گزیده سخنان آیت اله خامنه ای در مورد امام خمینی (ره)
مقام معظم رهبری همواره در بیانات و سخنرانیهای خود در مجامع مختلف به نقش ارزنده امام خمینی (ره) در شکلگیری انقلاب اسلامی ایران و تاثیر حرکت عظیم ایشان بر اندیشه بشریت در سراسر جهان اشاره کردهاند.
ایشان درسخنان گهربار خود از همگان میخواهند که پیرو امام خمینی (ره) بوده و خط و راه آن امام سفر کرده را تا ظهور حضرتش ادامه دهند.
* راه ما راه امام خمینی است و در این راه با همه قدرت و قاطعیت خود حرکت خواهیم کرد.
* ادامه خط امام یعنی طرفداری از فقرا، ضعفا، عدالت اجتماعی،وحدت ملی مقابله و معارضه با استکبار جهانی و وابستگان آنها.
* امام آن روح الله بود که با عصا و ید بیضای موسوی و بیان و فرقان مصطفوی به نجات مظلومان کمر بست، تخت فرعونهای زمان را لرزاند و دل مستضعفان را به نور امید روشن ساخت.
* امام به همه فهماند که انسان کامل شدن، علی وار زیستن و تا نزدیکی مرزهای عصمت پیش رفتن افسانه نیست.
* ادامه راه امام فقط با بصیرت و صبر میسر است. نگذارید به بهانههای گوناگون آدمهای کم بصیرت، یا کم صبر یا خودخواه با بیتوجه به مصالح عمومی مردم میان صفوف مستحکم شما فاصله بیاندازد، شما را نسبت به یکدیگریا نسبت به مسئولین دل چرکین و نگران کنند آگاه باشید و بدانید این راه به هدف خواهد رسید.
* امام عظیم الشان رویای بیتعبیر تشکیل حکومت اسلامی را در عالم خارج و واقعیت محقق کرد تا انسانها بتوانند در همه ابعاد بر اساس اعتقادات خود زندگی کنند و با همت امام بود که پیام حق اسلام به آفاق عالم رسید و لازمه ظهور انسانهای برجستهای چون امام امت، گذشت از راحتیها، شهوات نفسانی و وسوسههای گوناگون و آشنا کردن دل با انوار و الطاف الهی است و برای تحقق این منظور باید تلاش و مجاهدت کرد.
* ایشان مدرسی علیالظاهر، بودند و در مسجد سلماس تدریس میفرمودند، اما اخلاص، صفای باطن و رابطه معنوی و پیوند مستحکم میان او و خدا، مقلب القلوب،موجب شد که این انسان علیالظاهر دستی نیرومند برای برافکندن بنیاد ارزشهای مادی شود و امروز رهبر کمونیست چپ یک نقطه دور دست میگوید،خواهش میکنم به من کتابی درباره اسلام بدهید تا آن را مطالعه کنم و این در حالی است که همه ما بودیم اما شما نمیتوانستید به یک جوانی که باد مارکسیسم به دماغ او خورده است کتابی بدهید.
* هنر بزرگ حضرت امام این بود که دیوارهای بین اجتماعات مردم را از بین برد و یک فضای وسیع با دلهای آشنا به وجود آورد.
* ایشان عصر گرایش و احترام به ارزشهای انسانی و احترام به عدالت و حریت انسان و اصل احترام به آراء مردم را بنیان گذاشتند که حتی دشمنان ایشان هم به عظمت امام معترفند.
* اینکه امام میفرمودند (به من خدمتگزار بگویند بهتر است تا رهبر) با صداقت و راستی بود و تعارفی در کار نبود.
* بخشیدن روح عزت، استقلال، استغناء و اعتماد به نفس به ملتی که در طول سالیان متمادی سعی شده بود که اعتماد به نفس از اوگرفته شود و استقلال او مورد دستبرد قرار گیرد و اعتماد به نفس او از بین برود و دیگران بر سرنوشت اوتسلط یابند، ازمشخصههای عمده انقلاب است که توسط امام خمینی (ره) در جامعه انقلابی کشور ترسیم شده است.
* کلام او همانند بمبی در دنیا منفجر شد و همه را تحت تاثیر قرار داد.
