نشاط طلبگی
در روز چهار شنبه 1390/12/10 نشستی با حضور حجه الاسلام حسینی مشاور مذهبی
از سازمان تبلیغات اسلامی اصفهان با موضوع نشاط طلبگی برای طلاب در مدرسه برگزار شد
طلبگی پزشک روح است ، ادامه کار انبیاء است.
اما چه کنیم؟
1- شناخت جایگاه ( مهمترین جایگاه در دنیا طلبگی است)
2- شناخت طلبگی ( 1- دین شناسی 2- عمل به دین 3- تبلیغ)
کلاس امداد و نجات برای طلاب
برای طلاب مدرسه با همکاری سازمان هلال احمر شهرستان شهرضا کلاس امداد و نجات برگزار شد
پنجشنبه 20 بهمن ماه 1390
مراسم اعمال عمره مفرده
برای گزاری مراسم برای طلاب که سال گذشته به حج عمره مشرف شده اند و
طلابی که امسال می خواهند
به حج عمره مشرف شوند با حضور امام جمعه محترم
شنبه1390/11/29
شرکت در انتخابات یک وظیفه قرآنی
(مقام معظم رهبری دام ظله)
دوازدهم اسفندماه، زمان برگزاری انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی است. این انتخابات نیز همچون انتخابات گذشته آزمونی برای بصیرت، آگاهی و حضور ما در دفاع از انقلاب اسلامی و ارزش های به پا خواسته از آن است.
همانگونه که مقام معظم رهبری می فرمایند:«درست در نقطه ی مقابل خواست دشمنان، همه ی ما باید در انتخابات حضور فعالی داشته باشیم» زیرا انتخابات،آبروی ملی، یکی از شاخص های رشد ملی و وسیله ای برای عظمت ملی است.
از این رو با توجه به تاکید مقام معظم رهبری(مدظله العالی) و همچنین هجمه سنگین دشمنان قسم خورده اسلام مبنی بر عدم حضور آگاهانه مردم در انتخابات ٬ بدینوسیله از دوستان عزیز کانونی می خواهم که شرکت در انتخابات را به منزله وظیفه قرآنی و میهنی خود تلقی نموده و با حضور پرشور در پای صندوق های رای یک بار دیگر پایبندی خود را به آرمان های والای شهدا و امام شهدا حضرت امام خمینی (ره ) به جهانیان نشان داده و با تجدید پیمان با مقام معظم رهبری ( مد ظله العالی ) نقشه های شوم دشمنان اسلام و ایران همیشه سر افراز را نقش برآب نمائید .
ایدیکم الله
علمدار بی نشان
شهید سید مجتبی علمدار 11 دی 1345 دیده به جهان گشود، 11دی 1364زخم عشق و جانبازی به تن نشاند، دی ماه 1370 لباس دامادی به تن کرد، دی ماه 1371 با تولد سیده زهرا، پدر شد، و 11دی 1375 به قافله همرزمان شهیدش پیوست.
متن زیر نامه تنها دختر وی است که با پدر شهیدش نجوا کرده است.با هم نامه را بخوانیم و گریه…..
بابا مجتبی سلام
امیدوارم حالت خوب باشد. حال من خوب است، خوب خوب. یادش بخیر! آن روزها که مهد کودک بودم و موقع ظهر به دنبالم می آمدی، همیشه خبر آمدنت را خانم مربیام به من میرساند:
«سیده زهرا علمدار! بیا بابات آمده دنبالت!»
و تو در کنار راهپله مهد کودک مینشستی و لحظهای بعد من در آغوشت بودم. اول مقنعه سفیدم را به تو میدادم و با حوصلهای بهیادماندنی آن را بر سرم میگذاشتی و بعد بند کفشهایم را میبستی و در آخر، دست در دستان هم بهسوی خانه میآمدیم.
راستی بابا چقدر خوب است نامه نوشتن برایت و بعد از آن با صدای بلند روبهروی عکس تو ایستادن و خواندن؛ انگار آدم سبک میشود.
بابای عزیز! تو همه چیز مرا با خود برده ای،حتی حس ناب گریستن را. بی گمان چیزی درآن سوی افق دیده ای که این گونه خویشتن را به شط جاودانه ی آسمان انداختی، با من بگو چه شنیده ای و چگونه به راز عباس بی دست پی برده ای؟
ای پدر عزیز! ای پاره دل من، یاد خاطره ی تو را جیره بندی کرده ام که مبادا تمام شوی.…. باور کن هر کجا که می روم تمام دل تنگی های تورا با خود می برم و در برابر افق خاطرات تو می نشینم و در حضور پنجره ی باز نگاهت برای تنهایی خود دست های اشک آلودم را تکان می دهم. مگر شهیدان با تو چه گفته بودند که چشمانت را از ما دریغ کردی؟ داغ تنهایی کدام اندوه، تاب ماندن را از تو گرفت و پی به چه رازی برده بودی که گام هایت تو را تا خاک ریزها برد؟ تو با بال کدام فرشته به پرواز در آمدی؟ ای منتهای دل تنگی من! ای کاش راز سکوت تو را می فهمیدم ای نوحه خوان حضرت عشق! ای نور چشم من ای پدر عزیز.!
سیده زهرا علمدار ـ فرزند شهید حاج سید مجتبی علمدار
12 بهمن همه با هم پای صندوق های رأی
وعده دیدار ما پای صندوق های رأی به امید انتخابی اصلح ما تا ظهور ایستاده ایم اللهم عجل لولیک الفرج
مژده طلوع
سلام بر تو و آن لحظه ای که به روی زمين و زمان لبخند زدی و شکوفا شدی و حلقه عارفان و شيفتگان حق را کامل کردی و
نويد آخرين سفير صلح را از خانه خود به گوش جهانيان زمزمه کردی.
جهان در انتظار فرزند صالح تو به خود می پيچد و تو آمدی که جهانی را از تب سوزان انتظار با مژده فرزندت مهدی اميد دهی.
تو زيباترين آيه روشنی! تو خوش آهنگ ترين نغمه آزادی هستی! تو نيکو ترين خلق پسنديده ای!
سلام بر تو که پدر همه چشم ها و چشمه های انتظاری!
تو زيباترينی که در سپيده دمی روشن به خاک مفهومی آسمانی بخشيدی. تو آن درخشنده ترينی که خورشيد بر افق
دوردست
نگاهت به سجده طلوع کرد. تو آن توفنده ترينی که دريا در بی کرانه سينه ات پهلو گرفت و آسمان در وسعت دستانت متولد
شد.
سلام بر همه آدينه هایی که در تمنای چشم های منتظر، نام فرزند تو را زمزمه کرد.