل های تعمیر و نگهداری هواپیماهای اف-14 را نداشتند و تمام مراحل تعمیر و آماده سازی با رقم های هنگفت توسط مستشاران آمریکایی انجام می شد.همچنین در بخش های پدافندی و راداری تمام کارها توسط نیروهای آمریکایی انجام می شد و حتی سران پهلوی هم از جزئیات کار مستشاران نظامی بی خبر بودند.
برخی از این کارشناسان خارجی از دولت ایران حق توحش می گرفتند .پس از مدتی قانون حق کاپیتولاسیون را هم برای آمریکایی ها به تصویب رساندند که به تعبیر حضرت امام(ره) اگر یک آشپز آمریکایی یک مرجع تقلید را با ماشین زیر می گرفت دادگاه های ایران حق محاکمه وی را نداشتند و باید به آمریکا منتقل و آنجا به اتهام وی رسیدگی می شد.
ب-صنعت مونتاژ و کاملا وابسته: به دلیل صادرات بیش از /55 میلیون بشکه نفت به خارج و درآمد هنگفت رژیم پهلوی از این محل، سران رژیم پهلوی انگیزه چندانی برای سرمایه گذاری روی صنعت و کشاورزی نداشتند و بیشتر به دنبال واردات کالاهای خارجی بودند. در بخش هایی هم که سرمایه گذاری محدودی بر روی صنایع صورت می پذیرفت عمدتا صنایع مونتاژ بود که تمام قطعات ساخته شده وارد کشور می شد. تنها به عنوان یک شاهد مثال می توان به خبری که یک سال قبل از پیروزی انقلاب در رسانه ها منتشر شد اشاره کرد که آمده بود: ” کارخانه ارج با 8000 کارگر در سال 1356 به علت نداشتن ” پیچ” متوقف میشود.”
در این مورد همچنین میتوان به خبر یکی از روزنامههای آن زمان (رستاخیز) در تاریخ تیرماه 1357 اشاره کرد. در این خبر آمده است که «متأسفانه در وضع کنونی باید مرغ را با قیمت گزاف برای تولید تخممرغ جوجهکشی از خارج وارد کنیم. مرغ مادر گوشتی را در شرایط کنونی نمیتوانیم در ایران تولید کنیم. برای تغذیه این مرغها هفتاد درصد غذای طیور را باید از خارج از کشور وارد کنیم. البته، با این همه، وارد کردنها برای اداره این صنعت تکنولوژی لازم و نیروی انسانی نداریم. یعنی، طبق استاندارد معمولاً، برای هر 2000 واحد دامی به یک دامپزشک نیازمندیم، ولی، در ایران متأسفانه برای هر 43٬196 واحد دامی یک دامپزشک وجود دارد». این خبر یک نمونه بارز از وابستگی تکنولوژیکی به تولید خارجی است.
همچنین در سال 1354 مبلغ زیادی جریمه به کشتیهایی پرداخت شد که در خلیج فارس به علت عدم وجود امکانات و تجهیزات تخلیه بار در انتظار باراندازی مانده بودند.
ج-فساد شدید و گسترده در دربار و دولتمردان و میدان ندادن به بخش خصوصی: خانواده سلطنتی که جمعا از 63 شاهپور و شاهدوخت … تشکیل شده بود بخش عظیمی از ثروت را به خود اختصاص می داد، جمع ثروت این خانواده به بیش از بیست میلیارد دلار می رسید.( ( انقلاب اسلامی، زمینه ها و پیامدها ص 331-332).
همچنین عمده مقاطعه کاری های پر سود و طرح های پرمنفعت دولتی توسط مقامات حکومتی منعقد می شد. بر اساس یک برآورد تنها در فاصله 1352-1355 حق کمیسیون مقام های دولتی از یک میلیارد دلار فراتر رفت.این نوع توزیع ثروت بخشی از جامعه ایرانی که شالوده حکومت شاه را تشکیل می دادند (اعضای دربار، ارتش، ساواک، و بلندپایگان دیوان سالاری) و مورد اعتماد شخص شاه بودند تعلق می گرفت.
از سوی دیگرشرکت ملی نفت به صورت محرمانه ولی دائمی مبلغ کلانی به حساب شخصی شاه واریز می نمود. به گونه ای که سرمایه شخصی شاه به یک میلیارد رسیده بود.(تاریخ تحولات اجتماعی ایران، جان فوران، ترجمه احمد تدین، ص 464 و کتاب ایران بین دو انقلاب، پیشین، ص 538).
برادران و خواهران شاه و وابستگان آنها، از سهامداران عمده بسیارى از شرکتهاى داخلى، یا واسطه معاملات بین دولت و شرکتهاى خارجى بودند و از این رهگذر، صدها میلیون دلار به جیب زدند.روزنامه نیویورک تایمز در شماره 10 ژانویه 1979 به استناد گفته یکى از منابع بانکى در آمریکا نوشت «….فقط اوراق بهادار متعلق به شخص شاه بیش از یک میلیارد دلار است و تنها طى دو سال آخر، مبلغى بین 2 تا 4 میلیارد دلار از سوى خانواده سلطنتى ایران به آمریکا منتقل شده است.»
