چرا نماز می خوانیم****دلایل آن***
چشمه آب
وقتی که بدن ما کثیف شده است باید آن را با آب بشوئیم تا تمیز شود و آن وقت احساس خوشایندی میکنیم ،چون پاکیزه و تمیز میشویم . روزی پیامبر مهربان اسلام رو به یارانشان کردند و گفتند: (( فرض کنید در جلوی خانهی شما، چشمهای جاری است و شما هر روز پنج بار در آن خود را میشویید. آیا به تن شما آلودگی باقی میماند ؟ ))
یاران گفتند : ((خیر! ))
پیامبر دوباره گفتند : (( بله نمازهای پنجگانه همین اثر را دارند. با پنج نماز در شبانه روز خداوند، بدیها و گناهان را از آدمی میزداید و او را پاکیزه میکند.
چرا نماز می خوانیم****دلایل آن***
تشکر از خدا
در اطراف هر کدام از ما آدمهای زیادی هستند که به ما محبت میکنند، مثل بابا، مامان، معلم و خیلی های دیگه و ما دوست داریم از آنها به خاطر محبتی که به ما میکنند تشکر کنیم. مثل وقتی که میخواهیم از خدای مهربان تشکر کنیم و نماز میخوانیم.
او کسی است که صدها و هزارها نعمت به ما هدیه داده و لحظه به لحظه مواظب و مراقب ماست. تمام کسانی که به ما محبت میکنند هم، خدا به ما هدیه داده است. پس ما با نماز میتوانیم از خدای مهربان به خاطر این همه نعمت و مهربانی که به ما هدیه میکند تنها یک کمی تشکر کنیم.
چرا نماز می خوانیم****دلایل آن***
رامش دل
تا حالا شده تو خیابون یا توی پارک بچه ای را ببینید که گم شده و به دنبال مادرش می گرده و وقتی که به کمک مردم مادرش را پیدا میکنه در آغوش مادرش میپره و آرام میشه. ما آدمها هم مثل کودک گمشدهای هستیم که در طول زندگی به دنبال کسی یا چیزی می گردیم که با آن آرامش پیدا کنیم. اون چیز نمی تواند پول، مقام، قدرت، زیبائی و….باشد، چون بعضی از آدم اینها را دارند، اما باز هم آرامش ندارند و همیشه مضطرب و نگران هستند.
در قرآن کریم آمده است: (( آگاه باشید که دل ها با یاد خدا آرامش پیدا میکند.))
و نماز بهترین راه برای رسیدن به آرامش است.
حضرت زهرا(علیها السلام) الگوى حضرت مهدى(علیه السلام)
قال مولانا الامام المهدی-عجل الله تعالی فرجه الشریف- :
(وَفی إِبْنَه رَسُولِ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم) لی أُسْوَه حَسَنَه)[1]
دختر رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) (فاطمه ى زهرا(علیها السلام)) براى من، اسوه و الگویى نیكو است.
شرح
شیخ طوسى(رحمه الله)، در كتاب الغیبه خویش، قصّه ى مشاجره ى ابن ابى غانم قزوینى با جماعتى از شیعه درباره ى امر جانشینى امام عسكرى(علیه السلام)را نقل كرده است. ابن ابى غانم، به جانشینى براى حضرت امام عسكرى(علیه السلام)اعتقادى نداشت. عدّه اى از شیعیان نامه اى به حضرت مى نویسند و در آن مشاجره اى را كه میان ابن ابى غانم و جماعت شیعه ایجاد شد، یادآور مى شوند.
حضرت، در جواب نامه، به خطّ مبارك خود، بعد از دعا براى عافیت شیعیان از ضلالت و فتنه ها و درخواست روح یقین و عاقبت به خیرى آنان و تذكر به امورى چند، مى فرماید:
فاطمه ى زهرا، دختر رسول خدا، براى من، در این مسئله، الگوى خوبى است.
در این كه حضرت كدام گفتار یا رفتار حضرت زهرا(علیها السلام) را سرمشق خویش قرار داده اند، احتمال هاى مختلفى بیان شده است. كه در این جا به سه مورد از آن ها اشاره مى شود:
1. حضرت زهرا(علیها السلام) تا پایان عمر شریفش، با هیچ حاكم ظالمى بیعت نكرد. حضرت مهدى(علیه السلام) هم بیعت هیچ سلطان ستمگرى را بر گردن ندارد.
2. شأن صدور این نامه این است كه برخى از شیعیان، امامت ایشان را نپذیرفته اند. حضرت مى فرمایند:
اگر مى توانستم و مُجاز بودم، آن چنان مى كردم كه حق بر شما كاملاً آشكار شود به گونه اى كه هیچ شكّى براى شما باقى نماند; ولى مقتداى من حضرت زهرا(علیها السلام)است. ایشان، با این كه حق حكومت از حضرت على(علیه السلام) سلب شد، هیچ گاه براى بازگرداندن خلافت، از اسباب غیرعادى استفاده نكرد. من نیز از ایشان پیروى مى كنم، و براى احقاق حقّم در این دوران، راه هاى غیرعادى را نمى پیمایم.
3. حضرت در پاسخ نامه فرموده است:
اگر علاقه و اشتیاق فراوان ما به هدایت و دست گیرى از شما نبود، به سبب ظلم هایى كه دیده ایم از شما مردمان روى گردان مى شدیم.
حضرت، با اشاره به حضرت زهرا(علیها السلام) مى خواهند بفرمایند، همان طورى كه اذیت و آزارى كه دشمنان نسبت به حضرت فاطمه(علیها السلام)روا داشتند و سكوتى كه مسلمانان پیشه كردند، هیچ كدام سبب نشد كه ایشان از دعا براى مسلمانان دست بكشد، بلكه دیگران را بر خود مقدم مى داشت، من نیز این ظلم ها و انكارها را تحمّل مى كنم و از دل سوزى و راهنمایى و دعا و … براى شما، چیزى فرو نمى گذارم.[1]. الغیبه طوسى، ص286، ح245 ; احتجاج، ج2، ص279 ; بحارالأنوار، ج53، ص180، ح9 .
علی اصغر رضوانی - شرح چهل حدیث حضرت مهدی(عج)
حضرت زهرا (س) و امام مهدي (ع)
نتيجه اي كه از تفكر در آيات ، روايات وتشرفات به دست مي آيد اين است كه ارتباطي ، خيلي نزديك بين حضرت زهرا (عليهاالسلام) و حضرت مهدي(عج) وجود دارد، گويي رمز و رازي ميان اين دو بزرگوار ميباشد.
نوشتار حاضر، تلاش براي بيان اين ارتباط اساسي و تشابه اين دو وجود نوراني، عليهماالسلام، است.
مهدي(عج)، ادامهي زهرا(س) و آينهي تمام نماي اوست. اهداف مهدي(عج) اهداف فاطمه(س)، و راه او راه فاطمه، و سلوك او سلوك فاطمه است.
فاطمه با نام مهدي شاد ميشد و با ياد او خود را تسليت ميداد. بدون مهدي(عج)، تحمل شهادت حسين(ع) بر فاطمه سنگين مينمود. چون بي مژدهي او، رسالت پدرش و تمامي انبياء سلف را ناتمام مييافت.
مهدي باوري بي شناخت فاطمه ميسور نيست. فاطمه به چنين فرزندي مي بالد و مهدي نيز بر چنين مادري فخر مي فروشد. مناسب است به نمونه هايي از اين ارتباط و مشابهتها در آيات و روايات و برخي تشرفات معتبر بپردازيم:
حضرت مهدي(عج) فرزند حضرت فاطمه(س)
مهدي(عج) ادامهي زهرا(س) فرزند فاطمه(س) است، به بعضي از روايات خاصه و عامه اشاره مي كنيم.
روايات خاصه:
الف) قال رسول اللّه(صلّياللّهعليهوآلهوسلّم) : المهدي من عترتي من وُلد فاطمه يقاتل علي سنتي كما قاتلت علي الوحي2
پيامبر اكرم(صلّياللّهعليهوآلهوسلّم) فرمودند: مهدي(عليهالسّلام) از خانواده من و از فرزندان فاطمه(عليهاالسّلام) است كه بر اساس سنّت من جنگ ميكند؛ چنانكه من بر طبق وحي جنگ كردم.
قابل توجه است كه پيامبر(صلّياللّهعليهوآلهوسلّم) در ابتدا به طور كلي ميفرمايد: مهدي از عترت من است؛ سپس با <مِن > دايره را تنگ ميكند؛ كه از فرزندان فاطمه(عليهاالسّلام) است.
ب) روايتديگريكهدلالتبر اينمطلبميكند، قسمتياز حديثلوحاست؛كهخداوند فرمود: واَع طَي تُكَ يا محمد مَن اُخ رِجَ مِن صل بِهِ (يعنيعلياً) احد عشر مهديا ؛ كلّهم مِنذريتك مِنالبِكر البتول؛ آخر رَجلٍ منهمان جي بهمنالهلكه…3
ايمحمد! بهتو عطا كردمكسيرا (علي) كهيازدهراهنما از نسلاو خارجخواهمكرد؛ كههمگياز نسلتو، از زهرايبتولاست. آخرينآنها مردياستكهبهدستاو از هلاكتنجاتميبخشم…
بههميندو روايتاز رواياتخاصهاكتفا ميكنيم.
رواياتعامه:
الف) عنامسلمه،قالت: سمعترسولَاللّه(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) يقول: المهديمنعترتيمنولدفاطمه 4
امسلمهميگويد: از پيامبر(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) شنيدمكهميفرمود:مهدي(عليهالسّلام) از خاندانمن، از فرزندان فاطمه (عليهاالسّلام) است.
ب) عنالحسين(عليهالسّلام) قال: قالرسول الله(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) لفاطمه : ابشرييا فاطمه ؛فانّالمهدي منك5
امامحسين(عليهالسّلام) ميفرمايد، كهپيامبر(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) فرمودند بهحضرتزهرا(عليهاالسّلام) : بشارتبرتو، كهمهدياز تو ميباشد.
ج) قتاده ميگويد : از سعيد پرسيدم : آيا مهديحقاست؟ گفت: بلهاو حقاست. پرسيدم: از كدامطايفهو قبيلهاست؟ گفت: از قريش. پرسيدم : از كدامتيرهيقريشيان؟ جوابداد: از بنيهاشم. سؤالكردم : از كدامدستههاشيمان؟ گفت: از فرزندانعبدالمطلب. پرسيدم : از كدامفرزند وي؟ جوابداد : از اولاد فاطمه(عليهاالسّلام).6
مهدي(عج) در بيان حضرتزهرا(س)
محمود بنوليدميگويد: وقتيپيامبر(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) از دنيا رفتند، كانتفاطمه(عليهاالسّلام) تاتيقبور الشهداءوتاتيقبر حمزهو تبكي… قلت: يا سيدهالنسوان! قد والله قطعت نياطقلبيمنبكائك. فقالت: يا ابا عمرو! لحقٌ ليالبكاء؛ فلقد اُصبتُبخير الاباء رسولالله واشوقاهاليرسول الله!… قلت: هلنصرسولاللهقبلوفاتهعليعليّ بالامامه؟ قالت: وا عجبا! انسيتميومغديرخم. قلت: قد كانذلك؛ لكن اخبرينيبما اشير اليك. قالت: اشهد اللهتعاليلقد سمعتهيقولعليّ خير مناُخلّفهفيكموهو الاماموالخليفهبعديو سبطايو تسعهمنصلبالحسينائمهابرار؛لئناتبعتموهموجد تموهمهادينمهدييّن؛ولئنخالفتموهمليكونالاختلاففيكمالييومالقيامه. قلت: يا سيدتي! فما باله قعدعنحقه. قالت: يا با عمرو! لقد قال(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم): مثلالاماممثلالكعبه؛ اذ تؤتيولاتاتي. ثمقالت. اما والله لو تركوا الحقعلياهلهواتّبعوا عترهنبيهلما اختلففياللهاثنانولورثها سلفعنسلفوخلفبعد خلف،حتييقومقائمنا التاسعمنولد الحسين…7
راويميگويد: بعد از وفاتپيامبرحضرتفاطمه هميشهبهزيارتقبور شهداياحد ميآمد و كنار قبر حمزهگريه ميكرد. روزيبهاو گفتم: ايسرور زنان! به خدا سوگند گريهشما رگهايقلبمرا پارهكرد.
حضرتزهراجوابفرمودند: ايابو عمرو! سزاوار استكهمنگريهكنم؛ چراكه بهمصيبتبهترينپدرانمبتلاشدهام. آه، چقدر مشتاقرسولخدايم!…
عرضكردم: آيا پيامبر قبلاز وفاتشتصريحيبه امامتحضرتعلي(عليهالسّلام) كردند؟
فرمودند: چقدر عجيباست! آيا روز غديرخمرا فراموشكردهايد؟!
عرضكردم: بله،روز غدير بود؛اما منتظر چيزيهستمكهپيامبر(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) به شما فرمودهباشد. حضرتزهرا(عليهاالسّلام) با چند تأكيدفرمودند: خدا را شاهد ميگيرمكهاز او(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) شنيدم،كهميفرمود: علي(عليهالسّلام) بهترينكسياستكه در بينشما بهعنوانجانشينخود ميگذارم؛ او امامو خليفهبعد از مناستو دو نوهيمنو نهنفر از فرزندانحسين(عليهالسّلام) پيشوايان نيكوييهستند، كهاگر از آنها پيرويكنيد، مييابيد كهآنها هدايتكنندههدايتشدهاند؛ و اگر با آنها مخالفتكنيد،تا روز قيامتدر بينشما اختلافخواهد بود.
عرضكردم: ايسرور من! پس چرا علي(عليهالسّلام) از حقخود كنارهگيريكرد؟ فرمودند:ايابا عمرو! پيامبر(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) فرمودند: مَثَلامام،مثلكعبهاست؛كهبايد بهسوياو آيند و او بهسويمردمنميرود. سپسحضرتزهرا(عليهاالسّلام) فرمودند: بهخداقسماگر حقرا بهاهلشواگذار ميكردند و از خاندانپيامبر تبعيتميكردند، هيچ دو نفري همبا يكديگر اختلافنميكردند و امر خلافتبهتكتكجانشينانپيامبر(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) ميرسيد؛ تا قائمما، نهمينفرزند از حسين(عليهالسّلام)،قياممينمود.
مهدي(عج) در لوح و صحيفهيفاطمه(س)
حديثلوحو صحيفه، طولاني استو بهچند نحو روايتشدهاست.8 در اينجا بهقسمتهايياز آناشاره ميكنيم:
… فقالجابر: اشهد باللهانيدخلتعليامّك فاطمهفيحياهالرسول(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) اهنّئها بولادهالحسين؛ فرايتفييدها لوحا اخضر،ظننتانهزمرد؛ورايتفيهكتابا ابيض،شبهنور الشمس؛ فقلتلها: بابيو امي يا بنترسولالله (صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم)! ما هذا اللوح؟ فقالت: هذا اللوحاهداهاللهجلجلالهاليرسولالله(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم)؛ فيهاسم ابيو اسم بعلي واسمابنيّواسماء الاوصياء منولدي؛ فاعطانيهابيليبشرّنيبذلك. قالجابر: فاعطتنيهامك فاطمه، فقراتهوانتسخته… : بسماللهالرحمنالرحيم؛هذا كتابمناللهالعزيز (الحكيم) لمحمد نورهوسفيرهوحجابه… انّيلمابعثنبيا فاكملتايامهو انقضتمدته،الاجعلتلهوصيّاً؛ وانيفضلتك عليالانبياء و فضّلتوصيك عليالاوصياءواكرمتك بشبليك بعدهوسبطيك حسنوحسين؛فجعلتحسنا معدنعلميبعد انقضاء مدهابيهوجعلتحسينا خازنوحيواكرمتهبالشهاده… بعترتهاثيبواعاقب؛اوّلهم(علي) سيد العابدينو… وابنهشبيهجدّهالمحمود محمد الباقر لعلمي… سيهلك المرتابونفيجعفر… و انتجبتبعدهموسي… انالمكذّببالثامن مكذّببجميعاوليائي… حقالقولمنّيلاقرنعينهبمحمد ابنهوخليفتهمنبعده… واختمبالسعادهلابنهعليّ وليهوناصري… واخرجمنهالداعياليسبيليوالخازنلعلميالحسنثماكملذلك بابنهرحمه للعالمين،عليهكمالموسيوبهاءعيسيو صبر ايوب9
جابر بنعبداللهانصاريميگويد: خدا را گواهميگيرمكهدر زمانرسولخدا(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) برايتهنيتولادتامامحسين(عليهالسّلام) بر مادرتانحضرتفاطمه(عليهاالسّلام) وارد شدمو در دستايشانلوحسبز رنگيديدمكهپنداشتماز زمرّد است. در آننوشتهايسپيد و نوراني،مانند نور خورشيد،ديدم. گفتم: ايدختر رسولخدا! پدر و مادرمفدايشما باد! اينلوحچيست؟ فرمود: اينلوحرا خداوند متعالبهرسولشهديهكرده است؛و در آناسمپدر و شوهر و دو فرزندمو اوصياياز فرزندانمثبتشده؛و پدرمآنرا بهمنعطا فرموده،تا بدانمسرور گردم. جابر ميگويد: آنرا بهمندادند و آنرا خواندمو از رويآناستنساخنمودم…: <بسماللهالرحمنالرحيم؛اينكتابياستاز جانبخدايعزيز حكيمبرايمحمد، نور و سفير و حجاباو… منهيچپيامبريرا مبعوثنكردم،جز آنكهوقتيايامشكاملو مدتشسپريشد، براياو وصيقرار دادم؛و منتو را بر انبيا فضيلتدادمو وصيتو را افضلاوصيا قرار دادمو تو را بهدو فرزند او و دو نوهيتو، حسنو حسين، گراميداشتم؛ حسنرا پساز پدرش معدنعلممقرار دادمو حسينرا خازنوحيخود ساختمو شهادترا به او كرامتكردم… بهواسطهعترتاو ثوابميدهمو عقابميكنم. اولينعترتاو، عليسرور عابدينو… و فرزند او كههمنامجدشمحمود است؛يعنيمحمد، كهشكافندهيعلممناست… شككنندگاندر جعفر هلاكخواهند شد… بعد از او فرزندش موسيرا برگزيدم… هماناتكذيبكنندهامامهشتم، تكذيبكنندههمهياولياءمناست… بر منفرضاستكهچشماو را بهپسر و جانشينشمحمد روشنسازم… و سعادتاو را بهواسطهفرزندشعلي،كهوليّ و ناصر مناست،ختمميكنم… از صلباو حسنرا كهداعيبهراهمنو خازنعلممناست، بيرونميآورم؛سپسبهخاطررحمتخودبر عالميان، سلسلهياوصياءرا بهوجود فرزندشتكميلخواهمكرد؛كسيكهكمالموسي، بهاي عيسيو صبر ايوبرا دارا ميباشد.>
ياد مهدي(عج) تسلاي زهرا(س)
الف: پيامبر(صلّي اللّهُ عليه وآله وسلّم) در بستر مرگبودند كهحضرتزهرا(عليهاالسّلام) وارد شدند. حالپدر را كهديدند، شروعبهگريهكردند. كمكمصداي زهرا(عليهاالسّلام) بلند شد. پيامبر(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) سرشانرا بلند كردند و علترا سؤالنمودند. حضرتزهرا(عليهاالسّلام) عرضكردند: از تباهيو ضايعشدندينو عترت،بعد از شما ميترسم. اينجا بود كهاو را دلداريدادند بهاينكهمهديامتاز نسلتو ظهور ميكند و ريشهضلالتو گمراهيراميكند.
روايات بيشماري دربارهي اين موضوع وارد آمده است10 كه به عنوان نمونه به يكي از آنها به نقل از عامه اشاره ميكنيم:
عليبنهلالعنابيه،قال: دخلت عليرسول الله(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) وهو فيالحالهالتيقبضفيها، فاذاً فاطمهعند راسه؛فبكتحتيارتفعصوتها؛ فرفعرسولالله(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) اليها راسهوقال: حبيبتي فاطمهما الذييبكيك؟ فقالت:اخشيالضيعهمنبعدك. فقال: يا حبيبتي! اما علمتاناللهعزوجلاطلععلياهلالارضاطلاعهفاختار منها اباك فبعثه برسالته، ثم اطلع اطلاعه فاختار منها بعلك واوحياليّانانكحك اياه. يا فاطمه! ونحناهلبيتقد اعطانا اللهعزوجلسبعخصاللميعطاحداً قبلنا و لايعطياحدا بعدنا: انا خاتمالنبيينواكرمالنبيينعلياللهعزوجلو احبالمخلوقينالياللهعزوجلوانا ابوك؛ووصييخير الاوصياء واحبهمالياللهعزوجل،هو بعلك؛ و شهيدنا خير الشهداء واحبهمالي اللهعزوجل،و هو حمزهبنعبدالمطلبعمابيك وعمبعلك؛ ومنّا منلهجناحانيطير فيالجنهمعالملائكهحيثيشاء، وهو ابنعمابيك و اخو بعلك؛ وسبطا هذهالامه،وهما ابناك الحسنو الحسينوهما سيدا شباباهلالجنهوابوهما (والذيبعثنيبالحق) خير منهما. يا فاطمه! والذيبعثنيبالحقانمنهما مهديهذهالامه. اذا صارتالدنيا هرجا ومرجا وتظاهرتالفتنوانقطعتالسبلواغار بعضهمعليبعض،فلاكبير يرحمصغيرا ولاصغير يوقركبيراً؛ فيبعثاللهعند ذلك منهما منيفتح حصونالضلالهوقلوبا غلفا 11
راويميگويد: پيامبر(صلّياللّهعليهوآلهوسلّم) در بستر مرگبود. فاطمه(عليهاالسّلام) در كنار سر او مشغولگريهشد؛ناگاهصداينالهاشبلند شد. پيامبر(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) سر خود را بلند كرد و فرمود: عزيزمفاطمه! چرا گريهميكني؟ عرضكرد: پساز شما،از ضايع شدنو مورد ستمقرار گرفتن ميترسم. فرمود: محبوبهِمن! آيا نميدانيكهخداوند عزوجلنظريبر اهلزمينكرد،و مرا از ميانآنها انتخابنمودهو مبعوثكرد؛ در مرتبهدومكهنظر كرد، از بينآنها شوهر تو را انتخابكرد و بهمنوحيكرد كهتو را بهازدواجاو در آورم. ما اهلبيتيهستيمكهخداوند هفتخصلتبهما داده،كهبهاحديقبلاز ما و بعد از ما نداده: منخاتمپيامبران و كريمترينپيامبرانو محبوبترينخلقنزد خداوند هستم،و منپدر تو هستم؛و وصيمنبهتريناوصياو محبوبترينآنها نزد خداونداست،و او شوهر توست؛و شهيد ما بهترينشهدا و محبوبترينآنها نزد خداوند است،و آنحمزهعمويپدر و شوهر تو ميباشد؛و از ما كسيهستكهصاحبدو بالاستدر بهشتكههمراه ملائكهپرواز ميكند،و او پسرعمويپدر و برادر شوهر تو ميباشد؛و از ما خاندان استدو سبط،اينامتكهآنهادو فرزند تو، حسنو حسين(عليهماالسلام) هستند،كهسرور جوانانبهشتند،و پدر آنها بهتر از آندو ميباشد. ايفاطمه! سوگند بهكسيكهمرابهرسالتمبعوث نمود،از آندو، مهدي(عليهالسّلام) اينامتميباشد. آن گاهكهدنيا را هرجو مرجفرا گيرد و آشوبها آشكار گردد؛راهها بستهشدهو برخي، بعضيديگر را بهتاراجبرند؛نهبزرگيبر كوچكيرحمنمايد و نهكوچكياحترامبزرگتر را رعايتكند؛ در آنهنگامخداوند متعال كسيرا بر ميانگيزد كهدژها و قلعههايگمراهيو دلهايبستهشدهرا فتحميكند…
ب: همزمان با تولد امامحسين(عليهالسّلام) به حضرت زهرا(عليهاالسلام) خبر داده ميشود كه حسينش را شهيد خواهند كرد.حضرتزهرا(عليهاالسّلام) ناراحت و گريان ميشود امّا خبر ميآيد كهمهدي امت از ذريّه او خواهد بود.
در اين رابطه،رواياتياست12 كه دو نمونه از آنها ذكر ميشود:
عنابيعبدالله(عليهالسّلام)قال:دخلتفاطمه(عليهاالسّلام)عليرسولالله(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) و عيناهتدمع؛فسالت ه: مالك؟ فقال: انّ جبرئيل(عليهالسّلام) اخبرنياَنّ اُمتي تقتلحُسينا؛فَجَزَعَت وشقّ عليها؛فاخبرها بمنيملك منولدها؛فطابت نفسُها وسكنت. 13
امامصادق(عليهالسّلام) فرمود: فاطمه(عليهاالسّلام) وارد بر پيامبر(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) شدند؛ ديدند اشكاز چشمانپيامبر(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) جاري است. سؤالكردند:علتگريه چيست؟ فرمودند: جبرئيل(عليهالسّلام) بهمن خبر داد كهامتمنحسينرا ميكشند. حضرتزهرا(عليهاالسّلام) همشروعبهگريهو ناله كرده و اين سخن بر او سخت آمد تا اينكه پيامبر(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) بهاو خبر دادند كهيكياز فرزنداناو سلطهپيدا ميكند؛پساو خوشحالو ساكتشد.
در روايتديگري،امامصادق(عليهالسّلام) ميفرمايد: انجبرئيل(عليهالسّلام) نزلعليمحمد(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) فقاليا محمد! اناللهيقروِعليك السلامو يبشركبمولود يولدمنفاطمه(عليهاالسّلام) تقتلهامتك منبعدك. … ويبشرك انهجاعلفيذريتهالامامهوالولايهوالوصيه، ثمارسلاليفاطمه(عليهاالسّلام): اناللهيبشرنيبمولود يولد منكتقتلهامتيمنبعدي… :اناللهجاعل فيذريتهالامامهوالولايهوالوصيه؛14
جبرئيلبر پيامبر(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) نازلشد و عرضكرد: خداوند سلامبهتو ميرساند و بشارت ميدهد تو را بهفرزنديكهاز فاطمه(عليهالسّلام) متولد ميشود؛اما امتتو،بعد از تو،او را ميكشند…. و بهتو بشارتميدهد كهدر فرزنداناو امامت،ولايتووصايترا قرار ميدهم. سپسكسيرا فرستادند نزد حضرتفاطمه(عليهاالسّلام) كه: خداوند مرا بشارتدادهبهفرزنديكهاز تو متولد ميشود،وليامتمنبعد از مناو را ميكشند؛…:وخداوند در فرزنداناو امامت،ولايتو وصايترا قرار ميدهد؛…
فاطمه(س) الگوي مهدي(عج)
حضرتمهدي(عليهالسّلام) فرمود:… فيابنهرسولاللّه(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) لياسوهحسنه…15
الگو سازي و شناساندن الگوي مناسب از جمله روشهاي اسلامبرايارائه برنامهزندگيو ارشاد بهكمالاتو مقاماتمعنوياست،
خداوند در قرآندر دو مورد الگو معرفيميكند: يكيدر سورهاحزاب،آيه21 <لقد كانلكمفيرسولاللّهاسوهحسنه> و ديگريدر سورهممتحنه،آيهتا6 <قد كانتلكماسوهٌ حسنه فيابراهيموالذينمعه… لقد كانفيهماسوهٌ حسنهٌ…>. در آيات بالاحضرت ابراهيم و رسول اكرم و كساني كه با ايشان هستند به عنوان الگو شناسانده شده اند.
پسالگو منحصر بهشخصپيامبر و ابراهيم (عليهما السلام) نيست؛بلكههر كس- به تمام معنا - در راهاينان باشد ميتواند الگو واقع شود.
پس اينكه امامزمان(عليهالسّلام) حضرتزهرا(عليهاالسّلام) را الگوي خود قرار ميدهد؛16 از آن روست كه حضرتزهرا(عليهاالسّلام) جزو<والذينمَعَه>17 است،واوكسياستكهاز هر جهت حتيدر راهرفتن و سخنگفتن و در سيرتو صورتشبيهپيامبر(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) است. دليلاينمطلبرواياتمتعددياستكهعامهو خاصهنقلكردهاند؛ كه در ذيل به عنوان نمونه ،دو روايت ذكر ميشود:
الف:عنعايشه: ما رايتاحداً اشبهسمتا و دلاّ وهديا وحديثا برسولالله(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) فيقيامهوقعودهمنفاطمه(عليهاالسّلام).18
شبيهتر از فاطمهبهپيامبر(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) در راهرفتن،آرامش،وقار،سيرت،سخنگفتن،ايستادنو نشستننديدم.
ب: رواياتيكهپيامبر(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم)؛ بهحضرتزهرا(عليهاالسّلام) فرمود؛ از جمله: اناللهيغضبلغضبك ويرضيلرضاك؛ منآذاها فقد
آذانيو يريبنيمارابها ويؤذينيما آذاها19.
او آئينهتمامنمايپيامبر(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) استو درجهي ايمان او به نهايت كمال رسيده است.
پيامبر(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) بهسلمانفرمودند:
يا سلمان! ابنتيفاطمهملا اللهقلبها وجوارحها ايماناً اليمشاشها، تفرغتلطاعهالله.20
ايسلمان! خداوند قلبو اعضايفاطمه،تا سر نرمياستخوانهاياو،را پر از ايماننموده؛كهبرايعبادت خداوند خود را از همه چيز فارغ ميسازد.
فاطمه(س) و مهدي(عج) در سورهي قدر
عنابيعبدالله(عليهالسّلام) انهقال: انا انزلناهفيليلهالقدر. الليلهفاطمهوالقدر الله؛ فمنعرففاطمهحقمعرفتها،فقد ادركليلهالقدر؛و انما سميتفاطمه،لانالخلقفطموا عنمعرفتها21
امامصادق(عليهالسّلام) فرمودند: <ليله> در <انا انزلناهفيليلهالقدر>، فاطمه(عليهاالسّلام) است؛و قدر، خداوند. پسكسيكهحضرتزهرا(عليهاالسّلام) را آنگونه كه سزاوار است بشناسد شبقدر را درككرده است؛ و همانا او را فاطمهناميدند، چرا كهمردمنميتوانند او را بشناسند.
در ادامه حديث چنين آمده است
اَو مِن معرفتها (الشك منابيالقاسم) يعنيراويكهروايترا نقلميكند،شكدارد كهحضرتفرمودند <عنمعرفتها> يا فرمود <منمعرفتها> وقوله<و ما ادراكما ليلهالقدر، ليلهالقدر خير منالفشهر> يعنيخير منالفمومنوهيامالمومنين<تنزلالملائكهوالروحفيها> و الملائكه، المؤمنونالذينيملكونعلمآلمحمد(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) والروحالقدسهيفاطمه (عليهاالسّلام) <باذنربهممنكلامر،سلامهيحتيمطلعالفجر> يعنيحتييخرجالقائم(عليهالسّلام)22.
امامصادق(عليهالسّلام) ميفرمايد: <ليلهالقدر خير منالفشهر> يعنياو بهتر از هزار مؤمناست؛او مادر مؤمنيناست،<تنزلالملائكه(ملائكهنازلميشوند)> مراد از ملائكهمؤمنانهستند،كهعلمآلمحمد(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) را فرا ميگيرند و مراد از <الروح القدس>، فاطمه(عليهاالسّلام) استو <حتيمطلعالفجر> يعنيتا زماني كه قائم(عليهالسّلام) ظهور كند.
در كتابتأويل الايات،شرفالديننجفيروايتديگرياز امام صادق(عليه السلام) نقل مي كند كهفرمودند:
<ليلهالقدر خير منالفشهر> يعنيفاطمه،في قوله تعالي <تنزلالملائكهو الروحفيها>، و الملائكهفيهذا الموضع، المؤمنون الذينيملكونعلمآلمحمد(عليهم السلام) و <الروح>،روحالقدسو هيفاطمه(عليهاالسّلام) <منكلامر سلام>، يقولكلامر سلّمه<حتييطلعالفجر> يعنيحتييقومالقائم(عليهالسّلام).23
<ليله> فاطمهاستو <ملائكه> مؤمنينهستند، كهعلمآلمحمد(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) را فرا ميگيرند و <روح>،روحقدساست،كهفاطمهميباشد <منكلامر سلام> ميگويد: هر امريكهسالمقرار داده او را <حتييطلعالفجر> يعنيتا قيامقائم(عليهالسّلام).
خلقتهستي طفيلهستاو چرخميچرخد بهميلدستاو
ليلهالقدر استو مخفيقدر او شرحها دارد علومصدر او24
جا دارد كهتوضيحمختصريپيرامونتشبيهحضرتزهرا(عليهاالسّلام) بهليلهدر اينآياتشريفهبدهيم.
اينتشابهاز وجوهياست.
1- مردم، منزلت، عظمت و جايگاه والاي شب قدر را نشناخته اند، و قدر و منزلت حضرتزهرا(عليهاالسّلام) هم در نزد مردم ناشناخته مانده است علاوه بر اينكه قبر او را هم كسي نميداند.
2
- همانطور كهدر شبقدر تفريقبينامور ميشود؛همچنينبهوسيلهفاطمه(عليهاالسّلام) بينحقو باطلو مؤمنو كافر فاصله ميافتد.
3
- همانطور كهشبقدر ظرفنزولآياتو سوَر است؛حضرتزهرا(عليهاالسّلام) هم ظرفامامتو مصحفاست.
4
- شبقدر، معراجانبيا و اولياست؛ همچنينولايتحضرتزهرا(عليهاالسّلام) مرقاتوصولانبياستبهنبوت، رسالتو عظمت<ما تكاملتالنبوهلنبيحتياقر بفضلها و محبتها>
5 - شب قدر، منشأ فيوضاتو كمالاتاست؛همچنينتوسلبهحضرتزهرا(عليهاالسّلام) وسيلهخيراتو بركاتو دفعبلياتاست.
6- شبقدر بهتر است از هزار شب؛و حضرتزهرا(عليهاالسّلام) بهترينزناناولينو آخريناست؛بلكهاو بهتريناهلزميناستاز جهت عنصر و شرف و كرم.
هيمشكاهنور اللهجلجلاله زيتونهعمّ الوريبركاتها .25
برايتأييد بعضياز وجوهفوق، روايتمفصلو زيباييرا مرحومكلينينقلميكند؛كهبهاختصار ذكر ميكنيم:
مرد نصرانيطالب حقيقت،خدمتامامموسيبنجعفر(عليهالسّلام) رسيد و مطالبيرا سؤالنمود. يكياز آنمطالباينبود كه: اخبرنيعنكتابالذيانزلعليمحمد(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) و نطقبه،ثموصفهبما وصفهبه. فقال: <حم،والكتابالمبين،انا انزلناهفيليلهمباركهانا كنا منذرين،فيها يفرقكلامر حكيم>26 ما تفسيرها فيالباطن؟
فقال: اما <حم> فهو محمد،صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم، و هو فيكتابهود الذيانزلعليه،و هو منقوصالحروف؛و اما <الكتابالمبين> فهو اميرالمؤمنينعلي(عليهالسّلام)؛ و اما <الليله> ففاطمه(عليهاالسّلام) <فيها يفرقكلامر حكيم> يقوليخرجمنها خير كثير فرجلحكيمفرجلحكيمفرجلحكيم…27.
بهحضرتعرضكرد : بهمنخبر بدهاز كتابيكهبر محمد(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) فرود آمدهو بهآنگويا گشتهو آنرا بهصفاتيموصوفنمود و در حقشگفتهاست<حم؛سوگند بهكتابروشنو آشكار؛بهدرستيكهما آنرا در شبمباركيفرود فرستاديم،بهدرستيكهما بيمدهندهايم؛در آنشبجدا شود هر امر محكمي> تفسير آندر باطنو حقيقتچيست؟
حضرتفرمودند: اما <حم> همانمحمد(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) استكهدر كتابهود پيامبر با حروفناقصهآمدهاست(ميماولو دالآخرشحذفشده)؛و اما <كتابمبين> هماناميرالمؤمنينعلي(عليهالسّلام) است؛و اما مقصود از< ليله> و شبهمانا فاطمه(عليهاالسّلام) ميباشد؛و اما اينكهفرموده<در آنجدا ميشود هر امر محكمي> يعنيبر آيد از فاطمه(عليهاالسّلام) خير بسيار و فراوان، مرديحكيم، سپسمرديحكيم، سپس مرديحكيم28
شباهتهاي حضرتزهرا(عليهاالسّلام) و حضرتمهدي(عليهالسّلام)
بينايندو بزرگوار شباهتهاييدر اسمهاو صفاتوجود دارد؛كهدر ذيلبهبيست و پنج مورد از آناشارهميشود.
1- حضرتزهرا(عليهاالسّلام) بقيهالنبوه و حضرتمهدي(عليهالسّلام) بقيهالانبياء و بقيهالعترهوالصفوهوسلاله النبوه و بقيهالله است.
الف: حضرت زهرا باقيمانده و ادامهي نبوت است.
حضرت زهرا(عليهاالسلام) پس از خواندن خطبهي فدكيه و بازگشت به خانه، سخنانيگفتند. حضرت علي(عليهالسّلام) ايشان را،با اينلقبمورد خطاب قرار دادند: يا ابنهالصفوهوبقيهالنبوه.29
ب : حضرت مهدي(عج) باقيمانده و ادامه همه انبياي الهي
حضرتحكيمهخاتون در ضمننقلحديثشبتولد امامزمان(عليهالسّلام) ميگويد: او را خدمتامامعسكري(عليهالسّلام) آوردم؛پس…فرمود: <سخنبگو ايحجهاللهو بقيهالانبياء و نورالاصفياءو غوثالفقراء و خاتمالاوصياء و نور الاتقياء…؛ پساو(عج) فرمود: اشهد انلا الهالااللهو…>30
پسميبينيمكهامامعسكري(عليهالسّلام) او را بالقب<بقيهالانبياء> باقيماندهانبياء خطاب كرد.
ج : حضرت مهدي(عج) باقيمانده برگزيدگان و عترت پيامبر است.
در استغاثهبهحضرتمهدي(عج)،بعد از خواندندو ركعتنماز ميگوييم: سلاماللهالكاملالتامالشاملالعام… علي… سلالهالنبوهو بقيهالعترهوالصفوهصاحبالزمان.31
پسدرود خدا را بر كسيكهباقيماندهعترتو صفوتاست،ميفرستيم.
د: حضرت مهدي(عج) سلالهالنبوهاست.
ملاحظهكرديد كهدر دعا ي پيشين، بعد از استغاثهبهحضرتمهدي(عج)، درود خدا را بر كسيكهسلالهنبوتاست، ميفرستيم.
ه- : حضرت مهدي(عج) بقيهاللهاست.
رواياتزياديداريمكهامامزمان(عليهالسّلام) بقيهاللهاست. در ذيلبهبرخي از آنها اشارهميكنيم:
1. عمرانبنداهر ميگويد: مرديبهامامصادق(عليهالسّلام) عرضكرد: لنسلّمعليالقائمبامرهالمؤمنين؟قال: لا، ذلكاسمسماهاللهاميرالمؤمنين،لايسمّيبهاحد قبلهو لابعده الا كافر. قال: فكيفنسلّمعليه؟قال: تقولالسلامعليكيا بقيهالله. ثمقرا(عليهالسّلام) <بقيهاللهخيرلكمانكنتممؤمنين>.32و33
سؤال شد: آيا ميتوانيمبهحضرتقائم(عج) بهعنواناميرالمؤمنيندرود بفرستيمو بگوييم
< السلامعليكيا اميرالمؤمنين>
حضرتفرمود: خير، آناسمخاصاميرمؤمنانعلي(عليهالسّلام) است؛كهخداوند او را بهايننامناميدهاست. هرگز كسيرا جز او نتوانبهايننامناميد. هر كسبهايننامناميدهشود؛چهقبلاز اميرالمؤمنينعلي(عليهالسّلام) باشد، چهبعدش، كافر است.
عرضنمود: پسچگونهبر او(عج) سلامكنيم؟فرمود: بگو <السلامعليكيا بقيهالله>، سلامبر تو ايباقيماندهخدا. سپسامامصادق(عليهالسّلام) آيه86 سورههود را تلاوتفرمود كه: <باقيماندهالهيبهتر استبرايشما،اگر مؤمنباشيد.>
2
. احمد بناسحاق،كهاز شخصيتهايمعروفقمو وكيلامامعسكري(عليهالسّلام) بوده،ميگويد: خدمتامامعسكري(عليهالسّلام) رفتم؛تا از جانشيناو و امامبعد از او سؤالكنم. قبلاز آنكه منسؤالكنم،امام(عليهالسّلام) فرمود:
اياحمد بناسحاق! خدايتباركو تعالياز روزيكهآدمرا آفريد،تا روزيكهقيامتبهپا شود،زمينرا خالياز حجتنگذاشتهو نميگذارد؛بلكههموارهحجتخدا در رويزمينخواهد بود؛كهخداوند بهوسيلهاو بلاها را از زمينياندفعميكند و بهبركتاو بارانميفرستد و بهخاطر او بركاتزمينرا خارجمينمايد.
گفتم: پسامامبعد از شما كيست؟(امامبدوناينكهجوابيبدهد) با شتاباز جايبرخاستهو داخلاطاقيشدند؛در هنگامبيرونآمدنكودكيرا بر دوشخود آورد، كهصورتشچونماهشب چهاردهبود و تقريباً سهسالهبود؛آنگاهخطاببهمنفرمود: اگر منزلتتو در پيشحضرتاحديتو حجتهايپروردگار نبود، پسرمرا بهتو نشاننميدادم.