* راه و روش و اهداف امام خمینی همانند اهداف انبیاء بوده است.
* برای امام، امت اسلامی و اسلام مطرح بود و ایشان منطقهای فکر نمی کردند.
* در سختترین مراحل، امام عزیزمان همواره آرام و مطمئن بودند و به مردم اطمینان فراوانی داشتند.
* امام، خوب این مردم را شناخته بودند و مردم هم حقا وانصافا امامشان را خوب شناخته بودند.
* خداوند امام عزیزمان را به عنوان گوهری یکدانه و ذخیرهای ازسوی خود در میان ملت ما قرار داد.
* آن روح بزرگ و کوه ستبر به دفعات در برابر عظمت مردم تکان میخورد و میلرزید.
زندگی نامه امام خمینی (ره) به روایت امام
در روز بیستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهریـور 1281 هجرى شمسى ( 21 سپتامپر 1902 میلادى) در شهرستان خمین از توابع استان مركزى ایران در خانواده اى اهل علـم و هجرت و جهاد و در خـانـدانـى از سلاله زهـراى اطـهـر سلام الله علیها، روح الـلـه المـوسـوى الخمینـى پـاى بـر خـاكدان طبیعت نهاد .
او وارث سجایاى آباء و اجدادى بـود كه نسل در نسل در كار هـدایـت مردم وكسب مـعارف الهى كـوشیـده انـد. پـدر بزرگـوار امام خمینـى مرحوم آیه الـله سید مصطفى مـوسـوى از معاصریـن مرحـوم آیه الـلـه العظمـى میرزاى شیـرازى (رض)، پـس از آنكه سالیانـى چنـد در نجف اشـرف علـوم و معارف اسلامـى را فـرا گرفته و به درجه اجتهـاد نایل آمـده بـود بـه ایـران بازگشت و در خمیـن ملجاء مردم و هادى آنان در امـور دینـى بـود. در حـالیكه بیـش از 5 مـاه ولادت روح الـلـه نمى گذشت، طاغوتیان و خوانین تحت حمایت عمال حكومت وقت نداى حق طلبـى پـدر را كه در برابر زورگـوئیهایشان بـه مقاومت بـر خاسته بـود، با گلـوله پاسـخ گفـتـنـد و در مـسیر خمیـن به اراك وى را بـه شهادت رسانـدنـد. بستگان شهیـد بـراى اجراى حكـم الهى قصاص به .تهران (دار الحكـومه وقت) رهـسـپار شـدند و بر اجراى عـدالت اصـرار ورزیدند تا قاتل قصاص گردید
بدیـن ترتبیب امام خـمیـنى از اوان كـودكى با رنج یـتیـمىآشـنا و با مفهوم شهادت روبرو گردید. وى دوران كـودكـى و نـوجـوانى را تحت سرپرستى مادر مـومـنـه اش (بانـو هاجر) كه خـود از خاندان علـم و تقـوا و از نـوادگان مـرحـوم آیـه الـلـه خـوانسـارى ( صاحب زبـده التصانیف ) بوده است. همچنیـن نزد عمه مـكـرمه اش ( صاحبـه خانم ) كه بانـویى شجاع و حقجـو بـود سپرى كرد اما در سـن 15 سالگى از نعمت وجـود آن دو عزیز نیز محـروم گـردید.
هجرت به قـم، تحصیل دروس تكمیلى وتدریس علوم اسلامى
اندكـى پـس از هجرت آیه الله العظمـى حاج شیخ عبد الكریـم حایرى یزدى ـ رحـمه الله علیه ـ ( نـوروز 1300 هـجـرى شمسـى، مـطابق بـا رجب المـرجب 1340 هجـرى قمـرى ) امام خمینى نیز رهـسپار حـوزه علمیه قـم گردید و به سرعت مراحل تحصیلات تكمیلى علوم حـوزوى را نزد اسـاتید حـوزه قـم طـى كرد. كه مـى تـوان از فرا گرفتـن تـتـمـه مباحث كـتاب مطـول ( در علـم معانى و بیان ) نزد مرحوم آقا میـرزا محمـد علـى ادیب تهرانـى و تكمیل دروس سطح نزد مرحـوم آیه الـله سید محمد تقـى خـوانسارى، و بیشتر نزد مرحـوم آیه الـله سیـد عـلى یثربى كاشانى و دروس فـقـه و اصـول نزد زعیـم حـوزه قـم آیـه الـله العظمى حاج شیخ عبدالكریـم حایرى یزدى ـ رضـوان الـلـه علیهـم نام برد .