با سرمایه های هنگفت ملی، نهادهایی اداره می شد که آنها نیز هدفی جز سلطه بیشتر حکومت بر تمامی ابعاد زندگی مردم نداشتند مثل “نهاد پهلوی” که کنترل و نفوذ در مراکز مهم اقتصادی یکی از وظایف این نهاد بود به گونه ای که در بیش از 207 شرکت سهام داشت و بخش مهمی چون مسکن، مصالح ساختمانی، بیمه، هتل ها، اتومبیل و… را کنترل می کرد. کنترل شدید دولت بر تمامی ارکان اقتصاد خود به خود باعث می شد که مردم از مزایای اقتصادی محروم شود.
دامنه سوءاستفادههای مالی درباره اطرافیان شاه، وصاحبان قدرت و نفوذ در دستگاه پهلوی از کل پروژههای صنعتی،کشاورزی، ساختمانی، راهسازی و نظامی زمان رژیم گذشته تا آن حدگسترده و وسیع بوده است که نه تنها از دید هیچ یک از پژوهشگران که علل و عوامل انقلاب اسلامی ایران را بررسی کردهاند پنهاننمانده است، بلکه حتی خواص اطرافیان و نزدیکان شاه سابق نیز اجباراًبه آن اعتراف کردهاند.
چنانچه اشرف پهلوی درکتاب “چهرهها درآیینه” و پرویز راجی در کتاب “خاطرات آخرین سفیرشاه در لندن” بدان اشاره کردهاند.علاوه بر این، خود شاه نیز در کتاب “پاسخ به تاریخ”چنین مطلبی رااذعان میکند. آنتونی پارسونز سفیر کبیر انگلیس نیز در خاطرات دورانسفارت خود در ایران که مصادف با سالهای انقلاب بوده است در ذکرعوامل سقوط رژیم پهلوی از استبداد، فساد مالی، سرکوب، و خشونترژیم نام میبرد و در جای دیگری در کتاب فوقالذکرمیگوید که بیشترین موارد فساد مالی مربوط به خانواده پهلوی ودربارشاه بود. یکی از دلایل عمده نارضایتی مردم در زمان حکومت پهلوی شکاف و اختلاف عظیم طبقاتی بین معدودی اقشار بسیار غنی و مرفّه جامعه و اکثریت عظیم توده مردم ذکرمیشود.
د-عدم اهتمام رژیم پهلوی به طبقه محروم و فقر ستیزی: رویکرد اقتصادی رژیم پهلوی مبتنی بر میدان دادن به شاهزاده ها، شاهپورها، شاهدخت ها، عناصر دربار، سران ارتش وعناصر رده بالای ساواک بود. عدم توزیع منصفانه ثروت عمومی باعث رشد اقتصادی یک طبقه خاص وابسته به حکومت می شد.
هویدا، نخستوزیر وقت در حالی از کسب جایگاه پنجم ایران در صنعت جهان طی پانزده سال آینده خبر میداد که عمدتاً صنایع مونتاژ و وارداتی به خانوادههای وابسته به دربار واگذار شده بود و آنها طبقه بورژوای وابسته به پهلوی را شکل میدادند.
این بورژوازی مرکب از حدود 150 خانواده (به روایت شورای انقلاب 51 خانواده) بود که 67 درصد صنایع و مؤسسات مالی را مالک بودند. از میان 473 صنعت بزرگ خصوصی، 370 مورد از آنها در مالکیت ده خانواده بود که خانوادههای فرمانفرمایان، رضایی، خیامی، ثابت، لاجوردی شناختهشدهترین آنها بودند.
با توجه به آنچه آورده شد می توان نتیجه گرفت که با وجود درآمدهای سرشار نفتی، تغییرات موازی اقتصادی در سطح کشور رخ نداد؛ زیرا در عمل زمینه رشد موازی اقتصادی از ناحیه خود دولت با مشکل مواجه می شد. سلطه کامل محمد رضا پهلوی بر تمامی ارکان جامعه ایرانی، اقتصاد، سیاست و فرهنگ آن در عمل با توزیع موازی ثروت منافات داشت. به همین دلیل با وجود اجرای برنامه های پر سر و صدا (انقلاب سفید- اصلاحات ارضی …) در میدان عمل در زندگی قاطبه مردم تغییری رخ نمی داد. ثروتمندان که عمدتا مورد تأیید دستگاه حاکمه بودند ثروت مند تر می شدند و برای مردم هر روز مانع جدیدتری در راه بهره برداری مساوی از ثروت ایجاد می شد.
همین مسئله یکی از ریشه های اصلی دور شدن مردم از دولت بود، دولتی که نه ثروت آن نه فرهنگ آن و نه سیاست آن هیچ کدام برای مردم نبود. و هر روز که می گذشت از مردم دورتر می شد و در قدرت خیالی نفت، ارتش، ساواک و ژاندارمی منطقه فرو می رفت. چنین وضعیتی در کنار مبارزه روز افزون شاه برای تغییر هویت و فرهنگ اسلامی جامعه، سبب نارضایتی گسترده مردم در تمام نقاط کشور شد و با رهبری حضرت امام (ره) زمینه های ایجاد و پیروزی انقلاب اسلامی و سرنگونی رژیم ستم شاهی پهلوی را فراهم آورد.