عرضهداشتم: آيا علامتيهستكهمنبيشتر مطمئنشومو دلمآرامشپذيرد؟ پسناگهانحجتخدا با زبانفصيح و آشكار فرمود: انا بقيهاللهفيارضهوالمنتقممناعدائهو لاتطلباثرا بعد عينٍ يا احمدبناسحاق…34
(منتنها بازماندهخدا در زمينهستم؛از دشمنانخداانتقامميگيرم. و اياحمدبناسحاق! پساز ديدن، ديگر نشانهنپرس.)
3
. از امامصادق(عليهالسّلام) نقلميكنند، كهحضرتدر ترسيمروز پر شكوهظهور ميفرمايد: اولما يَنطقبههذهالايه: <بقيهاللهخير لكمانكنتممؤمنين> ثميقول: انا بقيهاللهو حجتهو خليفتهعليكم؛ فلا يسلّمعليهمسلمٌ، الا قال: السلامعليكيا بقيهاللهفيارضه.35
امامزمان(عليهالسّلام) نخستينچيزيكهبهزبانميآورد،اينآيهشريفهاست<باقيماندهالهيبرايشما بهتر است،اگر مؤمنهستيد> سپسميفرمايد: بقيهاللهمنهستم؛منحجتالهيو خليفهالهيبر شما هستم. پسهيچمسلمانيدر رويزمين بر او سلامنميكند،مگر بهاينعبارتكه: سلامبر شما ايبقيهاللهدر زمينالهي.
4
. امامهادي(عليهالسّلام) در ضمنبياناوصافامام مهدي(عج) ميفرمايد:
هوالذييجمعالكلمويُتِمُّ النِعَمويحِقاللّهبهالحقو يزهِقالباطلو هو مَهديُّكموالمنتظَرثمقرا <بقيهاللهخير لكم> و قال: هو واللهبقيه الله.36
او كسياستكهوحدتكلمهايجاد ميكند و نعمتها را كاملميسازد. خداوند حقرا بهدستاو تحققميبخشد و باطلرا نابود ميسازد. او مهدي منتظر شماست. آنگاهاينآيهرا تلاوتكرد: <بقيهاللهخيرلكم> سپسفرمود: بهخدا سوگند بقيهالله(تنها بازماندهاز حجتهايالهي) اوست.
2- حضرتزهرا(عليهاالسّلام) سيدهالنساء و حضرتمهدي(عليهالسّلام) سيدالخلقاست
الف) حضرت زهرا سرور زنان است.
پيامبر اكرم(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) در موارد متعدديبهدخترگراميخود اين لقبرا دادهاند؛
ابنعباسنقلميكند كهپيامبر(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) فرمود: و امّا ابنَتيفاطمهفانها سيدهنساءالعالمينمنالاولينوالاخرين.37
اما دخترم فاطمه، سرور زنان عالم از اولين و آخرين مي باشد.
ب)حضرت مهدي(عج) سيدالخلقاست.
اينلقبرا حضرترضا(عليهالسّلام) بهفرزند گراميشحضرتمهدي(عليهالسّلام) دادهاند.
عنالحسنبنشاذانالواسطيقال: كتبتاليابيالحسنالرضا(عليهالسّلام): اشكو جفأ اهلواسطو حملهمعليّ، و كانتعصابهمنالعثمانيهتوذيني؛فوقعبخطه: اناللهتباركو تعالياخذ ميثاقاوليائنا عليالصبر فيدولهالباطل؛فاصبر لحكمربّك. فلو قد قامسيدالخلقلقالوا: <يا ويلنا منبعثنا منمرقدنا هذا ما وعدالرحمنو صدقالمرسلون.>38و39
حسنبنشاذانميگويد:نامهاينوشتمخدمتامامرضا(عليهالسّلام) و از جفا و يورشو اذيّتاهلواسط،كهجمعياز عثمانيانبودند، بر خودشكايتكردم. حضرتبهخطمباركجوابفرمودند: خداوند از دوستانما پيمانگرفتهكه در دولتباطلصبر كنند؛تو همصبر كن(نگراننباش). وقتيكهسيد الخلققيامكند، دشمنانميخوانند: <وايبر ما! چهكسيما را از قبورمانمبعوثكرده؟اينهمان استكهخداوند وعدهدادهبود؛ و فرستادگانالهيراستميگفتند.>
مرحومعلامهمجلسيميگويد: مراد از سيدالخلق، قائم(عليهالسّلام) است. پسدشمناناهلبيت(عليهملسّلام) در آنزمانرجعتميكنند و مؤمناناز آنها انتقامميگيرند. پسدشمنانميگويند: <يا ويلنا…>40
3- حضرتزهرا(س) طاهره و حضرتمهدي(عج) طاهر است.
الف) حضرت زهرا (عليهاالسّلام) طاهرهاست.
اين مطلب هماز آيهتطهير استفادهميشود و همميبينيمپيامبر آنحضرترا به اين لقب ناميدند.
اسماء بنتعميسميگويد: قالالنبي(صلّي اللّهُعليهوآلهسلّم): اما عَلِمتانّ ابنتيطاهره مطهره41…
پسپيامبر(صلّياللّهعليهوآلهوسلّم) فرمودند: آيا نميدانيكهدخترمپاكو پاكيزهاست؛
آيهتطهير همدليل ديگري بر پاك بودن حضرت از رجس و پليديها است. <انما يريداللهليذهبعنكمالرجساهلالبيتو يطهّرَكمتطهيرا.42
خداوند ارادهكردهكهناپاكيرا از شما اهلبيتدور كند و شما را پاكقرار بدهد.>
اينآيهبهاجماعخاصهو عامهدر شأن پنجتنآلعبا ست.43
ب : حضرت مهدي(عج) طاهر است.
اينلقبرا پيامبر اكرم(صلّياللّهعليهوآلهوسلّم) بهامامزمان(عليهالسّلام) دادهاند؛در ضمنحديثيكهفرمود: اناللهعزوجلرَكَّبَ فيصلبِ الحسن(ايالعسكري)(عليهالسّلام) نطفَه مباركه زكيه طيبه طاهرهً مطهره؛ يرضيبها كلمؤمناخذ اللهميثاقهبالولايهويكفربها كلجاحدٍ؛ فهو امامٌ تقيٌ نقيهادٍ مهدي…44
خداوند در صلبامامحسن(عسكري) (عليهالسّلام) نطفهايمبارك، پاكو پاكيزهتعبيهنمود؛ كههر مؤمنيكهخداوند از او پيمانولايتگرفته،از او خشنود ميشود و هر منكريبهاو كفر ميورزد. او پيشوايپارسا، پاكيزه، هاديو مهدياست.
در روايتديگريامامصادق(عليهالسّلام) فرمودند: اذا كانذلكفكونوا اجلاسَ بيوتكمحتييظهر الطاهربنالمطهر ذوالغيبه…45
وقتيآخر الزمانشد و فتنهها بهوجود آمد، شما گليمخانهيخود باشيد؛تا خداوند امامپاكيزهو پسر پاكيزهرا ظاهر كند.
و در دعاييكهدستور دادهاند در زمانغيبتبخوانيم،دارد…: و زد فيكرامتك لهفانهالهادي… الطاهر التقيالنقيالزكيالرضيالمرضيالصابر المجتهد الشكور…46
عرضميكنيم:خدايا! بر لطفو كرامتتنسبتبهاو بيفزا؛كهاوستهادي… پاك،با تقواپاكيزه، منزه،صاحبمقامرضا و خشنوديخدا، صبر كننده،سپاسگزارو…
4- حضرتزهرا(س) مباركهو حضرتمهدي(عج) مباركاست.
الف) حضرت زهرا (عليها السلام) مباركهاست.
مباركاز بركتگرفتهشده؛بهمعنايرشد و زياده. مباركيعنيآنچهكهاز او خير زياد بيايد.47
بهحضرتزهرا(عليها السلام) از اين جهت مباركميگويند كهاو كوثر، <انا اعطيناكالكوثر> است؛همان طور كه فخر رازيدر تفسير خود گفته: مراد صديقهطاهره،فاطمهزهرا(عليها السلام) است.48 و صاحبمجمعالبيانميگويد : كوثر، زيادينسلو فرزند است؛ كهاز فاطمهزهرا(عليهاالسّلام) و اولاد وي، نسلرسول اكرم(صلّياللّهعليهوآلهوسلّم) آنچنانفراوانشد، كهنتوانشمارهكرد.
مرحومعلامهطباطباييميفرمايد: مراد از كوثري كه خداوند به پيامبر(صلّي اللّهُعليهوآلهسلّم) عطا فرمود، فقطكثرتذريهپيامبر(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) ميباشد، يا مراد، خير كثير است،وكثرتذريه،مراد مي باشد، در ضمنخير كثير؛ و اگر غير از اين،معنا كنيم،محقق كردن و محكم كردن كلام بهواسطه آيه<انشانئكهوالابتر> خالياز فايدهميشود.49و50
ب) حضرت مهدي(عج) مباركاست.
در ضمنلقبهاييكهپيامبر(صلّي اللّهُعليهوآلهسلّم) برايآنحضرتشمردند، همينلقبمباركاست.51
وقتيپيامبر(صلّياللّهعليهوآلهوسلّم) در بياناتي آخر الزمانرا ترسيمميكنند ،ميفرمايد: ولايزالذلكالبلاد علياهلذلكالزمان،حتياذا يئسوا و قنطوا واساوُِ والظّناَلاّ يفرَّجَ عنهم؛اذ بعثاللهرجلا مناطايِبعترتيو ابرارِ ذرّيّتيعَدلاً مباركاً زكيّا.52
اينگرفتاريبا مردمآنزمانخواهد بود؛تا هنگاميكهمأيوسو نا اميد شوند و تصور كنند كهديگر خداوند از آنها رفعگرفتارينخواهد فرمود؛ آنگاهخداوند مرديرا از بهترينفرزندانو پاكترينعترتمنبر ميانگيزد؛كهسرا پا عدلو بركتو پاكياست.
5- حضرتزهرا(س) زكيهو حضرتمهدي(عج) زكياست.
<زكوه> بهمعناي نمو و زيادتي53 يا بهمعنايپاكيزهاز خباثتنفس، كينه، بخل، حسد و هرگونهپليديو كثافتظاهريو باطني است.54
الف) حضرت زهرا (س) زكيهاست.
در ذيلكلمه<مباركه> از آن سخنگفتيم.
ب) حضرت مهدي زكياست.
ازجملهالقابيكهپيامبراكرم(صلّي اللّهُعليهوآلهسلّم) بهحضرت مهدي(عليهالسلام) دادهاند، زكياست؛كهروايات آن را در ذيل شباهتهاي 3 و 4 ذكر نموديم.
همچنيناميرمؤمنانعلي(عليهالسّلام) در ضمن نامهاي به معاويه اينلقبرا بهحضرت مهدي (عليهالسلام) دادهاند … و اِنّ رجلا مِنولدِك، مَشومٌ ملعونٌ… و يَعرَبمنهمرجلٌ منولديزكينقيالذييملا الارضقسطا و عدلاً.55
مردياز نسلتو كهشومو ملعوناست… سپاهيبهسويمدينهميفرستد… و مرديپاكو پاكيزهاز نسلمن، از ميانآنها ميگريزد و زمينرا پر از عدلو داد مينمايد.
6
- حضرتزهرا(س) طيبهو حضرتمهدي(عج) طيباست.
الف) حضرت زهرا (س) طيبهاست.
مرحومسيدبنطاووسبعد از نقلروايتفضيلتاهداينماز بهمعصومين(عليهما لسّلام) ميفرمايد: بعد از نماز هديهبههر يكاز معصومينايندعا را بخواند…، دعايي كه بعد از خواندننماز هديهبهحضرتزهرا(عليهاالسّلام) ميفرمايد،اين است كه بگويد: اللهماِن هاتَينِ الركعتينهديهمنياليالطاهرهالمطهرهالطيبه الزكيه فاطمه اللهم… و اَثِب نيعليهما افضلامليو رجاييفيكو فينبيك(صلواتاللّهعليهوآله) و وصينبيك و الطيبهالطاهرهفاطمه…56
ب: حضرت مهدي (عج) طيباست.
روايات آن در ذيل شباهتهاي سوم وچهارم آمده است.
7- حضرتزهرا(س) مطهرهو حضرتمهدي(عج) مطهر است.
رواياتيكهدلالتبر اينمطلبميكند در ذيل شباهت سوّم آمده است.
8 - حضرت زهرا(س) ت-قيهو حضرتمهدي(عج) ت-قياست.
الف) حضرتزهرا(س) ت-قيهاست.
حضرت زهرا(عليهاالسّلام) در اوج قله تقواميباشد. در زيارتحضرتشميخوانيم:
السلامعليكايتها التقيّهالنقيّه 57 سلامبر تو ايذاتمتقيپاك.
يا ميخوانيم: اللهمصلعليمحمد و اهلبيتهوصلّ عليالبتولالطاهرهالصديقهالمعصومهالتقيهالنقيهالرضيهالمرضيهالزكيهالرشيدهالمظلومهالمقهوره.58
ب) حضرت مهدي(عج) تقياست.
در ذيل شباهت سوّم،روايتيكهدلالتبر اينمطلبميكند، ذكر شد.
9- حضرتزهرا(س) نقيهو حضرتمهدي(عج) نقياست.
رواياتيكهدلالتبر اينمطلبميكند در ذيل شباهتهاي 3 و 5 و 8 ذكر شده.
10- حضرتزهرا(س) محدَّثهو حضرتمهدي(عج) محدَّثاست.
الف) حضرت زهرا (س) محدثهاست.
بيشاز دهروايتداريمكهدلالت دارند ملائكهبر حضرت زهرا(عليهاالسّلام) فرود آمده و با ايشان سخنميگفتند؛از اين روي بهاو محدَّثهگفتند.
در اينجابهبعضياز آن رواياتاشارهميكنيم:
از امامصادق(عليهالسّلام) پيرامونمصحففاطمه(عليهاالسّلام) سؤالكردند. امام پساز سكوتيطولانيفرمود:
اِنكملَتَب حَثونَ عمّا تريدونو عما لاتريدون. انفاطمهمكثتبعد رسولالله(صلّي اللّهُعليهوآلهسلّم) خمسهو سبعينيوماً و كاندخلها حزنشديد عليابيها؛ و كانجبرئيليأتيها فَيُح سِنُ عزاها عليابيها و يطيبنفسها و يخبرها عنابيهو مكانهو يخبرها بما يكونبعدها،و كانعليّ(عليهالسّلام) يكتبذلك؛فهذا مصحففاطمه.59
شما از هر چيزي سؤال مي كنيد. زهرا(عليهاالسلام) بعد از پيامبر (صلّي اللّهُعليهوآلهسلّم) هفتادوپنج روز بيشتر زنده نبود؛و به سبب فقدان پدر، بسيار محزون بود؛از اين رو هميشه جبرئيل به نزد او مي آمد و علاوه بر اينكه او را تسليت مي گفت و تسلاي او بود، او را از جايگاه او و اخبار آينده آگاه مي كرد و حضرت علي(عليهالسلام) همآنها را مينوشت. اين نوشتهها، مصحف فاطمه(عليهاالسلام) است.60
امامصادق(عليهالسّلام) همچنين فرمودند: انما سميتفاطمهمحدثهلانالملائكهكانتتهبطمن السماءفتناديها كما تناديمريمبنتعمران؛فتقولالملائكهيا فاطمه! اناللهاصطفاك و طهّرِك علينساء العالمين.61
همانا فاطمه را محدثه ناميدند، چونكه هميشه ملائكه از آسمان بر او هبوط ميكردند؛ پس همانگونه كه حضرت مريم(عليهاالسلام) را مورد ندا قرار دادند، او را هم مورد خطاب قرار دادند و گفتند: اي فاطمه! خداوند تو را بر تمام زنان عالم برگزيد و تورا پاكيزه قرار داد.
ب : حضرت مهدي(عج) محدثاست.
در اين زمينه دو دستهرواياتداريم. يكدستهاز آنها بهطور عمومدلالتميكند كهكلائمه(عليهمالسّلام) محدثهستندودستهديگررواياتياست كهدلالتميكند حضرت مهدي(عجّلاللّهتعاليفرجهالشّريف) محدثاست.
روايات عام:
- قالرسولالله(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم): مِن ولدياِثنا عَشَرَ نَقيباً، نجَباءمحَدَّثونَ مُفَهَّمُونَ آخرهمالقائمبالحق ّ 62
پيامبر(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) فرمودند: دوازدهنقيبازاولاد منهستند كههمهشاننجيب،محدث،آموزشيافتهو صاحبفهمهستند؛كهآخرين آنها قائمبهحقاست.
- قالالباقر(عليهالسّلام)مِنّااثناعَشَرَمحدّثاً،السابِعمِن ولدي القائمٌ(عجّلاللّهتعاليفرجهالشّريف)63 دوازدهمحدثاز ماست؛ كههفتمينفرزند منهمانقائم(عجّلاللّهتعاليفرجهالشّريف) است.
- امامجواد(عليهالسّلام) از اميرمؤمنانعلي(عليهالسّلام) نقلميكنند،كهحضرتشبهابنعباسفرمود: انّ ليلهالقدر فيكلسنه و اِنّهيَنزِلفيتلك الليلهامرالسنهو لذلك الامر ولاه بعد رسولاللّه(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم). فقالابنعباس: مَنهم؟ قال اَنَا و احد عشر منصلبيائمّه محدثون.64
حضرت علي(عليهالسلام) به ابنعباسفرمودند: شبقدر در هر سالهست(منحصر بهزمانحياتپيامبر(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) نبوده) و در آنشبامور سالنازلميشود؛و براياينبرنامه، واليانيبعد از رسولاللّه(صلّياللّهعليهوآلهوسلّم) وجود دارد. ابنعباسعرضكرد: آنها چهكسانيهستند؟ حضرتعلي(عليهالسّلام) فرمودند: منو يازدهفرزند من،كههمهپيشوا و محدثهستند.
- در روايتيامامصادق(عليهالسّلام) تفسير آيه<تنزلالملائكهوالروحفيها…>65 را اينگونهبيانميفرمايند : اَي منعند ربهمعليمحمدٍ والمحمد بكلامر سلام.66
يعنيملائكهو روحاز جانب خداوند بر محمد و آل محمد(عليهمالسّلام) نازلميشوند.
- از امامباقر(عليهالسّلام) سؤالشد: آيا شما شبقدر را ميشناسيد؟فقالو كيفلانعرفو الملائكهيطوفونبنا فيها.67 چگونهشبقدر را نشناسيم؛در حاليكهملائكهدر آنشبدر اطرافما طوافميكنند.
ملائكه و اعظم ملائكه كه روح است،در اطراف آنها چرخ ميزنند و بر آنها نازل ميشوند و با آنها سخن مي گويند.
روايات خاص:
- امامرضا(عليهالسّلام) ضمنبر شمردنصفاتامامزمان(عليهالسّلام) ميفرمايد:
يكوناعلمَالناسواحكمالناسواتقيالناسواحلمالناسواسخيالناسواعبدالناس… و يَريمَنخلفَهكما يريمنبينيديهو لايكونلهظلٌ… وتنامعيناهو لاينامقلبهو يكونمحدّثاً.68
او داناترينمردمان، حكيمترين، پرهيزكارترين،بردبارترين، بخشندهترينو عابدترينمردماست؛كهپشتسر را ميبيند،همانگونهكهپيشرو را ميبيند؛ سايهندارد؛ديدگانشدر خوابفرو ميرود،وليدلشهميشهبيدار استو فرشتگانبا او سخنميگويند.
- يا امامجواد(عليهالسّلام) در ضمنبيانسير آنحضرتميفرمايد:
ثميدخلالكوفهفيقتلمقاتليها، حتييرضياللهعزوجل… ثمقلت: و ما يدريه،جعلتفداكمنييرضياللهعزوجل؟قال: يا ابا الجارود! اناللهاوحياليامموسيو هو خير منامموسيو اوحياللهاليالنحلو هو خير منالنحل.69
او وارد كوفهميشود و جنگكنندگانرا ميكشد، تا خداوند راضيشود…، عرضكردم: چگونهمتوجهميشود كهخداوند راضيشده؟حضرتفرمود: خداوند بهمادر موسي70 وحيكرد؛ و البته مهدي(عليهالسّلام) بهتر از مادر موسياستو خداوند بهزنبور عسلوحيكرد71 و البته او بهتر از زنبور عسلاست.
حضرتبا استشهاد بهدو آيهاز قرآنميخواهند بفرمايند كهخداوند بهاو وحيميكند. البتههمانطوريكهدر آندو آيه،مراد از وحي، وحيمصطلح(نزولجبرئيل،همراهبا ادعاينبوت) نيست؛مراد از وحيبهحضرتمهدي(عجّلاللّهتعاليفرجهالشّريف) هموحيمصطلحنيست.
11
- حضرتزهرا(س) و حضرتبقيهاللّه(عج) هر دو كوكبدرّيهستند.
الف) حضرت زهرا (س) ستارهدرخشاناست.
ابيهاشمعسكرياز امامعسكري(عليهالسّلام) سؤالميكند: لمسميتفاطمهالزهراء؟ فقال: كانوجهها يزهرلاميرالمؤمنين(عليهالسّلام) مناولالنهار كالشمسالضاحيهو عندالزوالكالقمر المنير و عند غروبالشمسكالكوكبالدري.72
حضرت در جواب اين سؤال كه چرا حضرتفاطمه(عليهاالسّلام) را زهرا ناميدند،فرمودند: صورتاو براياميرمؤمنان(عليهالسّلام) نور افشانيميكرد؛ در اولروز، مثلخورشيد تابان،و هنگامظهر،مثلماهمنير و در وقت غروبخورشيد، مثلكوكبدريو ستارهدرخشان.
حضرتزهرا(عليهاالسّلام) در حديث مفاخره - حديثي كه در آن حضرت علي(عليهالسلام) و فاطمه زهرا(عليهاالسلام) هر كدام فضائل خود را بر ميشمرند - خود را بهعنوانكوكبدرّيمعرفيميكنند.
قال علي(عليهالسلام):
انا الامينالاصلع. قالتفاطمه: انا الكوكب الذييلمع…73 حضرت علي (عليهالسلام) فرمود: مناميناصلع هستم. حضرتفاطمه(عليهاالسّلام) فرمودند: منستارهايهستمكهميدرخشد.
امامصادق(عليهالسّلام) ميفرمايند: <كانّها كوكبدري> (در آيه35 سوره نور) كأنفاطمه(عليهاالسّلام) كوكبدريبيننساء اهلالارض(اهلالدنيا).74
گويا فاطمه(عليهاالسّلام) همانند ستارهدرخشانبينزناناهلزمين(اهلدنيا) است.
ب) حضرت مهدي (عجّلاللّهتعاليفرجهالشّريف) ستارهدرخشاناست.
قالرسولالله(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم): المهديرجلٌ مِنولدي؛وجههكالكوكبالدري.75
پيامبر(صلياللّهُعليهوآلهوسلّم) فرمودند : مهديمردياز فرزندانمناست،كهصورتشمثلستارهدرخشاناست.
پيامبراكرم(صلياللّهُعليهوآلهوسلّم) در ضمنبيانمشاهداتخود در معراجميفرمايد: خداوند انوار ائمه اثنيعشر را بهمننشانداد و فرمود: يا محمد! ارفعراسكفاذا انابانوار عليو… و محمد بنالحسنالحجهيتلالا منبينهم(يتلالا وجههمنبينهم) كانّهكوكبدري. فقلت: يارب! منهذا؟ (منهؤلاء و مَنهذا) قال: يا محمد! همالائمّهمنبعدك؛ المطهّرونمنصلبكو هذا الحجهالذييملا الارضقسطا و عدلاً و يشفيصدور قوممؤمنين.76
ايمحمد(صلياللّهُعليهوآلهوسلّم)! سرترا بالا بياور. وقتيبالا را نگاهكردم،نور ائمه (عليهمالسلام) را ديدم كه نور محمدبنالحسن،بينآنها نورافشانيميكرد و صورتشميدرخشيد، مثلستارهدرخشاني. پسعرضكردم: خدايا! اينها چهكسانيهستند و ايننور چهكسياست؟خطابشد: اينها امامانبعد از تو،از صلبتو هستند،كهپاكند؛ و اينشخصكهميدرخشد، حجتياست كهزمينرا پر از قسطو عدلميكند ودلهاي مؤمنينرا شفا ميدهد.
12
- حضرتزهرا(س) منصوره و امامزمان(عج) منصور است.
الف) حضرت زهرا(عليهاالسّلام) ياري شده است.
دروصف حضرت فاطمه(عليهاالسلام) آمده است: كه او
ميمونَه مَنصورَه محتَسَمَهجميله جليله معظمهٌ . 77
يكياز آياتيكهبهحضرتزهرا(عليهاالسّلام) وحضرتمهدي(عج)، تأويل شده است آيه4 سورهروماست<…يومئذٍ يفرحالمؤمنون؛بنصراللهينصر منيشاء و هو العزيز الرحيم>78
امامصادق(عليهالسّلام) از قولپيامبر(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) نقلميكنند،كهحضرتجبرئيل(عليهالسّلام) سيببهشتيرا از طرفخداوند بهرسمهديهبرايپيامبر آورد و عرضكرد: بخور اينسيبرا. سيبرا دو نيمكرد؛نوريساطعشد. سؤالفرمودند: ايننور چيست؟ جبرئيلعرضكرد:فانذلك النور،للمنصورهفيالسماء و فيالارضفاطمه. قلت: حبيبيجبرئيل! ولمسميتفيالسماء المنصورهو فيالارضفاطمه؟ (ايننور منصورهدر آسمانو فاطمهدر زميناست. بهجبرئيلگفتم: حبيبمن! چرا او را در آسمانمنصورهميگويند و در زمينفاطمه؟ گفت:
سميتفيالارضفاطمه،لانها فطمتو شيعتها منالنار و فطماعدائها منحبها. (او را در زمينفاطمهميگويند؛ چرا كهاو و شيعيانشاز آتشبازداشتهشدهاند و دشمناناو از دوستداشتناو باز داشتهشدهاند.
در ادامهعرضداشت: و هيفيالسماء المنصوره ؛و ذلك قولهعزوجل<و يومئذ يفرحالمؤمنونبنصرالله> يعنينصر اللهلمحبيها.79 او را در آسمانمنصوره خوانند؛ و اينهمانگفتار خداوند استكهفرمود: <در چنينروزيمؤمنانبه ياري خداوند - ياري خداوند به محبين آن حضرت - خوشحالميشوند. آن حضرت؛ دوستداراناو در آنروز و روز ظهور امامزمان(عليهالسّلام) خوشحالميشوند؛امامصادق(عليهالسّلام) در پاسخسؤالابيبصير از آنحضرتپيرامونتفسير <الم؛غلبتالروم> فرمود: همبنو اميه : آنها بنو اميههستند… <و يومئذ يفرحالمؤمنونبنصرالله> عند قيامالقائم.80
مؤمنانبه ياري خداوند هنگام قيام حضرت مهدي(عج) خوشحالميشوند،
گفتني است، حتيمؤمنانيكهاز دنيا رفتهاند، بهچنينقياميخوشحالميشوند؛
امامصادق(عليهالسّلام) فرمودند: <يومئذ يفرحالمؤمنونبنصرالله> فيقبورهم، بقيامالقائم(عليهالسّلام)81
مؤمنان،در حاليكهدر قبرهايشانهستند. به قيام حضرت مهدي(عج) خوشحال ميشوند.
پس هر روزي كه روز نجات مؤمنان و پيروزي آنها باشدو ياري خداوندشامل آنها بشود، روز فرح و خوشحالي مؤمنان خواهد بود.
ب) حضرت مهدي(عج) منصور است.
خداوند حضرت مهدي (عج) را منصور ناميده اند <و منقتل مظلوماً فقد جعلنا لوليّهسلطانا فلايسرففيالقتلانّهكانمنصوراً > 82
در رواياتآيه شريفه بهحضرتامامحسين(عليهالسّلام) و حضرتمهدي(عج)تأويل شده است.
امامباقر(عليهالسّلام) فرمودند: <منقتلمظلوماً> ، الحسين، كشتهشدهيمظلوم، حسين(عليهالسّلام) است. انه كانمنصوراً، سمياللهالمهديالمنصور؛ كما سمّياحمد و محمد و محمود و كما سمّيعيسي المسيح.83
حضرتميفرمايد :خداوند مهديرا منصور ناميده همان طور كه (پيامبر را) احمد و محمد و محمود ناميد و چنانچه عيسي(عليهالسلام) را مسيحناميد.
و در زيارتعاشورا ميخوانيم: فاسئلاللهالذياكرممقامكو اكرمنيبكانيرزقنيطلبثاركمعاماممنصور مناهلبيتمحمد(صلّياللّهعليهوآلهوسلّم).84 از خداوند ميخواهيمكهبهما توفيقبدهد در كنار اماممنصور (امامزمان<عليهالسّلام>) خونخواهيحسين(عليهالسّلام) را بكنيم.
همچنين امامباقر(عليهالسّلام) ميفرمايد: القائممنا منصورٌ بالرّعبموَِيَّدٌ بالنصر.85 قائماز ما، ياريشدهاستبهوسيلهترسدر دلدشمنانو تأييد شدهبهوسيله ياري او.
و بالاخرهدر دعايندبهميخوانيم: اينالمنصور عليمناعتدي عليهو افتري.86
كجاستآنكسيكهياريشدهاستبر عليهكسيكهنسبتبهاو تعديكرده و افترا بسته.
13
- حضرتزهرا(س) صديقهو حضرتمهدي(عج) صادقالمقالاست.
الف) حضرت زهرا راست گفتار است:
پيامبر (صلّي اللّهُ عليهوآلهوسلّم) بهحضرتعلي(عليهالسّلام) فرمودند: سفارشهاييبهدخترمفاطمهكردهامو بهاو دستور دادمآنها را بهتو بگويد؛ آنها را نافذ بدان. فهيالصادقهالصدوقه. او بسيار راست گفتارست. سپسحضرتزهرا(عليهاالسّلام) را بهسينهچسباند و سر او را بوسيدو فرمود: فداكابوكيا فاطمه . پدرتبهفدايتو ايفاطمه87
مفضلميگويد:بهامامصادق(عليهالسّلام) عرضكردم: چهكسيفاطمه (عليها السلام) را غسلداد؟ فرمودند : حضرت علي(عليهالسّلام) … سپسحضرتفرمودند: گويا از اينخبرناراحت شدي! عرضكردم: بلهقربانتشوم. حضرتفرمودند : دلگير نشو: فانها صديقهلميكنيغسّلها الاصديق. اما علمتانمريملميغسّلها الاعيسي.88
بهدرستيكهاو صديقهبود ،كهجز صديق نميتوانستاو را غسلدهد. آيا نميدانيمريمرا (كهصديقهبود) جز عيسيغسلنداد.
پيامبر بهحضرتعلي(عليهالسّلام) فرمودند: بهتو سهچيز دادهشدهكهحتيبهمنهمدادهنشد: يكياينكهپدر همسر تو مثلمناستو براي همسريت، صديقهايمثلدختر منبهتو دادهشده…89
و گفتني است كه حتيمخالفينهماعترافميكنند كهاو صديقهاست.
هنگاميكهحضرتزهرا(عليهاالسّلام) مطالبي را در خطبهفدكيهبيان فرمودند. اولي ميگويد: … و انتِ يا خيرهالنساء وابنهخيرالانبياء صادقه فيقولك… ولا مصدوده عنصدقِك… صدقاللهو رسولهو صَدَقتِ ابنته.90
تو ايبهترينزنانو دختر بهترينپيامبران، در گفتارتصادقهستي… و چيزينيستكهتو را از صدقتباز دارد… خدا و رسولشراستگويند و دختر رسولخدا(صلّياللّهعليهوآلهوسلّم) هم راستگوست.
ب) حضرت مهدي(عج) راست گفتار است
حضرتعلي(عليهالسّلام) ميفرمايد: يَظهر صاحبالرايهالمحمديهوالدولهالاحمديه، القائمبالسيفوالحال، الصادقفيالمقال؛يمَهِّدُ الارضَ و يحيِيالسنهوالفرض.91
صاحبپرچممحمدي(صلّياللّهعليهوآلهوسلّم)وبنيانگذاردولتاحمدي(صلّياللّهعليهوآلهوسلّم) ظهور ميكند؛در حاليكهشمشير در دستدارد، راستگو در گفتار است، زمينرا مهد زندگيسازد و احكاماسلام (اعماز سنتو فرض) را زندهگرداند.
14
- حضرتزهرا(عليهاالسّلام) صابرهو حضرتمهدي(عليهالسّلام) صابر است.
الف) حضرت زهرا (عليهاالسلام) صبر كننده است.
در زيارتحضرتزهرا(عليهاالسّلام) ميخوانيم: يا ممتحنهامتحنكِ اللهالذيخلقك قبلانيخلقك؛ فوجدكِ لما امتحنك صابرهً و…92
ايامتحانشدهايكهخداوند قبلاز اينكهبيافريند تو را ، امتحانتكرد؛پستو را صبر كنندهديد نسبتبهامتحانات… .
ب) حضرت مهدي(عج) صبر كننده است.
در دعايزمانغيبتامامزمان(عليهالسّلام) ميخوانيم: فانهالهادي… الصابرالمجتهد الشكور…93
در حديثلوحاست كه: عليهكمالموسيو بهاء عيسيو صبر ايوب… 94
مؤيد اين مطلب آن است كه يكي از فقهاو مراجع بزرگوار نقل ميكرد: يكي از اشخاص مورد اعتماداخيراًدر عالم روِيا خدمت حضرت بقيه الله (عج) رسيده؛نوشته اي را روي سينه مبارك آن حضرت ديده، كهروي آن نوشته شده بود:
اَنَا صابرٌ علي هذا الامر ولكن اندبوني، اندبوني، اندبوني
بر اين امر، صبر مي كنم؛ولكن با سوز و ناله ،بلند بلند بر من گريه كنيد، بلند بلند بر من گريه كنيد، بلند بلند بر من گريه كنيد.95
15- حضرتزهرا(س) معصومهو امامزمان(عج) معصوماست .
الف) حضرت زهرا(س) معصومهاست.
عصمتحضرتزهرا(عليهاالسّلام) از آيهتطهير و روايات متعدد بهخوبياستفادهميشود96 و در زيارتآنبزرگوار ميخوانيم: السلامعليك ايتها المعصومهالمظلومه97 و ميخوانيم:اللهمصلعليمحمد و اهلبيتهو صلّ عليالبتولالطاهرهالصديقهالمعصومه…98
ب : حضرت مهدي(عج) معصوماست
و در زيارت جامعه كبيره خطاب به تمامي امامان از جمله حضرت مهدي(عج) عرضميكنيم: واشهد اَنكمالائمّهالرّاشدونالمهديّونالمعصومونَ المكَرَّمونَ المقَرّبونَ…99 شهادتميدهمكهشما پيشوايانرشد يافته، هدايتشدگان، معصومان، بزرگوارانو مقرّباندرگاهخداوند… هستيد.
دليلهاي عصمت امامان شامل عصمت حضرت مهدي(عج) هم ميشود
16- حضرتزهرا(س) مظهر آيهنور و حضرتمهدي(عج) نور آلمحمد(عليهم السّلام) است.
الف) حضرت زهرا مظهر آيهنور است.
برايآيهنور100 چند تأويلدر رواياتبيانشد. يكياز آنها حضرتزهرا(عليهاالسّلام) را بهعنوانمشكاه(محفظهچراغ، چراغدان) معرفيميكند.
قالالصادق(عليهالسّلام) <اللهنورالسمواتوالارضمثلنورهكمشكاه> المشكاهفاطمه(عليهاالسّلام)، <فيها مصباح> المصباح،الحسنوالحسين(عليهماالسلام) <فيزجاجهالزجاجهكانها كوكبدري>، كأنفاطمه(عليهاالسّلام) كوكبدريبين نساء اهلالارض(اهلالدنيا)…101
امامصادق(عليهالسّلام) فرمودند: <مشكاه> در آيه نورفاطمه(عليهاالسّلام) است<در او مصباح است>، <المصباح> يعنيامامحسنو امامحسين(عليهماالسلام) در او وجود دارند، <كانها كوكبدري>،فاطمههمانند ستارهدرخشانبينزناناهلزمين(اهلدنيا) است.
ب) حضرت مهدي(عج) نور آلمحمد(عليهم السّلام) است.
سيد بنطاووسميگويد: از مهماتبعد از نماز ظهر،آن است كه همانند امام صادق(عليهالسلام) براي حضرت مهدي(عج) دعا كنيم.
راويميگويد: بعد از تمامشدندعاي حضرت صادق(عليهالسلام) عرضكردم: اليسقد دعوتُلنفسكجعلتفداك؟ آيا اينچنيننيستكهبرايخودتاندعا كرديد؟ حضرتفرمودند: دعوتُلنور آلمحمد(عليهمالسّلام) و سائقهمو المنتقمبامر اللهمناعدائهم… 102
(خير) دعا كردمبراينور آلمحمد(عليهمالسّلام) و پيش برندهي آنها و انتقامگيرندهاز دشمنانشانبهدستور الهي.
17- حضرتزهرا(س) و حضرت مهدي (عج) هر دو فرياد رس هستند.
الف : حضرت زهرا فرياد رس است.
علامهمجلسيروايتميكند، كهاگر حاجتيداشتيو سينهاتبه خاطر او تنگگشته،دو ركعتنماز بخوان؛ بعد از سلامنماز، سهمرتبهتكبير بگو و تسبيحاتحضرتزهرا(عليهاالسّلام) را بخوان؛سپسبهسجدهبرو و صد مرتبهبگو: يا مولاتييا فاطمهاغيثيني؛پسگونهراسترا بر زمينبگذارو همينرا صد مرتبهبگو؛ سپسبهسجدهبرو و همينراصد مرتبهبگو؛و بعد از آنگونهچپرا بر زمينبگذار و همينرا صد مرتبهبگو؛و سپسبهسجدهبرو و صد و دهمرتبهبگو، وحاجتخود را ياد كن؛بهدرستيكهخداوند برآورده ميكند ان شاء اللهتعالي.103
توجه: علامهمجلسي(ره) نماز استغاثهبهحضرتزهرا(عليهاالسّلام) را بهگونهديگريهمنقلميكند.104
ب) حضرت مهدي(عجّلاللّهتعاليفرجهالشّريف) فرياد رساست.
در زيارتآليس(عليهمالسّلام) ميخوانيم: السلامعليكاَ يّها العَلَمالمنصوبوالعِلمالمَصبوبوالغَوثوالرحمَهالواسِعَه . 105
سلامبر تو ايپرچمافراشتهو دانشريزانو فرياد رسو رحمتواسعه حق.
مؤيد مطلب اينكه،قطبالدين راوندياز ابوالوفاي شيرازي نقلميكند، كهدر زندانابنالياسگرفتار شدهبودم؛تصميمقتلمرا گرفتهبود،كه متوسلبهامامسجاد(عليهالسّلام) شدم. خواببر منغلبهپيدا كرد؛ وجود مباركپيامبر(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) را ديدم. دستوري عمليبرايتوسلبهائمه(عليهمالسّلام) دادند. فرمودند: متوسلنشو بهمنو نهبهدختر منو نهدو پسرمبرايمتاعدنيا؛بلكهاز برايآخرتمتوسل شوو اما اخيابوالحسن(عليهالسّلام)،فانهينقملكممنظلمك… و اما عليبنالحسين،فللنجاهمنالسلاطينو منمعره(مفسده) الشياطينو اما محمد بنعليو جعفر بنمحمد، فللاخرهو اما موسيبنجعفر(عليهالسّلام)،فالتمسبهالعافيهو اما عليبنموسي،فللنجاهمنالاسفار فيالبر و البحر و اما محمد بنعلي،فاستنزلبهالرزقمناللهتعاليو اما عليبنمحمد، فلقضاء النوافلو برالاخوانو اما الحسنبنعلي،فللاخرهو اما الحجه،فاذا بلغمنكالسيفالمذبح(و اَومَأ بيدهاليالحلق) فاستغثبه،فانهيغيثك و هو غياثو كهفلمناستغاثبه.
برادرمحضرتعلي(عليهالسّلام)،از ظلمكنندهبهتو انتقامميكشد و امامسجاد(عليهالسّلام)، براينجاتاز سلاطينو از شرور شياطينو امامباقر و امامصادق(عليهماالسّلام)،برايآخرتو امامكاظم(عليهالسّلام)،برايطلبعافيتو امامرضا(عليهالسّلام)،براينجاتدر سفرهايزمينيو درياييو امامجواد(عليهالسّلام)،براينزولرزقاز خدا و امامهادي(عليهالسّلام)،برايقضاينوافلو نيكياخوانو امامعسكري(عليهالسّلام)،برايآخرتو حضرت مهدي(عج) اگر شمشير بهمحلذبحتو (پيامبر(صلياللّهُعليهوآلهوسلّم) با دست خود به گلواشارهفرمود) رسيد، پناه ببر بهاو؛بهدرستيكهاو بهفرياد تو ميرسد؛چرا كهاو فرياد رساستو پناهاستبرايكسيكهبهاو استغاثهكند.
فقل: يا مولاييا صاحبالزمان! انا مستغيثبك.106
پسبگو: ايسرورم! ايصاحبزمان! منبهتو پناهآوردهامو از تو طلبفريادرسيميكنم.
فقلت: يا مولاييا صاحبالزمان! انا مستغيثبك؛ فاذا انا بشخصقد نزلمنالسماء تحتهفرسو بيدهحربهمننور. فقلت: يا مولاي! اكفنيشر منيؤذيني. فقال: قد كفيتك فاننيسالتاللهعزوجلفيكو قد استجابدعوتي.
