عهدنامه مالک اشتر(اهل انصاف باش)
نکات یادگیری درس عربی
اهمیت قیام عاشورا
به بچههاتون یاد بدید حسین از بییاری سر بریده شد نه از بیآبی. عباس از معرفت و مرام بیدست شد نه به
خاطر مشک آب. اونجا که حسین فریاد زد ﴿هل من ناصر ینصرنی﴾ یار میخواست نه آب. به بچههاتون از آزادگی
حسین بگید نه از لبهای تشنه. خیلیا لب تشنه از دنیا رفتن ولی حسین نشدن. حسین یعنی مردانگی، آزادگی،
غیرت، شجاعت و شهامت. عباس یعنی جوانمردی، معرفت، حیا، غیرت. عباس یعنی پشت برادر حتی بدون
دست. حسین یعنی آزادگی حتی لحظهای که گلوی نوزادت دریده شد. افسوس که لبهای تشنه باعث شد راه
اصلی کربلا از یاد خیلیا بره. پیام کربلا ایستادن در مقابل ظلم است. به بچه هاتون راه اصلی کربلا رو نشون بدید.
یک داستان پند آموز
بازرگانی که ورشکست شده بود، نزد امام صادق علیه السلام رفت و گفت:ورشکست شدم دیگر هیچ سرمایهای
ندارم. حضرت فرمود: «مغازه که داری گفت: بله. امام صادق علیه السلام فرمود: برو مغازه را جارو کن تمیزش
کن و دم مغازه بنشین و دعایی هم حضرت فرمودند که برای برکت کسب و کارش خوانده شود. چند روز گذشت
و تاجری به مغازه این شخص مراجعه کرد و گفت: من جنس دارم جا ندارم اجازه میدهی جنسها را بریزم در
مغازه تو بفروشم و در ازای آن هم به تو پول پرداخت کنم.» تاجر اجناسش را در مغازه این شخص ریخت و
همان طور که میفروخت این شخص ورشکسته خطاب به تاجر گفت: چند تا از این اجناست را به من میدهی
من هم بفروشم و در ازای آن پولی را به تو بدهم. گفت: این چند جنس هم برای فروش نزد تو باشد. این موضوع
باعث شد که کار هر دو هم تاجر وهم شخص ورشکسته رونق پیدا کند. حالا فرض کنید این تاجر ورشکسته
در خانه مینشست و دائم میگفت: که خدایا روزی من را بده یا دائم میگفت: «یا رزاق روزی من را بده.» تنها
با دعا کردن و از خدا خواستن رزق و روزی نمیآید. از قدیم گفتهاند از تو حرکتریا، از خدا برکت. مردم قدیم
در کسب و کارشان به مواردی اعتقاد داشتند که در حال حاضر کمتر مشاهده میشود. صبح زود که کرکره
مغازه رو میراند بالا، میگفتند: خدایا به امید تو، نه به امید خلق روزگار.
یک داستان پند آموز
سرخپوستها داستان عقابی را میگویند که وقتی عمرش به آخر نزدیک میشود چنگالهایش بلند شده و انعطاف
گرفتن طعمه را دیگر ندارد نوک تیزش کند و بلند و خمیده می شود بالهای کهن سال بر اثر کلفتی پر به سینه
میچسبد و دیگر پرواز برایش دشوار است. آنگاه عقاب است و دو راهی. بمیرد یا دوباره متولد شود ولی چگونه؟
عقاب به قلهای بلند میرود نوک خود را آن قدر بر حفرهها می کوبد تا کنده شود و منتظر می ماند تا نوکی
جدید بروید. با نوک جدید تک تک چنگال هایش را از جای میکند تا چنگال نو در آید و بعد شروع به کندن
پرهای کهنه میکند.این روند دردناک 150 روز طول میکشد ولی پس از 5 ماه عقاب تازهای متولد می شود که
میتواند 30 سال دیگر زندگی کند. برای زیستن باید تغییر کرد. درد کشید… از آنچه دوست داشت گذشت.
عادات و خاطرات بد را از یاد برد و دوباره متولد شد. یا باید مرد… انتخاب با خود توست…
سخنی از بزرگان
حفظ و بکارگیری تجربه ، رمز پیروزی است. حضرت علی علیه السلام
حدیث در مورد اهمیت نگارش
هیچ ثروتی چون خرد نیست و هیچ فقری مانند نادانی نیست. حضرت علی علیه السلام