به اعتراف خود ثریا ، «محلات جنوب شهر[ تهران] با جویهای سرباز که آب کثیف آن پس از عبور رختشوی خانهها و آلوده شدن به کثافات ولگردان و سگها به مصرف خوراک مردم میرسد، بچههای مفلوج، زنان و پیرمردان گرسنه، گل ولای کوچهها که خانههایشان شباهتی به خانه ندارد، محلاتی که فقر کامل بر آنها حکمفرماست و توان شکایت نیز ندارند.»
ه-اولویت نظامی گری بر آبادانی کشور: حدود چهل درصد از بودجه کشور به ارتش اختصاص داده می شد که تعداد نیروها و پرسنل آن هر روز بیشتر و بیشتر می شد و در سال های آخر به 413 هزار نفر رسیده بود. حدود 40 هزار مستشار نظامی آمریکا (به ازاء هر صد سرباز یک مستشار نظامی) فعالیت می کرد. و تعداد اعضای ساواک غیر قابل شمارش بود، بر اساس برآورد یک دیپلمات غربی در تهران از هر هشت نفر افراد بالغ یک نفر جاسوس ساواک هستند. ( انقلاب اسلامی، زمینه ها و پیامدها، پیشین، ص 79-83)
و-ریخت و پاش سرمایه ملی و عدم سرمایه گذاری در بخش های اساسی: جشن های 2500ساله شاهنشاهی که بیش از سیصد میلیون دلار هزینه دربر داشت و با ولخرجیها و اتلاف بی حد و حصر سرمایههای ملی کشورمان انجام شد ، درحالی بود که متجاوز از نیمی از جمعیت کشور در روستاها و حومه شهرهای بزرگ در فقر و فلاکت و تنگدستی به سر میبردند و در اکثر شهرها و روستاهای کشور، اثری ازوسایل اولیه و مقدماتی رفاه عمومی و حداقل امتیازات زندگی ساده برای عامه مردم وجود نداشت.
در پاییز سال 1350 محمد رضا شاه، سالگرد 2500 ساله شاهنشاهى ایران را با ریخت و پاش بسیاری در محل پرسپولیس (تخت جمشید) جشن گرفت.در این جشن بیست پادشاه و امیر عرب، پنج ملکه، بیست و یک شاهزاده، شانزده رئیس جمهورى، سه نخست وزیر، چهار معاون رئیس جمهورى و دو وزیر خارجه از 69 کشور شرکت کردند.از جمله مدعوین نیکلا پادگورنى، رئیس جمهورى اتحاد جماهیر شوروى، مارشال تیتو، از یوگوسلاوى، یحیى خان از پاکستان، و.و.گیرى از هندوستان، ملک حسین پادشاه اردن و امپراتور هیلاسلاسى، از اتیوپى بودند.اسپیرو آگنیو معاون ریچارد نیکسون به نمایندگى ایالات متحده در مراسم شرکت داشت.
گذشته از مقامات مزبور، دهها تن از شخصیتهاى علمى، هنرى، صنعتى، فرهنگى و نمایندگان رسانههاى خبرى جهان و نیز نخبگان ایرانى، در جشنى که یک هفته طول کشید حضور یافته بودند مدعوین در 3 چادر عظیم و 50 چادر بزرگ که در خارج تهیه شده بود، پذیرایى شدند.
براى تامین روشنایى محل از تهران و شیراز 6000 مایل کابل کشى و 20 مایل حلقه گل زینتى، شامل 130هزارلامپ چراغ مصرف شده بود.در میهمانی هاى رسمى، 500 تن میهمان حضور داشتند.غذا شامل تخم بلدرچین با خاویار، خوراک خرچنگ، کباب بره با قارچ، طاووس بریان انباشته از جگر غاز، و دسر شامل تمشک تازه محصول فرانسه با لعاب انجیر و تمشک مخصوص بود.ماکس بلوئه، فرانسوى که با 259 سر آشپز، آشپز و پیشخدمت، از ده روز پیش از برگزارى مراسم جشن از فرانسه آماده بود، سرپرستى پذیراییها را به عهده داشت.رستوران ماکزیم پاریس، غذا و مشروب، از جمله 25هزار بطرى شراب مخصوص تهیه دیده بود.
در مراسم جشن پرسپولیس 600 روزنامه نگار، عکاس و فیلمبردار از اکناف جهان به تخت جمشید آمده بودند، بیش از یک میلیون کلمه خبر به سراسر دنیا مخابره کردند.شبکه تلویزیونى NBC از ایالات متحده آمریکا، مراسم جشن را با استفاده از ماهواره، براى دهها میلیون بیننده آمریکایى پخش کرد.مردم ایران نیز قسمت هایى از مراسم را از تلویزیون تماشا کردند.به نقل از: (James A.Bill.op.cit.,pp.149 -184)
مراسم جشن در نهایت گشاده دستى و اسراف انجام گرفت و هزینه آن بیش از 300 میلیون دلار برآورد شد. مدعوین در 3 چادر عظیم و 50 چادر بزرگ که در خارج تهیه شده بود، پذیرایى شدند.
