تصا ویر خرمشهر از اشغال تا آزادی
عراقیها در حال عبور از اروند رود ـ آغاز جنگ
درگيري در جلوي مسجد جامع خرمشهر
درگيري در خيابانهاي خرمشهر
رزمندگان مدافع خرمشهر
پیکر پاک یک نوجوان شهيد
سربازان عراقی خوشحال از پیروزی
آغاز عمليات بيت المقدس و رهايي خرمشهر
پيش به سوي خرمشهر
رسيدن به دروازه خرمشهر
ورود به خرمشهر
اسرای عراقی
در جریان فتح خرمشهر نوزده هزار سرباز عراقی به اسارت نیروهای ایرانی درآمدند
مسجد جامع خرمشهر در روز آزادسازی این شهر
خرمشهر آزاد شد
پدر معنوی
هیچکس به من نگفت : که رابطه شما با ما ، رابطه پدر و فرزندی است. شما چون پدری مهربان و دلسوز در فکر آسایش و راحتی ما و پناهگاه همه مردم در لحظات خطر هستید. اگر محبت پدرانه شما نبود هیچکس به عنوان پناه به سراغ شما نمی آمد. اما از این صمیمیت برای ما در آن دورانی که دنبال پناه بودیم ، چیزی نگفتند. اکنون دریافته ام که تا حال ، فرزند خوبی برای این پدر بزرگوار نبوده ام و اینک دنبال راه چاره و جبران گذشته ام. چقدر دیر فهمیدم که پدر معنویم از دست گناهان فرزندش ، غمناک می شده و برای او استغفار می کرده. ای کاش می توانستم غمی از غمهایش بکاهم و لبخند رضایت را بر لبان مبارکش بنشانم. ای کاش می دانستم که از همان لحظه به تکلیف رسیدنم ، منتظر من هستی تا با تو آشنا شوم و با شما آشتی کنم تا دستم را بگیری و به آسمان ها ببری تا مرا به خدا براسانی و از شیطان نجاتم دهی و از این آشنایی ، به سعادت خود نزدیکتر شوم.
گلی از بوستان ولایت
*حجاب * نگاه*شهدا*
امام صادق (ع)
خداوند به یکی از پیامبران وحی کرد که به مومنان بگو ، در لباس و خوراک و آداب و رسوم ، دشمنان خدا را سر مشق قرار ندهید که اگر چنین کنید شما هم مانند آنان دشمنان خدا محسوب می گردید.
شهید مهدی کازرونی
دستهای کبودش را پشتش پنهان کرد و آمد پیش مادر.از او خواست که فردا به مدرسه بیاد.
مادر هم با عصبانیتاو را فرستاد پیش پدر و گفت این دفعه با پدرت برو! چه قدر بیام ضمانتت را بکنم؟
پدر دستهای قرمز مهدی را تو دستش گرفت و گفت : دوباره به معلمانت گیر دادی؟ مگه نگفتم کاری به کارشون نداشته باش؟
بی حجابند که باشند ، تو درست را بخون، ببین چطور کتکت زدند!
مهدی که هشت سال نداشت گفت :
برای چی باید نگم ، مگه آنها مسلمان نیستند ، مگه تو قرآن نیومده باید حجاب داشته باشند
الگوی ساده زیستی
علقمه گويند: بر على (ع) وارد شديم در پيش آن حضرت طبقى بافته شده از ليف خرما بود، در ميان طبق دو گرده نان جوين مشاهده كرديم، نخاله آرد جو بر روى نانها آشكارا ديده مىشد، على نان را برداشت و بر روى زانوى خود گذاشت تا آن را بشكند . آن گاه با نمك ميل فرمود . به كنيزى كه نامش فضه بود گفتم چه مىشد اگر نخاله اين آرد را براى على (ع) مىگرفتى؟ در اين هنگام اميرالمؤمنين (ع) تبسم نموده فرمود: من خودم دستور دادهام نخالهاش را نگيرد . گفتم براى چه يا على؟ ! فرمود: زيرا اين طور نفس بهتر ذليل مىشود و مؤمنان به من پيروى خواهند كرد تا وقتى كه به اصحاب ملحق شوم . (انوار نعمانيه، ص18)
*حجت *فرج*
معنای حجت این است که هر گاه محبوبت را گم کردی.
آرام و قرار نداشته باشی و به هیچ چیز غیر از او فکر نکنی.
فرج هم یعنی همین.یعنی در غیبت حضرت!آرزویی غیر از وجود
مقدس امام زمان (عج )در خانه دل نداشته باشی.
خود سازی
خودسازی یکی از وظایف منتظران است. خودسازی، یکی از مسائلی است که سالک الی اللّه باید به آن توجه کامل کند؛ چرا که اهمیت و ارزش آن به اندازه ای است که خداوند در قرآن به آن قسم یاد می کند. یکی از الزامات رسیدن به رستگاری و کمال حقیقی که بر هر انسان مسلمانی واجب است، پاک سازی روح و جان از صفات زشت و جای گزین ساختن صفات پسندیده است. البته پاک کردن آن به طور خاص در وظایف زمان غیبت، از این جهت است که درک فضیلت صحبت امام و قرار گرفتن در شمار یاران آن حضرت به این امر بستگی دارد. امام صادق علیه السلام در این باره فرمود: «هر کس دوست دارد از اصحاب مهدی(عج) باشد، باید که منتظر باشد و در این حال به پرهیزکاری و اخلاق نیکو رفتار کند. در این صورت اگر بمیرد و مهدی(عج) پس از مردنش به پاخیزد، پاداش او همچون پاداش کسی خواهد بود که آن حضرت را درک کرده است. پس بکوشید و در انتظار بمانید، گوارا باد شما را ای گروه مشمول رحمت خدا».
نگاه و گناه
هر خانواده ای برای خودش رسم و رسومی دارد.ماقبل از عروسی ، مراسمی زنانه برگزار می کنیم که معروف است به پاتختی ، خانم ها جمع می شوند و در حضور عروس و داماد جشن می کیرند.
مراسم شروع شده بود، اما هرچه اصرار می کردیم داخل خانه نمی آمد ! به شوخی گفتم : همه که تو را نمی شناسند، شاید فکر کنند عیب و ایرادی داری! قبول نمی کرد. نمی توانست روبه روی آن همه نامحرم بنشیند. جلوی در ایستاد . می گفت : همین کفایت می کند.
کتاب شهاب، ص 67 از زبان مادر شهید حسن آقاسی زاده