پـس از رحلت آیه الله العظمـى حـایـرى یزدى تلاش امـام خمینـى به همراه جمعى دیگر از مجتهدیـن حـوزه علمیه قـم به نـتیچـه رسیـد و آیه الله العظمـى(رض) به عنـوان زعیـم حـوزه عـلمیـه عازم قـــم گـردیـد. در این زمان، امام خمینـى به عـنـوان یـكـى از مـدرسیـن و مجتهدیـن صـاحب راءى در فـقـه و اصـول و فلسفه و عرفــان و اخلاق شناخته مى شد . حضرت امام طى سالهاى طولانى در حوزه علمیه قـم به تدریـس چندیـن دوره فقه، اصـول، فلسفه و عرفان و اخـلاق اسـلامى در فیضیه، مسجـد اعظم، مسجـد محمـدیه، مـدرسه حـاج ملاصـادق، مسجد سلماسى، و … همت گماشت و در حـوزه علمیه نجف نیز قریب 14 سال در مسجـد شیخ اعطـم انصــــارى (ره) معارف اهل بیت و فـقـه را در عالیترین سطـوح تدریـس نمود و در نجف بـود كه بـراى نخـستیـن بار .مبانـى نظرى حكـومت اسلامـى را در سلسله درسهاى ولایت فـقیه بازگـو نمود.
امـام خمینـى در سنگـر مبـارزه و قیــام
روحیه مبارزه و جهاد در راه خـدا ریـشـه در بینـش اعـتـقـادى و تربیت و محیط خانـوادگى و شرایط سیـاسى و اجـتماعى طـول دوران زندگى آن حضرت داشـتـه است. مـبارزات ایـشان از آغاز نـوجـوانـى آغـاز و سیـر تكاملى آن به مـوازات تكـامـل ابـعاد روحى و عـلمى ایـشان از یكـسـو و اوضاع و احـوال سیاسـى و اجتماعى ایـران و جـوامع اسـلامـى از سـوى دیگـر در اشكـال مخـتـلف ادامـه یـافـته است و در ســـال 1340 و 41 ماجراى انجمـنهاى ایالـتى و ولایـتى فرصـتـى پـدیـد آورد تا ایـشان در رهبـریت قیام و روحـانیـت ایـفاى نقـش كنـد و بـدیـن تـرتیـب قیـام سراسرى روحانیت و ملت ایـران در 15 خـرداد سال 1342 با دو ویـژگـى برجستـه یعنى رهـبرى واحد امام خمیـنى و اسلامـى بـودن انگیـزه ها، و شعارها و هدفهـاى قیام، سرآغـازى شـد بر فـصـل نـویـن مـبارزات مـلـت ایران كه بـعد ها تحت نام انقلاب اسلامى در جهان شناخـتـه و معرفـى شـد امام خمیـنـى خاطـره خـویـش از جنـگ بیـن المـلل اول را در حالیكه نـوجـوانى 12 ساله بـوده چنین یاد مـى كند : مـن هـر دو جـنـگ بیـن المللـى را یادم هست … مـن كـوچـك بـودم لكـن مـدرسـه مى رفـتـم و سربازهاى شـوروى را در هـمان مركزى كه ما داشـتیـم در خـمیـن، مـن آنجا آنهـا را مى دیـدم و ما مـورد تاخت و تاز واقع مى شـدیـم در جـنـگ بیـن المـلـل اول. حضـرت امام در جایى دیگر با یاد آورى اسامى بـرخى از خوانیـن واشـرار سـتمگر كه در پناه حكـومت مـركـزى بـه غـارت اموال و نوامیـس مردم مى پرداختند مى فـرماید : مـن از بچگى در جـنـگ بـودم … ما مـورد زلقـى هـا بـودیـم، مـورد هـجـوم رجـبعلیـهـا بــودیـم و خـودمان تفنگ داشتیـم و مـن در عیـن حالى كه تـقـریـبا شـایـد اوایـل بلوغم بود، بـچـه بودم، دور ایـن سنگـرهایى كه بـسـتـه بـود نـد در مـحل ما