شاه، با برگزارى این جشن پر سر و صدا، مرحله تازهاى از سلطنتخود را آغاز کرد.شاید این کار نشانهاى بود از بیمارى بزرگ پندارى او، زیرا در همان اوان که میلیونها دلار صرف هزینه خرید و ارسال مشروب، گل و غذا، از اروپا شد، و هنگامى که میهمانان در تخت جمشید، جگر غاز و خاویار مزمزه مىکردند، هزاران ایرانى در ایالات سیستان و بلوچستان، حتى در روستاهاى فارس گرسنه بودند.
نویسنده کتاب مزبور می گوید: (James A.Bill.op.cit.,pp.149 -184) در سال 1335 در معیتسرلشگر میرجلالى فرمانده سپاه جنوب، در شهرستان خاش شاهد این حقیقت تلخ و شرم آور بود، میر جلالى ضمن بازدید تنها مدرسه شهر، از مدیر آن که مرد ژنده پوشى بود پرسید، بچهها کجا هستند.مدیر جواب داد ساعت تفریح آنهاست، عدهاى براى علفخورى به صحرا رفتهاند!
در چنین شرایطى صدها تن از شخصیت هاى معروف از اکناف جهان به پرسپولیس آمده بودند تا شاهد پیشرفت هاى ایران باشند و شاه را ستایش کنند.در پرسپولیس، محمد رضا شاه، بر سر مزار کوروش نطقى ایراد کرد و گفت: «….کوروش بزرگ! شاه شاهان، شاه هخامنش، شاه سرزمین ایران، من شاهنشاه ایران، از جانب خود و ملتم، بر تو درود مىگویم! …کورش! شاه بزرگ شاهان، آزادهترین آزادگان، قهرمان تاریخ ایران و جهان! آسوده بخواب، زیرا ما بیداریم و پیوسته بیدار خواهیم ماند..»
مدعوین جشن 2500 ساله شاهنشاهى، صدها تن میهمانان خارجى و گروهى از نخبگان مورد اعتماد دستگاه بودند ولى مردم ایران به آنجا راه نداشتند.همه راههایى که به پرسپولیس و تخت جمشید منتهى مىشد به وسیله نیروهاى نظامى و امنیتى بسته شده بود.صدها تن، زن و مرد ایرانى، که نسبتبه آنها سوء ظن مىرفت، دستگیر شده و یا تحت نظر قرار داشتند. به رغم کوششها و هزینه سنگینى که براى هر چه با شکوهتر جلوه دادن جشنها به کار رفت، مطبوعات آمریکا مطالب انتقاد آمیزى پیرامون بىنظمی هاى آن نوشتند و برخى شاه و رژیم او را به باد حمله گرفتند.دنباله انتقاد به محافل و شخصیتهاى سیاسى کشیده شد.جورج بال، معاون سابق وزارت امور خارجه آمریکا گفت «چه مناظر پوچ و زنندهاى! فرزند یک سرهنگ فوج قزاق، در کشورى که درآمد سرانه مردم آن 250 دلار در سال است، مانند یک امپراتور جشن بر پا کرده و با ادعاى رفورم و نوگرایى، البسه و پوشاک دوران استبداد باستانى را به نمایش گذاشته است»(New York; W.W. Norton, 1982)
به طور خلاصه ، نداشتن برنامه مشخص اقتصادى، تک محصولی شدن اقتصاد و وابستگی به صادرات نفتی ، رشد سرمایه داری در دامان امپریالیسم ، نابودی کشاورزی ، افزایش وابستگی در بخش صنعت گسترش صنایع مصرفی ،سطح بالای بیکاری و کم کاری ،سطح نازل درآمد سرانه ، سطح پایین بهره وری ، وضع بد بهداشت همگانی ، بی اعتنایی به علم ، مراکز علمی و تحقیقاتی ، بی توجهی به بازسازی زیرساختهای اقتصادی و رشد و توسعه کشور ، ایجاد تأسیسات نظامی وابسته ، اجراى سیاست ریخت و پاش و ولخرجى هاى سرسام آور شاهانه در امور مبتذل، توزیع ناعادلانه درآمدهاى ملى ، و تشدید فاصله طبقاتى و در یک کلام، فساد، اسراف، ظلم اقتصادى و فقر اکثریت مردم ایران از ویژگی های برجسته مدیریت فاسد ، بی کفایت و ناکارآمد این دوران می باشد که در صورت تداوم، امروز یکی از وابسته ترین، فقیرترین و تحقیر شده ترین ملت ها بودیم.
سوال: چرا کالا ها قبل از انقلاب ارزان تر بود و بعد از انقلاب شاهد گرانی کالاها هستیم؟
پاسخ: این مسئله از دو جهت باید مورد توجه قرار گیرد. الف: از جهت سیاست های اقتصادی توسعه ای کشور؛ بررسی ها نشان می دهد یکی از عمده ترین دلایل این امر ، اعمال تعرفه های گمرکی پایین از سوی دولت نسبت به کالاهای وارداتی خارجی در قبل از انقلاب و افزایش این تعرفه ها بعداز انقلاب بوده است . به عبارت دیگر در نتیجه اعمال تعرفه های گمرکی پایین ، کالاهای خارجی به وفور و با قیمت بسیار نازل در بازار قبل از انقلاب یافت می شد. این سیاست اقتصادی نامناسب ، در جهت تضعیف تولیدات داخلی ، افزایش وابستگی اقتصادی کشور به قدرت های صنعتی و تامین بازار برای آنان بوده است زیرا در چنین شرایطی تولید کننده نوپا و کم تجربه داخلی امکان رقابت با تولید کننده توانمند و مجرب خارجی را نمی یابد و به سهولت از صحنه رقابت خارج می شود و حضور در عرصه تولید را مقرون به صرف نمی یابد .