پسمنگفتم: يا مولاييا صاحبالزمان! بهفريادمبرس. ناگهانديدمشخصاسبسوارياز آسمانفرود آمد؛در حاليكهسلاحياز نور در دستداشت. عرضكردم: ايمولايمن! شر كسيكهمرا اذيتميكند، دفعكن. فرمود: شر او را از تو برطرف كردم؛ كار تو را انجامدادم؛مندربارهتو از خدا خواستمو خداوند دعايمرا اجابتكرد.
فاصبحت؛فاستدعانيابنالياسو حلقيديخلععليّ و قال: بمناستغثت؟فقلت: استغثتبمنهو غياثالمستغيثين.107
صبحكهطلوعكرد،ابنالياسمرا خواستو خودشزنجير را باز كرد و مرا آزاد كرد و سؤالكرد: بهچهكسيپناهبرديو از چهكسيكمكگرفتي؟ گفتم: بهكسيكهفريادرسطالبانفريادرسيهستند.
در دعايفرجميگوييم: اللهمعظمالبلاءو برحالخفاء … يا مولاييا صاحبالزمانالغوثالغوثالغوث.108
ايمولا و آقايمن! ايصاحبزمان! بهفرياد رس،بهفرياد رس،بهفرياد رس.
و در عريضه بهخدمتحضرتبقيهالله(عليهالسّلام) مينويسيم: كنتيا مولايصلواتاللهعليك مستغيثا… فاغثنييا مولايصلواتاللهعليك. 109
توجه: پيامبر(صلياللّهعليهوآلهوسلّم) فرمود :و هو غياثو كهفلمناستغاثبهاو فريادرسو پناههر كسياستكهبهاو پناهببرد و فريادرسيبخواهد. نفرمود فقطغياثشيعيانو محبيناست؛بلكهغياثهر كساست. چهبسيار كسانيكهشيعهنبودند،اما وقتيبهحضرتش استغاثهكردند،حضرتبهفرياد آنها رسيد. در اينمورد قضايايبسيارينقلشده كه يكياز آنها را ذكر ميكنيم:
عالمفاضلربانيميرزا حسيننوري نقلميكند كه دانشمند بزگوار شيخ علي رشتي، از شاگردان استاد اعظم ميرزاي شيرازي ميگويد: در يكي از سفرها، كه از زيارت امام حسين(عليهالسلام) به سوي نجف اشرف از راه فرات باز ميگشتم، در كشتي كوچكي كه بين كربلاو طويرج بود،سوار شدم. مسافران كه اهل حله بودند به بازيگري و مزاح مشغول شدند؛جز يك نفر كه هر چند با آنها هم غذا و همسفر بود و بر مذهب او خرده مي گرفتند و او را سرزنش ميكردند،با كمال متانت نشسته بود و هيچ شوخي نميكرد. از اين وضع در تعجب بودم؛تا اينكه به جايي رسيديم كه آب كم بود و به ناچار پياده شديم. در كنار نهر كه مي رفتيم، از او پرسيدم: چرا از آنها كناره گيري مي كني و آنها بر مذهب تو خرده مي گيرند؟ گفت: اينها از عامه و خويشاوند من هستند؛پدرم نيز از ايشان است؛ولي مادرم از اهل ايمان است. من نيز مذهب آنها را داشتم وليبه بركت حضرت مهدي( عج) شيعه شدم.
از چگونگي شيعه شدن او سؤال كردم؟ جواب داد: اسم من ياقوت و شغل من روغن فروشي است. در يكي از سالها براي خريدن روغن از شهر حله بيرون رفتم،تا از صحرا نشينان روغن بخرم. تا آن مقدار كه مي خواستم خريدم و به اتفاق عده اي از اهالي حلّه بازگشتم و در يكي از منزلگاهها فرود آمديم و خوابيدم. وقتي بيدار شدم، ديدم همه رفته اند و من در صحراي بي آب و علفي كه درندگان زيادي هم داشت، تنها مانده ام. به راه افتادم؛ولي راه را گم كردم و متحير ماندم؛از طرف ديگر از تشنگي و درندگان ترسان شدم. در آن حال به خلفا و مشايخ استغاثه كردم و از آنها كمك و شفاعت خواستم، تا خداوند برايم فرج كند؛ولي نتيجه اي نداد.
با خود گفتم: از مادرم شنيده ام كه ميگفت: ما امام زنده اي داريم كه كنيه اش ابا صالح است؛ يرشد الضّالَّ و يغيث الملهوف و يعين الضعيف. به فرياد گم شدگان مي رسد و درماندگان و ضعيفان را كمك و ياري مي كند. با خداوند پيمان بستم، كه به او استغاثه مي كنم؛اگر نجاتم داد،به مذهب مادرم در مي آيم. پس او را صدا كردم و به او پناه بردم. ناگهان در كنار خود كسي را ديدم كه عمامه سبزي بر سرداشت و همراه من را ه ميرفت. به من دستور داد كه به مذهب مادرم در آيم و كلماتي فرمود؛و به من فرمود به زودي به آباديي مي رسي كه آنجا همه شيعه هستند. گفتم: اي آقاي من! شما با من به آن آبادينميآييد؟ فرمودند: نه ، لانه استغاث بي الف نفس في اطراف البلاد اريد ان اُغيثهم. چون هزار نفر در اطراف بلاد به من پناهنده شده اند؛ميخواهم آنان را خلاص كنم. يكبارهاز نظرم غايب شد. كمي راه رفتم و به آبادي رسيدم؛در صورتي كه مسافت زيادي تا آنجا بود،كه همسفرهايم روز بعد به آنجا رسيدند. از آنجا به حله برگشتم و به نزد سيدالفقهاسيد مهدي قزويني رفتم و جريان را به او گفتم. او احكام و مسائل ديني را به من آموخت. از او سؤال كردم: چه عملي انجام دهم كه بار ديگر خدمت آن حضرت برسم؟
گفت: چهل شب جمعه به زيارت امام حسين(عليهالسلام) برو. من هم شبهاي جمعه به زيارت قبر آن حضرت ميرفتم. در شب جمعه سي و نهم، وقتي به دروازه شهر كربلارسيدم، مأمورين ظالم از مردم گذرنامه ميخواستند و خيلي سخت ميگرفتند. من هم كه نه گذرنامه داشتم و نه قيمت آن را، چندبار خواستم به طور قاچاق از ميان جمعيت وارد شوم؛ ولي نشد. در همين اثنا حضرت صاحب الامر(عج) را ديدم كه داخل شهر است. به او استغاثه كردم و كمك خواستم. بيرون آمد و مرا همراه خود از دروازه داخل شهر كرد و كسي مرا نديد. وقتي وارد شهر شديم،يكبارهاو را ديگر نديدم و با حسرت و تأسف بر فراقش ماندم. 110
18
- حضرتزهرا(س) منتظِر و حضرتمهدي(عج) هممنتظَر و هممنتظِر است
الف) حضرت زهرا منتظِر است.
در اواخر خطبهفدكيه111 حضرتزهرا(عليهاالسّلام) ميفرمايد:<وانتَظِروا اِنّا منتظرون>.112
در تفاسير روايي، اينآيهبهظهور حضرتمهدي(عجّلاللّهتعاليفرجهالشّريف)، تأويل شده است كه به برخي از آنها اشاره ميشود.113
- عليبنرئابعنابيعبدالله(عليهالسّلام) انهقالفيقول الله عزوجل: <يوميأتيبعضآيات ربكلاينفعنفسا ايمانها لمتكنآمنتمنقبل(او كسبتفيايمانها خيرا قلانتظروا اِنّا منتظرون)>114 قال: الاياتالائمهوالايهالمنتظره، القائم(عليهالسّلام).115
امامصادق(عليهالسّلام) پيراموناينآيه <روزيكهبعضياز آياتپروردگار تحققميپذيرد، ايمانآوردنافراديكهقبلاً ايماننياوردهاند يا در ايمانشانعملنيكيانجامندادهاند،سوديبهحالشاننخواهد داشت. بگو: انتظار بكشيد، ما همانتظار ميكشيم.> فرمودند: آيات، ائمه(عليهمالسلام) هستند و آيهايكهانتظار او كشيدهميشود، حضرتقائم(عليهالسّلام) است.
- ابيبصير ميگويد: امامصادق(عليهالسّلام) در تفسير همينآيهفرمودند: يعنيخروجالقائمالمنتظر منا… 116
انتظار قيامحضرتقائم، كهاو منتظَر از ما اهلبيتهست.
پسشما و ما منتظِر منتظَر (حضرتمهدي،عليهالسّلام) هستيم.
- محمد بنفضيلميگويد: از امامرضا(عليهالسّلام) سؤالكردماز انتظار فرجفقال: او ليستعلمانانتظار الفرجمنالفرج؛ثمقال: اناللهتباركو
تعالييقول: <وارتقبوا انيمعكم رقيب>. 117
حضرتفرمود:آيا نميدانيانتظار فرجاز فرجاست(جزو فرجاست)؛سپسفرمود: خداوند ميفرمايد: <انتظار بكشيد؛منهم با شما منتظر هستم>.
- تا آنجا آيه<فانتظروا انيمعكممنالمنتظرين> مربوط به حضرت مهدي(عليهالسّلام) استكهامامصادق(عليهالسّلام) براياثباتاينكهآيهسومسورهبقرهدر مورد حضرت مهدي (عليهالسّلام) است،بهاينآيهتمسكميكنند.
يحييبنقاسمميگويد: از امامصادق(عليهالسّلام) در مورد آيه<المذلك الكتابلاريبفيههديللمتقينالذينيؤمنونبالغيب>118 سؤالكردمفقال: المتقون،شيعهعليٍّ والغيبهو الحجهالقائمو شاهد ذلك قولالله عزوجل<و يقولونلولا انزلعليهآيهمنربهفقلانما الغيبللهفانتظروا انيمعكممنالمنتظرين>.119 و120
حضرتفرمودند :مراد از متقيندر آيه، شيعهحضرتعلي(عليهالسّلام) هستند و غيبحضرتقائم(عجّلاللّهتعاليفرجهالشّريف) است؛شاهد بر اين مدعا گفتار خداوند استكهميفرمايد: <ميگويند: چرا معجزهاياز پروردگارشبر او نازلنميشود! پسبگو: غيبتنها برايخدا (و بهفرماناو) است؛شما در انتظار باشيد؛ منهمبا شما در انتظارم.
پس حضرت زهرا(عليهاالسلام) با تمسك به اين آيه ،منتظرِ ظهور حضرت مهدي(عج) مي باشد .
اي اميد آخرين فاطمه اي نگار دلنشين فاطمه
كي بگيري انتقام فاطمه پركني عالم زنام فاطمه
فاطمه آن علت كل وجود منتظر باشد به آن روي كبود
كي ز رويش رنگ نيلي مي بري كي زدلها داغ سيلي مي بري
آوري كي بهر آن مادر دوا كي دهي بشكسته پهلو را شفا
مادرت غمديده و دل بيقرار مي كشد بهر ظهورت انتظار
قد كمان جويد تو را آن مام پاك گرچه جسم اطهرش غلتد بخاك
عالم هستي فداي خال تو فاطمه در كوچه ها دنبال تو121
ب) حضرت مهدي (عج) هم منتظَر استو هم منتظِر.
در ضمنبحثقبل،اينمعنا روشنشد. اما رواياتيهمداريمكهآنحضرترا بهاينلقبمعرفيكردهاند.
امامجواد(عليهالسّلام) ميفرمايد: انالامامبعديابنيعلي… والامامبعدهابنهالحسن… ثمسكت. فقلتله: يابنرسولالله! فمنالامامبعد الحسن؟
امامبعد از من، فرزندمعلي(امامهادي<عليهالسّلام>) استو امامبعد از او، پسرشحسن(عليهالسّلام) است؛پسامامساكتشد. عرضكرد: امامبعد از امامحسنعسكري(عليهالسّلام) كيست؟
فبكي(عليهالسّلام) بكاءً شديداً ثمقالاِنّ منبعد الحسنابنهالقائمبالحقالمنتظَر.
امامبهشدتگريستو فرمود: بعد از حسن، فرزند او قائمبهحقكه منتظَر است، ميباشد.
فقلتله: يا بنرسولالله: لمسميالقائم؟قال: لانهيقومبعد موتذكرهو ارتداد اكثر القائلينبامامته.
عرضكردم: چرا بهاو قائمگويند؟فرمود: زيرا او بعد از آنكهيادشاز بينميرود و بيشتر قائلينبهامامتشاز اعتقاد خود باز ميگردند،قيامميكند.
فقلتله: و لمسمّيالمنتظَر؟ قال: لانلهغيبهيكثر ايامها و يطولاَمَدَها؛ فينتظر خروجَهالمخلصون… 122
عرضكردم:چرا بهاو منتظر گويند؟ فرمود: زيرا براياو غيبتطولانيياست؛ پس مؤمنينمخلصانتظار ظهورشرا ميكشند.
البته كلمه <منتظر> را در اين روايت، ميشود بر وزن اسم فاعل (با كسره) هم خواند؛ اما به قرينه ذيل روايت (فينتظر…) حتماً بايد بر وزن اسم مفعول (با فتحه) خواند.
حضرت مهدي(عج) منتظِر است:
ابيبصير ميگويد: از امامباقر(عليهالسّلام) شنيدمكهميفرمايد: فيصاحبهذا الامر اربعسننمناربعهانبياء: سنهمنموسيو… و اما منموسيفخائفيترقب. 123
فرمود:در صاحباينامر چهار روش از چهار پيامبر وجود دارد: روشي از موسي(عليهالسلام) و… و روش او از موسياين است كه ترسانِمنتظِر است.
در دعا زمان غيبت ميخوانيم و امرك ينتظر، منتظر دستور تو است.124
ادامه دارد
پينوشتها:
1. براياطلاعبيشتر، به كتابهايكمالالدين،منتخبالاثر،مَن هو المهدي(عليهالسّلام) و در انتظار ققنوس،مراجعهشود.
2. روزگار رهايي،ج1، ص72؛ به نقلاز البيان،ص63 و از عيون الاخبار،ج2، ص130 و چند منبعديگر.
3. روزگار رهاييج1، ص77 ؛به نقلاز بيشاز دهمنبع.
4. منهوالمهدي(عليهالسّلام)،ص90 ، به نقل از سننابنماجه،ج4، ص151 و بيشاز بيستمنبعديگر عامه.
5. منهوالمهدي(عليهالسّلام)، ص90، به نقلاز دهمنبععامه.
6. در انتظار ققنوس، ص103، به نقل از عامهو خاصه.
7. بحارالانوار، ج36، ص352، ح224، به نقل از كفايهالاثر، ص26.
8. ر.ك: به كمالالدين، ج1، باب 27 و 28؛ بحارالانوار ج 36، ص193 و 195 و.9. منهو المهدي(عليهالسّلام)، ص24.
10. ر.ك: به منتخبالاثر،ص84، ح2 و بحارالانوار، ج 36 ، صح110،روايتياز كفايهالاثر از ابوذر نقل ميكند، وبحارالانوار، ج28، ص 52، ح21 و عوالمالعلوم،ج 11، ص 379،از سلمانفارسي، و بحارالانوار،ج40، ص 66، ح100 از سلمانفارسي(روايتزيبايياست)، بحارالانوار، ج36 ، ص 307، ح146، از جابربن عبداللهانصاري، و بحارالانوار، ج 36 ، ص328، ح184، از عمار ، و كشفالغمه،ج 3، ص283، البابالتاسع.
11 . كشفالغمه،ج 3، ص،به نقل از اربعونحافظابونعيماحمد بنعبداللّهو بحارالانوار، ج 51، ص79، به نقل از كشفالغمه.
12. برايتحقيقبيشتر به كتابكاملالزيارات،باب16، و بحارالانوار، ج43 و ج44، ص 231 مراجعهشود.
13. منتخبكاملالزيارات،ص39 و كاملالزيارات، باب16، ح8 ،بحارالانوار،ج44، ص234.
14. منتخبكاملالزيارات،ص36 و كاملالزيارات، باب16 ح6 و بحارالانوار ج44، ص232و بحارالانوار ج43، ص245، ح20.
15. الغيبهالطوسي،ص173، در ضمنبعضيتوفيقاتو بحارالانوار،ج 53،ص180 و احتجاج، چاپ اسوه،
ج 2، ص537،و المختار من كلماتالامامالمهدي(عج) ج2، ص229.
16. با توجهبه آننكاتيكهدر روايتهست: 1- تقديمما حقهالتاخر يفيد الحصر، 2- حضرتنميفرمايد مادرمبلكه ميفرمايد : فيابنهرسولاللّه، صلّي اللهعليهوآله،در ايناضافهنكاتيهست، تأمل شود.
17. اشارهبهآيهسورهممتحنه.
18. فاطمه ، بهجه قلب المصطفي(ص)، به نقل از الغدير و او به نقل از چند منبععامه.
19. همان،ص185، به نقل از الغدير و او به نقل از چند منبععامه.
20. همان، ص214، به نقل از مناقب (براي تحقيق بيشتر به كتاب فاطمه بهجه قلب المصطفي(ص) رجوع شود.
21. بحارالانوار، ج 43، ص 63، ح 58.
22. تفسير فرات، چاپ،داوديص218 و چاپ، موسسهنشر، ص581.
23. تفسير البرهان، ج 4،ص 487 ،ح24 - تفسير فراتچاپ،موسسهنشر ص581 در پاورقي.
24. دليلآفتاب، ص18.
25. فاطمه، بهجهقلبالمصطفي، ص153 - ر.ك: بهشرح فصِ حكمهعصمتيه في كلمه فاطميته، آيهاللهحسنزادهآملي.
26. دخان، 4-1.
27. الكافي، كتابالحجه، بابمولد ابيالحسنموسيبنجعفر(عليهالسّلام)، ح4.
28. برايتوضيحبيشتر بهكتابسوگند بهنور شبتاب،صفحه22 مراجعهشود كهمطالبزيباييآورده.
29. فاطمه،بهجهقلبالمصطفي، ص365 به نقل از بحارالانوار، ج 8، ص109 الي112.
30. نجمالثاقب، ص 29 و 42.
31. بحارالانوار، ج 102، ص 246. مفاتيحالجنان، (استغاثهبهحضرتحجه)<عليهالسّلام>.
32. هود، 86.
33. روزگار رهايي، ج 1، ص110 به نقل از بحارالانوار، ج 52، ص 373 وح 165، به نقل از منتخبالاثر، ص517.
34. روزگار رهايي، ج 1، ص160 به نقل از نهمنبع.
35. روزگار رهايي، ج 1، ص485 به نقلاز دوازدهمنبع- نجمالثاقب، ص40.
36. روزگار رهايي، ج، ص663 به نقل از الزامالناصب، ص57.
37. فاطمه، منالمهد الياللحد، ص116، به نقل از بحارالانوار.
38. يس، 52.
39. فروعكافي، ط دارالاضواء،ج 8، ص، ح346.
40. مراهالعقول، طدارالكتب، ج26، ص217.
41. فاطمه، منالمهد الياللحد، ص121 به نقل از ذخائر العقبي(طبري) و به نقل ازنزههالمجالس(صفوري)، ص227.
42. احزاب، 37.
43. ر.ك: به فاطمه،منالمهد الياللحد و فاطمهبهجهقلبالمصطفي(صلّياللّهعليهوآلهوسلّم) تحتعنوانطاهره.
44. روزگار رهايي، ج1، ص76 بهنقلاز بحارالانوار، ج52، ص310 و به نقل از اعلامالوري، ص381 و چند منبعديگر.
45. روزگار رهايي، ج 2، ص706 به نقل از بحارالانوار، ج52، صو بشارهالاسلام، ص 23.
46. كمالالدين، چاپجامعهمدرسين، ج 2، ص513 و مفاتيح، دعا در غيبتامامزمان(عليهالسّلام).
47. لسانالعرب، مادهبرك.
48. تفسير كبير، ج 32، ص124.
49. الميزان، ج 20، ذيل سوره كوثر.
50. برايتوضيحبيشتر،بهكتبتفسيري، وكتاب فاطمه،منالمهد الياللحد، و فاطمه،بهجهقلبالمصطفي(صلّياللّه عليهوآلهوسلّم) رجوعشود.
51. در شباهت سوم، گذشت.
52. روزگار رهايي، ج 2،ص950، به نقل از الملاحوالفتن، ص108.
53. فاطمه (عليهاالسّلام)، من المهد الياللحد، ص105.
54 . جنهالعاصمه، ص57.
55. روزگار رهايي، ج 2،ص1088، به نقل از غيبتطوسي، ص269 و منابعديگر.
56. جمالالاسبوع، ط آفاق، ص30.
57. مفاتيحالجنان، زيارتحضرتزهرا(عليهاالسّلام)، و اقبالسيدبنطاووس، عملروز بيستمجماديالاخره.
58. همان.
59. فاطمه، منالمهد الياللحد، ص113، به نقل از بحارالانوار، ج43، ص79 و 80 و 195.
60. به تعبير استاد، اين روايت از روايات صحيحهائي است كه حضرت امام (ره) به آن استناد مي كردند و اين هبوط جبرئيل را بر حضرت زهرا(عليهاالسلام) از بزرگترين فضايل مي شمارد ر.ك : به كتاب چشمه در بستر ، چاپ حضور، پاييز 1375 ، ص 286.
61. فاطمه، منالمهد الياللحد، ص111 ، به نقل از علل الشرايع.
62. روزگار رهايي، ج 1، ص74 به نقل از اصولكافي، ج 1، ص 534 و چهار منبعديگر.
63. همان، ص88 به نقل از كشفالغمهج 3، ص 297.
64. اصولكافي، بابماجأ فيالاثنيعشر والنصعليهم، ح11.
65 . سوره قدر.
66. تفسير برهان، ذيلآيه، ح20 و ح23.
67. تفسير قمي، ج 2،ص432.
68. روزگار رهايي، ج 1، ص132، به نقل از الزامالناصب، ص9.
69. حليهالابرار،ج 2، ص600.
70. قصص، 7، واوحينا اليامموسيانارضعيه.
71. نحل، 68، واوحيربك اليالنحلاناتخذيمنالجبالبيوتا.
72. جنهالعاصمه، ص60 ، به نقل از بحارالانوار وفاطمه،بهجهقلبالمصطفي(صلّياللّهعليهوآلهوسلّم) كلمه زهرا.
73. جنهالعاصمه، ص72 ، به نقل از كتابفضائل(شاذانبنجبرئيلقميره).
74. تفسير قمي، ج 2، ص 78 ذيلآيهنور - تفسير نورالثقلين، ج 3، ص، ح169 به نقل از اصولكافي.
75. كشفالغمه، ج 3 ، ص 269.
76. بحارالانوار، ج 36، ص 302 - شبيهاينروايت،در عيوناخبار الرضا(عليهالسّلام)، ج1، ص47.
77. جنهالعاصمه، ص67.
78. در آنروز، مؤمنانخوشحالميشوند بهياريخداوند، و او، هر كسرا بخواهد، ياريميكند، و او صاحبقدرتو رحمتاست.
79. تفسير البرهان، ج 3، ص 258 ، ح6، ذيلآيهكريمه، بحارالانوار، ج، ص4، ح3 و ص18، ح17.
80. همان، ح2.
81. همان، ح 5.
82. اسرا، 33 (كسيكهمظلومانهكشتهشود، ما برايولياو ، سلطهقرار داديم. پس، اسرافدر قتلنكند. بهدرستيكهاو منصور و ياريشدهاست).
83. بحار، ج 51، ص 30 ر.ك: به تفسيرالبرهانو نورالثقلينو قميو…
84. مفاتيحالجنان، زيارتعاشورا.
85. روزگار رهايي، ج 1، ص478، به نقل از كشفالغمه، ج 3، ص 324، و دهمنبعديگر - كمالالدين، باب32، ح16.
86. مفاتيحالجنان، دعايندبه.
87. فاطمهبهجهقلبالمصطفي، ص198 ، بهنقلاز بحارالانوار، ج22، ص491.
88 . همان، به نقل از وسائل الشيعه، ج 2، ص 714.
89. همان، بهنقلاز الرياضالمنضر، ج2، ص202.
90 .همان، ص8-356 بهنقلاز بحارالانوار، ج43، خطبهفدكيه، و بهنقلاز احتجاج، خطبهفدكيه.
91 . روزگار رهايي، ج2، 609، بهنقلاز الزام الناصب ، ص، و سه منبع ديگر.
92 . جمالالاسبوع، ط آفاق، ص 9-38. مفاتيحالجنان، زيارتحضرتزهرا(عليهاالسّلام).
93 . كمالالدين، ط جامعه مدرسين، ج 2، ص. مفاتيحالجنان، دعايغيبتامامزمان(عليهالسّلام).
94 . كمالالدين، ب28، ذيل، ح1.
95 . مطلعالفجر، ص182، بهنقلاز راهيبهسوينور، ص180.
96 . ر.ك: بهكتابفاطمه، بهجهقلبالمصطفي (صلّياللّه عليهوآلهوسلّم)، ص259.
97. اقبالسيدبنطاووسعملروز بيستمجماديالاخره.
98. همان ، مفاتيح الجنان ، زيارت دوم حضرت زهرا (عليهاالسلام).
99. مفاتيح الجنان ، زيارت جامعه كبيره .
100 . سورهنور، 35.
101 . تفسير قميج 2، ص 78 ، ذيلآيه- تفسير نورالثقلين، ج 3، ص، ح169 به نقل از اصولكافي.
102 . فلاحالسائل، طدفتر تبليغات، ص171 و طدفتر تبليغاتبا تحقيق، ص308.
103 . بحارالانوار، ج102، ص254، ح13 - حاشيهمفاتيحالجنان، نماز استغاثهبه حضرتزهرا(عليهاالسّلام).
104 . بحارالانوار، ج102، ص254، ح 12.
105 . بحارالانوار، ج53، ص171 ، توقيع5،بهنقلاز احتجاج. مفاتيحالجنان. زيارتحضرتصاحبالزمان (عليهالسّلام) معروف به زيارتاليس(عليهمالسّلام).
106 . نقلديگريهستكه، پيامبراكرم (صلياللّه عليهوآلهوسلّم) فرمودند: بگو: يا صاحبالزمان،اغثني،يا صاحبالزمانادركني، (ايصاحبزمانبهفرياد منبرس، ايصاحبزمانمرا درياب) پسدر خوابفرياد زدم: يا صاحبالزمان، اغثنييا صاحبالزمانادركني(نجمالثاقب، ط جمكران، باب9، قضيهاول، ص729).
107 . الدعوات، راوندي، ص2-191؛ بحارالانوار، ج 53 ، ص 324 و ج94، ص35 و نجمالثاقب، ط جمكران، باب9، قضيهاول، ص729.
108 . مفاتيحالجنان، دعايفرجحضرتحجه(عليهالسّلام).
109 . منتهيالامال، آخر فصلششم.
110 . بحارالانوار، ج53، ص، و مكيالالمكارم، ج1، ص107، به نقل از جنهالمأوي، ص292.
111. بحارالانوار، ج8، ص109 به نقل از احتجاجطبرسي، ط اسوه، ج1، ص253.
112 . انتظار بكشيد، ما هم،انتظار ميكشيم- آياتبهاينمضمون،متعدد است، از جمله،انعام،158، يونس، 20 و 102 و هود،122.
113 . ر.ك: بهتفسير البرهان، ج1، ص564، ح3 ، و ح 4، و ج2، ص181، ح1، و ص232، ح4، و ح 5، و ص205، و بهتفسير عياشي، ج2، ص128، ح50،و ص 159، ح62 - و بهكمالالدين، ج2، باب55.
114 . انعام، 158.
115 . تفسير البرهان، ج1، ص564، ح3.
116. همان، ح4.
117 . تفسير البرهان، ج2، ص232، ح4.
118 . بقره، 3 - 1 - الم- آنكتابيكهشكدر آنراهندارد ، و مايههدايتپرهيزكاراناست، آنها، كساني هستند كه، به غيب ايمان مي آورند.
119 . يونس، 20.
120 . تفسير البرهان، ج2، ص181، ح1.
121. نغمههاي فاطميه، ص 17.
122. كمالالدين، ج2، باب36، ح3؛ ر.ك: بهغيبتنعماني، ص41، ذيلآيهو رابطوا ايرابطوا امامكمالمنتظَر و ر.ك: بهروزگار رهايي، ج1، ص98 و 109 و 276 و 327 و 500.
123. كمالالدين، ج1، باب32،ح6، و ح 11.
124. مفاتيح الجنان، دعا در غيبت امام زمان(عج).
===========
19. حضرت زهرا(س) نور اهل آسمان و حضرت مهدي(عج) نور اهل زمين است
الف) حضرت زهرا(س) نور اهل آسمان است
در بخشي از يك حديث طولاني و زيبا، پيامبر اكرم(ص) فرمود:
ثم اظلمت المشارق و المغارب، فشكت الملائكه` اِلي الله تعالي ان يكشف عنهم تلك الظلمه`. فتكلم الله جلّ جلالُه كلمه`ً فخلق منها روحا ثُمّ تكلم بكلمه`ٍ فخلق من تلك الكلمه` نوراً، فأضاءت النور اِلي تلك الروح و اقامها مقامً العرش فزهرت المشارق و المغارب فهي فاطمه` الزهراء و لذلك سميت الزهراء لان نورها زهرت به السماوات.1
سپس ظلمت و تاريكي همه جا را فرا گرفت. ملائكه به خدا شكايت كردند: <خدايا! اين تاريكي را از ما برطرف كن>. پس خداوند، كلمهاي فرمود. از آن كلمه، روحي را خلق كرد. سپس كلمهاي فرمود. از آن كلمه هم، نوري خلق كرد. آن نور، روشنايي داد (و اضافه شد) به آن روح. خداوند، او را در جايگاه عرش جا داد. پس همه جا روشن شد. آن، حضرت فاطمه زهرا(س) است. به همين دليل، <فاطمه> را <زهرا> ناميدند؛ چون به واسطهِ نور او، آسمانها روشن شد.
ب) حضرت مهدي(عج) نور اهل زمين است
مفضل بن عمر ميگويد:
از امام صادق(ع) شنيدم كه فرمود: <ربّ الارض> در آيهِ )واشرقت الارض بنور ربّها2(؛ يعني امام الارض <مراد امام زمين است.> پرسيدم: <وقتي حضرت خروج كند چه ميشود؟>.
فرمود: <در آن روز، مردم، از نور خورشيد و ماه، بينياز ميشوند و به نور امام(ع) اكتفا ميكنند.3
مراد از <امام> در اين روايت، يقيناً، حضرت مهدي(عج) است؛ زيرا اوّلاً: در خود روايت ميگويد: <وقتي قيام كند، چه اتفاقي ميافتد؟>. ثانياً، هيچ زماني اين گونه نبوده و فقط در زمان آن حضرت، مردم از نور خورشيد و ماه بينياز ميشوند.4
دليل اين مطلب، روايتي است كه باز خود مفضل بن عمر از امام صادق(ع) نقل ميكند كه فرمود:
اِذا قائمنا قام، اشرقت الارض بنور ربّها و استغني العباد عن ضوء الشمس و ذهبت الظلمه`….5
وقتي قائم ما قيام كند، زمين، به نور پروردگارش روشن ميشود و مردم، از نور خورشيد بينياز ميشوند و ظلمت به طور كلي از بين ميرود.
20. حضرت زهرا(س) خيره` الاحرار و سيده` النساء، مادر حضرت مهدي(عج) خيره` الاِماء و سيده` الاِماء است
جابر جعفي ميگويد:
از امام باقر(ع) شنيدم كه فرمود: عمر بن خطاب به اميرالمؤمنين(ع) عرض كرد: <اسم مهدي(ع) چيست؟>. حضرت فرمود: <رسول خدا(ص) از من تعهّد گرفتند كه نام او را بيان نكنم تا خداوند، به او، اجازهِ قيام بدهد>.
عمر گفت: <پس اوصاف او را بگو>. حضرت فرمود: <او، جواني است ميانه، صورتش بسيار زيبا، با موهاي زيبايي كه بر شانههايش ميرسد و نور صورتش بر سياهي محاسن و موهاي سرش غلبه دارد>.
آن گاه حضرت فرمود: <پدرم فداي فرزند بهترين كنيزان>.6
عبدالرحيم قيصر ميگويد:
به امام باقر(ع) عرض كردم: <اين جملهِ اميرمؤمنان(ع): “بأبي ابن خيره` الاِماء” آيا منظور، فاطمه است>؟ حضرت فرمود: <همانا فاطمه بهترين و برگزيدهِ زنان آزاده است>.7
امام كاظم(ع) در ضمن بيان خصوصيات حضرت مهدي(عج) ميفرمايد: <ذلك ابن سيده` الاِماء الذي يخفي علي الناس ولادته…8؛ آن، فرزند سرور كنيزان است كه تولدش بر مردم مخفي ميماند>.
امام صادق(ع) با معرفي حضرت مهدي(عج) ميفرمايد:
هو الخامس من ولد ابني موسي ذلك ابن سيده` الاِماء….9
او، پنجمين امام پس از پسرم موسي كاظم است. او، فرزند سرور كنيزان است.
بنابرآن چه گفتيم، حضرت زهرا(س) خيره` الاحرار و حضرت نرجس خاتون(س) خيره` الاِماء و سيده` الاِماء است.
21. سخن گفتن حضرت زهرا(س) و حضرت مهدي(عج) هر دو در شكم مادر
الف) حضرت زهرا(س) با مادر سخن ميگويد:
امام صادق(ع) ميفرمايد:
<وقتي حضرت خديجه(س) با پيامبر(ص) ازدواج كرد، زنان مكه از او كنارهگيري كردند، (و او تنها شد) تا اين كه به حضرت زهرا(س) باردار شد. در آن زمان بود كه فاطمه، با او سخن ميگفت و از او ميخواست كه صبر كند.10
ب) سخن گفتن حضرت مهدي(عج) در شكم مادر:
حضرت حكيمه خاتون، وقتي قضيّهِ شب تولّد را نقل ميكند، ميگويد:
امام عسكري(ع) فرمود: <سورهِ قدر را بر نرجس خاتون بخوان.> شروع كردم به خواندن سوره قدر. پس آن طفل، در شكم نرجس خاتون، با من همراهي ميكرد و ميخواند آن چه من ميخواندم و بر من سلامي كرد. من ترسيدم.
امام، صدا زد: <اي عمه! از قدرت الهي تعجب نكن، كه حق تعالي كودكان ما را به حكمت گويا ميگرداند و ما را در بزرگي، در زمين، حجت خود ميگرداند>.11
22. حضرت زهرا(س) و حضرت مهدي(عج) شفيع مؤمنان در قيامتند
الف) حضرت زهرا(س) شفيع روز قيامت است:
روايات دلالت كننده بر مقام شفاعت زهرا(س) متعدد هستند.12 در اين جا، به برخي از آنها اشاره ميشود.
پيامبر اكرم(ص) فرمود:
اي فاطمه! بشارت باد بر تو! نزد خداوند مقام محمودي داري. در آن مقام، براي دوستداران و شيعيان خودت، شفاعت ميكني و شفاعت تو پذيرفته ميشود.13
بلال بن حمامه` ميگويد:
يك روز پيامبر اكرم(ص) بر ما وارد شد در حالي كه نور صورتش مثل ماه درخشان بود و خوشحال بود. عبدالرحمان بن عوف عرض كرد: <اي رسول خدا! اين نور چيست>!؟ فرمود: <از طرف خداوند، بشارتي در مورد برادرم و پسر عمويم (علي <ع>) و دخترم آمد كه به واسطهِ آن دو، مردان و زنان امّتم از آتش جهنم نجات پيدا ميكنند>.14
اميرمؤمنان(ع) خطاب به امام حسن و امام حسين(ع) فرمود: <شما، پيشوا هستيد و شفاعت براي مادر شماست>.15
ب) حضرت مهدي(عج) هم شفيع روز قيامت است:
در حديثي، امير مومنان علي(ع) و جابر بن عبدالله انصاري از رسول خدا(ص) نقل ميكنند كه پيامبر(ص) مقامات ائمه(ع) را در روز قيامت بيان فرمود. مقام حضرت مهدي(عج) را اين گونه بيان ميفرمايد: امام مهدي(عج)، شفيع مؤمنان در روز قيامت است؛ چرا كه اذن شفاعت، از طرف خداوند داده نميشود مگر به كسي كه خداوند بخواهد و به آن راضي باشد.16
23. مظلوميت حضرت زهرا(س) و حضرت مهدي(عج)
الف) ستم ديدگي حضرت زهرا(س):
در زيارت آن حضرت ميخوانيم: <السلام عليك ايتها المعصومه` المظلومه`17؛ سلام بر تو اي پاك ستمديده>.
و <اللهم صل… و صلّ علي البتول….المظلومه` المقهوره`>.18
امير مؤمنان علي(ع) در ترسيم مظلوميّت همسرش ميفرمايد:
اِن فاطمه` بنت رسول الله(ص) لم تزل مظلومه`، من حقها ممنوعه`….19
فاطمه، دختر پيامبر خدا(ص)، همواره ستم ديده بوده و از حق خود محروم شد.
ب) او(عج) ستمديده است:
امير مؤمنان علي(ع) در ترسيم مظلوميت و غربت فرزندش مهدي(عج) ميفرمايد: <صاحب هذا الامر الشريدُ الطريدُ الفريدُ الوحيد؛ صاحب اين امر، همان رانده شدهِ دور شده يگانه و تنها است>.20
در حديث ديگري حضرت علي(ع) تصريح ميكند به اين كه او غريب است:
سيأتي الله بقوم يُحِبّهُم و يُحِبّونَهُ و يَملِكُ مَن هو بينهم غريب….21
خداوند، گروهي را ميآورد كه آنان را دوست دارد و آنان نيز او را دوست ميدارند و كسي كه در ميان آنان غريب است، بر آنان حكومت ميكند.
امام كاظم(ع) ميفرمايد: <هو الطريد الوحيد الغريب؛ او، همان رانده شدهِ يكه و تنهاي غريب است>.22
حضرت، به حدّي مظلوم است كه امام باقر(ع) ميفرمايد: <اگر او را ميشناختند، او را تكهتكه ميكردند>.23
همانند اذيت و آزارهايي كه بر پيامبر(ص) پيش آمد، بر ايشان نيز وارد ميآيد و بلكه بيشتر.24
باز در بيان مظلوميت ايشان چنين آمده است كه وقتي بر منبر كوفه مينشيند و عهدنامهِ پيامبر(ص) را ميخواند، تمام افراد از اطراف او ميگريزند و تنها وزير او و يازده نفر نقيب باقي ميمانند؛ هر چند آنان باز ميگردند.25
آه از اين مظلوميّت! چه قدر اين مظلوميت سوزناك و جانكاه است كه: حضرت زهرا(س) خود و فرزندش را مظلوم معرفي ميكند.
مرحوم ميرجهاني ميگفت:
در عالم روِيا، مادر مظلومم حضرت فاطمه صديقه(س) را ديدم و ايشان سه بيت شعر فارسي خواند، وقتي بيدار شدم فقط يك بيت را به ياد داشتم و آن بيت اين گونه است:
دلي شكستهتر از من در آن زمانه نبود
در اين زمان دل فرزند من شكستهتر است26
و بالاخره خود حضرت مهدي(عج) خود را مظلومترين فرد عالم معرفي ميكند.
حجه`الاسلام حاج سيّد اسماعيل شرفي ميگويد:
به عتبات مقدّسه مشرف شده بودم و در حرم مطهر حضرت سيد الشهداء(ع) مشغول زيارت بودم. چون دعاي زائرين در قسمت بالا سر حرم مطهر امام حسين(ع) مستجاب است، در آن جا از خداوند خواستم مرا به محضر مبارك مولايم حضرت مهدي،ارواحنافداه، مشرف گرداند و ديدگانم را به جمال بي مثال آن بزرگوار روشن كند.
مشغول زيارت بودم كه ناگهان خورشيد جهانتاب جمالش ظاهر شد. گرچه در آن هنگام، حضرتش را نشناختم، ولي شديداً مجذوب آن بزرگوار شدم. پس از سلام، از ايشان پرسيدم: <شما كيستيد؟>. آقا فرمود: <من، مظلومترين فرد عالم هستم.>! من، متوجّه نشدم و با خود گفتم: <شايد ايشان از علماي بزرگ نجف هستند و چون مردم به ايشان گرايش پيدا نكردهاند، خود را مظلومترين فرد عالم ميداند.> در اين هنگام، ناگهان متوجّه شدم كه كسي در كنارم نيست. اين جا بود كه فهميدم، مظلومترين فرد عالم، كسي جز امام زمان، ارواحنا فداه، نيست و من نعمت حضور آن بزرگوار را زود از دست دادم.27
بياييد با هم، اين دو مظلوم را از مظلوميت بيرون بياوريم.
24. علاقهِ پيامبر(ص) به حضرت زهرا(س) و حضرت مهدي(عج)
علاقه و محبّت رسول خدا(ص) به حضرت زهرا(س) را در اين نوشتار نميتوان بيان كرد و فقط به ذكر چند روايت بسنده ميكنيم:
حضرت رسول اكرم(ص) در حديثي، خطاب به اميرمؤمنان(ع) فرمود:
سفارشهايي به دخترم فاطمه كردم و به او گفتم آنها را به شما بگويد. آنها را حتمي بدان؛ چرا كه او شديداً راستگو هست.
سپس پيامبر(ص) او را به نزديك خود خواند و سر او را بوسيد و فرمود: <اي فاطمه! پدرت، فداي تو باد>!28
در حديث ديگر فرمود: <پدر و مادرم فداي تو باد>!29
در زيارت حضرت زهرا(س) ميخوانيم: <اللهم صلّ علي البتول…فاطمه` بنت رسولك و بضعه` لحمه و صميم قلبه و فلذه` كبده…و حبيبه` المصطفي>.30
خدايا! درود فرست بر بتول فاطمه دختر رسول خودت و پارهِ تن او و سويداي دل او و پارهِ جگر او و محبوبهِ مصطفي.