و اینها مى خـواسـتند هجـوم كـنند و غـارت كـنند، آنجا مى رفـتیــم سنگرها را سركشـى مى كردیـم كـودتاى رضا خان در سـوم اسفـند 1299 شمسـى كه بنابر گـواهـى اسـناد و مدارك تاریخـى و غیر قابـل خـدشـه بـوسیله انگلیـسها حـمایت و سازمانـدهـى شـده بـود هـر چـنـد كـه بـه سلطنت قاجاریه پایان بخشید و تا حـدودى حكـومت مـلوك الطـوایـفـى خـوانیـن و اشـرار پـاركنـده را محمـدود سـاخت اما درعـوض آنچـنـان دیكتاتـورى پدید آورد كه در سایـه آن هـزار فامیـل بر سرنـوشـت مـلـت مظلـوم ایـران حاكـم شدند ودودمان پهـلـوى به تنهایى عهـده دار نقـش سابق خوانین و اشرار گردید .
در چنینـى شرایطـى روحانیت ایران كه پـس از وقایع نهـضـت مشروطیت در تنگناى هجـوم بى وقـفـه دولتهـاى وقت و عـمال انگلیسى از یكـسو و دشمـنیهاى غرب باختگان روشنفـكر مـآب از سـوى دیگر قـرار داشت براى دفاع از اسـلام و حـفـظ موجـودیت خـویـش بـه تكاپـو افـتاد. آیه الـلـه العظمى حاج شیخ عـبدالـكریـم حایرى بـه دعـوت علماى وقت قـم از اراك به ایـن شهـر هجرت كرد واندكـى پـس از آن امـام خـمیـنى كه با بـهـره گیرى از استعداد فـوق العاده خـویـش دروس مقـدماتى و سطـوح حـوزه علمیه را در خـمیـن و ارا ك با سـرعـت طى كرده بود به قـم هجرت كـرد و عملا در تـحكیـم موقعیت حـوزه نـو تاسیـس قـم مـشاركـتى فعال داشت.
زمان چندانـى نگذشت كه آن حضرت در اعداد فضلاى برجـسته این حـوزه در عرفـان و فلسفه و فقه و اصـول شنـاخته شـد.
پـس از رحلت آیـه اللـه العظمى حایرى ( 10 بهمـن 1315 ه-ش ) حـوزه علمیه قـم را خطر انحلال تهـدید مى كرد. عـلماى مـتـعهـد به چاره جویى برخاستند. مدت هشت سال سرپرستى حـوزه علمیـه قـم را آیات عـظـام :
مناسبت شمسی 6 خرداد ماه 91
*** در گذشت محقق فرهیخته علامه محمد قزوینی ( 1328 ش/28 رجب 1368 ق)
*** در گذشت جواهر لعل نهرو نخست وزیر هندوستان (1964م)
اهداف رژیم بعثی عراق از جنگ با ایران
1- لغو قرار داد 1975 الجزایر و حاکمیت بر اروند
2- تجزیه استان خوزستان و تصرف بخش نفت خیز آن
3- خنثی کردن تأثیرات ناشی از انقلاب اسلامی ایران در عراق
4-برقراری یک حکومت وابسته در خوزستان
5- استیلا بر منطقه و کشورهای عرب جنوب خلیج فارس از طریق ژاندار مری منطقه
6- بدست آوردن رهبری جهان عرب
7- براندازی نظام جمهوری اسلامی
حجاب ،نگاه، شهدا
پیامبر اکرم (ص) فرمودند : بهترین زنان شما، عفیف و پاکدامن شوهر دوست هستند.
خواهرم ! با پشت پا زدن به مدهای غربی و با رعایت هرچه بیشتر حجابت ،
قلب حضرت زهرا (س) را شاد و خون شهدا را پاسداری کن و این
را هم بدان که لزوم حفظ هر چه بیشتر حجاب ، ابدا به معنای
محدود شدن فعالیت های زن نیست، بلکه حضور خواهران مسلمان در صحنه های
مختلف اجتماعی و سیاسی موثر بوده و هست.