به همین جهت است که ارزانی کالاها (به معنای عرفی آن ) یکی از بزرگ ترین موانع رشد و توسعه اقتصادی در جوامع ، به خصوص در جوامع در حال در حال توسعه تلقی می شود ؛ ارزانی غیر معقول ، موجب تضعیف موقعیت تولید کننده و در نهایت ، تضعیف تولیدات داخلی می شود . از همین رو در اکثر کشورهای پیشرفته اقتصادی ،گرانی وجود دارد . برای مثال ،بانک جهانی برای چندمین بار ، توکیو پایتخت ژاپن را به عنوان گران ترین شهر جهان اعلام کرده است حتی در این کشورها گاه با ارزانی مبارزه نیز می شود ، زیرا با واقعی شدن قیمتها است که می توان از تولید کننده داخلی حمایت کرد و حمایت از تولیدکننده داخلی نیز در نهایت تامین منافع مصرف کننده داخلی را به همراه دارد .
ب: این مسئله از جهت قدرت خرید اکثریت افراد جامعه نیز قابل تامل و توجه است . بسیار می شنویم که گفته می شود در گذشته مثلا قیمت گوشت فلان مقدار بوده با قیمت تخم مرغ چنان بود و درمقایسه با قیمت های کنونی که بسیار افزایش یاقته در این گونه نتیجه گیری می شود که چون قدرت خرید مردم کاهش یافته ، وضعیت معیشت مردم بدتر شده است.
در پاسخ باید توجه کرد که هم ،مشاهده عینی وضعیت جامعه و هم آمارها ، نشان از بهتر شدن نسبی وضعیت معیشت اکثریت افراد جامعه دارد . به عبارت دیگر ، درست است که در گذشته قیمتها پایین بوده ولی قدرت خرید مردم بسیار پایین تراز آن بوده است آمارها و بررسی های رسمی و غیر رسمی گویای آن است که به غیر برخی اقشار جامعه ؛اکثر مردم به خصوص صاحبان مشاغل آزاد از وضعیت معیشتی مناسب تری نسبت به قبل از انقلاب برخودار می باشند . لکن به دلایل متعددی همچون تغییر الگوی زندگی (الگوی مسکن ، خوراک ، پوشاک و لوازم منزل ) و به تبع آن ،افزایش سطح انتظار آنها از زندگی ،ابراز نارضایتی و احساس محرومیت در آنان افزایش یافته است .
به عنوان مثال امروزه الگوی مسکن عموم مردم نسبت به قبل از انقلاب و سال های اول انقلاب تغییر یافته است . در گذشته اکثر خانواده ها گسترده بودند، اما اکنون هسته ای شده اند . مثلا در گذشته اگر عروس یا دامادی به خانواده اضافه می شد، در یکی از اتاقهای همان خانه جای میگرفت؛ اما اکنون عموما زوجهای جوان به زندگی در مسکن مستقل روی می آورند .
در خصوص الگوی خوراک نیز شاهد تغییرات اساسی در جامعه خودمان در سال های اخیر هستیم. در حدود 30 سال پیش، قوت غالب خانواده های ایرانی نان بود و برنج غذای اعیانی محسوب می شد در حالی که امروز الگوی خوراک اکثریت جامعه تغییر یافته و عموما برنج در غذای روزانه آنان جایگاه خاصی پیدا کرده است.
همچنین گوشت که پیش از انقلاب در مناطق روستایی و شهرهای کوچک فقط در مناسبت های خاص بر سفره مردم می نشست امروز در نوبت هفتگی اکثرمردم حضور دارد.آمارها نشان می دهد مصرف میوه نیز به چهار برابر قبل از انقلاب رسیده است.
آمارهای جهانی نیز گویای بهتر شدن وضعیت رفاه مردم ما در سالهای پس از انقلاب است. بر اساس آمار بانک جهانی، 46 درصد مردم ایران در سال 1356 زیر خط فقر بودند؛ اما این رقم در سال 1378 به 16 درصد کاهش یافته یعنی بیش از 8/2 برابر وضعیت رفاه جامعه بهتر شده است.
چرا انقلاب کردیم؟ آیا اگر انقلاب نمی شد الان وضع بهتری داشتیم؟!
سی و شش سال از پیروزی انقلاب اسلامی می گذرد. در طول این مدت، نظام اسلامی مراحل دشوار و موانع بسیاری را پشت سر گذاشته است که بی شک نهال انقلاب را تنومندتر و مستحکم تر از گذشته کرده است.