علاقهِ پيامبر(ص) به حضرت مهدي(عج)
پيامبر(ص) با معرفي حضرت مهدي(عج) ميفرمايد:
بأَبي و امّي سَمِيٍّي و شبيهي و شبيهِ موسي بن عمران، عليه جُيُوبُ النّورِ يَتَوقدُ من شُعاعِ القُدسِ.31
پدر و مادرم به فداي او باد! هم نام من است و شبيه من و حضرت موسي است. هالهاي از نور گرداگرد او را فرا گرفته. اشعهِ انوار قدسي از او ساطع است>.
اي گل محبوب خاتم، با خدا همراه و محرم
با دلي سوزان ماتم، بهر مادر گشته پرغم
سوزد از هجر تو عالم، اي گل زهرا كجايي؟
بيا اي زادهِ زهرا، تويي نور دل طه32
پيامبر اكرم(ص) در حديثي ديگر ميفرمايد:
طوبي لمَن لقيه و طوبي لمَن احبّه و طوبي لمَن قال به.33
خوشا به حال كسي كه او را ملاقات كند، خوشا به حال كسي كه او را دوست بدارد و خوشا به حال كسي كه به او معتقد باشد!
آن قدر او محبوب پيامبر(ص) است كه در دعاي عهد بعد از دعاهاي متعدد براي وجود مقدس او و براي فرجش، ميخوانيم: <اللّهُم و سُر نبيّك محمّداً بِرُوِيَتِه؛ خدايا! خوش حال كن پيامبرت محمد را به واسطهِ ديدار وجود مقدس حضرت مهدي>.34
عبدالله بن عمر نقل ميكند: پيامبر(ص) فرمود:
خداوند در شب معراج، به من فرمود: <چه كسي را در زمين بر امّتات جانشين كردهاي؟> عرض كردم: <برادرم را>. فرمود: <علي ابن ابيطالب(ع) را؟> عرض كردم:<بلي>. فرمود: <نظري بر زمين كردم، پس تو را انتخاب كردم….نظر ديگري كردم و علي(ع) را انتخاب كردم و او را وصي تو قرار دادم….
اي محمد!، علي و فاطمه و حسن و حسين و ائمه را از يك نور خلق كردم. سپس ولايت آنان را بر ملائكه عرضه داشتم. هر كس آن را پذيرفت، از مقرّبان شد و هر كس آن را رد كرد، به كافران پيوست.
اي محمد! اگر بندهاي، مرا چندان پرستش كند تا رشته حياتش از هم بگسلد، ولي در حالي كه منكر ولايت آنان است، با من رو به رو شود، او را در آتش دوزخ خواهم افكند.
اي محمد! آيا مايلي آنان را ببيني؟>. عرض كردم: <بلي>. فرمود: <قدمي پيش گذار!> من، قدمي جلو نهادم، ناگاه ديدم، علي ابن ابيطالب و حسن و حسين و علي بن الحسين و محمّد بن علي و جعفر بن محمّد و موسي بن جعفر و علي بن موسي و محمّد بن علي و علي بن محمّد و حسن بن علي و حجت قائم را كه در ميان آنان، همانند ستارهاي درخشان (كوكب دري) بود. گفتم: <اينان چه كسانياند>؟ گفت: <اينان، امامان هستند و اين ايستاده (قائم)، كسي است كه حلال مرا حلال ميكند و حرام مرا حرام و از دشمنان من انتقام خواهد گرفت. اي محمّد! او را دوست بدار؛ چرا كه من او را دوست ميدارم و هر كس او را دوست بدارد نيز دوست دارم.35
25 - عنايت هر دو(ع) به زائران حسين(ع)
الف) عنايت حضرت زهرا(س) به زائران حسين(ع):
يكي از ويژگيهاي حضرت زهرا(س) اين است كه به زائران فرزند شهيدش امام حسين(ع) عنايت ويژهاي دارد. هنگامي كه آنان به زيارت امام حسين(ع) ميروند، حضرت زهرا(س) حاضر ميشود و براي آنان طلب آمرزش و دعا ميكند.
روايات متعددي بر اين مطلب دلالت ميكند. برخي از آنها به شرح زير است:
1. امام صادق(ع) ميفرمايد:
اِنّ فاطمه` بنت محمد، تحضر لزوّار قبر ابنها الحسين فَتَستغفُر لَهُم ذُنُوبَهُم.36
حضرت فاطمه(س) دختر گرامي حضرت محمد(ص) براي زوّار قبر فرزندش حضرت حسين(ع) حاضر ميشود، سپس براي گناهان آنان طلب آمرزش ميكند.
2. امام صادق(ع) به معاويه بن وَهَب فرمود:
زيارت حسين(ع) را ترك مكن! آيا دوست داري كه خدا، تو را در زمرهِ كساني ببيند كه حضرت رسول و علي و فاطمه و ائمه(ع) در حقشان دعا ميكنند؟37
3. سليمان اعمش ميگويد:
در كوفه، شب جمعهاي نزد شيخي بودم. به او گفتم: دربارهِ زيارت امام حسين(ع) چه ميگويي؟> گفت: <بدعت است و هر بدعتي، گمراهي است و هر صاحب گمراهي در آتش است>. ناراحت شدم و رفتم.
نيمههاي شب آمدم، درِ خانهِ او را زدم. همسرش گفت: <او به زيارت امام حسين(ع) رفته است>.
سليمان ميگويد: من هم به طرف حرم امام حسين(ع) رفتم. وقتي داخل حرم شريف شدم، ديدم شيخ در حالي كه به سجده افتاده، گريه و ناله ميكند و از خداوند طلب مغفرت و توبه ميكند. بعد از مدّتي طولاني سرش را بلند كرد. گفتم: <اي شيخ! ديروز آن جمله را گفتي، پس الان چه گونه به زيارتش آمدي؟> گفت: اي سليمان! مرا سرزنش نكن! ديشب، در خواب…، شتري از نور ديدم كه كجاوهاي از نور، بر روي آن شتر بود و داخل آن دو خانم بودند. گفتم: <اين دو خانم بزرگوار كياند؟> گفت: <يكي، حضرت خديجه(س) و ديگري حضرت سيده` النساء فاطمه زهرا(س) است>. گفتم: <اين جمع به كجا ميروند؟> گفت: <به زيارت حسين كه در كربلا از روي ظلم شهيد شد، ميروند>.
به آن هودج نگاه كردم. ديدم اوراقي از آن به پايين ميريزد. پرسيدم: <اين اوراق مكتوب چيست؟> گفت: <در اين ورقها نوشته شده هر كس در شب جمعه، به زيارت قبر حسين(ع) بيايد، از آتش جهنم ايمن خواهد بود>.38
گواه اين قضيّه، تشرّف حاج علي بغدادي است كه سؤالات بسياري از امام زمان(عج) كرد. يكي از آنها اين بود:
منبريها جريان سليمان اعمش را ميگويند. آيا اين حديث صحيح است>؟ فرمود: <آري، راست و صحيح است>. گفتم: <سيدنا! صحيح است كه ميگويند: هر كس زيارت كند حسين(ع) را در شب جمعه، براي او امان است>؟ فرمود: <آري، والله!> و اشك از چشمان مباركش جاري شد و گريست.39
ب) عنايت حضرت مهدي(عج) به زائران حسين(ع):
قضاياي زيادي بر اين مطلب دلالت دارد. يكي از آنها، قضيّهِ معروف جعفر نعلبند است كه مرحوم نهاوندي آورده است.40
26. بيعت كسي بر آن دو بزرگوار نيست و از كسي تقيّه نميكنند41
بيعت، پيماني است كه به موجب آن نتوان با ستمگران به نبرد برخاست و از روي ناچاري و تقيّه بايد حكومت آنان را به رسميّت شناخت. همهِ پيشوايان معصوم، به مقتضاي حكمت الهي دچار چنين پيماني بودند، امّا بعضي از معصومان چنين بيعتي بر گردن نداشتند.
الف) بيعت و تقيه نكردن حضرت زهرا(س):
دشمنان، پس از غصب خلافت، سعي كردند از همهِ مردم، به ويژه صحابهِ خاصّ پيامبر اكرم(ص) خاصّه خاندان رسالت (حضرت علي و حضرت زهرا(ع)) براي خود بيعت بگيرند تا افكار عمومي را به خود جلب كنند، ولي حضرت زهرا(س)، همهِ مصيبتها را تحمل كرد و تا زنده بود، با غاصبان حكومت بيعت نكرد، بلكه براي بازگرداندن خلافت به مسير اصلياش، مبارزه نمود و حتي مانع بيعت حضرت علي(ع) شد.42
ب) نبودن بيعت احدي از ستمگران بر گردن حضرت مهدي(عج) و تقيّه نكردن آن حضرت:
پيشوايان معصوم ما، اگر با كسي پيمان ميبستند، (گر چه از روي مصلحت و تقيه)، به آن پاي بند بودند. بهترين گواه، اين است كه امام حسين(ع) تا زماني كه معاويه زنده بود، به خاطر احترام به صلح برادرش قيام نكرد. حضرت مهدي(عج) به دليل اين كه براي ريشه كن كردن ستم و ستمگران آفريده شده است و اگر ظاهر و آشكار بود، سكوتش به معناي رضا به ستمگري ستمگران و ترك نبرد با آنان بود (گرچه از روي تقيّه) در پس پرده غيبت به سر ميبرد تا بيعت كسي بر گردنش نباشد. همين، يكي از علل غيبت آن حضرت شمرده شده است.
حضرت علي(ع) ميفرمايد:
….اِن القائم منّا اِذا قام لم يكن لاحد في عنقه بيعه` فلذلك تخفي ولادته و تغيب شخصه.43
هنگامي كه قائم ما قيام كند، بيعت احدي بر گردن او نخواهد بود. از اين رو، ولادت او مخفي ميشود و از ديدهها پنهان ميشود.
حضرت مهدي(عج) فرمود:
اِنّه لم يكن لاحد من آبائي(ع) اِلاّ و قد وقعت في عنقه بيعه` لطاغيه` زمانه و اِنّي اخرج حين اخرج و لابيعه` لاحد من الطواغيت في عنقي.44
بر گردن همهِ پدرانم، بيعت سركشان زمانه بود، امّا من وقتي خروج كنم، بيعت هيچ سركشي بر گردنم نيست.
در زمان آن حضرت تقيهاي در كار نيست:
حضرت علي(ع) در تفسير آيهِ شريفه )وعد الله الذين ءامنوا منكم وعملوا الصالحات ليستخلفنّهم45… فرمود:
در امن و امان مرا بپرستند، بدون هيچ ترس و واهمهاي و نياز به تقيّه احساس نكنند. اين آيه، در حق قائم(عج) نازل شده است. منظور از <كساني كه ايمان آوردهاند>، در اين آيه، پيشوايان معصوم(ع) هستند.46
27. دوري هر دو از ستمگران
الف) دوري حضرت زهرا(س):
بعد از آن تلاشي كه حضرت زهرا(س) براي هدايت مردم و برگرداندن ولايت به حضرت علي(ع) كرد، و مورد بي مهري و ستم قرار گرفت، از مردم فاصله گرفت و در خانه مشغول عزاداري و گريه بر فقدان پدر شد، امّا اين بار هم مورد بيلطفي قرار گرفت و جمعي از بزرگان به حضور اميرالمؤمنين علي(ع) آمدند و عرض كردند:
فاطمه(س) شب و روز گريه ميكند. شب از گريه آن حضرت خواب نداريم و روز براي ما آرامش نيست تا بتوانيم به امور معاش خود بپردازيم. ما از تو تقاضا ميكنيم كه به آن حضرت بگويي، يا شب گريه كند و روز آرام باشد و يا روز گريه كند و شب آرام باشد.
حضرت علي(ع) نزد فاطمه(س) رفت و او را همچنان گريان ديد. كمي كه آرام گرفت، به او فرمود: <از من تقاضا كردند كه شما، يا شب گريه كني يا روز>. فاطمه(س) گفت: <من به زودي از ميان آنان ميروم. دست از گريهام برنميدارم تا به پدرم ملحق شوم>.
سپس حضرت علي(ع) براي فاطمه(س) سرپناهي به نام <بيت الاحزان> دورتر از خانههاي مردم در قبرستان بقيع ساخت.
فاطمه(س) هر روز صبح حسن و حسين(ع) را در پيش روي خود به سوي بقيع روانه ميكرد و گريان به بيت الاحزان ميرفت. وقتي كه شب فرا ميرسيد، حضرت علي(ع) نزد او ميآمد و همراه آن حضرت به خانه مراجعت ميكرد.47
امام صادق(ع) ميفرمايد: <هر روز از مدينه خارج ميشد و كنار قبرهاي شهيدان مشغول گريه بود>.48
وقتي زنان مدينه به عيادت حضرت فاطمه(س) آمدند و از احوال آن حضرت پرسيدند، حضرت فاطمه (س) پس از حمد خداوند و درود بر پدرش فرمود: <حالم چنين است كه به خدا سوگند از دنياي شما بيزار و بر مردانتان خشمناكم>.49
در صحيح بخاري آمده، كه وقتي حضرت زهرا(س) فدك را مطالبه كرد، ابوبكر خودداري كرد و چيزي را از فدك به او نداد. آن حضرت از ابوبكر ناراحت شد. پس از او كنارهگيري كرد و با او سخني نگفت تا از دنيا رفت.50
ب) دوري حضرت مهدي(عج):
حضرت مهدي(عج) از هنگام ولادت، از مردم و به ويژه ستمگران، مخفي بود. در آغاز ولادت، بعضي به صورت محدود ميتوانستند خدمت آن حضرت برسند. اين محدوديت، در زمان غيبت صغري بيشتر شد و در زمان غيبت كبري به اوج خود رسيد و از مردم دوري ميفرمود.
امام باقر(ع) ميفرمايد:
<اِذا غضب الله تبارك و تعالي علي خلقه، نحّانا عن جوارهم.
هنگامي كه خداي تبارك و تعالي بر مردمان خشمگين شود، ما را از مجاورت آنان دور ميسازد51.
در روايات ديگر داريم، ولادت و رشد او مخفي است52؛ پنهاني است، كه انتظار ميكشد.53 مردم امام خود را نميبينند، او در موسم حج حاضر ميشود و مردم را ميبيند، اما مردم او را نميبينند.54
خود حضرت مهدي(عج) در توقيع شريف به شيخ مفيد ميفرمايد:
اگر چه ما در مكان دور دستي زندگي ميكنيم، مكاني كه از خانههاي ستمگران به دور است، به جهت مصلحتي كه خداوند براي ما و شيعيان ما ديده در اين دوري، امّا ما از خبرهاي شما آگاه هستيم55… .
حضرت به علي بن ابراهيم بن مهزيار فرمود:
پدرم امام عسكري(ع) با من پيمان بسته كه در كنار گروهي كه مورد غضب و نفرين خداوند قرار گرفتند، زندگي نكنم و به من دستور داده كه تنها در كوههايي كه عبور از آن دشوار است و زمينهاي ويران، مسكن گزينم56….
28. آزادي از تعلّقات دنيايي
دختر اشرف مخلوقات عالم، همسر برترين مردمان و سرور زنان دو عالم، در نهايت زهد و دوري از دنيا و حتّي ابتداييترين نيازهاي يك زندگي ساده و عادي ميزيست.
در زيارت آن حضرت ميخوانيم: <حليفه` الورع و الزهد57؛ بريده از دنيا و فاني در ذات احديت بود>.
حسن بصري ميگويد: <لم يكن في الاُمه` ازهد و لا اعبد من فاطمه`؛ در امت پيامبر(ص) زاهدتر و عابدتر از زهرا(س) نبود>.58
حضرت مهدي(عج) نيز با اقتدا به مقتداي خويش، در نهايت زهد و سادگي زندگي ميكند.
حضرت صادق(ع) ميفرمايد:
فوالله! ما لباسه اِلا الغليظ و لا طعامه اِلا الجشب.59
به خدا سوگند! لباس مهدي(عج) جز پوشاكي درشت و خوراك او جز غذايي سخت نيست.
29. بندگي خداوند
حضرت زهرا(س) به حدّي خالصانه خداوند را عبادت ميكرد كه خداوند با او بر ملايكه مباهات ميكرد و ميفرمود:
بنگريد به بهترين بندهِ من فاطمه! او در مقابل من ايستاده و از خوف من تمامي وجودش ميلرزد و با تمامي حضور قلب، به عبادت من روي آورده است.60
امام حسن(ع) ميفرمايد:
مادرم، در شبهاي جمعه، در محراب به عبادت ميايستاد و مدام ركوع و سجده ميكرد تا صبح طلوع ميكرد.61
حضرت، به قدري عبادت ميكرد كه قدمهايش ورم كرد.62
حضرت مهدي(عج) هم به قدري عبادت خداوند را ميكند كه رنگ رخسار مباركش متمايل به زرد است.
امام كاظم(ع) ميفرمايد: <مهدي، بر اثر تهجّد و شب زندهداري، رنگش به زردي متمايل ميشود>.63
30. مبارزه با انحرافها و بدعتها
زهرا(س) فداي رسالت و ولايت شد تا دين بماند، بدعتها و انحرافات از بين برود و تلاشهاي پدرش به ثمر برسد. دربارهِ مبارزات آن بزرگوار با انحرافات، سخن فراوان است. خطبهِ فدكيه و خطبههاي ديگر آن بانوي پهلو شكسته و مصيبت ديده، گوياي مبارزهِ حضرت است.64
حضرت مهدي(عج) هم با بدعتها و انحرافات مبارزه ميكند و فرايض الهي و سنن نبوي را احيا خواهد كرد.
امام صادق(ع) ميفرمايد: <بدعتي نميماند جز آن كه از بين ميبرد و سنّتي نميماند جز آن كه بر پاميدارد>.65
حضرت علي(ع) ميفرمايد: <هر چه از كتاب و سنّت، متروك مانده، زنده خواهد كرد>.66
در دعاي شريف ندبه ميخوانيم:
اين المؤمل لاِحياء الكتاب و حدوده؟ اين محيي معالم الدين و اهله؟ اين المدّخر لتجديد الفرائض و السنن؟67
كجا است آرزو كشيده براي زنده كردن قرآن و حدودش؟ كجا است زنده كنندهِ آثار دين و اهل دين؟ كجا است آن ذخيرهِ الهي براي تجديد واجبات و سنتهاي اسلام؟
31. غم خواري و توجه به امور مسلمانان، به ويژه شيعيان
يكي از علتهايي كه فاطمه(س) را به ميدان آورد و آن همه مصايب و آزارها را تحمّل كرد، همّ و غمّ آن حضرت نسبت به امّت پدرش و شيعيان شوهرش و مصايبي كه دامنگيرشان خواهد شد بود.
حضرت، همراه اشكها و نالههايش، در فراق محبوبش به پدر بزرگوارش عرضه ميدارد:
يا ابتاه! مَن للارامل و المساكين؟ و مَن للامّه` اِلي يوم الدين؟68
پدر جان! پس از تو، چه كسي به فرياد يتيمان و مساكين خواهد رسيد؟ پدر جان! براي امّت، چه كسي پس از تو، تا قيامت خواهد بود؟
حضرت، تا بدان جا نسبت به امور امّت پدرش اهتمام ميورزد كه شب تا صبح را پيوسته در ركوع و سجود و قيام و دعا ميگذراند و همواره، مؤمنان را دعا ميكند و از براي خود دعايي نميكند. وقتي فرزند دلبندش حسن(ع) علّت را جويا ميشود؟، ميفرمايد: <الجار ثم الدار>69.
حضرت مهدي(عج) نيز غمخوار همگان، به ويژه شيعيان است و براي آنان دعا ميكنند. توقيعات و ملاقاتهاي فراوان، بر اين مطلب دلالت ميكند.
حضرت، در توقيعي ميفرمايد:
… به من رسيده است كه گروهي از شما، در دين، به ترديد افتادهايد و در دل، نسبت به اولياي امر خود، دچار شك و حيرت شدهايد! اين، مايه غم و اندوه ما شد. به خاطر شما و نه به خاطر خودمان و دربارهِ شما ناراحت شدم نه دربارهِ خودمان…. ما بر احوال شما آگاهيم و اوضاع شما بر ما پوشيده نيست. ما در رسيدگي و توجّه به شما، كوتاهي نكردهايم و ياد شما را از خاطر نبردهايم. اگر جز اين بود، مشكلات و گرفتاريها بر شما روي ميآورد و دشمنان شما را نابود ميكردند.70
32. ايثار و انفاق
از خود گذشتگي و انفاق حضرت زهرا(س) مطالب بسياري دارد و بحث مستقلي را ميطلبد. گذرا، به برخي از آنها اشاره ميكنيم.
هر كس از هر كجا نااميد ميشد، به دَرِ خانه زهرا ميآمد و با حاجتي روا شده برميگشت. مكرّر، اين اتفاق ميافتاد كه پيامبر(ص) محرومان را دَرِ خانه او ميفرستادند. حضرت پيراهن شب عروسي و گردنبند خويش را به نيازمندان بخشيد. او حتي طعام و قرص نان و دستبند و گوشواره و حتّي پرده و فرش منزل خويش را به سائل داد. بخشندگي وي بدان مرحله ميرسد كه در كتاب خداوند ثبت ميشود: )ويطعمون الطعام علي حبّه مسكيناً و يتيماً و اسيراً.(71
حضرت مهدي(عج) فرزند مادري اين چنين است. از اين رو، پناه محرومان و درماندگان است.
امام باقر(ع) فرمود: <مهدي، بخشندهاي است كه مال را به وفور ميبخشد و بر بينوايان بسيار رئوف و مهربان است>.72
33. تلاش
حضرت زهرا(س) از همان اوان كودكي، در راه دين مجاهده ميكرد. هر زمان پيامبر را خطري تهديد و مصيبتي آزار ميداد، زهرا(س) به ميدان ميآمد. پيامبر را از توطئهِ قتلش آگاه كرد.73 خاكستر از روي پدر سترد. در جنگ احد، آن گاه كه دندان مبارك پيامبر(ص) شكست و پيشانياش مجروح شد و سر و صورت حضرت، غرقه در خون گشت، او به مداواي پيامبر مشغول شد.
حضرت، در راه ولايت آن قدر تلاش و مجاهدت كرد تا در اين مسير، جان عزيزش را فدا كرد. او شبها به همراه علي(ع)، دست حسنين را ميگرفت و به خانهِ مهاجران و انصار ميرفت و آنان را به ياد بيعتشان در عقبه و غدير ميانداخت و فضايل علي را يادآورشان ميشد. با اين هدف والا كه امام زمانشان را به آنان بشناساند و آنان را از مرگ جاهليّت برهاند و ياوراني براي امام زمان خويش فراهم كند.
حضرت مهدي(عج) نيز براي تحّقق آرمانهاي والاي پيامبر و در ادامهِ مسير حركت زهرا(س) همواره مشغول مجاهدت و سازندگي است.
امام رضا(ع) ميفرمايد: <او، شتابنده به سوي نيكيها و بزرگواريها و تلاشگري سخت كوش است>.74
پي نوشت ها :
1.بحار الانوار، ج 40، ص 44؛ فاطمه` الزهراء(س) بهجه` قلب المصطفي(ص)، ص 177.
2.زمر/ 69. (زمين (در آن روز) به نور پروردگارش روشن ميشود).
3.تفسير نورالثقلين، ذيل آيه، ح 121. (محدث نوري (ره) چند روايت از تفسير علي بن ابراهيم و ارشاد مفيد و غيبت طوسي و كمالالدين صدوق و كفايه` الاثر شيخ خرّاز و غيبت فضل بن شاذان نقل ميكند و ميگويد به قرينه حديث اول، معلوم ميشود مراد، نور ظاهري است وگرنه ممكن است گفته شود مراد نور معنوي است كه نور علم و حكمت و عدل باشد؛ نجم الثاقب، جمكران، خصلت بيست و نهم، ص 168).
4.البته ممكن است اين روايت، يك تفسير باطني هم داشته باشد كه تمام ظلمتها ميرود حتّي ظلمتهاي نوراني يا پيشرفتهاي علمي ميشود كه به نور خورشيد و ماه نياز نباشد. (بايد تأمل كرد).
5.شيخ طوسي، الغيبه`، ح 484، ص 467؛ المحجه` فيما نزل في القائم(عج)، ذيل آيه، ص 748؛ تفسير نورالثقلين، ج 4، ذيل آيه، ح 122.
6.همان، موسسه معارف اسلامي، ح 487، ص 470؛ كشف الغمه`، ج 3، ص 263؛ عزيز آل ياسين(ع)، ص 48 (به نقل از مهدي منتظر در نهجالبلاغه، ص 114).
7.نعماني، الغيبه`، عربي، ص 151، و نشر صدوق، ص 323.
8.منتخب الاثر، باب، انّه ابن سيّد الاِماء، (به نقل از كفايه` الاثر و كمال الدين).
9.همان، باب انّه ابن سيد الاِماء، (به نقل از كمال الدين) ر.ك: معجم احاديث اِلامام المهدي(عج)، ج 3، ح 691، ص 165.
10.امالي صدوق، مجلس 87، ح 947/1. بحارالانوار، ج 43، ص 25. فاطمه` الزهراء(س) بهجه` قلب المصطفي(ص)، ص 129 به نقل از عامه و خاصه.
11.كمال الدين، ب 42، ح 2؛ نجم الثاقب، ط جمكران، باب اول، ص 39؛ اثبات الوصيه، ص 249؛ تفسير نورالثقلين، ج 5، ذيل سوره قدر، ح 19، ص 616.
12.ر.ك: به بحارالانوار، ج 43، صص 62، 64 و 225 و ج 8، ص 53.
13.فاطمه` الزهراء(س) بهجه` قلب المصطفي(ص)، ص 743 (به نقل از كنزالفوائد، ح 1، ص 150).
14.مقتل خوارزمي، چاپ انوارالهدي، ج 1، ح 25، ص 101.
15.فاطمه الزهراء(س) بهجه` قلب المصطفي(ص)، ص 10 (به نقل از كشف الغمه`، ج 1، ص 506).
16.مناقب ابن شهر آشوب، چاپ دارالاضواء، ج 1، ص 355.
17.سيد بن طاووس، اقبال، عمل روز بيستم جمادي الاخر؛ در مفاتيحالجنان: <السلام عليك ايتها المظلومه` المغصوبه`>.
18.همان، عمل روز بيستم جمادي الاخر؛ مفاتيحالجنان، زيارت دوم حضرت زهرا(س).
19.شيخ طوسي، امالي، ص 156، ضمن ح 258.
20.معجم احاديث الامام المهدي(عج)، ج 3، ح 595، ص 43.
21.روزگار رهايي، ج 2، ص 608 (به نقل از ينابيع الموده`، ج 3، ص 131).
22.كمالالدين، باب 34.
23.معجم احاديث الاِمام المهدي(عج)، ج 3، ح 752، ص 229.
24.همان، ج 3، ح 833، ص 297، و ح 1072، ص 500.
25.همان، ج 4، ح 1098، ص 20؛ و كمال الدين، باب 58، ح 25.
26.عنايات حضرت مهدي(عج) به علما و طلاب، ص 176، (پاورقي).
27.همان (به نقل از: شيفتگان حضرت مهدي(عج)، ج 3، ص 160).
28.فاطمه` الزهراء(س) بهجه` قلب المصطفي(ص)، ص 198، (به نقل از بحارالانوار، ج 22، ص 491).
29.همان، ح 6، ص 109 (به نقل از احقاق الحق، ح 10، ص 185) و ر.ك: بحارالانوار، ج 36، ح 110، ص 288.
30.مفاتيح الجنان، زيارت حضرت فاطمه زهرا(س)، مقتل خوارزمي، ج 1، ح 21، ص 99.
31.چهل حديث پيرامون نور يزدان، ص 14 (به نقل از: كفايه` الاثر، ص 159).
32.نغمههاي فاطميه(س)، ص 24.
33.با دعاي ندبه در پگاه جمعه، ص 16 (به نقل از عيون اخبار الرضا(ع)، ج 1، ص 47؛ كمال الدين، ج 1، ص 268).
34.مفاتيح الجنان، دعاي عهد.
35.مكيال المكارم (فارسي) ج 2، ص 218 و (عربي) ج 2، ص 160 (به نقل از كتاب غايه` المرام، سيد محدث بحراني(ره) ص 189 باب 23 ح 105؛ به نقل از غيبت نعماني، نشر صدوق، ح 24، ص 133).
36.كامل الزيارات، پيام حق، 1377، باب 40، ح 4، ص 386.
37.همان، پيام حق، 1377، باب 40، ح 4، ص 386؛ مفاتيحالجنان، فصل هفتم، مقصد اول (به نقل از ابن قولويه و كليني و سيد بن طاووس و ديگران).
38.بحار الانوار، ج 45، ح 12، ص 401؛ النجم الثاقب، مسجد مقدس جمكران، 1380، چاپ چهارم، ص 495.
39.النجم الثاقب، مسجد مقدس جمكران، 1380، چاپ چهارم، ص 489؛ مفاتيح الجنان، تشّرف حاج علي بغدادي.
40.ر. ك: خلاصه` العبقري الحسان، ص 34؛ العبقري الحسان، ج 2، ص 80.
41.در مجلهِ انتظار، شمارهِ 7 گفتيم، به بيست و پنج مورد از شباهتهاي اين دو بزرگوار اشاره ميكنيم، ولي به موارد ديگري برخورد كرديم. مواردي هم برادر ارجمند آقاي لطيفزاده تحقيق كردند، از اين روي برخي از آنها را ذكر ميكنيم.
42.ر.ك: صحيح بخاري، دارالكتب العلميه`، ج 3، باب 40، باب غزوه` خيبر، ح 4240 و 4241، ص 80.
43.كمال الدين و تمام النعمه`، ج 1، باب 26، ح 14؛ بحار الانوار، ج 51، ص 109.
44.همان، ج 2، باب 45، توقيع 4.
45.نور: 55.
46.روزگار رهايي، ج 2 ص 607.
47.ر.ك: چشمه در بستر، ص 255؛ فرهنگ فاطميه، ص 140 (به نقل از بحار الانوار، ج 43، ص 177).
48.بحار الانوار، ج 43، ص 35.
49.ر.ك: چشمه دربستر، ص 434، و بحارالانوار، ج 43، ص 158؛ عوالم العلوم، ج 11، قسمت دوم، ص 814؛ اعلام النساء، ج 4، ص 128.
50.صحيح بخاري، دارالكتب العلميه`، باب غزوه` خيبر، ح 4240 و 4241، ص 80.
51.روزگار رهايي، ج 1، ص 191، (به نقل از كافي، ج 1، بابٌ في الغيبه`، ح 31 و به نقل از بحارالانوار، ج 52، ص 90).
52.كافي، ج 1، بابٌ في الغيبه`، ح 25.
53.همان، ح 13 و 30.
54.همان، ح 12؛ الغيبه` نعماني، ح 13، 14، 15 و 16، ص 251.
55.احتجاج، دارالاسوه، ج 2، ص 597.
56.طوسي، الغيبه`، معارف اسلامي، ص 266.
57.مفاتيح الجنان، زيارت حضرت زهرا.
58.خوارزمي، مناقب، ج 3، ص 141.
59.الغيبه`، نعماني، ص 222؛ بحارالانوار، ج 53، ص 354.
60.بحار الانوار، ج 43، ص 172.
61.همان، ص 81 و 82.
62.همان، ج 43، صص 76 و 84.
63.همان، ج 86، ص 81.
64.ر.ك: چشمه در بستر، صص 355 و 434.
65.ينابيع الموده`، ج 3، ص 62؛ الزام الناصب، ص 223.
66.نهج البلاغه`، فيض الاسلام، خطبه 138.
67.مفاتيح الجنان، دعاي شريف ندبه.
68.بحار الانوار، ج 43، ص 176.
69.همان، ج 43، ص 81.
70.احتجاج، ج 2، ص 497؛ ر.ك: امام زمان(عج) و سيد بن طاووس، ص 175، دعاي حضرت مهدي(عج) براي شيعيان.
71.دهر: 21.
72.روزگار رهايي، ج 2، ص 598.
73.بحارالانوار، ج 18، ص 60.
74.جمال الاسبوع، ص 310؛ صحيفهِ مهدويه، ص 290.
حضرت زهرا (س) و امام مهدي (ع) (1)
علي مصلحي
اشاره
نتيجه اي كه از تفكر در آيات ، روايات وتشرفات به دست مي آيد اين است كه ارتباطي ، خيلي نزديك بين حضرت زهرا (عليهاالسلام) و حضرت مهدي(عج) وجود دارد، گويي رمز و رازي ميان اين دو بزرگوار ميباشد.
نوشتار حاضر، تلاش براي بيان اين ارتباط اساسي و تشابه اين دو وجود نوراني، عليهماالسلام، است.
مهدي(عج)، ادامهي زهرا(س) و آينهي تمام نماي اوست. اهداف مهدي(عج) اهداف فاطمه(س)، و راه او راه فاطمه، و سلوك او سلوك فاطمه است.
فاطمه با نام مهدي شاد ميشد و با ياد او خود را تسليت ميداد. بدون مهدي(عج)، تحمل شهادت حسين(ع) بر فاطمه سنگين مينمود. چون بي مژدهي او، رسالت پدرش و تمامي انبياء سلف را ناتمام مييافت.
مهدي باوري بي شناخت فاطمه ميسور نيست. فاطمه به چنين فرزندي مي بالد و مهدي نيز بر چنين مادري فخر مي فروشد. مناسب است به نمونه هايي از اين ارتباط و مشابهتها در آيات و روايات و برخي تشرفات معتبر بپردازيم:
حضرت مهدي(عج) فرزند حضرت فاطمه(س)
مهدي(عج) ادامهي زهرا(س) فرزند فاطمه(س) است، به بعضي از روايات خاصه و عامه اشاره مي كنيم.1
روايات خاصه:
الف) قال رسول اللّه(صلّياللّهعليهوآلهوسلّم) : المهدي من عترتي من وُلد فاطمه يقاتل علي سنتي كما قاتلت علي الوحي2
پيامبر اكرم(صلّياللّهعليهوآلهوسلّم) فرمودند: مهدي(عليهالسّلام) از خانواده من و از فرزندان فاطمه(عليهاالسّلام) است كه بر اساس سنّت من جنگ ميكند؛ چنانكه من بر طبق وحي جنگ كردم.
قابل توجه است كه پيامبر(صلّياللّهعليهوآلهوسلّم) در ابتدا به طور كلي ميفرمايد: مهدي از عترت من است؛ سپس با <مِن > دايره را تنگ ميكند؛ كه از فرزندان فاطمه(عليهاالسّلام) است.
ب) روايتديگريكهدلالتبر اينمطلبميكند، قسمتياز حديثلوحاست؛كهخداوند فرمود: واَع طَي تُكَ يا محمد مَن اُخ رِجَ مِن صل بِهِ (يعنيعلياً) احد عشر مهديا ؛ كلّهم مِنذريتك مِنالبِكر البتول؛ آخر رَجلٍ منهمان جي بهمنالهلكه…3
ايمحمد! بهتو عطا كردمكسيرا (علي) كهيازدهراهنما از نسلاو خارجخواهمكرد؛ كههمگياز نسلتو، از زهرايبتولاست. آخرينآنها مردياستكهبهدستاو از هلاكتنجاتميبخشم…
بههميندو روايتاز رواياتخاصهاكتفا ميكنيم.
رواياتعامه:
الف) عنامسلمه،قالت: سمعترسولَاللّه(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) يقول: المهديمنعترتيمنولدفاطمه 4
امسلمهميگويد: از پيامبر(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) شنيدمكهميفرمود:مهدي(عليهالسّلام) از خاندانمن، از فرزندان فاطمه (عليهاالسّلام) است.
ب) عنالحسين(عليهالسّلام) قال: قالرسول الله(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) لفاطمه : ابشرييا فاطمه ؛فانّالمهدي منك5
امامحسين(عليهالسّلام) ميفرمايد، كهپيامبر(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) فرمودند بهحضرتزهرا(عليهاالسّلام) : بشارتبرتو، كهمهدياز تو ميباشد.
ج) قتاده ميگويد : از سعيد پرسيدم : آيا مهديحقاست؟ گفت: بلهاو حقاست. پرسيدم: از كدامطايفهو قبيلهاست؟ گفت: از قريش. پرسيدم : از كدامتيرهيقريشيان؟ جوابداد: از بنيهاشم. سؤالكردم : از كدامدستههاشيمان؟ گفت: از فرزندانعبدالمطلب. پرسيدم : از كدامفرزند وي؟ جوابداد : از اولاد فاطمه(عليهاالسّلام).6
مهدي(عج) در بيان حضرتزهرا(س)
محمود بنوليدميگويد: وقتيپيامبر(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) از دنيا رفتند، كانتفاطمه(عليهاالسّلام) تاتيقبور الشهداءوتاتيقبر حمزهو تبكي… قلت: يا سيدهالنسوان! قد والله قطعت نياطقلبيمنبكائك. فقالت: يا ابا عمرو! لحقٌ ليالبكاء؛ فلقد اُصبتُبخير الاباء رسولالله واشوقاهاليرسول الله!… قلت: هلنصرسولاللهقبلوفاتهعليعليّ بالامامه؟ قالت: وا عجبا! انسيتميومغديرخم. قلت: قد كانذلك؛ لكن اخبرينيبما اشير اليك. قالت: اشهد اللهتعاليلقد سمعتهيقولعليّ خير مناُخلّفهفيكموهو الاماموالخليفهبعديو سبطايو تسعهمنصلبالحسينائمهابرار؛لئناتبعتموهموجد تموهمهادينمهدييّن؛ولئنخالفتموهمليكونالاختلاففيكمالييومالقيامه. قلت: يا سيدتي! فما باله قعدعنحقه. قالت: يا با عمرو! لقد قال(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم): مثلالاماممثلالكعبه؛ اذ تؤتيولاتاتي. ثمقالت. اما والله لو تركوا الحقعلياهلهواتّبعوا عترهنبيهلما اختلففياللهاثنانولورثها سلفعنسلفوخلفبعد خلف،حتييقومقائمنا التاسعمنولد الحسين…7
راويميگويد: بعد از وفاتپيامبرحضرتفاطمه هميشهبهزيارتقبور شهداياحد ميآمد و كنار قبر حمزهگريه ميكرد. روزيبهاو گفتم: ايسرور زنان! به خدا سوگند گريهشما رگهايقلبمرا پارهكرد.
حضرتزهراجوابفرمودند: ايابو عمرو! سزاوار استكهمنگريهكنم؛ چراكه بهمصيبتبهترينپدرانمبتلاشدهام. آه، چقدر مشتاقرسولخدايم!…
عرضكردم: آيا پيامبر قبلاز وفاتشتصريحيبه امامتحضرتعلي(عليهالسّلام) كردند؟
فرمودند: چقدر عجيباست! آيا روز غديرخمرا فراموشكردهايد؟!
عرضكردم: بله،روز غدير بود؛اما منتظر چيزيهستمكهپيامبر(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) به شما فرمودهباشد. حضرتزهرا(عليهاالسّلام) با چند تأكيدفرمودند: خدا را شاهد ميگيرمكهاز او(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) شنيدم،كهميفرمود: علي(عليهالسّلام) بهترينكسياستكه در بينشما بهعنوانجانشينخود ميگذارم؛ او امامو خليفهبعد از مناستو دو نوهيمنو نهنفر از فرزندانحسين(عليهالسّلام) پيشوايان نيكوييهستند، كهاگر از آنها پيرويكنيد، مييابيد كهآنها هدايتكنندههدايتشدهاند؛ و اگر با آنها مخالفتكنيد،تا روز قيامتدر بينشما اختلافخواهد بود.
عرضكردم: ايسرور من! پس چرا علي(عليهالسّلام) از حقخود كنارهگيريكرد؟ فرمودند:ايابا عمرو! پيامبر(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) فرمودند: مَثَلامام،مثلكعبهاست؛كهبايد بهسوياو آيند و او بهسويمردمنميرود. سپسحضرتزهرا(عليهاالسّلام) فرمودند: بهخداقسماگر حقرا بهاهلشواگذار ميكردند و از خاندانپيامبر تبعيتميكردند، هيچ دو نفري همبا يكديگر اختلافنميكردند و امر خلافتبهتكتكجانشينانپيامبر(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) ميرسيد؛ تا قائمما، نهمينفرزند از حسين(عليهالسّلام)،قياممينمود.