شهید محمد رضا تقی آبادی
حساب دقیق نسبت به بیت المال
در زمان ریاست جمهوری ، حضرت آیه الله خامنه ای یک چک پنجاه هزار تومانی
برای نخست وزیر وقت
- مهندس میر حسین موسوی - ارسال می نمایند و می فرمایند:
این حداکثر پولی که ممکن است از بیت المیال در هزینه های شخصی بند ه
جابجا شده باشد،
کمتر از این است ، ولی شما این مبلغ را به حساب خزانه دولت واریز کنید
تا من مدیون بیت المال نباشم.
مهندس حمید میرزاده(تهران)
فضیلت ماه رجب(لیله الرغائب)
در اين زمينه امام كاظم (عليه السلام) نيز ميفرمايند: رجب نام نهري در بهشت است كه از شير سفيدتر و از عسل شيرينتر است. بنابراين هر كس يك روز از ماه رجب را روزه بدارد خداوند از آن نهر به او خواهد نوشاند.
همچنين در روايت ديگري نيز ميفرمايند: رجب ماه عظيمي است كه خداوند اعمال نيك را در آن چند برابر ميفرمايد و گناهان را در آن محو ميكند.
امام صادق (عليه السلام) نيز در مورد كرامت و فضيلت اين ماه ميفرمايد: آن گاه كه قيامت بر پا شود منادي الهي فرياد ميزند أين الرجبيون؟ كجايند آنان كه ماه رجب را گرامي داشتند و از آن بهرهها بردند از آن انبوه جمعيت، گروهي برخيزند كه نور جمالشان محشر را روشن كند بر سر آنان تاجهاي شاهي كه مرصع به در و ياقوت است قرار دارد و در طرف راست هر نفر از آنان هزار فرشته و در سمت چپ نيز هزار فرشته به او كرامت و تعظيم الهي را تبريك گويند؛ از جانب الهي ندا آيد
تأملی در ماه رجب
* یا من یعطی الكثیر بالقلیل: ای آن كه در مقابل اعمال اندك و ناچیز ما، پاداش بسیار عطا می نمایی.
معمولاً در معاملات دنیوی چون نفع شخصی مطرح است لذا هر كس سعی می كند كه نفعش حداكثر باشد (بنا به خوی كمال جویی آدمی). اما خداوند از خزانه فضل و كرم خویش معامله را انجام می دهد و نه بر اساس نفع شخصی. پس در مقابل كم ما، زیادت عطا می كند چون از خزانه غیب او چیزی كسر نمی شود و در واقع صفت رحمان، كریم و … درباره خداوند یك جنبه اش این است كه هر چه او خرج كند كسر نمی آورد.
* یا من یعطی من سئله. یا من یعطی من لم یسئله و من لم یعرفه تحننا منه و رحمة: ای كسی كه به هر نیازمند و حاجت مندی عطا می كنی، ای كه عطا می كنی به كسی كه تو را نمی خواند و از تو چیزی نمی خواهد و تو را نمی شناسد كه صاحب مهر و عطوفت و رحمت هستی.
مقام تكدی و گدایی آستان ربوبی، مقامی بس بزرگ است چون اگر انسان، گدای در خانه حق شد دیگر گدایی بنده ای مثل خود را نمی كند.
به قول صائب تبریزی:
دست طلب چو پیش كسان می كنی دراز
پل بسته ای كه بگذری از آبروی خویش
لذا آدمی اگر می خواهد گدایی و اعلام حاجت كند بهتر است كه نزد خود خدا برود و خوب هم گدایی كند تا نتیجه بگیرد. چون اگر یك بار یا دوبار پذیرفته نشدی، بالاخره تو را قبول می كنند.
صد بار اگر توبه شکستی باز آ این درگه ما درگه نومیدی نیست
و به قول معروف: گر گدا كاهل بود تقصیر صاحب خانه چیست؟ پس اگر بتوان سائل آستان الهی شد و آدمی را به عنوان گدای در خانه پذیرفتند، خوشا به سعادت و به آن مقام.