با ورود به دهه چهارم از عمر انقلاب که مقام معظم رهبری به خوبی آنرا “دهه پیشرفت و عدالت” نامیده اند لزوم تبیین دستاوردهای این انقلاب عظیم اسلامی خصوصاً برای نسلهای جوان انقلاب بیش از پیش احساس می شود.
از سوی دیگر طرح برخی سوال ها و شبهه آفرینی ها درباره وقوع و چرایی انقلاب اسلامی که در نسل جوان امروز نقش بسته است، ضرورت پاسخگویی به این شبهات را دو چندان می کند. در این نوشتار سعی داریم با بررسی رویکردها و رفتارهای رژیم پهلوی که منجر به خیزش مردم مسلمان کشورمان شد و همچنین بررسی دستاوردهای انقلاب حضرت روح الله (ره)، به بخش هایی از این شبهات مرسوم که بیشتر شاهد طرح آن ها از طریق رسانه های بیگانه هستیم پاسخ دهیم.
1ـ شاید این سوال را بارها در برخی مجالس،ادارات، تاکسی ها و اتوبوس ها شنیده ایم که قبل از انقلاب وضع اقتصادی مردم بهتر بود. آیا واقعا این جمله واقعیت دارد؟
برای آنکه به این شبهه پاسخ بگوییم باید نخست نگاهی اجمالی به سرانه درآمد مردم ایران از فروش نفت در سال های منتهی به پیروزی انقلاب و همچنین شرایط کنونی کشور داشته باشیم.
1ـ در سال 1356 میزان صادرات نفت ایران به 5/5 میلیون بشکه رسید در حالی که در حال حاضر صادرات نفت کشورمان به دلیل الف-بالا رفتن مصرف داخلی ب- نگاه صیانتی به نفت به عنوان یک سرمایه ملی برای آیندگان وج- تحریم های بین المللی علیه خرید نفت از ایران، به حدود 3/1 میلیون بشکه رسیده است. به عبارتی صادرات نفت ایران در زمان رژیم پهلوی بیش از 4 برابر زمان کنونی بوده است.
2ـ جمعیت کشور در سال 1357، حدود 35 میلیون نفر بود در حالی که در حال حاضر از مرز 75 میلیون نفر گذشته است و این به معنای بیش از دو برابر شدن نیازهای یک کشور به غذا، بهداشت، درمان، مسکن، آموزش و… می باشد.
3ـ ارزش دلار حاصل از فروش نفت در سال 1357 در بازارهای بین المللی حدود دو برابر ارزهای دیگر بود در حالی که در سال 1390 به دلیل ضعف اقتصاد آمریکا و جهش های اقتصادی چین وژاپن و اتحادیه اروپا و برخی کشورهای توسعه یافته این ارزش به نصف در معاملات بین المللی رسیده است.
4ـ مصرف کشور در سال 1390 در مواد غذایی شامل غلات، مواد پروتئینی ، لبنیات، میوه و سبزیجات، پوشاک، لوازم خانگی، لوازم بهداشتی و… نسبت به سال 1357 بیش از چهار برابر شده است.
با چنین مقدمه ای معلوم می شود که سرانه مردم ایران در حال حاضر نسبت به درآمدهای حاصل از فروش نفت بیش از 16 برابر کاهش یافته است. اما با وجود چنین کاهش درآمد سرانه ای، با آمار و ارقام اثبات خواهیم کرد که وضعیت اقتصادی و رفاهی و آموزشی و بهداشتی مردم ایران به صورت شگرفی بهبود یافته است.
در گام نخست و در ابتدا تنها به چند نما از شرایط اقتصادی- رفاهی مردم در دوران رژیم پهلوی اشاره می کنیم.
-در زمان رژیم پهلوی 40 درصد جمعیت شهری و65 درصد جمعیت روستایی کشور زیر خط فقر زندگی می کردند.
35-درصد مردم ایران دچار سوء تغذیه بودند.
- تنها 45درصد مردم ایران با سواد بودند.
75- درصد کودکان واجب التعلیم به مدارس می رفتند.
-تنها 5 شهر کشور از نعمت گاز به صورت پراکنده برخوردار بودند.
-تولیدات کشاورزی ایران تنها مصرف 33 روز مردم را تامین می کرد.
40- هزار مستشار نظامی آمریکایی در ایران حضور داشتند.
35-هزار متخصص خارجی در صنایع نفت، مخابرات، پزشکی، خودرو سازی، برنامه و بودجه و…در کشور حضور داشتند.
- از کشورهای هند و پاکستان و بنگلادش و سریلانکا پزشک وارد می کردیم.
- سی درصد جمعیت کشور را خانوارهای ثروتمند تشکیل می دادند که معادل 90 درصد کل درآمد کشور را به خود اختصاص داده بودند و 70 درصد بقیه تنها 10 درصد درآمد کشور را در اختیار داشتند.
- در سال 1357 کشور با یک اقتصاد بیمار که با تورم بیش از 16 درصد ، استقراض خارجی، کسری بودجه و کاهش تولید ناخالص ملی روبرو بود .
-در چنین شرایطی محمدرضا پهلوی با استفاده از پول بیت المال با هزینه ای بالغ بر سیصد میلیون دلار، جشن های دو هزارو پانصد ساله را برگزار کرد.