مهدي(عج) در لوح و صحيفهيفاطمه(س)
حديثلوحو صحيفه، طولاني استو بهچند نحو روايتشدهاست.8 در اينجا بهقسمتهايياز آناشاره ميكنيم:
… فقالجابر: اشهد باللهانيدخلتعليامّك فاطمهفيحياهالرسول(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) اهنّئها بولادهالحسين؛ فرايتفييدها لوحا اخضر،ظننتانهزمرد؛ورايتفيهكتابا ابيض،شبهنور الشمس؛ فقلتلها: بابيو امي يا بنترسولالله (صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم)! ما هذا اللوح؟ فقالت: هذا اللوحاهداهاللهجلجلالهاليرسولالله(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم)؛ فيهاسم ابيو اسم بعلي واسمابنيّواسماء الاوصياء منولدي؛ فاعطانيهابيليبشرّنيبذلك. قالجابر: فاعطتنيهامك فاطمه، فقراتهوانتسخته… : بسماللهالرحمنالرحيم؛هذا كتابمناللهالعزيز (الحكيم) لمحمد نورهوسفيرهوحجابه… انّيلمابعثنبيا فاكملتايامهو انقضتمدته،الاجعلتلهوصيّاً؛ وانيفضلتك عليالانبياء و فضّلتوصيك عليالاوصياءواكرمتك بشبليك بعدهوسبطيك حسنوحسين؛فجعلتحسنا معدنعلميبعد انقضاء مدهابيهوجعلتحسينا خازنوحيواكرمتهبالشهاده… بعترتهاثيبواعاقب؛اوّلهم(علي) سيد العابدينو… وابنهشبيهجدّهالمحمود محمد الباقر لعلمي… سيهلك المرتابونفيجعفر… و انتجبتبعدهموسي… انالمكذّببالثامن مكذّببجميعاوليائي… حقالقولمنّيلاقرنعينهبمحمد ابنهوخليفتهمنبعده… واختمبالسعادهلابنهعليّ وليهوناصري… واخرجمنهالداعياليسبيليوالخازنلعلميالحسنثماكملذلك بابنهرحمه للعالمين،عليهكمالموسيوبهاءعيسيو صبر ايوب9
جابر بنعبداللهانصاريميگويد: خدا را گواهميگيرمكهدر زمانرسولخدا(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) برايتهنيتولادتامامحسين(عليهالسّلام) بر مادرتانحضرتفاطمه(عليهاالسّلام) وارد شدمو در دستايشانلوحسبز رنگيديدمكهپنداشتماز زمرّد است. در آننوشتهايسپيد و نوراني،مانند نور خورشيد،ديدم. گفتم: ايدختر رسولخدا! پدر و مادرمفدايشما باد! اينلوحچيست؟ فرمود: اينلوحرا خداوند متعالبهرسولشهديهكرده است؛و در آناسمپدر و شوهر و دو فرزندمو اوصياياز فرزندانمثبتشده؛و پدرمآنرا بهمنعطا فرموده،تا بدانمسرور گردم. جابر ميگويد: آنرا بهمندادند و آنرا خواندمو از رويآناستنساخنمودم…: <بسماللهالرحمنالرحيم؛اينكتابياستاز جانبخدايعزيز حكيمبرايمحمد، نور و سفير و حجاباو… منهيچپيامبريرا مبعوثنكردم،جز آنكهوقتيايامشكاملو مدتشسپريشد، براياو وصيقرار دادم؛و منتو را بر انبيا فضيلتدادمو وصيتو را افضلاوصيا قرار دادمو تو را بهدو فرزند او و دو نوهيتو، حسنو حسين، گراميداشتم؛ حسنرا پساز پدرش معدنعلممقرار دادمو حسينرا خازنوحيخود ساختمو شهادترا به او كرامتكردم… بهواسطهعترتاو ثوابميدهمو عقابميكنم. اولينعترتاو، عليسرور عابدينو… و فرزند او كههمنامجدشمحمود است؛يعنيمحمد، كهشكافندهيعلممناست… شككنندگاندر جعفر هلاكخواهند شد… بعد از او فرزندش موسيرا برگزيدم… هماناتكذيبكنندهامامهشتم، تكذيبكنندههمهياولياءمناست… بر منفرضاستكهچشماو را بهپسر و جانشينشمحمد روشنسازم… و سعادتاو را بهواسطهفرزندشعلي،كهوليّ و ناصر مناست،ختمميكنم… از صلباو حسنرا كهداعيبهراهمنو خازنعلممناست، بيرونميآورم؛سپسبهخاطررحمتخودبر عالميان، سلسلهياوصياءرا بهوجود فرزندشتكميلخواهمكرد؛كسيكهكمالموسي، بهاي عيسيو صبر ايوبرا دارا ميباشد.>
ياد مهدي(عج) تسلاي زهرا(س)
الف: پيامبر(صلّي اللّهُ عليه وآله وسلّم) در بستر مرگبودند كهحضرتزهرا(عليهاالسّلام) وارد شدند. حالپدر را كهديدند، شروعبهگريهكردند. كمكمصداي زهرا(عليهاالسّلام) بلند شد. پيامبر(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) سرشانرا بلند كردند و علترا سؤالنمودند. حضرتزهرا(عليهاالسّلام) عرضكردند: از تباهيو ضايعشدندينو عترت،بعد از شما ميترسم. اينجا بود كهاو را دلداريدادند بهاينكهمهديامتاز نسلتو ظهور ميكند و ريشهضلالتو گمراهيراميكند.
روايات بيشماري دربارهي اين موضوع وارد آمده است10 كه به عنوان نمونه به يكي از آنها به نقل از عامه اشاره ميكنيم:
عليبنهلالعنابيه،قال: دخلت عليرسول الله(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) وهو فيالحالهالتيقبضفيها، فاذاً فاطمهعند راسه؛فبكتحتيارتفعصوتها؛ فرفعرسولالله(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) اليها راسهوقال: حبيبتي فاطمهما الذييبكيك؟ فقالت:اخشيالضيعهمنبعدك. فقال: يا حبيبتي! اما علمتاناللهعزوجلاطلععلياهلالارضاطلاعهفاختار منها اباك فبعثه برسالته، ثم اطلع اطلاعه فاختار منها بعلك واوحياليّانانكحك اياه. يا فاطمه! ونحناهلبيتقد اعطانا اللهعزوجلسبعخصاللميعطاحداً قبلنا و لايعطياحدا بعدنا: انا خاتمالنبيينواكرمالنبيينعلياللهعزوجلو احبالمخلوقينالياللهعزوجلوانا ابوك؛ووصييخير الاوصياء واحبهمالياللهعزوجل،هو بعلك؛ و شهيدنا خير الشهداء واحبهمالي اللهعزوجل،و هو حمزهبنعبدالمطلبعمابيك وعمبعلك؛ ومنّا منلهجناحانيطير فيالجنهمعالملائكهحيثيشاء، وهو ابنعمابيك و اخو بعلك؛ وسبطا هذهالامه،وهما ابناك الحسنو الحسينوهما سيدا شباباهلالجنهوابوهما (والذيبعثنيبالحق) خير منهما. يا فاطمه! والذيبعثنيبالحقانمنهما مهديهذهالامه. اذا صارتالدنيا هرجا ومرجا وتظاهرتالفتنوانقطعتالسبلواغار بعضهمعليبعض،فلاكبير يرحمصغيرا ولاصغير يوقركبيراً؛ فيبعثاللهعند ذلك منهما منيفتح حصونالضلالهوقلوبا غلفا 11
راويميگويد: پيامبر(صلّياللّهعليهوآلهوسلّم) در بستر مرگبود. فاطمه(عليهاالسّلام) در كنار سر او مشغولگريهشد؛ناگاهصداينالهاشبلند شد. پيامبر(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) سر خود را بلند كرد و فرمود: عزيزمفاطمه! چرا گريهميكني؟ عرضكرد: پساز شما،از ضايع شدنو مورد ستمقرار گرفتن ميترسم. فرمود: محبوبهِمن! آيا نميدانيكهخداوند عزوجلنظريبر اهلزمينكرد،و مرا از ميانآنها انتخابنمودهو مبعوثكرد؛ در مرتبهدومكهنظر كرد، از بينآنها شوهر تو را انتخابكرد و بهمنوحيكرد كهتو را بهازدواجاو در آورم. ما اهلبيتيهستيمكهخداوند هفتخصلتبهما داده،كهبهاحديقبلاز ما و بعد از ما نداده: منخاتمپيامبران و كريمترينپيامبرانو محبوبترينخلقنزد خداوند هستم،و منپدر تو هستم؛و وصيمنبهتريناوصياو محبوبترينآنها نزد خداونداست،و او شوهر توست؛و شهيد ما بهترينشهدا و محبوبترينآنها نزد خداوند است،و آنحمزهعمويپدر و شوهر تو ميباشد؛و از ما كسيهستكهصاحبدو بالاستدر بهشتكههمراه ملائكهپرواز ميكند،و او پسرعمويپدر و برادر شوهر تو ميباشد؛و از ما خاندان استدو سبط،اينامتكهآنهادو فرزند تو، حسنو حسين(عليهماالسلام) هستند،كهسرور جوانانبهشتند،و پدر آنها بهتر از آندو ميباشد. ايفاطمه! سوگند بهكسيكهمرابهرسالتمبعوث نمود،از آندو، مهدي(عليهالسّلام) اينامتميباشد. آن گاهكهدنيا را هرجو مرجفرا گيرد و آشوبها آشكار گردد؛راهها بستهشدهو برخي، بعضيديگر را بهتاراجبرند؛نهبزرگيبر كوچكيرحمنمايد و نهكوچكياحترامبزرگتر را رعايتكند؛ در آنهنگامخداوند متعال كسيرا بر ميانگيزد كهدژها و قلعههايگمراهيو دلهايبستهشدهرا فتحميكند…
ب: همزمان با تولد امامحسين(عليهالسّلام) به حضرت زهرا(عليهاالسلام) خبر داده ميشود كه حسينش را شهيد خواهند كرد.حضرتزهرا(عليهاالسّلام) ناراحت و گريان ميشود امّا خبر ميآيد كهمهدي امت از ذريّه او خواهد بود.
در اين رابطه،رواياتياست12 كه دو نمونه از آنها ذكر ميشود:
عنابيعبدالله(عليهالسّلام)قال:دخلتفاطمه(عليهاالسّلام)عليرسولالله(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) و عيناهتدمع؛فسالت ه: مالك؟ فقال: انّ جبرئيل(عليهالسّلام) اخبرنياَنّ اُمتي تقتلحُسينا؛فَجَزَعَت وشقّ عليها؛فاخبرها بمنيملك منولدها؛فطابت نفسُها وسكنت. 13
امامصادق(عليهالسّلام) فرمود: فاطمه(عليهاالسّلام) وارد بر پيامبر(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) شدند؛ ديدند اشكاز چشمانپيامبر(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) جاري است. سؤالكردند:علتگريه چيست؟ فرمودند: جبرئيل(عليهالسّلام) بهمن خبر داد كهامتمنحسينرا ميكشند. حضرتزهرا(عليهاالسّلام) همشروعبهگريهو ناله كرده و اين سخن بر او سخت آمد تا اينكه پيامبر(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) بهاو خبر دادند كهيكياز فرزنداناو سلطهپيدا ميكند؛پساو خوشحالو ساكتشد.
در روايتديگري،امامصادق(عليهالسّلام) ميفرمايد: انجبرئيل(عليهالسّلام) نزلعليمحمد(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) فقاليا محمد! اناللهيقروِعليك السلامو يبشركبمولود يولدمنفاطمه(عليهاالسّلام) تقتلهامتك منبعدك. … ويبشرك انهجاعلفيذريتهالامامهوالولايهوالوصيه، ثمارسلاليفاطمه(عليهاالسّلام): اناللهيبشرنيبمولود يولد منكتقتلهامتيمنبعدي… :اناللهجاعل فيذريتهالامامهوالولايهوالوصيه؛14
جبرئيلبر پيامبر(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) نازلشد و عرضكرد: خداوند سلامبهتو ميرساند و بشارت ميدهد تو را بهفرزنديكهاز فاطمه(عليهالسّلام) متولد ميشود؛اما امتتو،بعد از تو،او را ميكشند…. و بهتو بشارتميدهد كهدر فرزنداناو امامت،ولايتووصايترا قرار ميدهم. سپسكسيرا فرستادند نزد حضرتفاطمه(عليهاالسّلام) كه: خداوند مرا بشارتدادهبهفرزنديكهاز تو متولد ميشود،وليامتمنبعد از مناو را ميكشند؛…:وخداوند در فرزنداناو امامت،ولايتو وصايترا قرار ميدهد؛…
فاطمه(س) الگوي مهدي(عج)
حضرتمهدي(عليهالسّلام) فرمود:… فيابنهرسولاللّه(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) لياسوهحسنه…15
الگو سازي و شناساندن الگوي مناسب از جمله روشهاي اسلامبرايارائه برنامهزندگيو ارشاد بهكمالاتو مقاماتمعنوياست،
خداوند در قرآندر دو مورد الگو معرفيميكند: يكيدر سورهاحزاب،آيه21 <لقد كانلكمفيرسولاللّهاسوهحسنه> و ديگريدر سورهممتحنه،آيهتا6 <قد كانتلكماسوهٌ حسنه فيابراهيموالذينمعه… لقد كانفيهماسوهٌ حسنهٌ…>. در آيات بالاحضرت ابراهيم و رسول اكرم و كساني كه با ايشان هستند به عنوان الگو شناسانده شده اند.
پسالگو منحصر بهشخصپيامبر و ابراهيم (عليهما السلام) نيست؛بلكههر كس- به تمام معنا - در راهاينان باشد ميتواند الگو واقع شود.
پس اينكه امامزمان(عليهالسّلام) حضرتزهرا(عليهاالسّلام) را الگوي خود قرار ميدهد؛16 از آن روست كه حضرتزهرا(عليهاالسّلام) جزو<والذينمَعَه>17 است،واوكسياستكهاز هر جهت حتيدر راهرفتن و سخنگفتن و در سيرتو صورتشبيهپيامبر(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) است. دليلاينمطلبرواياتمتعددياستكهعامهو خاصهنقلكردهاند؛ كه در ذيل به عنوان نمونه ،دو روايت ذكر ميشود:
الف:عنعايشه: ما رايتاحداً اشبهسمتا و دلاّ وهديا وحديثا برسولالله(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) فيقيامهوقعودهمنفاطمه(عليهاالسّلام).18
شبيهتر از فاطمهبهپيامبر(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) در راهرفتن،آرامش،وقار،سيرت،سخنگفتن،ايستادنو نشستننديدم.
ب: رواياتيكهپيامبر(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم)؛ بهحضرتزهرا(عليهاالسّلام) فرمود؛ از جمله: اناللهيغضبلغضبك ويرضيلرضاك؛ منآذاها فقد
آذانيو يريبنيمارابها ويؤذينيما آذاها19.
او آئينهتمامنمايپيامبر(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) استو درجهي ايمان او به نهايت كمال رسيده است.
پيامبر(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) بهسلمانفرمودند:
يا سلمان! ابنتيفاطمهملا اللهقلبها وجوارحها ايماناً اليمشاشها، تفرغتلطاعهالله.20
ايسلمان! خداوند قلبو اعضايفاطمه،تا سر نرمياستخوانهاياو،را پر از ايماننموده؛كهبرايعبادت خداوند خود را از همه چيز فارغ ميسازد.
فاطمه(س) و مهدي(عج) در سورهي قدر
عنابيعبدالله(عليهالسّلام) انهقال: انا انزلناهفيليلهالقدر. الليلهفاطمهوالقدر الله؛ فمنعرففاطمهحقمعرفتها،فقد ادركليلهالقدر؛و انما سميتفاطمه،لانالخلقفطموا عنمعرفتها21
امامصادق(عليهالسّلام) فرمودند: <ليله> در <انا انزلناهفيليلهالقدر>، فاطمه(عليهاالسّلام) است؛و قدر، خداوند. پسكسيكهحضرتزهرا(عليهاالسّلام) را آنگونه كه سزاوار است بشناسد شبقدر را درككرده است؛ و همانا او را فاطمهناميدند، چرا كهمردمنميتوانند او را بشناسند.
در ادامه حديث چنين آمده است
اَو مِن معرفتها (الشك منابيالقاسم) يعنيراويكهروايترا نقلميكند،شكدارد كهحضرتفرمودند <عنمعرفتها> يا فرمود <منمعرفتها> وقوله<و ما ادراكما ليلهالقدر، ليلهالقدر خير منالفشهر> يعنيخير منالفمومنوهيامالمومنين<تنزلالملائكهوالروحفيها> و الملائكه، المؤمنونالذينيملكونعلمآلمحمد(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) والروحالقدسهيفاطمه (عليهاالسّلام) <باذنربهممنكلامر،سلامهيحتيمطلعالفجر> يعنيحتييخرجالقائم(عليهالسّلام)22.
امامصادق(عليهالسّلام) ميفرمايد: <ليلهالقدر خير منالفشهر> يعنياو بهتر از هزار مؤمناست؛او مادر مؤمنيناست،<تنزلالملائكه(ملائكهنازلميشوند)> مراد از ملائكهمؤمنانهستند،كهعلمآلمحمد(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) را فرا ميگيرند و مراد از <الروح القدس>، فاطمه(عليهاالسّلام) استو <حتيمطلعالفجر> يعنيتا زماني كه قائم(عليهالسّلام) ظهور كند.
در كتابتأويل الايات،شرفالديننجفيروايتديگرياز امام صادق(عليه السلام) نقل مي كند كهفرمودند:
<ليلهالقدر خير منالفشهر> يعنيفاطمه،في قوله تعالي <تنزلالملائكهو الروحفيها>، و الملائكهفيهذا الموضع، المؤمنون الذينيملكونعلمآلمحمد(عليهم السلام) و <الروح>،روحالقدسو هيفاطمه(عليهاالسّلام) <منكلامر سلام>، يقولكلامر سلّمه<حتييطلعالفجر> يعنيحتييقومالقائم(عليهالسّلام).23
<ليله> فاطمهاستو <ملائكه> مؤمنينهستند، كهعلمآلمحمد(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) را فرا ميگيرند و <روح>،روحقدساست،كهفاطمهميباشد <منكلامر سلام> ميگويد: هر امريكهسالمقرار داده او را <حتييطلعالفجر> يعنيتا قيامقائم(عليهالسّلام).
خلقتهستي طفيلهستاو چرخميچرخد بهميلدستاو
ليلهالقدر استو مخفيقدر او شرحها دارد علومصدر او24
جا دارد كهتوضيحمختصريپيرامونتشبيهحضرتزهرا(عليهاالسّلام) بهليلهدر اينآياتشريفهبدهيم.
اينتشابهاز وجوهياست.
1- مردم، منزلت، عظمت و جايگاه والاي شب قدر را نشناخته اند، و قدر و منزلت حضرتزهرا(عليهاالسّلام) هم در نزد مردم ناشناخته مانده است علاوه بر اينكه قبر او را هم كسي نميداند.
2
- همانطور كهدر شبقدر تفريقبينامور ميشود؛همچنينبهوسيلهفاطمه(عليهاالسّلام) بينحقو باطلو مؤمنو كافر فاصله ميافتد.
3
- همانطور كهشبقدر ظرفنزولآياتو سوَر است؛حضرتزهرا(عليهاالسّلام) هم ظرفامامتو مصحفاست.
4
- شبقدر، معراجانبيا و اولياست؛ همچنينولايتحضرتزهرا(عليهاالسّلام) مرقاتوصولانبياستبهنبوت، رسالتو عظمت<ما تكاملتالنبوهلنبيحتياقر بفضلها و محبتها>
5 - شب قدر، منشأ فيوضاتو كمالاتاست؛همچنينتوسلبهحضرتزهرا(عليهاالسّلام) وسيلهخيراتو بركاتو دفعبلياتاست.
6- شبقدر بهتر است از هزار شب؛و حضرتزهرا(عليهاالسّلام) بهترينزناناولينو آخريناست؛بلكهاو بهتريناهلزميناستاز جهت عنصر و شرف و كرم.
هيمشكاهنور اللهجلجلاله زيتونهعمّ الوريبركاتها .25
برايتأييد بعضياز وجوهفوق، روايتمفصلو زيباييرا مرحومكلينينقلميكند؛كهبهاختصار ذكر ميكنيم:
مرد نصرانيطالب حقيقت،خدمتامامموسيبنجعفر(عليهالسّلام) رسيد و مطالبيرا سؤالنمود. يكياز آنمطالباينبود كه: اخبرنيعنكتابالذيانزلعليمحمد(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) و نطقبه،ثموصفهبما وصفهبه. فقال: <حم،والكتابالمبين،انا انزلناهفيليلهمباركهانا كنا منذرين،فيها يفرقكلامر حكيم>26 ما تفسيرها فيالباطن؟
فقال: اما <حم> فهو محمد،صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم، و هو فيكتابهود الذيانزلعليه،و هو منقوصالحروف؛و اما <الكتابالمبين> فهو اميرالمؤمنينعلي(عليهالسّلام)؛ و اما <الليله> ففاطمه(عليهاالسّلام) <فيها يفرقكلامر حكيم> يقوليخرجمنها خير كثير فرجلحكيمفرجلحكيمفرجلحكيم…27.
بهحضرتعرضكرد : بهمنخبر بدهاز كتابيكهبر محمد(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) فرود آمدهو بهآنگويا گشتهو آنرا بهصفاتيموصوفنمود و در حقشگفتهاست<حم؛سوگند بهكتابروشنو آشكار؛بهدرستيكهما آنرا در شبمباركيفرود فرستاديم،بهدرستيكهما بيمدهندهايم؛در آنشبجدا شود هر امر محكمي> تفسير آندر باطنو حقيقتچيست؟
حضرتفرمودند: اما <حم> همانمحمد(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) استكهدر كتابهود پيامبر با حروفناقصهآمدهاست(ميماولو دالآخرشحذفشده)؛و اما <كتابمبين> هماناميرالمؤمنينعلي(عليهالسّلام) است؛و اما مقصود از< ليله> و شبهمانا فاطمه(عليهاالسّلام) ميباشد؛و اما اينكهفرموده<در آنجدا ميشود هر امر محكمي> يعنيبر آيد از فاطمه(عليهاالسّلام) خير بسيار و فراوان، مرديحكيم، سپسمرديحكيم، سپس مرديحكيم28
شباهتهاي حضرتزهرا(عليهاالسّلام) و حضرتمهدي(عليهالسّلام)
بينايندو بزرگوار شباهتهاييدر اسمهاو صفاتوجود دارد؛كهدر ذيلبهبيست و پنج مورد از آناشارهميشود.
1- حضرتزهرا(عليهاالسّلام) بقيهالنبوه و حضرتمهدي(عليهالسّلام) بقيهالانبياء و بقيهالعترهوالصفوهوسلاله النبوه و بقيهالله است.
الف: حضرت زهرا باقيمانده و ادامهي نبوت است.
حضرت زهرا(عليهاالسلام) پس از خواندن خطبهي فدكيه و بازگشت به خانه، سخنانيگفتند. حضرت علي(عليهالسّلام) ايشان را،با اينلقبمورد خطاب قرار دادند: يا ابنهالصفوهوبقيهالنبوه.29
ب : حضرت مهدي(عج) باقيمانده و ادامه همه انبياي الهي
حضرتحكيمهخاتون در ضمننقلحديثشبتولد امامزمان(عليهالسّلام) ميگويد: او را خدمتامامعسكري(عليهالسّلام) آوردم؛پس…فرمود: <سخنبگو ايحجهاللهو بقيهالانبياء و نورالاصفياءو غوثالفقراء و خاتمالاوصياء و نور الاتقياء…؛ پساو(عج) فرمود: اشهد انلا الهالااللهو…>30
پسميبينيمكهامامعسكري(عليهالسّلام) او را بالقب<بقيهالانبياء> باقيماندهانبياء خطاب كرد.
ج : حضرت مهدي(عج) باقيمانده برگزيدگان و عترت پيامبر است.
در استغاثهبهحضرتمهدي(عج)،بعد از خواندندو ركعتنماز ميگوييم: سلاماللهالكاملالتامالشاملالعام… علي… سلالهالنبوهو بقيهالعترهوالصفوهصاحبالزمان.31
پسدرود خدا را بر كسيكهباقيماندهعترتو صفوتاست،ميفرستيم.
د: حضرت مهدي(عج) سلالهالنبوهاست.
ملاحظهكرديد كهدر دعا ي پيشين، بعد از استغاثهبهحضرتمهدي(عج)، درود خدا را بر كسيكهسلالهنبوتاست، ميفرستيم.
ه- : حضرت مهدي(عج) بقيهاللهاست.
رواياتزياديداريمكهامامزمان(عليهالسّلام) بقيهاللهاست. در ذيلبهبرخي از آنها اشارهميكنيم:
1. عمرانبنداهر ميگويد: مرديبهامامصادق(عليهالسّلام) عرضكرد: لنسلّمعليالقائمبامرهالمؤمنين؟قال: لا، ذلكاسمسماهاللهاميرالمؤمنين،لايسمّيبهاحد قبلهو لابعده الا كافر. قال: فكيفنسلّمعليه؟قال: تقولالسلامعليكيا بقيهالله. ثمقرا(عليهالسّلام) <بقيهاللهخيرلكمانكنتممؤمنين>.32و33
سؤال شد: آيا ميتوانيمبهحضرتقائم(عج) بهعنواناميرالمؤمنيندرود بفرستيمو بگوييم
< السلامعليكيا اميرالمؤمنين>
حضرتفرمود: خير، آناسمخاصاميرمؤمنانعلي(عليهالسّلام) است؛كهخداوند او را بهايننامناميدهاست. هرگز كسيرا جز او نتوانبهايننامناميد. هر كسبهايننامناميدهشود؛چهقبلاز اميرالمؤمنينعلي(عليهالسّلام) باشد، چهبعدش، كافر است.
عرضنمود: پسچگونهبر او(عج) سلامكنيم؟فرمود: بگو <السلامعليكيا بقيهالله>، سلامبر تو ايباقيماندهخدا. سپسامامصادق(عليهالسّلام) آيه86 سورههود را تلاوتفرمود كه: <باقيماندهالهيبهتر استبرايشما،اگر مؤمنباشيد.>
2
. احمد بناسحاق،كهاز شخصيتهايمعروفقمو وكيلامامعسكري(عليهالسّلام) بوده،ميگويد: خدمتامامعسكري(عليهالسّلام) رفتم؛تا از جانشيناو و امامبعد از او سؤالكنم. قبلاز آنكه منسؤالكنم،امام(عليهالسّلام) فرمود:
اياحمد بناسحاق! خدايتباركو تعالياز روزيكهآدمرا آفريد،تا روزيكهقيامتبهپا شود،زمينرا خالياز حجتنگذاشتهو نميگذارد؛بلكههموارهحجتخدا در رويزمينخواهد بود؛كهخداوند بهوسيلهاو بلاها را از زمينياندفعميكند و بهبركتاو بارانميفرستد و بهخاطر او بركاتزمينرا خارجمينمايد.
گفتم: پسامامبعد از شما كيست؟(امامبدوناينكهجوابيبدهد) با شتاباز جايبرخاستهو داخلاطاقيشدند؛در هنگامبيرونآمدنكودكيرا بر دوشخود آورد، كهصورتشچونماهشب چهاردهبود و تقريباً سهسالهبود؛آنگاهخطاببهمنفرمود: اگر منزلتتو در پيشحضرتاحديتو حجتهايپروردگار نبود، پسرمرا بهتو نشاننميدادم.
عرضهداشتم: آيا علامتيهستكهمنبيشتر مطمئنشومو دلمآرامشپذيرد؟ پسناگهانحجتخدا با زبانفصيح و آشكار فرمود: انا بقيهاللهفيارضهوالمنتقممناعدائهو لاتطلباثرا بعد عينٍ يا احمدبناسحاق…34
(منتنها بازماندهخدا در زمينهستم؛از دشمنانخداانتقامميگيرم. و اياحمدبناسحاق! پساز ديدن، ديگر نشانهنپرس.)
3
. از امامصادق(عليهالسّلام) نقلميكنند، كهحضرتدر ترسيمروز پر شكوهظهور ميفرمايد: اولما يَنطقبههذهالايه: <بقيهاللهخير لكمانكنتممؤمنين> ثميقول: انا بقيهاللهو حجتهو خليفتهعليكم؛ فلا يسلّمعليهمسلمٌ، الا قال: السلامعليكيا بقيهاللهفيارضه.35
امامزمان(عليهالسّلام) نخستينچيزيكهبهزبانميآورد،اينآيهشريفهاست<باقيماندهالهيبرايشما بهتر است،اگر مؤمنهستيد> سپسميفرمايد: بقيهاللهمنهستم؛منحجتالهيو خليفهالهيبر شما هستم. پسهيچمسلمانيدر رويزمين بر او سلامنميكند،مگر بهاينعبارتكه: سلامبر شما ايبقيهاللهدر زمينالهي.
4
. امامهادي(عليهالسّلام) در ضمنبياناوصافامام مهدي(عج) ميفرمايد:
هوالذييجمعالكلمويُتِمُّ النِعَمويحِقاللّهبهالحقو يزهِقالباطلو هو مَهديُّكموالمنتظَرثمقرا <بقيهاللهخير لكم> و قال: هو واللهبقيه الله.36
او كسياستكهوحدتكلمهايجاد ميكند و نعمتها را كاملميسازد. خداوند حقرا بهدستاو تحققميبخشد و باطلرا نابود ميسازد. او مهدي منتظر شماست. آنگاهاينآيهرا تلاوتكرد: <بقيهاللهخيرلكم> سپسفرمود: بهخدا سوگند بقيهالله(تنها بازماندهاز حجتهايالهي) اوست.
2- حضرتزهرا(عليهاالسّلام) سيدهالنساء و حضرتمهدي(عليهالسّلام) سيدالخلقاست
الف) حضرت زهرا سرور زنان است.
پيامبر اكرم(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) در موارد متعدديبهدخترگراميخود اين لقبرا دادهاند؛
ابنعباسنقلميكند كهپيامبر(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) فرمود: و امّا ابنَتيفاطمهفانها سيدهنساءالعالمينمنالاولينوالاخرين.37
اما دخترم فاطمه، سرور زنان عالم از اولين و آخرين مي باشد.
ب)حضرت مهدي(عج) سيدالخلقاست.
اينلقبرا حضرترضا(عليهالسّلام) بهفرزند گراميشحضرتمهدي(عليهالسّلام) دادهاند.
عنالحسنبنشاذانالواسطيقال: كتبتاليابيالحسنالرضا(عليهالسّلام): اشكو جفأ اهلواسطو حملهمعليّ، و كانتعصابهمنالعثمانيهتوذيني؛فوقعبخطه: اناللهتباركو تعالياخذ ميثاقاوليائنا عليالصبر فيدولهالباطل؛فاصبر لحكمربّك. فلو قد قامسيدالخلقلقالوا: <يا ويلنا منبعثنا منمرقدنا هذا ما وعدالرحمنو صدقالمرسلون.>38و39
حسنبنشاذانميگويد:نامهاينوشتمخدمتامامرضا(عليهالسّلام) و از جفا و يورشو اذيّتاهلواسط،كهجمعياز عثمانيانبودند، بر خودشكايتكردم. حضرتبهخطمباركجوابفرمودند: خداوند از دوستانما پيمانگرفتهكه در دولتباطلصبر كنند؛تو همصبر كن(نگراننباش). وقتيكهسيد الخلققيامكند، دشمنانميخوانند: <وايبر ما! چهكسيما را از قبورمانمبعوثكرده؟اينهمان استكهخداوند وعدهدادهبود؛ و فرستادگانالهيراستميگفتند.>
مرحومعلامهمجلسيميگويد: مراد از سيدالخلق، قائم(عليهالسّلام) است. پسدشمناناهلبيت(عليهملسّلام) در آنزمانرجعتميكنند و مؤمناناز آنها انتقامميگيرند. پسدشمنانميگويند: <يا ويلنا…>40
3- حضرتزهرا(س) طاهره و حضرتمهدي(عج) طاهر است.
الف) حضرت زهرا (عليهاالسّلام) طاهرهاست.
اين مطلب هماز آيهتطهير استفادهميشود و همميبينيمپيامبر آنحضرترا به اين لقب ناميدند.
اسماء بنتعميسميگويد: قالالنبي(صلّي اللّهُعليهوآلهسلّم): اما عَلِمتانّ ابنتيطاهره مطهره41…
پسپيامبر(صلّياللّهعليهوآلهوسلّم) فرمودند: آيا نميدانيكهدخترمپاكو پاكيزهاست؛
آيهتطهير همدليل ديگري بر پاك بودن حضرت از رجس و پليديها است. <انما يريداللهليذهبعنكمالرجساهلالبيتو يطهّرَكمتطهيرا.42
خداوند ارادهكردهكهناپاكيرا از شما اهلبيتدور كند و شما را پاكقرار بدهد.>
اينآيهبهاجماعخاصهو عامهدر شأن پنجتنآلعبا ست.43
ب : حضرت مهدي(عج) طاهر است.
اينلقبرا پيامبر اكرم(صلّياللّهعليهوآلهوسلّم) بهامامزمان(عليهالسّلام) دادهاند؛در ضمنحديثيكهفرمود: اناللهعزوجلرَكَّبَ فيصلبِ الحسن(ايالعسكري)(عليهالسّلام) نطفَه مباركه زكيه طيبه طاهرهً مطهره؛ يرضيبها كلمؤمناخذ اللهميثاقهبالولايهويكفربها كلجاحدٍ؛ فهو امامٌ تقيٌ نقيهادٍ مهدي…44
خداوند در صلبامامحسن(عسكري) (عليهالسّلام) نطفهايمبارك، پاكو پاكيزهتعبيهنمود؛ كههر مؤمنيكهخداوند از او پيمانولايتگرفته،از او خشنود ميشود و هر منكريبهاو كفر ميورزد. او پيشوايپارسا، پاكيزه، هاديو مهدياست.
در روايتديگريامامصادق(عليهالسّلام) فرمودند: اذا كانذلكفكونوا اجلاسَ بيوتكمحتييظهر الطاهربنالمطهر ذوالغيبه…45
وقتيآخر الزمانشد و فتنهها بهوجود آمد، شما گليمخانهيخود باشيد؛تا خداوند امامپاكيزهو پسر پاكيزهرا ظاهر كند.
و در دعاييكهدستور دادهاند در زمانغيبتبخوانيم،دارد…: و زد فيكرامتك لهفانهالهادي… الطاهر التقيالنقيالزكيالرضيالمرضيالصابر المجتهد الشكور…46
عرضميكنيم:خدايا! بر لطفو كرامتتنسبتبهاو بيفزا؛كهاوستهادي… پاك،با تقواپاكيزه، منزه،صاحبمقامرضا و خشنوديخدا، صبر كننده،سپاسگزارو…
4- حضرتزهرا(س) مباركهو حضرتمهدي(عج) مباركاست.
الف) حضرت زهرا (عليها السلام) مباركهاست.
مباركاز بركتگرفتهشده؛بهمعنايرشد و زياده. مباركيعنيآنچهكهاز او خير زياد بيايد.47
بهحضرتزهرا(عليها السلام) از اين جهت مباركميگويند كهاو كوثر، <انا اعطيناكالكوثر> است؛همان طور كه فخر رازيدر تفسير خود گفته: مراد صديقهطاهره،فاطمهزهرا(عليها السلام) است.48 و صاحبمجمعالبيانميگويد : كوثر، زيادينسلو فرزند است؛ كهاز فاطمهزهرا(عليهاالسّلام) و اولاد وي، نسلرسول اكرم(صلّياللّهعليهوآلهوسلّم) آنچنانفراوانشد، كهنتوانشمارهكرد.
مرحومعلامهطباطباييميفرمايد: مراد از كوثري كه خداوند به پيامبر(صلّي اللّهُعليهوآلهسلّم) عطا فرمود، فقطكثرتذريهپيامبر(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) ميباشد، يا مراد، خير كثير است،وكثرتذريه،مراد مي باشد، در ضمنخير كثير؛ و اگر غير از اين،معنا كنيم،محقق كردن و محكم كردن كلام بهواسطه آيه<انشانئكهوالابتر> خالياز فايدهميشود.49و50
ب) حضرت مهدي(عج) مباركاست.
در ضمنلقبهاييكهپيامبر(صلّي اللّهُعليهوآلهسلّم) برايآنحضرتشمردند، همينلقبمباركاست.51
وقتيپيامبر(صلّياللّهعليهوآلهوسلّم) در بياناتي آخر الزمانرا ترسيمميكنند ،ميفرمايد: ولايزالذلكالبلاد علياهلذلكالزمان،حتياذا يئسوا و قنطوا واساوُِ والظّناَلاّ يفرَّجَ عنهم؛اذ بعثاللهرجلا مناطايِبعترتيو ابرارِ ذرّيّتيعَدلاً مباركاً زكيّا.52
اينگرفتاريبا مردمآنزمانخواهد بود؛تا هنگاميكهمأيوسو نا اميد شوند و تصور كنند كهديگر خداوند از آنها رفعگرفتارينخواهد فرمود؛ آنگاهخداوند مرديرا از بهترينفرزندانو پاكترينعترتمنبر ميانگيزد؛كهسرا پا عدلو بركتو پاكياست.
5- حضرتزهرا(س) زكيهو حضرتمهدي(عج) زكياست.
<زكوه> بهمعناي نمو و زيادتي53 يا بهمعنايپاكيزهاز خباثتنفس، كينه، بخل، حسد و هرگونهپليديو كثافتظاهريو باطني است.54
الف) حضرت زهرا (س) زكيهاست.
در ذيلكلمه<مباركه> از آن سخنگفتيم.
ب) حضرت مهدي زكياست.
ازجملهالقابيكهپيامبراكرم(صلّي اللّهُعليهوآلهسلّم) بهحضرت مهدي(عليهالسلام) دادهاند، زكياست؛كهروايات آن را در ذيل شباهتهاي 3 و 4 ذكر نموديم.
همچنيناميرمؤمنانعلي(عليهالسّلام) در ضمن نامهاي به معاويه اينلقبرا بهحضرت مهدي (عليهالسلام) دادهاند … و اِنّ رجلا مِنولدِك، مَشومٌ ملعونٌ… و يَعرَبمنهمرجلٌ منولديزكينقيالذييملا الارضقسطا و عدلاً.55
مردياز نسلتو كهشومو ملعوناست… سپاهيبهسويمدينهميفرستد… و مرديپاكو پاكيزهاز نسلمن، از ميانآنها ميگريزد و زمينرا پر از عدلو داد مينمايد.
6
- حضرتزهرا(س) طيبهو حضرتمهدي(عج) طيباست.
الف) حضرت زهرا (س) طيبهاست.
مرحومسيدبنطاووسبعد از نقلروايتفضيلتاهداينماز بهمعصومين(عليهما لسّلام) ميفرمايد: بعد از نماز هديهبههر يكاز معصومينايندعا را بخواند…، دعايي كه بعد از خواندننماز هديهبهحضرتزهرا(عليهاالسّلام) ميفرمايد،اين است كه بگويد: اللهماِن هاتَينِ الركعتينهديهمنياليالطاهرهالمطهرهالطيبه الزكيه فاطمه اللهم… و اَثِب نيعليهما افضلامليو رجاييفيكو فينبيك(صلواتاللّهعليهوآله) و وصينبيك و الطيبهالطاهرهفاطمه…56
ب: حضرت مهدي (عج) طيباست.
روايات آن در ذيل شباهتهاي سوم وچهارم آمده است.
7- حضرتزهرا(س) مطهرهو حضرتمهدي(عج) مطهر است.
رواياتيكهدلالتبر اينمطلبميكند در ذيل شباهت سوّم آمده است.
8 - حضرت زهرا(س) ت-قيهو حضرتمهدي(عج) ت-قياست.
الف) حضرتزهرا(س) ت-قيهاست.
حضرت زهرا(عليهاالسّلام) در اوج قله تقواميباشد. در زيارتحضرتشميخوانيم:
السلامعليكايتها التقيّهالنقيّه 57 سلامبر تو ايذاتمتقيپاك.
يا ميخوانيم: اللهمصلعليمحمد و اهلبيتهوصلّ عليالبتولالطاهرهالصديقهالمعصومهالتقيهالنقيهالرضيهالمرضيهالزكيهالرشيدهالمظلومهالمقهوره.58
ب) حضرت مهدي(عج) تقياست.
در ذيل شباهت سوّم،روايتيكهدلالتبر اينمطلبميكند، ذكر شد.
9- حضرتزهرا(س) نقيهو حضرتمهدي(عج) نقياست.
رواياتيكهدلالتبر اينمطلبميكند در ذيل شباهتهاي 3 و 5 و 8 ذكر شده.
10- حضرتزهرا(س) محدَّثهو حضرتمهدي(عج) محدَّثاست.
الف) حضرت زهرا (س) محدثهاست.
بيشاز دهروايتداريمكهدلالت دارند ملائكهبر حضرت زهرا(عليهاالسّلام) فرود آمده و با ايشان سخنميگفتند؛از اين روي بهاو محدَّثهگفتند.
در اينجابهبعضياز آن رواياتاشارهميكنيم:
از امامصادق(عليهالسّلام) پيرامونمصحففاطمه(عليهاالسّلام) سؤالكردند. امام پساز سكوتيطولانيفرمود:
اِنكملَتَب حَثونَ عمّا تريدونو عما لاتريدون. انفاطمهمكثتبعد رسولالله(صلّي اللّهُعليهوآلهسلّم) خمسهو سبعينيوماً و كاندخلها حزنشديد عليابيها؛ و كانجبرئيليأتيها فَيُح سِنُ عزاها عليابيها و يطيبنفسها و يخبرها عنابيهو مكانهو يخبرها بما يكونبعدها،و كانعليّ(عليهالسّلام) يكتبذلك؛فهذا مصحففاطمه.59
شما از هر چيزي سؤال مي كنيد. زهرا(عليهاالسلام) بعد از پيامبر (صلّي اللّهُعليهوآلهسلّم) هفتادوپنج روز بيشتر زنده نبود؛و به سبب فقدان پدر، بسيار محزون بود؛از اين رو هميشه جبرئيل به نزد او مي آمد و علاوه بر اينكه او را تسليت مي گفت و تسلاي او بود، او را از جايگاه او و اخبار آينده آگاه مي كرد و حضرت علي(عليهالسلام) همآنها را مينوشت. اين نوشتهها، مصحف فاطمه(عليهاالسلام) است.60
امامصادق(عليهالسّلام) همچنين فرمودند: انما سميتفاطمهمحدثهلانالملائكهكانتتهبطمن السماءفتناديها كما تناديمريمبنتعمران؛فتقولالملائكهيا فاطمه! اناللهاصطفاك و طهّرِك علينساء العالمين.61
همانا فاطمه را محدثه ناميدند، چونكه هميشه ملائكه از آسمان بر او هبوط ميكردند؛ پس همانگونه كه حضرت مريم(عليهاالسلام) را مورد ندا قرار دادند، او را هم مورد خطاب قرار دادند و گفتند: اي فاطمه! خداوند تو را بر تمام زنان عالم برگزيد و تورا پاكيزه قرار داد.