” دست حاجت چو بری پیش خداوندی بر كه كریم است و رحیم است و غفور است و ودود” (سعدی). مطلب دیگر آن كه خدا به آنهایی هم كه او را نمی خوانند و به فكر او نیستند، جود و كرم و عطا ارزانی می نماید، منتها آنچه كه به سائلان می دهد طبعاً ارزشمندتراست و در مقایسه با آنچه كه به تعبیری به خدانشناسان می دهد جلوه دیگری دارد. با این حال همه مشمول الطاف او هستند، همه بر سر سفره گسترده پر خیر و بركت او هستند.” ای كه از خزانه كرمت، گبر و ترسا وظیفه خور داری.”
* اعطنی بمسئلتی ایاك جمیع خیر الدنیا و جمیع خیر الاخره: عطا كن به من در مقابل خواهش و خواسته ام همه خیر دنیا و همه خیر آخرت را.
تا اینجا هر چه گفته شد در واقع زمینه سازی و مقدمه چینی بود برای بیان اصل حرف . چون قبلا گفته شد (یا من یعطی) و حال می گوییم (اعطنی) یعنی سر اصل موضوع رفته است. خوب حالا چه و چگونه بگوییم؟ این كه انسان حواسش موقع اعلام خواسته و نیاز جمع باشد و خود را گم نكند و یا كم و كسر نگوید كه بعداً مایه پشیمانی شود خیلی مهم است. شاید بارها برای شما پیش آمده باشد كه با كسی حرفی، صحبتی داشته اید اما بعد با خود گفته باشید كه ای كاش این و آن را هم می گفتم یا نمی گفتم. در اینجا نیز با همان لحن و حالت گدایی آستان ربوبی می گوییم عطا كن. و این عطا كن را سفت و محكم می كنیم با ” ایاك". چون فقط اوست كه می تواند این خواسته را برآورده سازد.
این كه می گویند از خدا كم نخواهید در ظاهر ممكن است جمله ساده ای باشد ولی واقعاً كارساز است چون خداوند متعال فرموده كه: اجابت می كنم خواسته دعا كننده را (اجیب دعوة الداع اذا دعان)؛و ظرافت كار در اینجاست كه دوبار كلمه ” جمیع” را آورده، یعنی هم برای دنیا و هم برای آخرت و بدین ترتیب هیچ چیزی را كم و كسر نگذاشته است؛ به این می گویند خواستن و طلب نمودن.
* واصرف عنی بمسئلتی ایاك جمیع شر الدنیا و شر الاخره. فانه غیر منقوص ما اعطیت: و دور كن از من بنا برخواسته و خواهشم جمیع شر و بدی دنیا و شر و بدی آخرت را، زیرا هر چقدر تو عطا كنی (از خزانه فضل و كرمت) كم نمی شود.
در این دعا اول خوبی ها و خیرات را طلب نمودیم و حالا طلب می كنیم كه بدی ها از ما دفع گردد.
در دنیا ما امور شر و خلاف و منفی و … زیاد داریم، ولی در آخرت مقصود از شر و بدی انعكاس اعمال ماست. جالب است كه كلمه عطا و مشتقات آن در تمام طول دعا آمده و این صفت خداوند همواره تذكر و یادآوری شده است.
* و زدنی من فضلك یا كریم: و بیفزا برای من از فضل و بخشش.