۱۷ اشتباه دخترانِ مجرد
مواردی وجود دارد که دخترها را در همان شروع انتخاب و تصمیمگیری برای ازدواج به اشتباه میاندازد. به عبارت دیگر، باید برای انتخاب همسر مناسب از برخی اشتباهات دوری کنند. اگر شما هم دختری مجردید و در آستانهٔ ازدواج، با ۱۷ خطا در این زمینه آشنا شوید.
1) تهیه یک فهرست بلند بالا از خصوصیات همسر مورد نظر با تمام جزئیات و ریزهکاریها اشتباه است. درست است که باید فردی را انتخاب کنید که خصوصیات او به نظرات شما شبیهتر باشد؛ اما اگر زیاده از حد محافظهکارانه عمل کنید و تمام زیر و بم او را مورد قضاوت قرار دهید، بالاخره مواردی پیش میآید که با فهرست شما همخوانی ندارد و همین موضوع باعث میشود به دلیل مسائل جزئی، فرد مورد نظر را قبول نکنید.
۲) اگر تا یک سنی ازدواج نکردهاید و حالا فکر میکنید دیر شده و دیگران شما را زیر ذرهبین قرار دادهاند و بعد فقط به همین دلیل، فورا به یک خواستگار بله میگویید، اشتباه میکنید.
۳) مقایسه، همیشه کار را خراب میکند. اگر دائم خواستگارها را با هم یا با سایر افرادی که اطرافتان هستند و مورد تایید شما قرار گرفتهاند، مقایسه کنید، مطمئنا نمیتوانید تصمیم درستی بگیرید.
۴) اگر از آن دسته آدمهایی هستید که دو دستی به غم و غصه یا گذشته چسبیدهاید، اشتباه میکنید. اگر به هر دلیل موقعیتهایی را در گذشته از دست دادهاید، دیگر به آن فکر نکنید. پویا باشید و خودتان را برای آینده آماده کنید.
۵) بعضیها به خودشان اجازه نمیدهند کسی را دوست داشته باشند و این مساله برایشان مشکل ایجاد میکند. مثلا ممکن است فردی از بسیاری جهات مورد تایید شما و دوست داشتنی باشد؛ اما به دلیل حرف و حدیث بیمنطق و دور از عقل دیگران، مورد تایید خیلیها قرار نگیرد. در این شرایط اگر فرصت دوست داشتن و بله گفتن را از خودتان بگیرید، خطای بزرگی مرتکب شدهاید.
۶) گاهی، بعضی دختر خانمها اعتماد به نفس پایینی دارند و فکر میکنند پر از اشکال هستند و مورد تایید دیگران قرار نمیگیرند، در حالی که اگر به نکات مثبت خودشان توجه کنند، از خیلیها بهتر به نظر میرسند.
۷) در مواردی، دختر خانمها انتظار دارند فورا عشق و علاقه شدید و رویایی بین آنها و همسر آیندهشان به وجود بیاید و به عبارتی طرف مقابل فورا یک دل نه صد دل عاشقشان بشود. وقتی چنین توقعی دارند و زلزله مورد نظر آنها اتفاق نمیافتد، فورا دلسرد شده، عقب میکشند. اگر انتظار دارید در همان برخورد اول یک رابطه شدید عاشقانه به وجود بیاید؛ جلوی این ازدواج، یک پرچم قرمز بزرگ نگه داشتهاید. با این کار واقعبینی را کنار گذاشتهاید، در حالی که دنیای ما کاملا واقعی است.
۸) مرد ایدهآل زندگی شما با مردهای به اصطلاح ایدهآل فیلمها کاملا فرق میکند. به عبارتی منتظر چنین موجوداتی نباشید، چون فقط به فیلمها تعلق دارند.
۹) گاهی، دخترها سراغ فردی میروند که هیچ شباهتی به آنها ندارد و فقط به یک دلیل خاص مورد تایید آن هاست. یادتان باشد تنها با یک خصوصیت نمیتوان زندگی کرد.
۱۰) تمرکز روی نکات منفی خطای بزرگی است. یادتان باشد اگر به هر دلیلی درباره مردها احساسات منفی در شما وجود داشته، آنها را کنار بگذارید و با دیدگاه مثبت، انتخابی مناسب داشته باشید. خانمها فکر میکنند دیگر هیچ مرد خوبی وجود ندارد؛ اما واقعیت اینجاست که مردان خوب همه جا وجود دارند. شاید آنها به چشم شما زیاد جذاب و معقول به نظر نمیرسند. سعی کنید به آن فرد مورد نظر فرصتی بدهید تا خودش را به شما نشان دهد. شاید این کار در حد یک حرکت کوچک مؤدبانه مانند باز کردن در برای شما باشد؛ اما شما این فرصت را به وی بدهید. ذهنتان را از بدبینی و منفی نگری آزاد کنید. در این صورت شما فرد مورد نظر و ایده آل را به طرف خود جذب خواهید کرد.
۱۱) بعضی دختر خانمها که تحصیل و شغل مناسبی دارند، فکر میکنند به دلیل رفع نیاز مالی میتوانند از موضع بالا صحبت کنند و به کمک یک مرد احتیاج ندارند. این دختر خانمها با این طرز تفکر سد بزرگی مقابل خودشان ایجاد میکنند و نمیتوانند درست انتخاب کنند، چون مدام دیگران را از خود میرنجانند.