ب : حضرت مهدي(عج) محدثاست.
در اين زمينه دو دستهرواياتداريم. يكدستهاز آنها بهطور عمومدلالتميكند كهكلائمه(عليهمالسّلام) محدثهستندودستهديگررواياتياست كهدلالتميكند حضرت مهدي(عجّلاللّهتعاليفرجهالشّريف) محدثاست.
روايات عام:
- قالرسولالله(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم): مِن ولدياِثنا عَشَرَ نَقيباً، نجَباءمحَدَّثونَ مُفَهَّمُونَ آخرهمالقائمبالحق ّ 62
پيامبر(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) فرمودند: دوازدهنقيبازاولاد منهستند كههمهشاننجيب،محدث،آموزشيافتهو صاحبفهمهستند؛كهآخرين آنها قائمبهحقاست.
- قالالباقر(عليهالسّلام)مِنّااثناعَشَرَمحدّثاً،السابِعمِن ولدي القائمٌ(عجّلاللّهتعاليفرجهالشّريف)63 دوازدهمحدثاز ماست؛ كههفتمينفرزند منهمانقائم(عجّلاللّهتعاليفرجهالشّريف) است.
- امامجواد(عليهالسّلام) از اميرمؤمنانعلي(عليهالسّلام) نقلميكنند،كهحضرتشبهابنعباسفرمود: انّ ليلهالقدر فيكلسنه و اِنّهيَنزِلفيتلك الليلهامرالسنهو لذلك الامر ولاه بعد رسولاللّه(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم). فقالابنعباس: مَنهم؟ قال اَنَا و احد عشر منصلبيائمّه محدثون.64
حضرت علي(عليهالسلام) به ابنعباسفرمودند: شبقدر در هر سالهست(منحصر بهزمانحياتپيامبر(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) نبوده) و در آنشبامور سالنازلميشود؛و براياينبرنامه، واليانيبعد از رسولاللّه(صلّياللّهعليهوآلهوسلّم) وجود دارد. ابنعباسعرضكرد: آنها چهكسانيهستند؟ حضرتعلي(عليهالسّلام) فرمودند: منو يازدهفرزند من،كههمهپيشوا و محدثهستند.
- در روايتيامامصادق(عليهالسّلام) تفسير آيه<تنزلالملائكهوالروحفيها…>65 را اينگونهبيانميفرمايند : اَي منعند ربهمعليمحمدٍ والمحمد بكلامر سلام.66
يعنيملائكهو روحاز جانب خداوند بر محمد و آل محمد(عليهمالسّلام) نازلميشوند.
- از امامباقر(عليهالسّلام) سؤالشد: آيا شما شبقدر را ميشناسيد؟فقالو كيفلانعرفو الملائكهيطوفونبنا فيها.67 چگونهشبقدر را نشناسيم؛در حاليكهملائكهدر آنشبدر اطرافما طوافميكنند.
ملائكه و اعظم ملائكه كه روح است،در اطراف آنها چرخ ميزنند و بر آنها نازل ميشوند و با آنها سخن مي گويند.
روايات خاص:
- امامرضا(عليهالسّلام) ضمنبر شمردنصفاتامامزمان(عليهالسّلام) ميفرمايد:
يكوناعلمَالناسواحكمالناسواتقيالناسواحلمالناسواسخيالناسواعبدالناس… و يَريمَنخلفَهكما يريمنبينيديهو لايكونلهظلٌ… وتنامعيناهو لاينامقلبهو يكونمحدّثاً.68
او داناترينمردمان، حكيمترين، پرهيزكارترين،بردبارترين، بخشندهترينو عابدترينمردماست؛كهپشتسر را ميبيند،همانگونهكهپيشرو را ميبيند؛ سايهندارد؛ديدگانشدر خوابفرو ميرود،وليدلشهميشهبيدار استو فرشتگانبا او سخنميگويند.
- يا امامجواد(عليهالسّلام) در ضمنبيانسير آنحضرتميفرمايد:
ثميدخلالكوفهفيقتلمقاتليها، حتييرضياللهعزوجل… ثمقلت: و ما يدريه،جعلتفداكمنييرضياللهعزوجل؟قال: يا ابا الجارود! اناللهاوحياليامموسيو هو خير منامموسيو اوحياللهاليالنحلو هو خير منالنحل.69
او وارد كوفهميشود و جنگكنندگانرا ميكشد، تا خداوند راضيشود…، عرضكردم: چگونهمتوجهميشود كهخداوند راضيشده؟حضرتفرمود: خداوند بهمادر موسي70 وحيكرد؛ و البته مهدي(عليهالسّلام) بهتر از مادر موسياستو خداوند بهزنبور عسلوحيكرد71 و البته او بهتر از زنبور عسلاست.
حضرتبا استشهاد بهدو آيهاز قرآنميخواهند بفرمايند كهخداوند بهاو وحيميكند. البتههمانطوريكهدر آندو آيه،مراد از وحي، وحيمصطلح(نزولجبرئيل،همراهبا ادعاينبوت) نيست؛مراد از وحيبهحضرتمهدي(عجّلاللّهتعاليفرجهالشّريف) هموحيمصطلحنيست.
11
- حضرتزهرا(س) و حضرتبقيهاللّه(عج) هر دو كوكبدرّيهستند.
الف) حضرت زهرا (س) ستارهدرخشاناست.
ابيهاشمعسكرياز امامعسكري(عليهالسّلام) سؤالميكند: لمسميتفاطمهالزهراء؟ فقال: كانوجهها يزهرلاميرالمؤمنين(عليهالسّلام) مناولالنهار كالشمسالضاحيهو عندالزوالكالقمر المنير و عند غروبالشمسكالكوكبالدري.72
حضرت در جواب اين سؤال كه چرا حضرتفاطمه(عليهاالسّلام) را زهرا ناميدند،فرمودند: صورتاو براياميرمؤمنان(عليهالسّلام) نور افشانيميكرد؛ در اولروز، مثلخورشيد تابان،و هنگامظهر،مثلماهمنير و در وقت غروبخورشيد، مثلكوكبدريو ستارهدرخشان.
حضرتزهرا(عليهاالسّلام) در حديث مفاخره - حديثي كه در آن حضرت علي(عليهالسلام) و فاطمه زهرا(عليهاالسلام) هر كدام فضائل خود را بر ميشمرند - خود را بهعنوانكوكبدرّيمعرفيميكنند.
قال علي(عليهالسلام):
انا الامينالاصلع. قالتفاطمه: انا الكوكب الذييلمع…73 حضرت علي (عليهالسلام) فرمود: مناميناصلع هستم. حضرتفاطمه(عليهاالسّلام) فرمودند: منستارهايهستمكهميدرخشد.
امامصادق(عليهالسّلام) ميفرمايند: <كانّها كوكبدري> (در آيه35 سوره نور) كأنفاطمه(عليهاالسّلام) كوكبدريبيننساء اهلالارض(اهلالدنيا).74
گويا فاطمه(عليهاالسّلام) همانند ستارهدرخشانبينزناناهلزمين(اهلدنيا) است.
ب) حضرت مهدي (عجّلاللّهتعاليفرجهالشّريف) ستارهدرخشاناست.
قالرسولالله(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم): المهديرجلٌ مِنولدي؛وجههكالكوكبالدري.75
پيامبر(صلياللّهُعليهوآلهوسلّم) فرمودند : مهديمردياز فرزندانمناست،كهصورتشمثلستارهدرخشاناست.
پيامبراكرم(صلياللّهُعليهوآلهوسلّم) در ضمنبيانمشاهداتخود در معراجميفرمايد: خداوند انوار ائمه اثنيعشر را بهمننشانداد و فرمود: يا محمد! ارفعراسكفاذا انابانوار عليو… و محمد بنالحسنالحجهيتلالا منبينهم(يتلالا وجههمنبينهم) كانّهكوكبدري. فقلت: يارب! منهذا؟ (منهؤلاء و مَنهذا) قال: يا محمد! همالائمّهمنبعدك؛ المطهّرونمنصلبكو هذا الحجهالذييملا الارضقسطا و عدلاً و يشفيصدور قوممؤمنين.76
ايمحمد(صلياللّهُعليهوآلهوسلّم)! سرترا بالا بياور. وقتيبالا را نگاهكردم،نور ائمه (عليهمالسلام) را ديدم كه نور محمدبنالحسن،بينآنها نورافشانيميكرد و صورتشميدرخشيد، مثلستارهدرخشاني. پسعرضكردم: خدايا! اينها چهكسانيهستند و ايننور چهكسياست؟خطابشد: اينها امامانبعد از تو،از صلبتو هستند،كهپاكند؛ و اينشخصكهميدرخشد، حجتياست كهزمينرا پر از قسطو عدلميكند ودلهاي مؤمنينرا شفا ميدهد.
12
- حضرتزهرا(س) منصوره و امامزمان(عج) منصور است.
الف) حضرت زهرا(عليهاالسّلام) ياري شده است.
دروصف حضرت فاطمه(عليهاالسلام) آمده است: كه او
ميمونَه مَنصورَه محتَسَمَهجميله جليله معظمهٌ . 77
يكياز آياتيكهبهحضرتزهرا(عليهاالسّلام) وحضرتمهدي(عج)، تأويل شده است آيه4 سورهروماست<…يومئذٍ يفرحالمؤمنون؛بنصراللهينصر منيشاء و هو العزيز الرحيم>78
امامصادق(عليهالسّلام) از قولپيامبر(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) نقلميكنند،كهحضرتجبرئيل(عليهالسّلام) سيببهشتيرا از طرفخداوند بهرسمهديهبرايپيامبر آورد و عرضكرد: بخور اينسيبرا. سيبرا دو نيمكرد؛نوريساطعشد. سؤالفرمودند: ايننور چيست؟ جبرئيلعرضكرد:فانذلك النور،للمنصورهفيالسماء و فيالارضفاطمه. قلت: حبيبيجبرئيل! ولمسميتفيالسماء المنصورهو فيالارضفاطمه؟ (ايننور منصورهدر آسمانو فاطمهدر زميناست. بهجبرئيلگفتم: حبيبمن! چرا او را در آسمانمنصورهميگويند و در زمينفاطمه؟ گفت:
سميتفيالارضفاطمه،لانها فطمتو شيعتها منالنار و فطماعدائها منحبها. (او را در زمينفاطمهميگويند؛ چرا كهاو و شيعيانشاز آتشبازداشتهشدهاند و دشمناناو از دوستداشتناو باز داشتهشدهاند.
در ادامهعرضداشت: و هيفيالسماء المنصوره ؛و ذلك قولهعزوجل<و يومئذ يفرحالمؤمنونبنصرالله> يعنينصر اللهلمحبيها.79 او را در آسمانمنصوره خوانند؛ و اينهمانگفتار خداوند استكهفرمود: <در چنينروزيمؤمنانبه ياري خداوند - ياري خداوند به محبين آن حضرت - خوشحالميشوند. آن حضرت؛ دوستداراناو در آنروز و روز ظهور امامزمان(عليهالسّلام) خوشحالميشوند؛امامصادق(عليهالسّلام) در پاسخسؤالابيبصير از آنحضرتپيرامونتفسير <الم؛غلبتالروم> فرمود: همبنو اميه : آنها بنو اميههستند… <و يومئذ يفرحالمؤمنونبنصرالله> عند قيامالقائم.80
مؤمنانبه ياري خداوند هنگام قيام حضرت مهدي(عج) خوشحالميشوند،
گفتني است، حتيمؤمنانيكهاز دنيا رفتهاند، بهچنينقياميخوشحالميشوند؛
امامصادق(عليهالسّلام) فرمودند: <يومئذ يفرحالمؤمنونبنصرالله> فيقبورهم، بقيامالقائم(عليهالسّلام)81
مؤمنان،در حاليكهدر قبرهايشانهستند. به قيام حضرت مهدي(عج) خوشحال ميشوند.
پس هر روزي كه روز نجات مؤمنان و پيروزي آنها باشدو ياري خداوندشامل آنها بشود، روز فرح و خوشحالي مؤمنان خواهد بود.
ب) حضرت مهدي(عج) منصور است.
خداوند حضرت مهدي (عج) را منصور ناميده اند <و منقتل مظلوماً فقد جعلنا لوليّهسلطانا فلايسرففيالقتلانّهكانمنصوراً > 82
در رواياتآيه شريفه بهحضرتامامحسين(عليهالسّلام) و حضرتمهدي(عج)تأويل شده است.
امامباقر(عليهالسّلام) فرمودند: <منقتلمظلوماً> ، الحسين، كشتهشدهيمظلوم، حسين(عليهالسّلام) است. انه كانمنصوراً، سمياللهالمهديالمنصور؛ كما سمّياحمد و محمد و محمود و كما سمّيعيسي المسيح.83
حضرتميفرمايد :خداوند مهديرا منصور ناميده همان طور كه (پيامبر را) احمد و محمد و محمود ناميد و چنانچه عيسي(عليهالسلام) را مسيحناميد.
و در زيارتعاشورا ميخوانيم: فاسئلاللهالذياكرممقامكو اكرمنيبكانيرزقنيطلبثاركمعاماممنصور مناهلبيتمحمد(صلّياللّهعليهوآلهوسلّم).84 از خداوند ميخواهيمكهبهما توفيقبدهد در كنار اماممنصور (امامزمان<عليهالسّلام>) خونخواهيحسين(عليهالسّلام) را بكنيم.
همچنين امامباقر(عليهالسّلام) ميفرمايد: القائممنا منصورٌ بالرّعبموَِيَّدٌ بالنصر.85 قائماز ما، ياريشدهاستبهوسيلهترسدر دلدشمنانو تأييد شدهبهوسيله ياري او.
و بالاخرهدر دعايندبهميخوانيم: اينالمنصور عليمناعتدي عليهو افتري.86
كجاستآنكسيكهياريشدهاستبر عليهكسيكهنسبتبهاو تعديكرده و افترا بسته.
13
- حضرتزهرا(س) صديقهو حضرتمهدي(عج) صادقالمقالاست.
الف) حضرت زهرا راست گفتار است:
پيامبر (صلّي اللّهُ عليهوآلهوسلّم) بهحضرتعلي(عليهالسّلام) فرمودند: سفارشهاييبهدخترمفاطمهكردهامو بهاو دستور دادمآنها را بهتو بگويد؛ آنها را نافذ بدان. فهيالصادقهالصدوقه. او بسيار راست گفتارست. سپسحضرتزهرا(عليهاالسّلام) را بهسينهچسباند و سر او را بوسيدو فرمود: فداكابوكيا فاطمه . پدرتبهفدايتو ايفاطمه87
مفضلميگويد:بهامامصادق(عليهالسّلام) عرضكردم: چهكسيفاطمه (عليها السلام) را غسلداد؟ فرمودند : حضرت علي(عليهالسّلام) … سپسحضرتفرمودند: گويا از اينخبرناراحت شدي! عرضكردم: بلهقربانتشوم. حضرتفرمودند : دلگير نشو: فانها صديقهلميكنيغسّلها الاصديق. اما علمتانمريملميغسّلها الاعيسي.88
بهدرستيكهاو صديقهبود ،كهجز صديق نميتوانستاو را غسلدهد. آيا نميدانيمريمرا (كهصديقهبود) جز عيسيغسلنداد.
پيامبر بهحضرتعلي(عليهالسّلام) فرمودند: بهتو سهچيز دادهشدهكهحتيبهمنهمدادهنشد: يكياينكهپدر همسر تو مثلمناستو براي همسريت، صديقهايمثلدختر منبهتو دادهشده…89
و گفتني است كه حتيمخالفينهماعترافميكنند كهاو صديقهاست.
هنگاميكهحضرتزهرا(عليهاالسّلام) مطالبي را در خطبهفدكيهبيان فرمودند. اولي ميگويد: … و انتِ يا خيرهالنساء وابنهخيرالانبياء صادقه فيقولك… ولا مصدوده عنصدقِك… صدقاللهو رسولهو صَدَقتِ ابنته.90
تو ايبهترينزنانو دختر بهترينپيامبران، در گفتارتصادقهستي… و چيزينيستكهتو را از صدقتباز دارد… خدا و رسولشراستگويند و دختر رسولخدا(صلّياللّهعليهوآلهوسلّم) هم راستگوست.
ب) حضرت مهدي(عج) راست گفتار است
حضرتعلي(عليهالسّلام) ميفرمايد: يَظهر صاحبالرايهالمحمديهوالدولهالاحمديه، القائمبالسيفوالحال، الصادقفيالمقال؛يمَهِّدُ الارضَ و يحيِيالسنهوالفرض.91
صاحبپرچممحمدي(صلّياللّهعليهوآلهوسلّم)وبنيانگذاردولتاحمدي(صلّياللّهعليهوآلهوسلّم) ظهور ميكند؛در حاليكهشمشير در دستدارد، راستگو در گفتار است، زمينرا مهد زندگيسازد و احكاماسلام (اعماز سنتو فرض) را زندهگرداند.
14
- حضرتزهرا(عليهاالسّلام) صابرهو حضرتمهدي(عليهالسّلام) صابر است.
الف) حضرت زهرا (عليهاالسلام) صبر كننده است.
در زيارتحضرتزهرا(عليهاالسّلام) ميخوانيم: يا ممتحنهامتحنكِ اللهالذيخلقك قبلانيخلقك؛ فوجدكِ لما امتحنك صابرهً و…92
ايامتحانشدهايكهخداوند قبلاز اينكهبيافريند تو را ، امتحانتكرد؛پستو را صبر كنندهديد نسبتبهامتحانات… .
ب) حضرت مهدي(عج) صبر كننده است.
در دعايزمانغيبتامامزمان(عليهالسّلام) ميخوانيم: فانهالهادي… الصابرالمجتهد الشكور…93
در حديثلوحاست كه: عليهكمالموسيو بهاء عيسيو صبر ايوب… 94
مؤيد اين مطلب آن است كه يكي از فقهاو مراجع بزرگوار نقل ميكرد: يكي از اشخاص مورد اعتماداخيراًدر عالم روِيا خدمت حضرت بقيه الله (عج) رسيده؛نوشته اي را روي سينه مبارك آن حضرت ديده، كهروي آن نوشته شده بود:
اَنَا صابرٌ علي هذا الامر ولكن اندبوني، اندبوني، اندبوني
بر اين امر، صبر مي كنم؛ولكن با سوز و ناله ،بلند بلند بر من گريه كنيد، بلند بلند بر من گريه كنيد، بلند بلند بر من گريه كنيد.95
15- حضرتزهرا(س) معصومهو امامزمان(عج) معصوماست .
الف) حضرت زهرا(س) معصومهاست.
عصمتحضرتزهرا(عليهاالسّلام) از آيهتطهير و روايات متعدد بهخوبياستفادهميشود96 و در زيارتآنبزرگوار ميخوانيم: السلامعليك ايتها المعصومهالمظلومه97 و ميخوانيم:اللهمصلعليمحمد و اهلبيتهو صلّ عليالبتولالطاهرهالصديقهالمعصومه…98
ب : حضرت مهدي(عج) معصوماست
و در زيارت جامعه كبيره خطاب به تمامي امامان از جمله حضرت مهدي(عج) عرضميكنيم: واشهد اَنكمالائمّهالرّاشدونالمهديّونالمعصومونَ المكَرَّمونَ المقَرّبونَ…99 شهادتميدهمكهشما پيشوايانرشد يافته، هدايتشدگان، معصومان، بزرگوارانو مقرّباندرگاهخداوند… هستيد.
دليلهاي عصمت امامان شامل عصمت حضرت مهدي(عج) هم ميشود
16- حضرتزهرا(س) مظهر آيهنور و حضرتمهدي(عج) نور آلمحمد(عليهم السّلام) است.
الف) حضرت زهرا مظهر آيهنور است.
برايآيهنور100 چند تأويلدر رواياتبيانشد. يكياز آنها حضرتزهرا(عليهاالسّلام) را بهعنوانمشكاه(محفظهچراغ، چراغدان) معرفيميكند.
قالالصادق(عليهالسّلام) <اللهنورالسمواتوالارضمثلنورهكمشكاه> المشكاهفاطمه(عليهاالسّلام)، <فيها مصباح> المصباح،الحسنوالحسين(عليهماالسلام) <فيزجاجهالزجاجهكانها كوكبدري>، كأنفاطمه(عليهاالسّلام) كوكبدريبين نساء اهلالارض(اهلالدنيا)…101
امامصادق(عليهالسّلام) فرمودند: <مشكاه> در آيه نورفاطمه(عليهاالسّلام) است<در او مصباح است>، <المصباح> يعنيامامحسنو امامحسين(عليهماالسلام) در او وجود دارند، <كانها كوكبدري>،فاطمههمانند ستارهدرخشانبينزناناهلزمين(اهلدنيا) است.
ب) حضرت مهدي(عج) نور آلمحمد(عليهم السّلام) است.
سيد بنطاووسميگويد: از مهماتبعد از نماز ظهر،آن است كه همانند امام صادق(عليهالسلام) براي حضرت مهدي(عج) دعا كنيم.
راويميگويد: بعد از تمامشدندعاي حضرت صادق(عليهالسلام) عرضكردم: اليسقد دعوتُلنفسكجعلتفداك؟ آيا اينچنيننيستكهبرايخودتاندعا كرديد؟ حضرتفرمودند: دعوتُلنور آلمحمد(عليهمالسّلام) و سائقهمو المنتقمبامر اللهمناعدائهم… 102
(خير) دعا كردمبراينور آلمحمد(عليهمالسّلام) و پيش برندهي آنها و انتقامگيرندهاز دشمنانشانبهدستور الهي.
17- حضرتزهرا(س) و حضرت مهدي (عج) هر دو فرياد رس هستند.
الف : حضرت زهرا فرياد رس است.
علامهمجلسيروايتميكند، كهاگر حاجتيداشتيو سينهاتبه خاطر او تنگگشته،دو ركعتنماز بخوان؛ بعد از سلامنماز، سهمرتبهتكبير بگو و تسبيحاتحضرتزهرا(عليهاالسّلام) را بخوان؛سپسبهسجدهبرو و صد مرتبهبگو: يا مولاتييا فاطمهاغيثيني؛پسگونهراسترا بر زمينبگذارو همينرا صد مرتبهبگو؛ سپسبهسجدهبرو و همينراصد مرتبهبگو؛و بعد از آنگونهچپرا بر زمينبگذار و همينرا صد مرتبهبگو؛و سپسبهسجدهبرو و صد و دهمرتبهبگو، وحاجتخود را ياد كن؛بهدرستيكهخداوند برآورده ميكند ان شاء اللهتعالي.103
توجه: علامهمجلسي(ره) نماز استغاثهبهحضرتزهرا(عليهاالسّلام) را بهگونهديگريهمنقلميكند.104
ب) حضرت مهدي(عجّلاللّهتعاليفرجهالشّريف) فرياد رساست.
در زيارتآليس(عليهمالسّلام) ميخوانيم: السلامعليكاَ يّها العَلَمالمنصوبوالعِلمالمَصبوبوالغَوثوالرحمَهالواسِعَه . 105
سلامبر تو ايپرچمافراشتهو دانشريزانو فرياد رسو رحمتواسعه حق.
مؤيد مطلب اينكه،قطبالدين راوندياز ابوالوفاي شيرازي نقلميكند، كهدر زندانابنالياسگرفتار شدهبودم؛تصميمقتلمرا گرفتهبود،كه متوسلبهامامسجاد(عليهالسّلام) شدم. خواببر منغلبهپيدا كرد؛ وجود مباركپيامبر(صلّياللّهُعليهوآلهوسلّم) را ديدم. دستوري عمليبرايتوسلبهائمه(عليهمالسّلام) دادند. فرمودند: متوسلنشو بهمنو نهبهدختر منو نهدو پسرمبرايمتاعدنيا؛بلكهاز برايآخرتمتوسل شوو اما اخيابوالحسن(عليهالسّلام)،فانهينقملكممنظلمك… و اما عليبنالحسين،فللنجاهمنالسلاطينو منمعره(مفسده) الشياطينو اما محمد بنعليو جعفر بنمحمد، فللاخرهو اما موسيبنجعفر(عليهالسّلام)،فالتمسبهالعافيهو اما عليبنموسي،فللنجاهمنالاسفار فيالبر و البحر و اما محمد بنعلي،فاستنزلبهالرزقمناللهتعاليو اما عليبنمحمد، فلقضاء النوافلو برالاخوانو اما الحسنبنعلي،فللاخرهو اما الحجه،فاذا بلغمنكالسيفالمذبح(و اَومَأ بيدهاليالحلق) فاستغثبه،فانهيغيثك و هو غياثو كهفلمناستغاثبه.
برادرمحضرتعلي(عليهالسّلام)،از ظلمكنندهبهتو انتقامميكشد و امامسجاد(عليهالسّلام)، براينجاتاز سلاطينو از شرور شياطينو امامباقر و امامصادق(عليهماالسّلام)،برايآخرتو امامكاظم(عليهالسّلام)،برايطلبعافيتو امامرضا(عليهالسّلام)،براينجاتدر سفرهايزمينيو درياييو امامجواد(عليهالسّلام)،براينزولرزقاز خدا و امامهادي(عليهالسّلام)،برايقضاينوافلو نيكياخوانو امامعسكري(عليهالسّلام)،برايآخرتو حضرت مهدي(عج) اگر شمشير بهمحلذبحتو (پيامبر(صلياللّهُعليهوآلهوسلّم) با دست خود به گلواشارهفرمود) رسيد، پناه ببر بهاو؛بهدرستيكهاو بهفرياد تو ميرسد؛چرا كهاو فرياد رساستو پناهاستبرايكسيكهبهاو استغاثهكند.
فقل: يا مولاييا صاحبالزمان! انا مستغيثبك.106
پسبگو: ايسرورم! ايصاحبزمان! منبهتو پناهآوردهامو از تو طلبفريادرسيميكنم.
فقلت: يا مولاييا صاحبالزمان! انا مستغيثبك؛ فاذا انا بشخصقد نزلمنالسماء تحتهفرسو بيدهحربهمننور. فقلت: يا مولاي! اكفنيشر منيؤذيني. فقال: قد كفيتك فاننيسالتاللهعزوجلفيكو قد استجابدعوتي.
پسمنگفتم: يا مولاييا صاحبالزمان! بهفريادمبرس. ناگهانديدمشخصاسبسوارياز آسمانفرود آمد؛در حاليكهسلاحياز نور در دستداشت. عرضكردم: ايمولايمن! شر كسيكهمرا اذيتميكند، دفعكن. فرمود: شر او را از تو برطرف كردم؛ كار تو را انجامدادم؛مندربارهتو از خدا خواستمو خداوند دعايمرا اجابتكرد.
فاصبحت؛فاستدعانيابنالياسو حلقيديخلععليّ و قال: بمناستغثت؟فقلت: استغثتبمنهو غياثالمستغيثين.107
صبحكهطلوعكرد،ابنالياسمرا خواستو خودشزنجير را باز كرد و مرا آزاد كرد و سؤالكرد: بهچهكسيپناهبرديو از چهكسيكمكگرفتي؟ گفتم: بهكسيكهفريادرسطالبانفريادرسيهستند.
در دعايفرجميگوييم: اللهمعظمالبلاءو برحالخفاء … يا مولاييا صاحبالزمانالغوثالغوثالغوث.108
ايمولا و آقايمن! ايصاحبزمان! بهفرياد رس،بهفرياد رس،بهفرياد رس.
و در عريضه بهخدمتحضرتبقيهالله(عليهالسّلام) مينويسيم: كنتيا مولايصلواتاللهعليك مستغيثا… فاغثنييا مولايصلواتاللهعليك. 109
توجه: پيامبر(صلياللّهعليهوآلهوسلّم) فرمود :و هو غياثو كهفلمناستغاثبهاو فريادرسو پناههر كسياستكهبهاو پناهببرد و فريادرسيبخواهد. نفرمود فقطغياثشيعيانو محبيناست؛بلكهغياثهر كساست. چهبسيار كسانيكهشيعهنبودند،اما وقتيبهحضرتش استغاثهكردند،حضرتبهفرياد آنها رسيد. در اينمورد قضايايبسيارينقلشده كه يكياز آنها را ذكر ميكنيم:
عالمفاضلربانيميرزا حسيننوري نقلميكند كه دانشمند بزگوار شيخ علي رشتي، از شاگردان استاد اعظم ميرزاي شيرازي ميگويد: در يكي از سفرها، كه از زيارت امام حسين(عليهالسلام) به سوي نجف اشرف از راه فرات باز ميگشتم، در كشتي كوچكي كه بين كربلاو طويرج بود،سوار شدم. مسافران كه اهل حله بودند به بازيگري و مزاح مشغول شدند؛جز يك نفر كه هر چند با آنها هم غذا و همسفر بود و بر مذهب او خرده مي گرفتند و او را سرزنش ميكردند،با كمال متانت نشسته بود و هيچ شوخي نميكرد. از اين وضع در تعجب بودم؛تا اينكه به جايي رسيديم كه آب كم بود و به ناچار پياده شديم. در كنار نهر كه مي رفتيم، از او پرسيدم: چرا از آنها كناره گيري مي كني و آنها بر مذهب تو خرده مي گيرند؟ گفت: اينها از عامه و خويشاوند من هستند؛پدرم نيز از ايشان است؛ولي مادرم از اهل ايمان است. من نيز مذهب آنها را داشتم وليبه بركت حضرت مهدي( عج) شيعه شدم.
از چگونگي شيعه شدن او سؤال كردم؟ جواب داد: اسم من ياقوت و شغل من روغن فروشي است. در يكي از سالها براي خريدن روغن از شهر حله بيرون رفتم،تا از صحرا نشينان روغن بخرم. تا آن مقدار كه مي خواستم خريدم و به اتفاق عده اي از اهالي حلّه بازگشتم و در يكي از منزلگاهها فرود آمديم و خوابيدم. وقتي بيدار شدم، ديدم همه رفته اند و من در صحراي بي آب و علفي كه درندگان زيادي هم داشت، تنها مانده ام. به راه افتادم؛ولي راه را گم كردم و متحير ماندم؛از طرف ديگر از تشنگي و درندگان ترسان شدم. در آن حال به خلفا و مشايخ استغاثه كردم و از آنها كمك و شفاعت خواستم، تا خداوند برايم فرج كند؛ولي نتيجه اي نداد.
با خود گفتم: از مادرم شنيده ام كه ميگفت: ما امام زنده اي داريم كه كنيه اش ابا صالح است؛ يرشد الضّالَّ و يغيث الملهوف و يعين الضعيف. به فرياد گم شدگان مي رسد و درماندگان و ضعيفان را كمك و ياري مي كند. با خداوند پيمان بستم، كه به او استغاثه مي كنم؛اگر نجاتم داد،به مذهب مادرم در مي آيم. پس او را صدا كردم و به او پناه بردم. ناگهان در كنار خود كسي را ديدم كه عمامه سبزي بر سرداشت و همراه من را ه ميرفت. به من دستور داد كه به مذهب مادرم در آيم و كلماتي فرمود؛و به من فرمود به زودي به آباديي مي رسي كه آنجا همه شيعه هستند. گفتم: اي آقاي من! شما با من به آن آبادينميآييد؟ فرمودند: نه ، لانه استغاث بي الف نفس في اطراف البلاد اريد ان اُغيثهم. چون هزار نفر در اطراف بلاد به من پناهنده شده اند؛ميخواهم آنان را خلاص كنم. يكبارهاز نظرم غايب شد. كمي راه رفتم و به آبادي رسيدم؛در صورتي كه مسافت زيادي تا آنجا بود،كه همسفرهايم روز بعد به آنجا رسيدند. از آنجا به حله برگشتم و به نزد سيدالفقهاسيد مهدي قزويني رفتم و جريان را به او گفتم. او احكام و مسائل ديني را به من آموخت. از او سؤال كردم: چه عملي انجام دهم كه بار ديگر خدمت آن حضرت برسم؟
گفت: چهل شب جمعه به زيارت امام حسين(عليهالسلام) برو. من هم شبهاي جمعه به زيارت قبر آن حضرت ميرفتم. در شب جمعه سي و نهم، وقتي به دروازه شهر كربلارسيدم، مأمورين ظالم از مردم گذرنامه ميخواستند و خيلي سخت ميگرفتند. من هم كه نه گذرنامه داشتم و نه قيمت آن را، چندبار خواستم به طور قاچاق از ميان جمعيت وارد شوم؛ ولي نشد. در همين اثنا حضرت صاحب الامر(عج) را ديدم كه داخل شهر است. به او استغاثه كردم و كمك خواستم. بيرون آمد و مرا همراه خود از دروازه داخل شهر كرد و كسي مرا نديد. وقتي وارد شهر شديم،يكبارهاو را ديگر نديدم و با حسرت و تأسف بر فراقش ماندم. 110
18
- حضرتزهرا(س) منتظِر و حضرتمهدي(عج) هممنتظَر و هممنتظِر است
الف) حضرت زهرا منتظِر است.
در اواخر خطبهفدكيه111 حضرتزهرا(عليهاالسّلام) ميفرمايد:<وانتَظِروا اِنّا منتظرون>.112
در تفاسير روايي، اينآيهبهظهور حضرتمهدي(عجّلاللّهتعاليفرجهالشّريف)، تأويل شده است كه به برخي از آنها اشاره ميشود.113
- عليبنرئابعنابيعبدالله(عليهالسّلام) انهقالفيقول الله عزوجل: <يوميأتيبعضآيات ربكلاينفعنفسا ايمانها لمتكنآمنتمنقبل(او كسبتفيايمانها خيرا قلانتظروا اِنّا منتظرون)>114 قال: الاياتالائمهوالايهالمنتظره، القائم(عليهالسّلام).115
امامصادق(عليهالسّلام) پيراموناينآيه <روزيكهبعضياز آياتپروردگار تحققميپذيرد، ايمانآوردنافراديكهقبلاً ايماننياوردهاند يا در ايمانشانعملنيكيانجامندادهاند،سوديبهحالشاننخواهد داشت. بگو: انتظار بكشيد، ما همانتظار ميكشيم.> فرمودند: آيات، ائمه(عليهمالسلام) هستند و آيهايكهانتظار او كشيدهميشود، حضرتقائم(عليهالسّلام) است.
- ابيبصير ميگويد: امامصادق(عليهالسّلام) در تفسير همينآيهفرمودند: يعنيخروجالقائمالمنتظر منا… 116
انتظار قيامحضرتقائم، كهاو منتظَر از ما اهلبيتهست.
پسشما و ما منتظِر منتظَر (حضرتمهدي،عليهالسّلام) هستيم.
- محمد بنفضيلميگويد: از امامرضا(عليهالسّلام) سؤالكردماز انتظار فرجفقال: او ليستعلمانانتظار الفرجمنالفرج؛ثمقال: اناللهتباركو
تعالييقول: <وارتقبوا انيمعكم رقيب>. 117
حضرتفرمود:آيا نميدانيانتظار فرجاز فرجاست(جزو فرجاست)؛سپسفرمود: خداوند ميفرمايد: <انتظار بكشيد؛منهم با شما منتظر هستم>.
- تا آنجا آيه<فانتظروا انيمعكممنالمنتظرين> مربوط به حضرت مهدي(عليهالسّلام) استكهامامصادق(عليهالسّلام) براياثباتاينكهآيهسومسورهبقرهدر مورد حضرت مهدي (عليهالسّلام) است،بهاينآيهتمسكميكنند.
يحييبنقاسمميگويد: از امامصادق(عليهالسّلام) در مورد آيه<المذلك الكتابلاريبفيههديللمتقينالذينيؤمنونبالغيب>118 سؤالكردمفقال: المتقون،شيعهعليٍّ والغيبهو الحجهالقائمو شاهد ذلك قولالله عزوجل<و يقولونلولا انزلعليهآيهمنربهفقلانما الغيبللهفانتظروا انيمعكممنالمنتظرين>.119 و120
حضرتفرمودند :مراد از متقيندر آيه، شيعهحضرتعلي(عليهالسّلام) هستند و غيبحضرتقائم(عجّلاللّهتعاليفرجهالشّريف) است؛شاهد بر اين مدعا گفتار خداوند استكهميفرمايد: <ميگويند: چرا معجزهاياز پروردگارشبر او نازلنميشود! پسبگو: غيبتنها برايخدا (و بهفرماناو) است؛شما در انتظار باشيد؛ منهمبا شما در انتظارم.
پس حضرت زهرا(عليهاالسلام) با تمسك به اين آيه ،منتظرِ ظهور حضرت مهدي(عج) مي باشد .
اي اميد آخرين فاطمه اي نگار دلنشين فاطمه
كي بگيري انتقام فاطمه پركني عالم زنام فاطمه
فاطمه آن علت كل وجود منتظر باشد به آن روي كبود
كي ز رويش رنگ نيلي مي بري كي زدلها داغ سيلي مي بري
آوري كي بهر آن مادر دوا كي دهي بشكسته پهلو را شفا
مادرت غمديده و دل بيقرار مي كشد بهر ظهورت انتظار
قد كمان جويد تو را آن مام پاك گرچه جسم اطهرش غلتد بخاك
عالم هستي فداي خال تو فاطمه در كوچه ها دنبال تو121
ب) حضرت مهدي (عج) هم منتظَر استو هم منتظِر.
در ضمنبحثقبل،اينمعنا روشنشد. اما رواياتيهمداريمكهآنحضرترا بهاينلقبمعرفيكردهاند.
امامجواد(عليهالسّلام) ميفرمايد: انالامامبعديابنيعلي… والامامبعدهابنهالحسن… ثمسكت. فقلتله: يابنرسولالله! فمنالامامبعد الحسن؟
امامبعد از من، فرزندمعلي(امامهادي<عليهالسّلام>) استو امامبعد از او، پسرشحسن(عليهالسّلام) است؛پسامامساكتشد. عرضكرد: امامبعد از امامحسنعسكري(عليهالسّلام) كيست؟
فبكي(عليهالسّلام) بكاءً شديداً ثمقالاِنّ منبعد الحسنابنهالقائمبالحقالمنتظَر.
امامبهشدتگريستو فرمود: بعد از حسن، فرزند او قائمبهحقكه منتظَر است، ميباشد.
فقلتله: يا بنرسولالله: لمسميالقائم؟قال: لانهيقومبعد موتذكرهو ارتداد اكثر القائلينبامامته.
عرضكردم: چرا بهاو قائمگويند؟فرمود: زيرا او بعد از آنكهيادشاز بينميرود و بيشتر قائلينبهامامتشاز اعتقاد خود باز ميگردند،قيامميكند.
فقلتله: و لمسمّيالمنتظَر؟ قال: لانلهغيبهيكثر ايامها و يطولاَمَدَها؛ فينتظر خروجَهالمخلصون… 122
عرضكردم:چرا بهاو منتظر گويند؟ فرمود: زيرا براياو غيبتطولانيياست؛ پس مؤمنينمخلصانتظار ظهورشرا ميكشند.
البته كلمه <منتظر> را در اين روايت، ميشود بر وزن اسم فاعل (با كسره) هم خواند؛ اما به قرينه ذيل روايت (فينتظر…) حتماً بايد بر وزن اسم مفعول (با فتحه) خواند.
حضرت مهدي(عج) منتظِر است:
ابيبصير ميگويد: از امامباقر(عليهالسّلام) شنيدمكهميفرمايد: فيصاحبهذا الامر اربعسننمناربعهانبياء: سنهمنموسيو… و اما منموسيفخائفيترقب. 123
فرمود:در صاحباينامر چهار روش از چهار پيامبر وجود دارد: روشي از موسي(عليهالسلام) و… و روش او از موسياين است كه ترسانِمنتظِر است.
در دعا زمان غيبت ميخوانيم و امرك ينتظر، منتظر دستور تو است.124
ادامه دارد
پينوشتها:
1. براياطلاعبيشتر، به كتابهايكمالالدين،منتخبالاثر،مَن هو المهدي(عليهالسّلام) و در انتظار ققنوس،مراجعهشود.
2. روزگار رهايي،ج1، ص72؛ به نقلاز البيان،ص63 و از عيون الاخبار،ج2، ص130 و چند منبعديگر.
3. روزگار رهاييج1، ص77 ؛به نقلاز بيشاز دهمنبع.
4. منهوالمهدي(عليهالسّلام)،ص90 ، به نقل از سننابنماجه،ج4، ص151 و بيشاز بيستمنبعديگر عامه.
5. منهوالمهدي(عليهالسّلام)، ص90، به نقلاز دهمنبععامه.
6. در انتظار ققنوس، ص103، به نقل از عامهو خاصه.
7. بحارالانوار، ج36، ص352، ح224، به نقل از كفايهالاثر، ص26.
8. ر.ك: به كمالالدين، ج1، باب 27 و 28؛ بحارالانوار ج 36، ص193 و 195 و.9. منهو المهدي(عليهالسّلام)، ص24.
10. ر.ك: به منتخبالاثر،ص84، ح2 و بحارالانوار، ج 36 ، صح110،روايتياز كفايهالاثر از ابوذر نقل ميكند، وبحارالانوار، ج28، ص 52، ح21 و عوالمالعلوم،ج 11، ص 379،از سلمانفارسي، و بحارالانوار،ج40، ص 66، ح100 از سلمانفارسي(روايتزيبايياست)، بحارالانوار، ج36 ، ص 307، ح146، از جابربن عبداللهانصاري، و بحارالانوار، ج 36 ، ص328، ح184، از عمار ، و كشفالغمه،ج 3، ص283، البابالتاسع.
11 . كشفالغمه،ج 3، ص،به نقل از اربعونحافظابونعيماحمد بنعبداللّهو بحارالانوار، ج 51، ص79، به نقل از كشفالغمه.