حالا تمام خواسته ما به طور تمام و كمال مطرح شده اما برای اطمینان بیشتر و محكم كاری كلمه ” زدنی” را هم آورده یعنی سوای آنچه گفتیم و نگفتیم و هر چه كه خواستیم و نخواستیم، آنچه را كه ما از قلم انداخته ایم و تو صلاح می دانی آن را نیز اضافه كن؛ چرا كه تو صاحب فضل و كرم هستی. چون جهان مادی ما نسبی است لذا عقل و فهم و درك ما هم نسبی است و ممكن است در این گیرودار دعا و اعلام حاجت و نیاز چیزی از خاطر ما برود و یا موضوعی باشد كه به صلاح ما باشد منتها بی اطلاع باشیم بنابراین با این كلمه ” زدنی” حجت را تمام می كنیم و بقیه كارها را نیز به دست خدا می سپاریم و این راه و رسم سائلی است كه می خواهد از خداوند چیزی را طلب كند. اگر دقت كنیم می بینیم سه كلمه امری آورده كه جنبه خواهش و دعا دارد: 1- اعطنی (عطا كن، ببخش) 2- واصرف (دور كن، دفع كن) 3- زدنی (زیاد كن، بیافزای) در حقیقت به نوعی خاصیت جذب خوبی ها و دفع بدی ها هم در دعا مطرح شده است كه خود جنبه تربیتی دارد. حال مثالی می زنیم: فرض كنید یك پدری می خواهد به یك مأموریت دور و طولانی برود. هنگام خداحافظی با خانواده، فرزندش بهانه می گیرد. داد و فریاد و گریه می كند كه باید مرا هم با خود ببری اما هرچه برایش توضیح می دهند كه نمی شود، ابتدا قبول نمی كند ولی در نهایت می پذیرد كه به شرط آوردن یك هدیه خوب و مناسب به همراه پدر نرود و در خانه بماند.
اكنون پدر از فرزند سئوال می كند كه دوست داری چه چیزی برایت بیاورم ؟ اگر او در جواب پدر بگوید مثلاً فلان لباس یا اسباب بازی را بیاور، خوب تكلیف پدر معلوم می شود ولی اگر بچه هوشیار و زرنگ باشد می گوید: پدر! هر چه خود دیدی برای من خوب و مناسب است همان را بیاور. این پدر هنگام خرید برای فرزندش، جمله او را به یاد می آورد و خرید كردن برایش دشوار می شود. به عبارتی این یعنی همان نقش ” “زدنی” در دعا. اینجاست كه پدر وسواس و توجه خاصی را مبذول می كند تا هدیه ای بخرد كه مورد قبول فرزند قرار گیرد؛ پس سعی می كند كه بهترین و مفیدترین ها را برای او بخرد.
حضرت امام صادق(ع) به آن شخص فرمودند حالا با دست چپ محاسن خود را بگیر و انگشت نشانه دست راست را به طرفین حركت بده و این دعا را بخوان:
* یا ذالجلال و الاكرام یا ذالنعماء والجود یا ذاالمن و الطول حرم شیبتی علی النار: ای صاحب جاه و جلال و اكرام، ای صاحب نعمتها و جود و بخشش، ای كسی كه بر ما منت می گذاری و (حاجات ما را برآورده می سازی) و ای بلند مرتبه سخاوتمند، آتش جهنم را بر موی سفید من حرام گردان.
در این قسمت از دعا ما می گوییم خدایا هر چه خواستیم و نخواستیم باز هم به كنار، یك چیزی هم این آخر دعا می خواهیم كه خیلی مهم است و آن این كه خدایا آتش را بر این موهای ما حرام گردان. چرا گفته بر موها حرام كن و نگفته مثلاً آتش را بر دست و یا پا و زبان و یا … حرام كن؟ این هم از آن نكته ها و صفاتی است كه یك سائل خوب و با حواس و یك گدای هوشیار باید دارا باشد. چون حساس ترین عضو بدن در مقابل آتش همین “مو” است لذا اگر آتش بر موها حرام شود طبیعتاً تمام اعضاء از سرتا پا در امان خواهد بود و دیگر خبری از سوختن نیست؛ و به این می گویند دعا، به این می گویند درخواست و به این می شود گفت گدایی در خانه خدا كه حقیقتاً چه گدایی با صفایی است. تكان دادن دست به طرفین می تواند نشانه ای از زار بودن اوضاع، و گریه و پشیمانی و ندامت فرد باشد و شاید به این ترتیب، دعا می خواهد بگوید كه خدایا با دست راست كه دست بیعت و قسم است با تو پیمان می بندم و قول می دهم كه مرتكب اعمال زشت نشوم. پس به ما رحم كن و ما را ببخش. برحمتك یا ارحم الراحمین. آمین یا رب العالمین.
پی نوشت:
1- كتاب نشان از بی نشانها؛ ج 1، صص277- 276.