۱۲) ایثار و فداکاری بیش از حد، به دیگران بیش از خود فکر کردن و نیاز دیگران را به خود مقدم دانستن اشتباه بزرگی است که بعضی دخترها مرتکب میشوند. اگر به هر دلیل بار مسوولیتی به دوش شماست قبول؛ اما باید اول به خودتان، نیازهایتان و آینده شخصیتان فکر کنید و موقعیتها را از دست ندهید.
۱۳) به آسانی فرصتها را از دست ندهید. بارها و بارها اتفاق میافتد که یک جوان سالم و معقول برای ازدواج با یک دختر، پا پیش میگذارد. دختر خانم راه دیگری را انتخاب میکند. البته این رفتار کاملاً طبیعی است. احتمالاً دختر خانم مورد نظر در آشناییهای قبلیاش موقعیتهایی سرشار از ناامیدی، رنج و ناراحتی را تجربه کرده و در موقعیت جدید نیز مانند گذشته فکر میکند. به هر حال اگر این دختر خانم بخواهد نتیجهای متفاوت از این رابطه به دست بیاورد، باید طرز فکر خود را تغییر دهد.
۱۴) اجازه ندهید کار زیاد، طراوت و شادابیتان را از بین ببرد. دختر خانم جذاب، موفق و شادابی را در نظر بگیرید که به خاطر کار زیاد و خسته کننده، دچار خستگی و فرسودگی زودتر از موعد میشود. حالا فرض کنید در این دوران با فرد مناسب و موجهی آشنا شود، اما به دلیل کار زیاد، فکر تشکیل خانواده و ازدواج را از خود دور میکند. این یکی از بزرگترین اشتباهاتی است که دختر خانمهای مجرد انجام میدهند. آنها بعد از رد کردن فرد شایسته، خود را بیشتر از قبل در کار غرق میکنند تا نسبت به موقعیتهای پیش آمده دچار وسوسه نشوند.
۱۵) دختران زیادی هستند که به دلیل بالا رفتن سنشان باور دارند که زمان ازدواج و بچهدار شدن آنها گذشته است. درست است که زمان ازدواج و بچهدار شدن، پیشبینی شده است؛ اما در قرن بیست و یکم زندگی ما کمتر قابل پیشبینی است، که البته این نکته مثبتی است. واقعیت این است که ما هیچ وقت اسیر اعداد و ارقام نیستیم؛ ما هر لحظه در مناسبترین زمان زندگی خود هستیم. بله، درست است که بیولوژی بدن همیشه ما را همراهی نمیکند؛ اما اگر شما واقعاً میخواهید صاحب خانواده شوید و بدن شما دیگر این اجازه را به شما نمیدهد که بچههای خودتان را داشته باشید، به این معنا نیست که این خواسته شما برآورده شدنی نیست. میتوانید با پذیرفتن سرپرستی یک کودک، تشکیل خانواده دهید.
۱۶) تجربه را به بدبینی تبدیل نکنید. برخی دختران، با تجاربی که از ازدواج و زندگی شکست خورده دیگران به دست میآورند به نوعی بدبین و بسیار محتاط میشوند و در انتخاب و ارزیابی طرف مقابل دچار سخت گیری و وسواس میشوند. درست است که کسب تجربه، لازم و ضروری است اما قرار نیست به خاطر شنیدن وقایع ناگوار از اطراف، دچار استرس در انتخاب باشیم. تیزبینی و زیرکی متعادل برای یک انتخاب مناسب کافی است. لازم نیست از ابتدا با منفی اندیشی مثل یک کارآگاه عمل کنیم.
۱۷) بارها و بارها اتفاق میافتد که دختران جوان منتظرند مرد مناسب از آنها خواستگاری کند؛ اما زمانی که این اتفاق میافتد، آنها پا به فرار میگذارند و از او دور میشوند. به هرحال، اگر دختران ما بخواهند تشکیل زندگی بدهند، باید این رفتار خود را کنار بگذارند. هنگامی که شما با مردی مناسب ازدواج میکنید، ممکن است ابتدا توجه او برای شما دشوار باشد، چرا که قبل از این تجربهاش را نداشتهاید. اما حالا زمان آن رسیده است که این دشواری را تحمل کنید.
طعم چای مادر
کل کافههای شهر رو بگرد
تمام مِنوها رو سفارش بده
ولی هیچوقت طعم و صفای چای دست مادر رو نداره ❤️
زنگ تفریح -طنز
???
#زنگ_تفریح
پدربزرگم میفرمود :
اگه میخوای زنت آشپزیش خوب باشه از شمال زن بگیر،
اگه میخوای زیبایی خدادادی داشته باشه از ترکا بگیر،
اگه میخوای مث شیر پا به پات بیاد از کردا بگیر
و اگه میخوای طایفه زنت پشتت باشن از لرا بگیر
ولی اگه میخوای زندگی راحت و بی دردسری داشته باشی…
‘’ کلا زن نگیر'’
نور به قبرت بباره مررررررد ❤️?