12. برايتحقيقبيشتر به كتابكاملالزيارات،باب16، و بحارالانوار، ج43 و ج44، ص 231 مراجعهشود.
13. منتخبكاملالزيارات،ص39 و كاملالزيارات، باب16، ح8 ،بحارالانوار،ج44، ص234.
14. منتخبكاملالزيارات،ص36 و كاملالزيارات، باب16 ح6 و بحارالانوار ج44، ص232و بحارالانوار ج43، ص245، ح20.
15. الغيبهالطوسي،ص173، در ضمنبعضيتوفيقاتو بحارالانوار،ج 53،ص180 و احتجاج، چاپ اسوه،
ج 2، ص537،و المختار من كلماتالامامالمهدي(عج) ج2، ص229.
16. با توجهبه آننكاتيكهدر روايتهست: 1- تقديمما حقهالتاخر يفيد الحصر، 2- حضرتنميفرمايد مادرمبلكه ميفرمايد : فيابنهرسولاللّه، صلّي اللهعليهوآله،در ايناضافهنكاتيهست، تأمل شود.
17. اشارهبهآيهسورهممتحنه.
18. فاطمه ، بهجه قلب المصطفي(ص)، به نقل از الغدير و او به نقل از چند منبععامه.
19. همان،ص185، به نقل از الغدير و او به نقل از چند منبععامه.
20. همان، ص214، به نقل از مناقب (براي تحقيق بيشتر به كتاب فاطمه بهجه قلب المصطفي(ص) رجوع شود.
21. بحارالانوار، ج 43، ص 63، ح 58.
22. تفسير فرات، چاپ،داوديص218 و چاپ، موسسهنشر، ص581.
23. تفسير البرهان، ج 4،ص 487 ،ح24 - تفسير فراتچاپ،موسسهنشر ص581 در پاورقي.
24. دليلآفتاب، ص18.
25. فاطمه، بهجهقلبالمصطفي، ص153 - ر.ك: بهشرح فصِ حكمهعصمتيه في كلمه فاطميته، آيهاللهحسنزادهآملي.
26. دخان، 4-1.
27. الكافي، كتابالحجه، بابمولد ابيالحسنموسيبنجعفر(عليهالسّلام)، ح4.
28. برايتوضيحبيشتر بهكتابسوگند بهنور شبتاب،صفحه22 مراجعهشود كهمطالبزيباييآورده.
29. فاطمه،بهجهقلبالمصطفي، ص365 به نقل از بحارالانوار، ج 8، ص109 الي112.
30. نجمالثاقب، ص 29 و 42.
31. بحارالانوار، ج 102، ص 246. مفاتيحالجنان، (استغاثهبهحضرتحجه)<عليهالسّلام>.
32. هود، 86.
33. روزگار رهايي، ج 1، ص110 به نقل از بحارالانوار، ج 52، ص 373 وح 165، به نقل از منتخبالاثر، ص517.
34. روزگار رهايي، ج 1، ص160 به نقل از نهمنبع.
35. روزگار رهايي، ج 1، ص485 به نقلاز دوازدهمنبع- نجمالثاقب، ص40.
36. روزگار رهايي، ج، ص663 به نقل از الزامالناصب، ص57.
37. فاطمه، منالمهد الياللحد، ص116، به نقل از بحارالانوار.
38. يس، 52.
39. فروعكافي، ط دارالاضواء،ج 8، ص، ح346.
40. مراهالعقول، طدارالكتب، ج26، ص217.
41. فاطمه، منالمهد الياللحد، ص121 به نقل از ذخائر العقبي(طبري) و به نقل ازنزههالمجالس(صفوري)، ص227.
42. احزاب، 37.
43. ر.ك: به فاطمه،منالمهد الياللحد و فاطمهبهجهقلبالمصطفي(صلّياللّهعليهوآلهوسلّم) تحتعنوانطاهره.
44. روزگار رهايي، ج1، ص76 بهنقلاز بحارالانوار، ج52، ص310 و به نقل از اعلامالوري، ص381 و چند منبعديگر.
45. روزگار رهايي، ج 2، ص706 به نقل از بحارالانوار، ج52، صو بشارهالاسلام، ص 23.
46. كمالالدين، چاپجامعهمدرسين، ج 2، ص513 و مفاتيح، دعا در غيبتامامزمان(عليهالسّلام).
47. لسانالعرب، مادهبرك.
48. تفسير كبير، ج 32، ص124.
49. الميزان، ج 20، ذيل سوره كوثر.
50. برايتوضيحبيشتر،بهكتبتفسيري، وكتاب فاطمه،منالمهد الياللحد، و فاطمه،بهجهقلبالمصطفي(صلّياللّه عليهوآلهوسلّم) رجوعشود.
51. در شباهت سوم، گذشت.
52. روزگار رهايي، ج 2،ص950، به نقل از الملاحوالفتن، ص108.
53. فاطمه (عليهاالسّلام)، من المهد الياللحد، ص105.
54 . جنهالعاصمه، ص57.
55. روزگار رهايي، ج 2،ص1088، به نقل از غيبتطوسي، ص269 و منابعديگر.
56. جمالالاسبوع، ط آفاق، ص30.
57. مفاتيحالجنان، زيارتحضرتزهرا(عليهاالسّلام)، و اقبالسيدبنطاووس، عملروز بيستمجماديالاخره.
58. همان.
59. فاطمه، منالمهد الياللحد، ص113، به نقل از بحارالانوار، ج43، ص79 و 80 و 195.
60. به تعبير استاد، اين روايت از روايات صحيحهائي است كه حضرت امام (ره) به آن استناد مي كردند و اين هبوط جبرئيل را بر حضرت زهرا(عليهاالسلام) از بزرگترين فضايل مي شمارد ر.ك : به كتاب چشمه در بستر ، چاپ حضور، پاييز 1375 ، ص 286.
61. فاطمه، منالمهد الياللحد، ص111 ، به نقل از علل الشرايع.
62. روزگار رهايي، ج 1، ص74 به نقل از اصولكافي، ج 1، ص 534 و چهار منبعديگر.
63. همان، ص88 به نقل از كشفالغمهج 3، ص 297.
64. اصولكافي، بابماجأ فيالاثنيعشر والنصعليهم، ح11.
65 . سوره قدر.
66. تفسير برهان، ذيلآيه، ح20 و ح23.
67. تفسير قمي، ج 2،ص432.
68. روزگار رهايي، ج 1، ص132، به نقل از الزامالناصب، ص9.
69. حليهالابرار،ج 2، ص600.
70. قصص، 7، واوحينا اليامموسيانارضعيه.
71. نحل، 68، واوحيربك اليالنحلاناتخذيمنالجبالبيوتا.
72. جنهالعاصمه، ص60 ، به نقل از بحارالانوار وفاطمه،بهجهقلبالمصطفي(صلّياللّهعليهوآلهوسلّم) كلمه زهرا.
73. جنهالعاصمه، ص72 ، به نقل از كتابفضائل(شاذانبنجبرئيلقميره).
74. تفسير قمي، ج 2، ص 78 ذيلآيهنور - تفسير نورالثقلين، ج 3، ص، ح169 به نقل از اصولكافي.
75. كشفالغمه، ج 3 ، ص 269.
76. بحارالانوار، ج 36، ص 302 - شبيهاينروايت،در عيوناخبار الرضا(عليهالسّلام)، ج1، ص47.
77. جنهالعاصمه، ص67.
78. در آنروز، مؤمنانخوشحالميشوند بهياريخداوند، و او، هر كسرا بخواهد، ياريميكند، و او صاحبقدرتو رحمتاست.
79. تفسير البرهان، ج 3، ص 258 ، ح6، ذيلآيهكريمه، بحارالانوار، ج، ص4، ح3 و ص18، ح17.
80. همان، ح2.
81. همان، ح 5.
82. اسرا، 33 (كسيكهمظلومانهكشتهشود، ما برايولياو ، سلطهقرار داديم. پس، اسرافدر قتلنكند. بهدرستيكهاو منصور و ياريشدهاست).
83. بحار، ج 51، ص 30 ر.ك: به تفسيرالبرهانو نورالثقلينو قميو…
84. مفاتيحالجنان، زيارتعاشورا.
85. روزگار رهايي، ج 1، ص478، به نقل از كشفالغمه، ج 3، ص 324، و دهمنبعديگر - كمالالدين، باب32، ح16.
86. مفاتيحالجنان، دعايندبه.
87. فاطمهبهجهقلبالمصطفي، ص198 ، بهنقلاز بحارالانوار، ج22، ص491.
88 . همان، به نقل از وسائل الشيعه، ج 2، ص 714.
89. همان، بهنقلاز الرياضالمنضر، ج2، ص202.
90 .همان، ص8-356 بهنقلاز بحارالانوار، ج43، خطبهفدكيه، و بهنقلاز احتجاج، خطبهفدكيه.
91 . روزگار رهايي، ج2، 609، بهنقلاز الزام الناصب ، ص، و سه منبع ديگر.
92 . جمالالاسبوع، ط آفاق، ص 9-38. مفاتيحالجنان، زيارتحضرتزهرا(عليهاالسّلام).
93 . كمالالدين، ط جامعه مدرسين، ج 2، ص. مفاتيحالجنان، دعايغيبتامامزمان(عليهالسّلام).
94 . كمالالدين، ب28، ذيل، ح1.
95 . مطلعالفجر، ص182، بهنقلاز راهيبهسوينور، ص180.
96 . ر.ك: بهكتابفاطمه، بهجهقلبالمصطفي (صلّياللّه عليهوآلهوسلّم)، ص259.
97. اقبالسيدبنطاووسعملروز بيستمجماديالاخره.
98. همان ، مفاتيح الجنان ، زيارت دوم حضرت زهرا (عليهاالسلام).
99. مفاتيح الجنان ، زيارت جامعه كبيره .
100 . سورهنور، 35.
101 . تفسير قميج 2، ص 78 ، ذيلآيه- تفسير نورالثقلين، ج 3، ص، ح169 به نقل از اصولكافي.
102 . فلاحالسائل، طدفتر تبليغات، ص171 و طدفتر تبليغاتبا تحقيق، ص308.
103 . بحارالانوار، ج102، ص254، ح13 - حاشيهمفاتيحالجنان، نماز استغاثهبه حضرتزهرا(عليهاالسّلام).
104 . بحارالانوار، ج102، ص254، ح 12.
105 . بحارالانوار، ج53، ص171 ، توقيع5،بهنقلاز احتجاج. مفاتيحالجنان. زيارتحضرتصاحبالزمان (عليهالسّلام) معروف به زيارتاليس(عليهمالسّلام).
106 . نقلديگريهستكه، پيامبراكرم (صلياللّه عليهوآلهوسلّم) فرمودند: بگو: يا صاحبالزمان،اغثني،يا صاحبالزمانادركني، (ايصاحبزمانبهفرياد منبرس، ايصاحبزمانمرا درياب) پسدر خوابفرياد زدم: يا صاحبالزمان، اغثنييا صاحبالزمانادركني(نجمالثاقب، ط جمكران، باب9، قضيهاول، ص729).
107 . الدعوات، راوندي، ص2-191؛ بحارالانوار، ج 53 ، ص 324 و ج94، ص35 و نجمالثاقب، ط جمكران، باب9، قضيهاول، ص729.
108 . مفاتيحالجنان، دعايفرجحضرتحجه(عليهالسّلام).
109 . منتهيالامال، آخر فصلششم.
110 . بحارالانوار، ج53، ص، و مكيالالمكارم، ج1، ص107، به نقل از جنهالمأوي، ص292.
111. بحارالانوار، ج8، ص109 به نقل از احتجاجطبرسي، ط اسوه، ج1، ص253.
112 . انتظار بكشيد، ما هم،انتظار ميكشيم- آياتبهاينمضمون،متعدد است، از جمله،انعام،158، يونس، 20 و 102 و هود،122.
113 . ر.ك: بهتفسير البرهان، ج1، ص564، ح3 ، و ح 4، و ج2، ص181، ح1، و ص232، ح4، و ح 5، و ص205، و بهتفسير عياشي، ج2، ص128، ح50،و ص 159، ح62 - و بهكمالالدين، ج2، باب55.
114 . انعام، 158.
115 . تفسير البرهان، ج1، ص564، ح3.
116. همان، ح4.
117 . تفسير البرهان، ج2، ص232، ح4.
118 . بقره، 3 - 1 - الم- آنكتابيكهشكدر آنراهندارد ، و مايههدايتپرهيزكاراناست، آنها، كساني هستند كه، به غيب ايمان مي آورند.
119 . يونس، 20.
120 . تفسير البرهان، ج2، ص181، ح1.
121. نغمههاي فاطميه، ص 17.
122. كمالالدين، ج2، باب36، ح3؛ ر.ك: بهغيبتنعماني، ص41، ذيلآيهو رابطوا ايرابطوا امامكمالمنتظَر و ر.ك: بهروزگار رهايي، ج1، ص98 و 109 و 276 و 327 و 500.
123. كمالالدين، ج1، باب32،ح6، و ح 11.
124. مفاتيح الجنان، دعا در غيبت امام زمان(عج).
===========
19. حضرت زهرا(س) نور اهل آسمان و حضرت مهدي(عج) نور اهل زمين است
الف) حضرت زهرا(س) نور اهل آسمان است
در بخشي از يك حديث طولاني و زيبا، پيامبر اكرم(ص) فرمود:
ثم اظلمت المشارق و المغارب، فشكت الملائكه` اِلي الله تعالي ان يكشف عنهم تلك الظلمه`. فتكلم الله جلّ جلالُه كلمه`ً فخلق منها روحا ثُمّ تكلم بكلمه`ٍ فخلق من تلك الكلمه` نوراً، فأضاءت النور اِلي تلك الروح و اقامها مقامً العرش فزهرت المشارق و المغارب فهي فاطمه` الزهراء و لذلك سميت الزهراء لان نورها زهرت به السماوات.1
سپس ظلمت و تاريكي همه جا را فرا گرفت. ملائكه به خدا شكايت كردند: <خدايا! اين تاريكي را از ما برطرف كن>. پس خداوند، كلمهاي فرمود. از آن كلمه، روحي را خلق كرد. سپس كلمهاي فرمود. از آن كلمه هم، نوري خلق كرد. آن نور، روشنايي داد (و اضافه شد) به آن روح. خداوند، او را در جايگاه عرش جا داد. پس همه جا روشن شد. آن، حضرت فاطمه زهرا(س) است. به همين دليل، <فاطمه> را <زهرا> ناميدند؛ چون به واسطهِ نور او، آسمانها روشن شد.
ب) حضرت مهدي(عج) نور اهل زمين است
مفضل بن عمر ميگويد:
از امام صادق(ع) شنيدم كه فرمود: <ربّ الارض> در آيهِ )واشرقت الارض بنور ربّها2(؛ يعني امام الارض <مراد امام زمين است.> پرسيدم: <وقتي حضرت خروج كند چه ميشود؟>.
فرمود: <در آن روز، مردم، از نور خورشيد و ماه، بينياز ميشوند و به نور امام(ع) اكتفا ميكنند.3
مراد از <امام> در اين روايت، يقيناً، حضرت مهدي(عج) است؛ زيرا اوّلاً: در خود روايت ميگويد: <وقتي قيام كند، چه اتفاقي ميافتد؟>. ثانياً، هيچ زماني اين گونه نبوده و فقط در زمان آن حضرت، مردم از نور خورشيد و ماه بينياز ميشوند.4
دليل اين مطلب، روايتي است كه باز خود مفضل بن عمر از امام صادق(ع) نقل ميكند كه فرمود:
اِذا قائمنا قام، اشرقت الارض بنور ربّها و استغني العباد عن ضوء الشمس و ذهبت الظلمه`….5
وقتي قائم ما قيام كند، زمين، به نور پروردگارش روشن ميشود و مردم، از نور خورشيد بينياز ميشوند و ظلمت به طور كلي از بين ميرود.
20. حضرت زهرا(س) خيره` الاحرار و سيده` النساء، مادر حضرت مهدي(عج) خيره` الاِماء و سيده` الاِماء است
جابر جعفي ميگويد:
از امام باقر(ع) شنيدم كه فرمود: عمر بن خطاب به اميرالمؤمنين(ع) عرض كرد: <اسم مهدي(ع) چيست؟>. حضرت فرمود: <رسول خدا(ص) از من تعهّد گرفتند كه نام او را بيان نكنم تا خداوند، به او، اجازهِ قيام بدهد>.
عمر گفت: <پس اوصاف او را بگو>. حضرت فرمود: <او، جواني است ميانه، صورتش بسيار زيبا، با موهاي زيبايي كه بر شانههايش ميرسد و نور صورتش بر سياهي محاسن و موهاي سرش غلبه دارد>.
آن گاه حضرت فرمود: <پدرم فداي فرزند بهترين كنيزان>.6
عبدالرحيم قيصر ميگويد:
به امام باقر(ع) عرض كردم: <اين جملهِ اميرمؤمنان(ع): “بأبي ابن خيره` الاِماء” آيا منظور، فاطمه است>؟ حضرت فرمود: <همانا فاطمه بهترين و برگزيدهِ زنان آزاده است>.7
امام كاظم(ع) در ضمن بيان خصوصيات حضرت مهدي(عج) ميفرمايد: <ذلك ابن سيده` الاِماء الذي يخفي علي الناس ولادته…8؛ آن، فرزند سرور كنيزان است كه تولدش بر مردم مخفي ميماند>.
امام صادق(ع) با معرفي حضرت مهدي(عج) ميفرمايد:
هو الخامس من ولد ابني موسي ذلك ابن سيده` الاِماء….9
او، پنجمين امام پس از پسرم موسي كاظم است. او، فرزند سرور كنيزان است.
بنابرآن چه گفتيم، حضرت زهرا(س) خيره` الاحرار و حضرت نرجس خاتون(س) خيره` الاِماء و سيده` الاِماء است.
21. سخن گفتن حضرت زهرا(س) و حضرت مهدي(عج) هر دو در شكم مادر
الف) حضرت زهرا(س) با مادر سخن ميگويد:
امام صادق(ع) ميفرمايد:
<وقتي حضرت خديجه(س) با پيامبر(ص) ازدواج كرد، زنان مكه از او كنارهگيري كردند، (و او تنها شد) تا اين كه به حضرت زهرا(س) باردار شد. در آن زمان بود كه فاطمه، با او سخن ميگفت و از او ميخواست كه صبر كند.10
ب) سخن گفتن حضرت مهدي(عج) در شكم مادر:
حضرت حكيمه خاتون، وقتي قضيّهِ شب تولّد را نقل ميكند، ميگويد:
امام عسكري(ع) فرمود: <سورهِ قدر را بر نرجس خاتون بخوان.> شروع كردم به خواندن سوره قدر. پس آن طفل، در شكم نرجس خاتون، با من همراهي ميكرد و ميخواند آن چه من ميخواندم و بر من سلامي كرد. من ترسيدم.
امام، صدا زد: <اي عمه! از قدرت الهي تعجب نكن، كه حق تعالي كودكان ما را به حكمت گويا ميگرداند و ما را در بزرگي، در زمين، حجت خود ميگرداند>.11
22. حضرت زهرا(س) و حضرت مهدي(عج) شفيع مؤمنان در قيامتند
الف) حضرت زهرا(س) شفيع روز قيامت است:
روايات دلالت كننده بر مقام شفاعت زهرا(س) متعدد هستند.12 در اين جا، به برخي از آنها اشاره ميشود.
پيامبر اكرم(ص) فرمود:
اي فاطمه! بشارت باد بر تو! نزد خداوند مقام محمودي داري. در آن مقام، براي دوستداران و شيعيان خودت، شفاعت ميكني و شفاعت تو پذيرفته ميشود.13
بلال بن حمامه` ميگويد:
يك روز پيامبر اكرم(ص) بر ما وارد شد در حالي كه نور صورتش مثل ماه درخشان بود و خوشحال بود. عبدالرحمان بن عوف عرض كرد: <اي رسول خدا! اين نور چيست>!؟ فرمود: <از طرف خداوند، بشارتي در مورد برادرم و پسر عمويم (علي <ع>) و دخترم آمد كه به واسطهِ آن دو، مردان و زنان امّتم از آتش جهنم نجات پيدا ميكنند>.14
اميرمؤمنان(ع) خطاب به امام حسن و امام حسين(ع) فرمود: <شما، پيشوا هستيد و شفاعت براي مادر شماست>.15
ب) حضرت مهدي(عج) هم شفيع روز قيامت است:
در حديثي، امير مومنان علي(ع) و جابر بن عبدالله انصاري از رسول خدا(ص) نقل ميكنند كه پيامبر(ص) مقامات ائمه(ع) را در روز قيامت بيان فرمود. مقام حضرت مهدي(عج) را اين گونه بيان ميفرمايد: امام مهدي(عج)، شفيع مؤمنان در روز قيامت است؛ چرا كه اذن شفاعت، از طرف خداوند داده نميشود مگر به كسي كه خداوند بخواهد و به آن راضي باشد.16
23. مظلوميت حضرت زهرا(س) و حضرت مهدي(عج)
الف) ستم ديدگي حضرت زهرا(س):
در زيارت آن حضرت ميخوانيم: <السلام عليك ايتها المعصومه` المظلومه`17؛ سلام بر تو اي پاك ستمديده>.
و <اللهم صل… و صلّ علي البتول….المظلومه` المقهوره`>.18
امير مؤمنان علي(ع) در ترسيم مظلوميّت همسرش ميفرمايد:
اِن فاطمه` بنت رسول الله(ص) لم تزل مظلومه`، من حقها ممنوعه`….19
فاطمه، دختر پيامبر خدا(ص)، همواره ستم ديده بوده و از حق خود محروم شد.
ب) او(عج) ستمديده است:
امير مؤمنان علي(ع) در ترسيم مظلوميت و غربت فرزندش مهدي(عج) ميفرمايد: <صاحب هذا الامر الشريدُ الطريدُ الفريدُ الوحيد؛ صاحب اين امر، همان رانده شدهِ دور شده يگانه و تنها است>.20
در حديث ديگري حضرت علي(ع) تصريح ميكند به اين كه او غريب است:
سيأتي الله بقوم يُحِبّهُم و يُحِبّونَهُ و يَملِكُ مَن هو بينهم غريب….21
خداوند، گروهي را ميآورد كه آنان را دوست دارد و آنان نيز او را دوست ميدارند و كسي كه در ميان آنان غريب است، بر آنان حكومت ميكند.
امام كاظم(ع) ميفرمايد: <هو الطريد الوحيد الغريب؛ او، همان رانده شدهِ يكه و تنهاي غريب است>.22
حضرت، به حدّي مظلوم است كه امام باقر(ع) ميفرمايد: <اگر او را ميشناختند، او را تكهتكه ميكردند>.23
همانند اذيت و آزارهايي كه بر پيامبر(ص) پيش آمد، بر ايشان نيز وارد ميآيد و بلكه بيشتر.24
باز در بيان مظلوميت ايشان چنين آمده است كه وقتي بر منبر كوفه مينشيند و عهدنامهِ پيامبر(ص) را ميخواند، تمام افراد از اطراف او ميگريزند و تنها وزير او و يازده نفر نقيب باقي ميمانند؛ هر چند آنان باز ميگردند.25
آه از اين مظلوميّت! چه قدر اين مظلوميت سوزناك و جانكاه است كه: حضرت زهرا(س) خود و فرزندش را مظلوم معرفي ميكند.
مرحوم ميرجهاني ميگفت:
در عالم روِيا، مادر مظلومم حضرت فاطمه صديقه(س) را ديدم و ايشان سه بيت شعر فارسي خواند، وقتي بيدار شدم فقط يك بيت را به ياد داشتم و آن بيت اين گونه است:
دلي شكستهتر از من در آن زمانه نبود
در اين زمان دل فرزند من شكستهتر است26
و بالاخره خود حضرت مهدي(عج) خود را مظلومترين فرد عالم معرفي ميكند.
حجه`الاسلام حاج سيّد اسماعيل شرفي ميگويد:
به عتبات مقدّسه مشرف شده بودم و در حرم مطهر حضرت سيد الشهداء(ع) مشغول زيارت بودم. چون دعاي زائرين در قسمت بالا سر حرم مطهر امام حسين(ع) مستجاب است، در آن جا از خداوند خواستم مرا به محضر مبارك مولايم حضرت مهدي،ارواحنافداه، مشرف گرداند و ديدگانم را به جمال بي مثال آن بزرگوار روشن كند.
مشغول زيارت بودم كه ناگهان خورشيد جهانتاب جمالش ظاهر شد. گرچه در آن هنگام، حضرتش را نشناختم، ولي شديداً مجذوب آن بزرگوار شدم. پس از سلام، از ايشان پرسيدم: <شما كيستيد؟>. آقا فرمود: <من، مظلومترين فرد عالم هستم.>! من، متوجّه نشدم و با خود گفتم: <شايد ايشان از علماي بزرگ نجف هستند و چون مردم به ايشان گرايش پيدا نكردهاند، خود را مظلومترين فرد عالم ميداند.> در اين هنگام، ناگهان متوجّه شدم كه كسي در كنارم نيست. اين جا بود كه فهميدم، مظلومترين فرد عالم، كسي جز امام زمان، ارواحنا فداه، نيست و من نعمت حضور آن بزرگوار را زود از دست دادم.27
بياييد با هم، اين دو مظلوم را از مظلوميت بيرون بياوريم.
24. علاقهِ پيامبر(ص) به حضرت زهرا(س) و حضرت مهدي(عج)
علاقه و محبّت رسول خدا(ص) به حضرت زهرا(س) را در اين نوشتار نميتوان بيان كرد و فقط به ذكر چند روايت بسنده ميكنيم:
حضرت رسول اكرم(ص) در حديثي، خطاب به اميرمؤمنان(ع) فرمود:
سفارشهايي به دخترم فاطمه كردم و به او گفتم آنها را به شما بگويد. آنها را حتمي بدان؛ چرا كه او شديداً راستگو هست.
سپس پيامبر(ص) او را به نزديك خود خواند و سر او را بوسيد و فرمود: <اي فاطمه! پدرت، فداي تو باد>!28
در حديث ديگر فرمود: <پدر و مادرم فداي تو باد>!29
در زيارت حضرت زهرا(س) ميخوانيم: <اللهم صلّ علي البتول…فاطمه` بنت رسولك و بضعه` لحمه و صميم قلبه و فلذه` كبده…و حبيبه` المصطفي>.30
خدايا! درود فرست بر بتول فاطمه دختر رسول خودت و پارهِ تن او و سويداي دل او و پارهِ جگر او و محبوبهِ مصطفي.
علاقهِ پيامبر(ص) به حضرت مهدي(عج)
پيامبر(ص) با معرفي حضرت مهدي(عج) ميفرمايد:
بأَبي و امّي سَمِيٍّي و شبيهي و شبيهِ موسي بن عمران، عليه جُيُوبُ النّورِ يَتَوقدُ من شُعاعِ القُدسِ.31
پدر و مادرم به فداي او باد! هم نام من است و شبيه من و حضرت موسي است. هالهاي از نور گرداگرد او را فرا گرفته. اشعهِ انوار قدسي از او ساطع است>.
اي گل محبوب خاتم، با خدا همراه و محرم
با دلي سوزان ماتم، بهر مادر گشته پرغم
سوزد از هجر تو عالم، اي گل زهرا كجايي؟
بيا اي زادهِ زهرا، تويي نور دل طه32
پيامبر اكرم(ص) در حديثي ديگر ميفرمايد:
طوبي لمَن لقيه و طوبي لمَن احبّه و طوبي لمَن قال به.33
خوشا به حال كسي كه او را ملاقات كند، خوشا به حال كسي كه او را دوست بدارد و خوشا به حال كسي كه به او معتقد باشد!
آن قدر او محبوب پيامبر(ص) است كه در دعاي عهد بعد از دعاهاي متعدد براي وجود مقدس او و براي فرجش، ميخوانيم: <اللّهُم و سُر نبيّك محمّداً بِرُوِيَتِه؛ خدايا! خوش حال كن پيامبرت محمد را به واسطهِ ديدار وجود مقدس حضرت مهدي>.34
عبدالله بن عمر نقل ميكند: پيامبر(ص) فرمود:
خداوند در شب معراج، به من فرمود: <چه كسي را در زمين بر امّتات جانشين كردهاي؟> عرض كردم: <برادرم را>. فرمود: <علي ابن ابيطالب(ع) را؟> عرض كردم:<بلي>. فرمود: <نظري بر زمين كردم، پس تو را انتخاب كردم….نظر ديگري كردم و علي(ع) را انتخاب كردم و او را وصي تو قرار دادم….
اي محمد!، علي و فاطمه و حسن و حسين و ائمه را از يك نور خلق كردم. سپس ولايت آنان را بر ملائكه عرضه داشتم. هر كس آن را پذيرفت، از مقرّبان شد و هر كس آن را رد كرد، به كافران پيوست.
اي محمد! اگر بندهاي، مرا چندان پرستش كند تا رشته حياتش از هم بگسلد، ولي در حالي كه منكر ولايت آنان است، با من رو به رو شود، او را در آتش دوزخ خواهم افكند.
اي محمد! آيا مايلي آنان را ببيني؟>. عرض كردم: <بلي>. فرمود: <قدمي پيش گذار!> من، قدمي جلو نهادم، ناگاه ديدم، علي ابن ابيطالب و حسن و حسين و علي بن الحسين و محمّد بن علي و جعفر بن محمّد و موسي بن جعفر و علي بن موسي و محمّد بن علي و علي بن محمّد و حسن بن علي و حجت قائم را كه در ميان آنان، همانند ستارهاي درخشان (كوكب دري) بود. گفتم: <اينان چه كسانياند>؟ گفت: <اينان، امامان هستند و اين ايستاده (قائم)، كسي است كه حلال مرا حلال ميكند و حرام مرا حرام و از دشمنان من انتقام خواهد گرفت. اي محمّد! او را دوست بدار؛ چرا كه من او را دوست ميدارم و هر كس او را دوست بدارد نيز دوست دارم.35
25 - عنايت هر دو(ع) به زائران حسين(ع)
الف) عنايت حضرت زهرا(س) به زائران حسين(ع):
يكي از ويژگيهاي حضرت زهرا(س) اين است كه به زائران فرزند شهيدش امام حسين(ع) عنايت ويژهاي دارد. هنگامي كه آنان به زيارت امام حسين(ع) ميروند، حضرت زهرا(س) حاضر ميشود و براي آنان طلب آمرزش و دعا ميكند.
روايات متعددي بر اين مطلب دلالت ميكند. برخي از آنها به شرح زير است:
1. امام صادق(ع) ميفرمايد:
اِنّ فاطمه` بنت محمد، تحضر لزوّار قبر ابنها الحسين فَتَستغفُر لَهُم ذُنُوبَهُم.36
حضرت فاطمه(س) دختر گرامي حضرت محمد(ص) براي زوّار قبر فرزندش حضرت حسين(ع) حاضر ميشود، سپس براي گناهان آنان طلب آمرزش ميكند.
2. امام صادق(ع) به معاويه بن وَهَب فرمود:
زيارت حسين(ع) را ترك مكن! آيا دوست داري كه خدا، تو را در زمرهِ كساني ببيند كه حضرت رسول و علي و فاطمه و ائمه(ع) در حقشان دعا ميكنند؟37
3. سليمان اعمش ميگويد:
در كوفه، شب جمعهاي نزد شيخي بودم. به او گفتم: دربارهِ زيارت امام حسين(ع) چه ميگويي؟> گفت: <بدعت است و هر بدعتي، گمراهي است و هر صاحب گمراهي در آتش است>. ناراحت شدم و رفتم.
نيمههاي شب آمدم، درِ خانهِ او را زدم. همسرش گفت: <او به زيارت امام حسين(ع) رفته است>.
سليمان ميگويد: من هم به طرف حرم امام حسين(ع) رفتم. وقتي داخل حرم شريف شدم، ديدم شيخ در حالي كه به سجده افتاده، گريه و ناله ميكند و از خداوند طلب مغفرت و توبه ميكند. بعد از مدّتي طولاني سرش را بلند كرد. گفتم: <اي شيخ! ديروز آن جمله را گفتي، پس الان چه گونه به زيارتش آمدي؟> گفت: اي سليمان! مرا سرزنش نكن! ديشب، در خواب…، شتري از نور ديدم كه كجاوهاي از نور، بر روي آن شتر بود و داخل آن دو خانم بودند. گفتم: <اين دو خانم بزرگوار كياند؟> گفت: <يكي، حضرت خديجه(س) و ديگري حضرت سيده` النساء فاطمه زهرا(س) است>. گفتم: <اين جمع به كجا ميروند؟> گفت: <به زيارت حسين كه در كربلا از روي ظلم شهيد شد، ميروند>.
به آن هودج نگاه كردم. ديدم اوراقي از آن به پايين ميريزد. پرسيدم: <اين اوراق مكتوب چيست؟> گفت: <در اين ورقها نوشته شده هر كس در شب جمعه، به زيارت قبر حسين(ع) بيايد، از آتش جهنم ايمن خواهد بود>.38
گواه اين قضيّه، تشرّف حاج علي بغدادي است كه سؤالات بسياري از امام زمان(عج) كرد. يكي از آنها اين بود:
منبريها جريان سليمان اعمش را ميگويند. آيا اين حديث صحيح است>؟ فرمود: <آري، راست و صحيح است>. گفتم: <سيدنا! صحيح است كه ميگويند: هر كس زيارت كند حسين(ع) را در شب جمعه، براي او امان است>؟ فرمود: <آري، والله!> و اشك از چشمان مباركش جاري شد و گريست.39
ب) عنايت حضرت مهدي(عج) به زائران حسين(ع):
قضاياي زيادي بر اين مطلب دلالت دارد. يكي از آنها، قضيّهِ معروف جعفر نعلبند است كه مرحوم نهاوندي آورده است.40
26. بيعت كسي بر آن دو بزرگوار نيست و از كسي تقيّه نميكنند41
بيعت، پيماني است كه به موجب آن نتوان با ستمگران به نبرد برخاست و از روي ناچاري و تقيّه بايد حكومت آنان را به رسميّت شناخت. همهِ پيشوايان معصوم، به مقتضاي حكمت الهي دچار چنين پيماني بودند، امّا بعضي از معصومان چنين بيعتي بر گردن نداشتند.
الف) بيعت و تقيه نكردن حضرت زهرا(س):
دشمنان، پس از غصب خلافت، سعي كردند از همهِ مردم، به ويژه صحابهِ خاصّ پيامبر اكرم(ص) خاصّه خاندان رسالت (حضرت علي و حضرت زهرا(ع)) براي خود بيعت بگيرند تا افكار عمومي را به خود جلب كنند، ولي حضرت زهرا(س)، همهِ مصيبتها را تحمل كرد و تا زنده بود، با غاصبان حكومت بيعت نكرد، بلكه براي بازگرداندن خلافت به مسير اصلياش، مبارزه نمود و حتي مانع بيعت حضرت علي(ع) شد.42
ب) نبودن بيعت احدي از ستمگران بر گردن حضرت مهدي(عج) و تقيّه نكردن آن حضرت:
پيشوايان معصوم ما، اگر با كسي پيمان ميبستند، (گر چه از روي مصلحت و تقيه)، به آن پاي بند بودند. بهترين گواه، اين است كه امام حسين(ع) تا زماني كه معاويه زنده بود، به خاطر احترام به صلح برادرش قيام نكرد. حضرت مهدي(عج) به دليل اين كه براي ريشه كن كردن ستم و ستمگران آفريده شده است و اگر ظاهر و آشكار بود، سكوتش به معناي رضا به ستمگري ستمگران و ترك نبرد با آنان بود (گرچه از روي تقيّه) در پس پرده غيبت به سر ميبرد تا بيعت كسي بر گردنش نباشد. همين، يكي از علل غيبت آن حضرت شمرده شده است.
حضرت علي(ع) ميفرمايد:
….اِن القائم منّا اِذا قام لم يكن لاحد في عنقه بيعه` فلذلك تخفي ولادته و تغيب شخصه.43
هنگامي كه قائم ما قيام كند، بيعت احدي بر گردن او نخواهد بود. از اين رو، ولادت او مخفي ميشود و از ديدهها پنهان ميشود.
حضرت مهدي(عج) فرمود:
اِنّه لم يكن لاحد من آبائي(ع) اِلاّ و قد وقعت في عنقه بيعه` لطاغيه` زمانه و اِنّي اخرج حين اخرج و لابيعه` لاحد من الطواغيت في عنقي.44
بر گردن همهِ پدرانم، بيعت سركشان زمانه بود، امّا من وقتي خروج كنم، بيعت هيچ سركشي بر گردنم نيست.
در زمان آن حضرت تقيهاي در كار نيست:
حضرت علي(ع) در تفسير آيهِ شريفه )وعد الله الذين ءامنوا منكم وعملوا الصالحات ليستخلفنّهم45… فرمود:
در امن و امان مرا بپرستند، بدون هيچ ترس و واهمهاي و نياز به تقيّه احساس نكنند. اين آيه، در حق قائم(عج) نازل شده است. منظور از <كساني كه ايمان آوردهاند>، در اين آيه، پيشوايان معصوم(ع) هستند.46
27. دوري هر دو از ستمگران
الف) دوري حضرت زهرا(س):
بعد از آن تلاشي كه حضرت زهرا(س) براي هدايت مردم و برگرداندن ولايت به حضرت علي(ع) كرد، و مورد بي مهري و ستم قرار گرفت، از مردم فاصله گرفت و در خانه مشغول عزاداري و گريه بر فقدان پدر شد، امّا اين بار هم مورد بيلطفي قرار گرفت و جمعي از بزرگان به حضور اميرالمؤمنين علي(ع) آمدند و عرض كردند:
فاطمه(س) شب و روز گريه ميكند. شب از گريه آن حضرت خواب نداريم و روز براي ما آرامش نيست تا بتوانيم به امور معاش خود بپردازيم. ما از تو تقاضا ميكنيم كه به آن حضرت بگويي، يا شب گريه كند و روز آرام باشد و يا روز گريه كند و شب آرام باشد.
حضرت علي(ع) نزد فاطمه(س) رفت و او را همچنان گريان ديد. كمي كه آرام گرفت، به او فرمود: <از من تقاضا كردند كه شما، يا شب گريه كني يا روز>. فاطمه(س) گفت: <من به زودي از ميان آنان ميروم. دست از گريهام برنميدارم تا به پدرم ملحق شوم>.
سپس حضرت علي(ع) براي فاطمه(س) سرپناهي به نام <بيت الاحزان> دورتر از خانههاي مردم در قبرستان بقيع ساخت.
فاطمه(س) هر روز صبح حسن و حسين(ع) را در پيش روي خود به سوي بقيع روانه ميكرد و گريان به بيت الاحزان ميرفت. وقتي كه شب فرا ميرسيد، حضرت علي(ع) نزد او ميآمد و همراه آن حضرت به خانه مراجعت ميكرد.47
امام صادق(ع) ميفرمايد: <هر روز از مدينه خارج ميشد و كنار قبرهاي شهيدان مشغول گريه بود>.48
وقتي زنان مدينه به عيادت حضرت فاطمه(س) آمدند و از احوال آن حضرت پرسيدند، حضرت فاطمه (س) پس از حمد خداوند و درود بر پدرش فرمود: <حالم چنين است كه به خدا سوگند از دنياي شما بيزار و بر مردانتان خشمناكم>.49
در صحيح بخاري آمده، كه وقتي حضرت زهرا(س) فدك را مطالبه كرد، ابوبكر خودداري كرد و چيزي را از فدك به او نداد. آن حضرت از ابوبكر ناراحت شد. پس از او كنارهگيري كرد و با او سخني نگفت تا از دنيا رفت.50
ب) دوري حضرت مهدي(عج):
حضرت مهدي(عج) از هنگام ولادت، از مردم و به ويژه ستمگران، مخفي بود. در آغاز ولادت، بعضي به صورت محدود ميتوانستند خدمت آن حضرت برسند. اين محدوديت، در زمان غيبت صغري بيشتر شد و در زمان غيبت كبري به اوج خود رسيد و از مردم دوري ميفرمود.
امام باقر(ع) ميفرمايد:
<اِذا غضب الله تبارك و تعالي علي خلقه، نحّانا عن جوارهم.
هنگامي كه خداي تبارك و تعالي بر مردمان خشمگين شود، ما را از مجاورت آنان دور ميسازد51.
در روايات ديگر داريم، ولادت و رشد او مخفي است52؛ پنهاني است، كه انتظار ميكشد.53 مردم امام خود را نميبينند، او در موسم حج حاضر ميشود و مردم را ميبيند، اما مردم او را نميبينند.54
خود حضرت مهدي(عج) در توقيع شريف به شيخ مفيد ميفرمايد:
اگر چه ما در مكان دور دستي زندگي ميكنيم، مكاني كه از خانههاي ستمگران به دور است، به جهت مصلحتي كه خداوند براي ما و شيعيان ما ديده در اين دوري، امّا ما از خبرهاي شما آگاه هستيم55… .
حضرت به علي بن ابراهيم بن مهزيار فرمود:
پدرم امام عسكري(ع) با من پيمان بسته كه در كنار گروهي كه مورد غضب و نفرين خداوند قرار گرفتند، زندگي نكنم و به من دستور داده كه تنها در كوههايي كه عبور از آن دشوار است و زمينهاي ويران، مسكن گزينم56….
28. آزادي از تعلّقات دنيايي
دختر اشرف مخلوقات عالم، همسر برترين مردمان و سرور زنان دو عالم، در نهايت زهد و دوري از دنيا و حتّي ابتداييترين نيازهاي يك زندگي ساده و عادي ميزيست.
در زيارت آن حضرت ميخوانيم: <حليفه` الورع و الزهد57؛ بريده از دنيا و فاني در ذات احديت بود>.
حسن بصري ميگويد: <لم يكن في الاُمه` ازهد و لا اعبد من فاطمه`؛ در امت پيامبر(ص) زاهدتر و عابدتر از زهرا(س) نبود>.58
حضرت مهدي(عج) نيز با اقتدا به مقتداي خويش، در نهايت زهد و سادگي زندگي ميكند.
حضرت صادق(ع) ميفرمايد:
فوالله! ما لباسه اِلا الغليظ و لا طعامه اِلا الجشب.59
به خدا سوگند! لباس مهدي(عج) جز پوشاكي درشت و خوراك او جز غذايي سخت نيست.
29. بندگي خداوند
حضرت زهرا(س) به حدّي خالصانه خداوند را عبادت ميكرد كه خداوند با او بر ملايكه مباهات ميكرد و ميفرمود:
بنگريد به بهترين بندهِ من فاطمه! او در مقابل من ايستاده و از خوف من تمامي وجودش ميلرزد و با تمامي حضور قلب، به عبادت من روي آورده است.60
امام حسن(ع) ميفرمايد:
مادرم، در شبهاي جمعه، در محراب به عبادت ميايستاد و مدام ركوع و سجده ميكرد تا صبح طلوع ميكرد.61
حضرت، به قدري عبادت ميكرد كه قدمهايش ورم كرد.62
حضرت مهدي(عج) هم به قدري عبادت خداوند را ميكند كه رنگ رخسار مباركش متمايل به زرد است.
امام كاظم(ع) ميفرمايد: <مهدي، بر اثر تهجّد و شب زندهداري، رنگش به زردي متمايل ميشود>.63
30. مبارزه با انحرافها و بدعتها
زهرا(س) فداي رسالت و ولايت شد تا دين بماند، بدعتها و انحرافات از بين برود و تلاشهاي پدرش به ثمر برسد. دربارهِ مبارزات آن بزرگوار با انحرافات، سخن فراوان است. خطبهِ فدكيه و خطبههاي ديگر آن بانوي پهلو شكسته و مصيبت ديده، گوياي مبارزهِ حضرت است.64
حضرت مهدي(عج) هم با بدعتها و انحرافات مبارزه ميكند و فرايض الهي و سنن نبوي را احيا خواهد كرد.
امام صادق(ع) ميفرمايد: <بدعتي نميماند جز آن كه از بين ميبرد و سنّتي نميماند جز آن كه بر پاميدارد>.65
حضرت علي(ع) ميفرمايد: <هر چه از كتاب و سنّت، متروك مانده، زنده خواهد كرد>.66
در دعاي شريف ندبه ميخوانيم:
اين المؤمل لاِحياء الكتاب و حدوده؟ اين محيي معالم الدين و اهله؟ اين المدّخر لتجديد الفرائض و السنن؟67
كجا است آرزو كشيده براي زنده كردن قرآن و حدودش؟ كجا است زنده كنندهِ آثار دين و اهل دين؟ كجا است آن ذخيرهِ الهي براي تجديد واجبات و سنتهاي اسلام؟
31. غم خواري و توجه به امور مسلمانان، به ويژه شيعيان
يكي از علتهايي كه فاطمه(س) را به ميدان آورد و آن همه مصايب و آزارها را تحمّل كرد، همّ و غمّ آن حضرت نسبت به امّت پدرش و شيعيان شوهرش و مصايبي كه دامنگيرشان خواهد شد بود.
حضرت، همراه اشكها و نالههايش، در فراق محبوبش به پدر بزرگوارش عرضه ميدارد:
يا ابتاه! مَن للارامل و المساكين؟ و مَن للامّه` اِلي يوم الدين؟68
پدر جان! پس از تو، چه كسي به فرياد يتيمان و مساكين خواهد رسيد؟ پدر جان! براي امّت، چه كسي پس از تو، تا قيامت خواهد بود؟
حضرت، تا بدان جا نسبت به امور امّت پدرش اهتمام ميورزد كه شب تا صبح را پيوسته در ركوع و سجود و قيام و دعا ميگذراند و همواره، مؤمنان را دعا ميكند و از براي خود دعايي نميكند. وقتي فرزند دلبندش حسن(ع) علّت را جويا ميشود؟، ميفرمايد: <الجار ثم الدار>69.
حضرت مهدي(عج) نيز غمخوار همگان، به ويژه شيعيان است و براي آنان دعا ميكنند. توقيعات و ملاقاتهاي فراوان، بر اين مطلب دلالت ميكند.
حضرت، در توقيعي ميفرمايد:
… به من رسيده است كه گروهي از شما، در دين، به ترديد افتادهايد و در دل، نسبت به اولياي امر خود، دچار شك و حيرت شدهايد! اين، مايه غم و اندوه ما شد. به خاطر شما و نه به خاطر خودمان و دربارهِ شما ناراحت شدم نه دربارهِ خودمان…. ما بر احوال شما آگاهيم و اوضاع شما بر ما پوشيده نيست. ما در رسيدگي و توجّه به شما، كوتاهي نكردهايم و ياد شما را از خاطر نبردهايم. اگر جز اين بود، مشكلات و گرفتاريها بر شما روي ميآورد و دشمنان شما را نابود ميكردند.70
32. ايثار و انفاق
از خود گذشتگي و انفاق حضرت زهرا(س) مطالب بسياري دارد و بحث مستقلي را ميطلبد. گذرا، به برخي از آنها اشاره ميكنيم.
هر كس از هر كجا نااميد ميشد، به دَرِ خانه زهرا ميآمد و با حاجتي روا شده برميگشت. مكرّر، اين اتفاق ميافتاد كه پيامبر(ص) محرومان را دَرِ خانه او ميفرستادند. حضرت پيراهن شب عروسي و گردنبند خويش را به نيازمندان بخشيد. او حتي طعام و قرص نان و دستبند و گوشواره و حتّي پرده و فرش منزل خويش را به سائل داد. بخشندگي وي بدان مرحله ميرسد كه در كتاب خداوند ثبت ميشود: )ويطعمون الطعام علي حبّه مسكيناً و يتيماً و اسيراً.(71
حضرت مهدي(عج) فرزند مادري اين چنين است. از اين رو، پناه محرومان و درماندگان است.
امام باقر(ع) فرمود: <مهدي، بخشندهاي است كه مال را به وفور ميبخشد و بر بينوايان بسيار رئوف و مهربان است>.72
33. تلاش
حضرت زهرا(س) از همان اوان كودكي، در راه دين مجاهده ميكرد. هر زمان پيامبر را خطري تهديد و مصيبتي آزار ميداد، زهرا(س) به ميدان ميآمد. پيامبر را از توطئهِ قتلش آگاه كرد.73 خاكستر از روي پدر سترد. در جنگ احد، آن گاه كه دندان مبارك پيامبر(ص) شكست و پيشانياش مجروح شد و سر و صورت حضرت، غرقه در خون گشت، او به مداواي پيامبر مشغول شد.
حضرت، در راه ولايت آن قدر تلاش و مجاهدت كرد تا در اين مسير، جان عزيزش را فدا كرد. او شبها به همراه علي(ع)، دست حسنين را ميگرفت و به خانهِ مهاجران و انصار ميرفت و آنان را به ياد بيعتشان در عقبه و غدير ميانداخت و فضايل علي را يادآورشان ميشد. با اين هدف والا كه امام زمانشان را به آنان بشناساند و آنان را از مرگ جاهليّت برهاند و ياوراني براي امام زمان خويش فراهم كند.
حضرت مهدي(عج) نيز براي تحّقق آرمانهاي والاي پيامبر و در ادامهِ مسير حركت زهرا(س) همواره مشغول مجاهدت و سازندگي است.
امام رضا(ع) ميفرمايد: <او، شتابنده به سوي نيكيها و بزرگواريها و تلاشگري سخت كوش است>.74
پي نوشت ها :
1.بحار الانوار، ج 40، ص 44؛ فاطمه` الزهراء(س) بهجه` قلب المصطفي(ص)، ص 177.
2.زمر/ 69. (زمين (در آن روز) به نور پروردگارش روشن ميشود).
3.تفسير نورالثقلين، ذيل آيه، ح 121. (محدث نوري (ره) چند روايت از تفسير علي بن ابراهيم و ارشاد مفيد و غيبت طوسي و كمالالدين صدوق و كفايه` الاثر شيخ خرّاز و غيبت فضل بن شاذان نقل ميكند و ميگويد به قرينه حديث اول، معلوم ميشود مراد، نور ظاهري است وگرنه ممكن است گفته شود مراد نور معنوي است كه نور علم و حكمت و عدل باشد؛ نجم الثاقب، جمكران، خصلت بيست و نهم، ص 168).
4.البته ممكن است اين روايت، يك تفسير باطني هم داشته باشد كه تمام ظلمتها ميرود حتّي ظلمتهاي نوراني يا پيشرفتهاي علمي ميشود كه به نور خورشيد و ماه نياز نباشد. (بايد تأمل كرد).
5.شيخ طوسي، الغيبه`، ح 484، ص 467؛ المحجه` فيما نزل في القائم(عج)، ذيل آيه، ص 748؛ تفسير نورالثقلين، ج 4، ذيل آيه، ح 122.
6.همان، موسسه معارف اسلامي، ح 487، ص 470؛ كشف الغمه`، ج 3، ص 263؛ عزيز آل ياسين(ع)، ص 48 (به نقل از مهدي منتظر در نهجالبلاغه، ص 114).
7.نعماني، الغيبه`، عربي، ص 151، و نشر صدوق، ص 323.
8.منتخب الاثر، باب، انّه ابن سيّد الاِماء، (به نقل از كفايه` الاثر و كمال الدين).
9.همان، باب انّه ابن سيد الاِماء، (به نقل از كمال الدين) ر.ك: معجم احاديث اِلامام المهدي(عج)، ج 3، ح 691، ص 165.
10.امالي صدوق، مجلس 87، ح 947/1. بحارالانوار، ج 43، ص 25. فاطمه` الزهراء(س) بهجه` قلب المصطفي(ص)، ص 129 به نقل از عامه و خاصه.
11.كمال الدين، ب 42، ح 2؛ نجم الثاقب، ط جمكران، باب اول، ص 39؛ اثبات الوصيه، ص 249؛ تفسير نورالثقلين، ج 5، ذيل سوره قدر، ح 19، ص 616.
12.ر.ك: به بحارالانوار، ج 43، صص 62، 64 و 225 و ج 8، ص 53.
13.فاطمه` الزهراء(س) بهجه` قلب المصطفي(ص)، ص 743 (به نقل از كنزالفوائد، ح 1، ص 150).
14.مقتل خوارزمي، چاپ انوارالهدي، ج 1، ح 25، ص 101.
15.فاطمه الزهراء(س) بهجه` قلب المصطفي(ص)، ص 10 (به نقل از كشف الغمه`، ج 1، ص 506).
16.مناقب ابن شهر آشوب، چاپ دارالاضواء، ج 1، ص 355.
17.سيد بن طاووس، اقبال، عمل روز بيستم جمادي الاخر؛ در مفاتيحالجنان: <السلام عليك ايتها المظلومه` المغصوبه`>.
18.همان، عمل روز بيستم جمادي الاخر؛ مفاتيحالجنان، زيارت دوم حضرت زهرا(س).
19.شيخ طوسي، امالي، ص 156، ضمن ح 258.
20.معجم احاديث الامام المهدي(عج)، ج 3، ح 595، ص 43.
21.روزگار رهايي، ج 2، ص 608 (به نقل از ينابيع الموده`، ج 3، ص 131).
22.كمالالدين، باب 34.
23.معجم احاديث الاِمام المهدي(عج)، ج 3، ح 752، ص 229.
24.همان، ج 3، ح 833، ص 297، و ح 1072، ص 500.
25.همان، ج 4، ح 1098، ص 20؛ و كمال الدين، باب 58، ح 25.
26.عنايات حضرت مهدي(عج) به علما و طلاب، ص 176، (پاورقي).
27.همان (به نقل از: شيفتگان حضرت مهدي(عج)، ج 3، ص 160).
28.فاطمه` الزهراء(س) بهجه` قلب المصطفي(ص)، ص 198، (به نقل از بحارالانوار، ج 22، ص 491).
29.همان، ح 6، ص 109 (به نقل از احقاق الحق، ح 10، ص 185) و ر.ك: بحارالانوار، ج 36، ح 110، ص 288.
30.مفاتيح الجنان، زيارت حضرت فاطمه زهرا(س)، مقتل خوارزمي، ج 1، ح 21، ص 99.
31.چهل حديث پيرامون نور يزدان، ص 14 (به نقل از: كفايه` الاثر، ص 159).
32.نغمههاي فاطميه(س)، ص 24.
33.با دعاي ندبه در پگاه جمعه، ص 16 (به نقل از عيون اخبار الرضا(ع)، ج 1، ص 47؛ كمال الدين، ج 1، ص 268).
34.مفاتيح الجنان، دعاي عهد.
35.مكيال المكارم (فارسي) ج 2، ص 218 و (عربي) ج 2، ص 160 (به نقل از كتاب غايه` المرام، سيد محدث بحراني(ره) ص 189 باب 23 ح 105؛ به نقل از غيبت نعماني، نشر صدوق، ح 24، ص 133).
36.كامل الزيارات، پيام حق، 1377، باب 40، ح 4، ص 386.
37.همان، پيام حق، 1377، باب 40، ح 4، ص 386؛ مفاتيحالجنان، فصل هفتم، مقصد اول (به نقل از ابن قولويه و كليني و سيد بن طاووس و ديگران).
38.بحار الانوار، ج 45، ح 12، ص 401؛ النجم الثاقب، مسجد مقدس جمكران، 1380، چاپ چهارم، ص 495.
39.النجم الثاقب، مسجد مقدس جمكران، 1380، چاپ چهارم، ص 489؛ مفاتيح الجنان، تشّرف حاج علي بغدادي.
40.ر. ك: خلاصه` العبقري الحسان، ص 34؛ العبقري الحسان، ج 2، ص 80.
41.در مجلهِ انتظار، شمارهِ 7 گفتيم، به بيست و پنج مورد از شباهتهاي اين دو بزرگوار اشاره ميكنيم، ولي به موارد ديگري برخورد كرديم. مواردي هم برادر ارجمند آقاي لطيفزاده تحقيق كردند، از اين روي برخي از آنها را ذكر ميكنيم.
42.ر.ك: صحيح بخاري، دارالكتب العلميه`، ج 3، باب 40، باب غزوه` خيبر، ح 4240 و 4241، ص 80.
43.كمال الدين و تمام النعمه`، ج 1، باب 26، ح 14؛ بحار الانوار، ج 51، ص 109.
44.همان، ج 2، باب 45، توقيع 4.
45.نور: 55.
46.روزگار رهايي، ج 2 ص 607.
47.ر.ك: چشمه در بستر، ص 255؛ فرهنگ فاطميه، ص 140 (به نقل از بحار الانوار، ج 43، ص 177).
48.بحار الانوار، ج 43، ص 35.
49.ر.ك: چشمه دربستر، ص 434، و بحارالانوار، ج 43، ص 158؛ عوالم العلوم، ج 11، قسمت دوم، ص 814؛ اعلام النساء، ج 4، ص 128.
50.صحيح بخاري، دارالكتب العلميه`، باب غزوه` خيبر، ح 4240 و 4241، ص 80.
51.روزگار رهايي، ج 1، ص 191، (به نقل از كافي، ج 1، بابٌ في الغيبه`، ح 31 و به نقل از بحارالانوار، ج 52، ص 90).
52.كافي، ج 1، بابٌ في الغيبه`، ح 25.
53.همان، ح 13 و 30.
54.همان، ح 12؛ الغيبه` نعماني، ح 13، 14، 15 و 16، ص 251.
55.احتجاج، دارالاسوه، ج 2، ص 597.
56.طوسي، الغيبه`، معارف اسلامي، ص 266.
57.مفاتيح الجنان، زيارت حضرت زهرا.
58.خوارزمي، مناقب، ج 3، ص 141.
59.الغيبه`، نعماني، ص 222؛ بحارالانوار، ج 53، ص 354.
60.بحار الانوار، ج 43، ص 172.
61.همان، ص 81 و 82.
62.همان، ج 43، صص 76 و 84.
63.همان، ج 86، ص 81.
64.ر.ك: چشمه در بستر، صص 355 و 434.
65.ينابيع الموده`، ج 3، ص 62؛ الزام الناصب، ص 223.
66.نهج البلاغه`، فيض الاسلام، خطبه 138.
67.مفاتيح الجنان، دعاي شريف ندبه.
68.بحار الانوار، ج 43، ص 176.
69.همان، ج 43، ص 81.
70.احتجاج، ج 2، ص 497؛ ر.ك: امام زمان(عج) و سيد بن طاووس، ص 175، دعاي حضرت مهدي(عج) براي شيعيان.
71.دهر: 21.
72.روزگار رهايي، ج 2، ص 598.
73.بحارالانوار، ج 18، ص 60.
74.جمال الاسبوع، ص 310؛ صحيفهِ مهدويه، ص 290.
فاطمه (س) الگوی بانوان منتظر تعداد نمایش
در جايي كه امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف حضرت فاطمه زهرا عليها السلام را به عنوان الگوي خويش مطرح ميفرمايد، تكليف امثال ما در لزوم الگوگيري از آن وجود نوراني مشخص است.
از اين رو ابتدا بايد ملاحظه كرد اين اولين و تنهاترين مدافع ولايت و امامت داراي چه منزلتي است و سيرة عملي آن بزرگوار در مواجهه با حوادث روزگار و مسائل زندگي چه بوده است؛ تا بتوان از آن حضرت در زندگي فردي و اجتماعي خود الگو گرفت.
فضائل حضرت فاطمه عليها السلام
1. بزرگ زنان در جهان
در احاديث فراوان؛ چه در منابع تشيع و چه در اهل سنت[1] و در زيارات ائمه اطهار عليهم السلام، حضرت فاطمه عليها السلام به عنوان سيدة النساء العالمين (سرور زنان عالم) ناميده شده است.
2. حديث كساء و منزلت حضرت زهرا عليها السلام
فرازهاي حديث شريف كساء[2] عظمت وجودي سرور زنان دو عالم را روشن مينمايد.
الف. معرفي اهل بيت عليهم السلام بر محور فاطمه توسط خداوند
آنگاه كه خداوند اهل بيت را كه در زير كساء جمع شده بودند براي ملائكه معرفي مينمايد ميفرمايد.
«هم، فَاطِمَة وَ أَبُوهَا وَ بَعْلِهَا وَ بَنَوْهَا؛ آنان، فاطمه و پدرش و شوهرش و فرزندانش هستند».
ب. حضرت فاطمه عليها السلام خبر دهنده اتفاقات آسمانها
مطلب مهمتر اين كه اگر كسي متن اين حديث را خوب مشاهده كند، ميبيند اتفاقات و گفتگوهايي كه در آسمانها ميشود، همه از زبان فاطمه عليها السلام نقل شده است. اين نشانه احاطة فاطمه عليها السلام به ملكوت آسمانهاست؛ آنجا كه ميفرمايد: «يَا مَلَائِكَتِي وَ يَا سُكَّانَ سَمَاوَاتِي… ؛ خداوند فرمود: اي فرشتگان و اي ساكنان آسمانهايم!» يا آنجا كه دارد… «فَقَالَ الْأَمِين جَبْرَائِيل يَا رَب… ؛ جبرئيل گفت: اي خدا!…».
3. همتايي براي امامت
رسول خدا صل الله عليه و آله وسلم فرمود: «لَوْلَاكَ لَمَّا كَانَ لَهَا كُفْوٌ عَلَي وَجْهِ الْأَرْضِ» «يا علي! اگر تو نبودي، براي فاطمه عليها السلام همتايي در روي زمين نبود.»[3]
4. ليلة القدر در قرآن
امام صادق عليه السلام فرمود: «…. «ليل» فاطمه عليها السلام است و «قدر» خداوند عزوجل. پس كسي كه فاطمه را (به تمام معنا) بشناسد ـ آنچنان كه حقش هست ـ ليلة القدر را درك كرده است».[4]
5. الگو و مقتداي امامت
رسول اكرم صل الله عليه و آله وسلم فرمود: «اقتدوا بالزهراء؛ از زهرا عليها السلام پيروي كنيد».[5]
حضرت حجت بن الحسن كه خود الگوي جهانيان است، در روايتي حضرت، فاطمه عليها السلام را الگوي خود معرفي ميفرمايند: «براي من در (وجود) دختر رسول خدا الگوي نيكويي است».[6]
6. حجت بر حجتهاي خدا
امام حسن عسگري عليه السلام فرمودند: «ما حجت خداونديم بر خلائق و مادر ما فاطمه عليها السلام حجت خداست بر ما»[7]
رابطة حضرت فاطمه عليها السلام با امام زمانش
1. معرفت به مقام امامت
حضرت علي عليه السلام امام زمان حضرت فاطمه عليها السلام بوده است؛ از اين رو حضرت فاطمه عليها السلام در معرفي علي عليه السلام به كسي كه زبان سرزنش به علي عليه السلام گشوده بود، فرمودند: «… او امام رباني و الهي، مركز توجه همه عارفان و خداپرستان، فرزندي از خاندان پاكان، گوينده بحق، جايگاه اصلي محور امامت و… است».[8]
«پدران اين امت، محمد صل الله عليه و آله وسلم و علي عليه السلام هستند؛ كه كجيها را راست و انحرافات را اصلاح مينمايند (اگر مردم اطاعتشان كنند) اين دو ]حضرت محمد صل الله عليه و آله وسلم و امام علي عليه السلام [آنان را از عذاب جاويدان نجات ميدهند و اگر با ايشان موافق و همراه باشند، نعمتهاي پايدار خداوند را ارزاني شان ميدارند.»[9]
اين معرفت به امام زمان خود، ويژگي حضرت فاطمه عليها السلام است كه آگاه به فلسفه امامت و ره آورد آن ميباشد؛ از اين رو در قسمتي از خطبة خويش در مسجد مدينه، يكي از فلسفههاي امامت را خطاب به مهاجران و انصار چنين ميفرمايد: «خداوند اطاعت و پيروي از ما (اهل بيت) را سبب پايداري امت اسلامي و امامت و رهبري ما را عامل وحدت و در امان ماندن از تفرقهها قرار داده است.» [10]
2. همراه امامت
الف) همراهي به عنوان همسر
دخت گرامي پيامبر صل الله عليه و آله وسلم در تمام لحظات عمر شريف خود در انجام وظايف خانوادگي و تربيتي و فراهم آوردن آسايش و آرامش خانه، كمك و همراه امام علي عليه السلام بود. و كانوني مالامال از محبت و مهرباني براي پرورش فرزنداني چون امام حسن و امام حسين و زينب و امكلثوم عليهم السلام فراهم آورده بود.
ب) همراهي به عنوان مأموم
فاطمه زهرا عليها السلام بعد از ماجراي غصب خلافت اميرالمؤمنين عليه السلام تا لحظة شهادتش هرگز سكوت نكرد و پا به پاي امام خود ـ آنجا كه بايد از امامت دفاع كند ـ حاضر شد؛ چه آنجا كه بر در خانههاي مهاجرين وانصار رفت و از آنان ياري طلبيد[11] و چه در سخنرانيهايش، چه بيتالاحزانش، چه وصيتش و… اينها همه نمونههايي از همراهي فاطمه عليها السلام با امام زمانش ميباشد.
برماست تا با سرمشق قرار دادن مبارزات اين سرباز حقيقي امام علي عليه السلام به دفاع از فرزندش كه امام عصر ماست بپردازيم و با شناخت موقعيتها و شيوههاي مناسب از وجود مبارك يوسف فاطمه عليها السلام دفاع نماييم.
[1] . بحارالانوار، ج37، ص67 ـ صحيح بخاري (كتب اهل سنت)، ج8، ص78.
[2] . تفسير العياشي، ج1، ص349؛ شيخ عباس قمي، مفاتيح الجنان، حديث كساء.
[3] . بحارالانوار، ج43، ص107.
[4] . بحارالانوار، ج43، ص65.
[5] . صدوق، معاني الاخبار، ص114.
[6] . الغيبه طوسي، ص268.
[7] . الكوثر، ج2، ص114.
[8] . دشتي، فرهنگ سخنان حضرت فاطمه عليها السلام، به نقل از رياحين الشيعه، ج1، ص93.
[9] . همان.
[10] . بحارالانوار، ج3، ص158و معاني الاخبار، ص354 و كشف الغمة، ج2، ص40.
[11] .اختصاص، ص178و بيت الاحزان، ص117
نفش زن در سرباز پروری برای جبهه ی حقتعداد نمایش
از دیدگاه قرآن زن گاهی به عنوان تكمله (كامل كننده) وجود مرد (زوج) و گاهی بدون وجود مرد مستقلاً در جریان تاریخ سازی و تمدن آفرینی و انسان سازی، نقش منحصر به فردی در اختیار دارد.
به طور مثال، قرآن تربیت و آفرینش شخصیت پیامبران بزرگ الهی، همچون: ابراهیم، اسماعیل، نوح، موسی، و پیامبر گرامی اسلام (ص) را مدیون تلاش زنان آسمانی معرفی می كند كه در آن، زن به عنوان مادر و یا همسر دارای نقش اساسی بوده و درخصوص حضرت عیسی دارای نقش انحصاری بوده است.
* در كنار حضرت ابراهیم، شخصیتی چون هاجر وجود دارد كه با تربیت حضرت اسماعیل، نسل صالحی از ابراهیم را به جامعه بشریت تقدیم كرد و خداوند متعال درمقام تقدیر از زحمات و از خود گذشتگی این بانوی والا مقام، یاد و نام او را در جای جای مراسم حج چون سعی صفا و مروه و چشمه زمزم زنده نگاه داشت و مقبره ی او را چون خانه ی خود (كعبه) مطاف همه ی حاجیان قرار داد.
* در كنار حضرت موسی (ع) به مادری نمونه برمی خوریم كه نقش اساسی در تربیت این پیامبر الهی را بر عهده داشت. قرآن در داستان موسی (ع) همیشه به مادر او اشاره می كند و سخن چندانی از پدر او به میان نمی آورد. آیات قرآن در مورد شخصیت مادر موسی قابل تأمل است، قرآن می فرماید:
*(وَ أَوْحَیْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِیهِ.) (1)
*(وَ أَصْبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَى فَارِغاً … (2)
همچنین از نقش حضرت آسیه نیز در تربیت حضرت موسی نباید غافل بود، بانوی نمونه ای كه با وجود همه ی شرایط غفلت و دنیا گرایی دركاخ فرعون، پاكی و ایمان خود را حفظ كرد.
* درخصوص حضرت عیسی (ع) اساساً هیچ مردی (پدری) در تربیت او نقش ندارد و قرآن مسیح را به عنوان «عیسی بن مریم» معرفی می نماید.
مریم (به معنای عابده) بانویی كه در عنفوان جوانی بر او مائده الهی نازل می شد و مقام او آنچنان در درگاه الهی والا بود كه خداوند زكریای نبی را خادم او در معبد قرار داد.(3)
بانویی كه ملائكه با او گفتگو می كردند و خداوند او را به عنوان سرور زنان عصر خودش برگزید.(4)
و البته قرآن همچنانكه نقش حضرت مریم (ع) در تربیت حضرت عیسی(ع) را منحصر به فرد می داند نقش اساسی مادر مریم (حنّا) در تربیت چنین دختر پاكی را نیز مورد توجه قرار می دهد و اساساً ولادت مریم را نتیجه ی استجابت دعا و نذر معنوی مادر او معرفی می كند.(5)
امام زمان (ع) الگوی خود را حضرت زهرا (س) معرفی كرده و می فرمایند:
(و فی أبنَه رسول الله لی اسوهٌ حسنهٌ.) (6) « ودر دختر رسول خدا (ص) (مادرم زهرا (س)) برای من سرمشق نیكویی است.»
و در برخی روایات اینگونه از حضرت مهدی (ع) یاد می شود:
(المَهدی من وُلدِ فاطمهَ.) (7)
«مهدی (ع) از فرزندان فاطمه (س) است.»
بر اساس همین نقش كلیدی مادر است كه در روایات آمده است:
(الجَنَّه تحتَ أقدام الاُمّهات.) (8)
«بهشت زیر پای مادران است.»
و به عنوان یك نمونه ی تجربی تاریخی می بینیم محمد ابن ابی بكر با وجودی كه از صلب دشمن امیرالمومنین (ع) بوده، اما به خاطر برخورداری از مادری (به نام اسماء) كه عاشق اهل بیت (ع) بود، از شیعیان خالص حضرت علی (ع) شد.
شهید مطهری(ره) نقش زن در تاریخ سازی و تمدن سازی را به دو بخش عمده تقسیم می كنند:
1. نقش مستقیم:
منظور از نقش مستقیم زن، همان حضور مستقیم او در صحنه های اجتماعی برای اصلاحگری می باشد. تاریخ نمونه های متعددی از این حضور تمدن ساز و مؤثر زنان در میدانهای اجتماعی را شاهد بوده است، به عنوان مثال:
حضرت زهرا(س) با ایراد خطبه در مسجد مدینه، غاصبان خلافت را رسوا نمود و با دفاع همه جانبه از ولایت حضرت علی (ع) ، نهضت شیعی و دفاع از امیرالمؤمنین (ع) را پایه گذاری كرد، به طوری كه امروزه مكتب تشیع میراث ماندگار حضرت زهرا (س) در تقویت ولایت و مبارزه با دشمنان به شمار می رود و حضور بیش از پنجاه زن بین اصحاب امام عصر (ع) در تأسیس حكومت جهانی ایشان گواه دیگری برای تأثیر مستقیم زنان در تمدن سازی محسوب می گردد.
2. نقش غیر مستقیم:
منظور از نقش غیر مستقیم زن در تمدن سازی و تحولات عظیم اجتماعی، حضور غیر مستقیم او در تحول آفرینی اجتماعی و تاریخی است، درنقش غیر مستقیم، زن از نظر فیزیكی در جامعه حضور ندارد، اما حضور او درخانه با تربیت مردان تحول آفرین و تاریخ ساز ظاهر می شود و نقش او در انگیزه سازی، مرد آفرینی، شجاع پروری و پشتیبانی های تربیتی و معنوی تحقق می یابد.
این پشتیبانی و حمایتهای غیرمستقیم به چند صورت تحقق می یابد:
الف) در مقام و جایگاه مادر:
زنان در این مقام حساسترین نقش تاریخی و تربیتی یعنی معماری شخصیت قهرمانان و چهره های درخشان تاریخ را بر عهده دارند. حضرت زهرا (س) به عنوان مادری نمونه، فرزندانی چون امام حسن مجتبی (ع) امام حسین (ع) حضرت زینب(س) و حضرت ام كلثوم (ع) را تقدیم جامعه بشریت می كند و تمدن عاشورایی را می آفریند. آری تاریخ، مادران نمونه بسیاری را به خود دیده است كه در تربیت مردان بزرگ نقش داشته اند.
از مادر شیخ انصاری نقل شده كه می گوید: « من در رابطه با پسرم توقع بیشتری داشتم. برای اینكه من تا سالی كه او را شیر دادم، هیچ گاه بدون وضو نبودم. نیمه شب بر می خاستم، در سرمای زمستان یخ آب حوض را می شكستم، وضو می گرفتم و بعد بچه ام را شیر می دادم.(9)
مادر مقدس اردبیلی می گوید: « هرگز لقمه ای شبهه ناك نخوردم و قبل از شیر دادن بچه وضو می گرفتم و ابداً چشم به نامحرم نینداختم و در تربیت او كوشیدم.» (10)
ب) در مقام و جایگاه همسر:
نقش یك زن به عنوان همسر، در تأثیر گذاری مثبت بر مرد، درحد مادر و یا در رتبه ی پس از اوست و در برخی از برهه های تاریخی این نقش، یكتا و منحصر به فرد بوده است. مانند حضرت خدیجه (س) كه با فداكاری و پشتیبانی از پیامبر اكرم (ص) تمام اموال و دارایی های خود را فدای اعتلای اسلام می كند و یا چون همسر زهیربن قین (دُلهَم) كه در تشویق و بسیج او برای نبرد در ركاب امام حسین (ع) نقش اساسی داشت.
ج) در مقام و جایگاه دختر:
نقش یك زن به عنوان دختر نیز می تواند بسیار مؤثر باشد، مانند حضرت زهرا (س) كه به عنوان دختری بی نظیر، در حمایت از پدر خویش از هیچ كوششی دریغ نكرد و از این رو به «امّ ابیها» ملقب گردید و یا حضرت زینب (س) كه به خاطر دفاع از حریم ولایت امیرالمؤمنین (ع) به زینب (زین أب: زینت پدر) مشهور گشت.
د) در مقام و جایگاه خواهر:
از جمله نقشهای مؤثر غیر مستقیم زنان در حمایت از مردان بزرگ تمدن ساز، نقش خواهرانه می باشد كه نمونه ی بارز آن حضرت زینب (س) اُخت الحسین می باشند. ایشان با پشتیبانی، همفكری، همراهی و تعاون با امام حسین (ع)، ندای قیام عاشورائیان را به سرتاسر امت اسلام و بلكه همه ی بشریت رساندند و از این رو یكی از القاب مبارك ایشان «شریكه الحسین» است.
هـ) در مقام و جایگاه پیرو:
یكی از نقش های كلیدی زنان در تاریخ سازی، نقش پیروی و حمایتهای بی نظیر ایشان از حركتهای اصلاحی و مردان مصلح و تمدن ساز بوده است. این نقش در دوران حكومت امام عصر (ع) نیز جلوه می كند و بر اساس مستندات روایی بیش از پنجاه تن از اصحاب حضرت از زنان می باشند.
ایمان و حمایتهای حضرت آسیه از مكتب حضرت موسی تا مرز شهادت، حمایتهای حضرت سمیه از آرمانهای پیامبر اكرم (ص) تا سر حد شهادت، حمایتهای اسماء بنت عمیس از مكتب حضرت علی (ع) و یا حمایتهای زنان عاشورایی از نهضت ابا عبدالله (ع) و نقش مثبت زنان در حمایت و پشتیبانی از نهضت امام خمینی (ره) و صدها نمونه ی دیگر، گواه روشنی از نقش زنان در جایگاه یك پیرو، در جهت حمایت از مردان الهی می باشد.
پینوشتها:
1. قصص/7.
2. همان/ 10.
3. آل عمران/ 37.
4. همان/ 42.
5. همان/ 35.
6. بحار، ج 53، ص 178.
7. كشف الغمه، ج 2، ص 477.
8. مستدرك، ج 15، ص 180.
9. ریحانه بهشتی، ص 177.
10. همان، ص 177.
منبع: نیلی پور، مهدی؛ (1388)، خانواده مهدوی، اصفهان: مرغ سلیمان، چاپ سوم
نقش زنان و جايگاه آنان در حكومت امام زمان (عج)تعداد نمایش
با نگرش دقيق ميتوان گفت در هيچ مكتب و گرايشي مانند مكتب اسلام حريم وحقوق زنان مورد حمايت قرار نگرفته است. در ديدگاه اسلام زن به عنوان شخصيتي گران بها در ابعاد مختلف ايفاي نقش ميكند،
اما حريم و مدار او هرگز با مردان آميخته نميشود، مكانهاي عمومي، جلوه گاه جاذبههاي جنسي او نيست؛ رسالت و ايفاي نقش اجتماعي او، همسرداري، خانهداري و تربيت فرزند را كمرنگ نميكند؛ ميان افراطِ اختلاط و تفريط محدوديت، راه سوم «حريم» را در پيش گرفته است و غيرت و عفت او، راه هر گونه ابتذال جنسي و التذاذ را بر اغيار بسته است.
قرآن كريم زن را فوق مسايل گروهي و قبيلهاي مطرح ميسازد و به او شخصيتي جهاني ميبخشد به گونهاي كه زن نيك كرداري چون همسر فرعون را براي همة مؤمنان ـ اعم از مرد و زن ـ به عنوان الگو معرفي مينمايد.[1]
در طول تاريخ اگر مردان نقش آفرين و تاريخساز را مشاهده ميكنيم، در كنار آنان نقش زناني موفق و تأثيرگذار را نيز نبايد فراموش كنيم.
در همة انقلابها زنان تأثير فراواني در پيشبرد اهداف آن انقلاب داشتهاند. انقلاب جهاني امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف ـكه اهداف همة انبيا و اولياي الهي به طور كامل در آن تحقق پيدا خواهد كرد ـ نيز از اين مطلب مستثنا نخواهد بود و زنان نقش مؤثري در پيروزي حق بر باطل و تحقق دولت كريمة مهدوي ايفا خواهند كرد
در ميان رواياتي كه حضور و نقش زنان در حكومت امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف را مطرح ميكنند، چند دسته از روايات بيشتر قابل توجه ميباشند:
1. رواياتي كه بيانگر حضور 50 زن در بين ياران اصلي امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف ميباشد:
امام باقر عليه السلام ميفرمايند:
«به خدا قسم سيصد و سيزده نفر ميآيند، كه پنجاه نفر از اين عده زن هستند.»[2]
در روايات 313 نفر را دستياران و حكام حضرت معرفي ميكنند: آنان وزيران اويند كه از جانب او سنگيني بار حكومت را بر دوش ميكشند» و «هُم النُّجَبَاءِ وَ الْقُضَاةُ و َالْحُكَّام وَ الْفُقَهَاء فِي الدِّين». «آنان برترين ها، قاضيان، حاكمان و فقيهان در ديناند.»[3]
امام باقر عليه السلام ميفرمايند: «در زمان حكومت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف به همة مردم حكمت و علم بياموزند؛ تا آن جا كه زنان در خانهها با كتاب خدا و سنت پيامبر اكرم صل الله عليه و آله وسلم قضاوت ميكنند.»[4]
2. رواياتي كه حضور 400 زن آسماني را در حكومت حضرت مهدي (عج) مطرح ميكنند:
از پيامبر اكرم صل الله عليه و آله وسلم نقل شده است: «عيسي بن مريم به همراه هشتصد مرد و چهارصد زن از بهترين و شايستهترين افراد، روي زمين خواهد آمد.»[5]
3. رجعت زنان نيز در بعضي از روايات مطرح شده است:
امام صادق عليه السلام به مفضل بن عمر فرمودند: «همراه حضرت قائم عليه السلام سيزده زن هستند…. گفتم: آن سيزده نفر را نام ببريد. فرمود: قنوا دختر رشيد، امّ ايمن، حبابه والبيه، سميه مادر عمار ياسر، زبيده، ام خالد احميه، امّ سعيد حنفيّه، صيانه ماشطه و ام خالد جهنّبيه»[6]
اين افراد هر كدام در جهتي و عمدتاً در جهاد با دشمنان خدا از خود شايستگيهايي نشان دادهاند. برخي از آنان مانند صيانه، مادر چند شهيد بوده است و خود نيز با وضعي جانسوز به شهادت رسيد.[7]
برخي چون سميّه در راه دفاع از عقيدة خود سختترين شكنجهها را تحمل كرده و تا پاي جان از عقيدة خود دفاع كردهاند.[8] برخي نيز به خاطر پاكي و شايستگيهايي كه در وجود خود داشتهاند افتخار مصاحبت با پيامبر اكرم صل الله عليه و آله وسلم و امامان معصوم عليهم السلام را در كارنامة خود دارند و مورد عنايات ويژة معصومان عليهم السلام قرار گرفتهاند و ثابت كردهاند كه در حكومت امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف نيز ميتوانند نقش آفريني نمايند.
با توجه به رواياتي كه بيانگر حضور زنان در حكومت امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف ميباشد، نقش زنان را در موارد زير ميتوان جستجو كرد:
نمايندگي از جانب جامعة زنان در حكومت حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف، انجام فعاليتهاي فرهنگي و پاسخ گويي به مسائل شرعي بانوان، مديريت و برنامهريزي، پيام رساني و برحذر داشتن مردم از فرهنگ شيطاني دجال،[9] مداواي زخميها و پرستاري از بيماران، رساندن مهمات و آب و غذا به رزمندگان، تشويق رزمندگان براي عزيمت به جبهه و تشويق آنها در صحنه نبرد و روحيه بخشيدن به رزمندگان و….
از آن جا كه يكي از مهمترين راههاي نقش آفريني ايجاد الگوهاي رفتاري است، اين زنان ميتوانند براي بانوان عصر ما اسوه و الگوي رفتاري باشند. بانوان منتظر، نظير دوران انقلاب و دفاع مقدس؛ ميتوانند با كسب ويژگيهاي بارز اين بانوان سرافراز، خود را به قافلة ياران حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف نزديك نمايند.
با مطالعة زندگي اين بانوان نمونه به نكات مهم و ويژگيهاي بارزي برخورد ميكنيم؛ مانند:
ايمان و عشق به خدا، امام شناسي و معرفت نسبت به حجت خدا، تولي و تبري، شهادت طلبي، صبر و استقامت در راه خدا، گذشتن از جان و مال و اولاد براي حفظ دين، عبادت و بندگي خالصانة خدا، آموختن احكام شرعي و آشنايي با مسائل حلال و حرام، انجام امور عام المنفعه و گره گشايي از كار مردم، ارتباط با قرآن كريم، تربيت فرزندان صالح و…
——————————————————————————–
[1] . تحريم / 11.
[2] . بحارالانوار، ج 52، ص223، حديث 87..
[3] . معجم احاديث الامام المهدي، ج5، ص37.
[4] . الغيبة نعماني، ص239.
[5] . معجم احاديث الامام المهدي، ج5، ص515.
[6] . اثباة الهداة، ج7، صص150-171.
[7] . منهاج الدموع، ص93.
[8] . سفينة البحار، ج4، ص303.
[9] . كنزالعمال، ج14، ص602