اهمیت نماز اول وقت
?✨?✨?✨?✨?
??جمــــــــلات نــ?ــاب ??
?آیت الله مجتهدی تهرانی ؛
?✨من علمای بسیاری را درک کردم ،
و اگر بخواهم در یک کلام نصیحت
تمام بزرگان را بگویم می گویم :
❗️اگر دنیا و آخرت می خواهید ،
❗️ اگر رزق و روزی می خواهید
❗️ و در یک کلام اگر همه چیز می خواهید ،
?《✨نماز اول وقت بخوانید ✨》
?✨?✨?✨?✨?
دکتر چمران
یکی از مهترین پیامهای فراموش شده عاشورا
خیلی جالبه شب عاشورا
امام حسین به یارانش فرمود: هر کس از شما حق الناسی به گردن دارد برود….
او به جهانیان فهماند که حتی
کشته شدن در کربلا هم
از بین برنده حق الناس نیست..
در عجبم از کسانی که
هزاران گناه میکنند و معتقدند
یک قطره اشک بر حسین
ضامن بهشت انهاست…
شعر عاشورا
لطفا كامل بخونين اگه گريه كردي و دلت شكست التماس دعا
خواب بودم، خواب دیدم مرده ام/
بی نهایت خسته و افسرده ام/
تا میان گور رفتم دل گرفت/
قبر کن سنگ لحد را گل گرفت/
روی من خروارها از خاک بود/
وای، قبر من چه وحشتناک بود!
بالش زیر سرم از سنگ بود/
غرق ظلمت، سوت و کور تنگ بود/
هر که آمد پیش، حرفی راند و رفت/
سوره ی حمدی برایم خواند و رفت/
خسته بودم هیچ کس یارم نشد/
زان میان یک تن خریدارم نشد/
نه رفیقی، نه شفیقی، نه کسی/
ترس بود و وحشت و دلواپسی/
ناله می کردم ولیکن بی جواب/
تشنه بودم، در پی یک جرعه آب/
آمدند از راه نزدم دو ملک/
تیره شد در پیش چشمانم فلک/
یک ملک گفتا: بگو دین تو چیست؟
دیگری فریاد زد: رب تو کیست؟
گر چه پرسش ها به ظاهر ساده بود/
لرزه بر اندام من افتاده بود/
هر چه کردم سعی تا گویم جواب/
سدّ نطقم شد هراس و اضطراب/
از سکوتم آن دو گشته خشمگین/
رفت بالا گرزهای آتشین/
قبر من پر گشته بود از نار و دود/
بار دیگر با غضب پرسش نمود:
ای گنه کار سیه دل، بسته پر/
نام اربابان خود یک یک ببر/
گوئیا لب ها به هم چسبیده بود/
گوش گویا نامشان نشنیده بود/
نامهای خوبشان از یاد رفت/
وای، سعی و زحمتم بر باد رفت/
چهره ام از شرم میشد سرخ و زرد/
بار دیگر بر سرم فریاد کرد:
در میان عمر خود کن جستجو/
کارهای نیک و زشتت را بگو/
هر چه می کردم به اعمالم نگاه/
کوله بارم بود مملو از گناه/
کارهای زشت من بسیار بود/
بر زبان آوردنش دشوار بود/
چاره ای جز لب فرو بستن نبود/
گرز آتش بر سرم آمد فرود/
عمق جانم از حرارت آب شد/
روحم از فرط الم بی تاب شد/
چون ملائک نا امید از من شدند/
حرف آخر را چنین با من زدند:
عمر خود را ای جوان کردی تباه/
نامه اعمال تو باشد سیاه/
ما که ماموران حق داوریم/
پس تو را سوی جهنم می بریم/
دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود/
دست و پایم بسته در زنجیر بود/
نا امید از هرکجا و دل فکار/
می کشیدندم به خِفّت سوی نار/
ناگهان الطاف حق آغاز شد/
از جنان درهای رحمت باز شد/
مردی آمد از تبار آسمان/
دیگران چون نجم و او چون کهکشان/
صورتش خورشید بود و غرق نور/
جام چشمانش پر از خمر طهور/
چشمهایش زندگانی می سرود/
درد را از قلب انسان می زدود/
بر سر خود شال سبزی بسته بود/
بر دلم مهرش عجب بنشسته بود/
کِی به زیبائی او گل می رسید/
پیش او یوسف خجالت می کشید/
دو ملک سر را به زیر انداختند/
بال خود را فرش راهش ساختند/
غرق حیرت داشتند این زمزمه/
آمده اینجا حسین فاطمه؟!
صاحب روز قیامت آمده/
گوئیا بهر شفاعت آمده/
سوی من آمد مرا شرمنده کرد/
مهربانانه به رویم خنده کرد/
گشتم از خود بی خود از بوی حسین (ع)/
من کجا و دیدن روی حسین (ع)/
گفت: آزادش کنید این بنده را/
خانه آبادش کنید این بنده را/
اینکه این جا این چنین تنها شده/
کام او با تربت من وا شده/
مادرش او را به عشقم زاده است/
گریه کرده بعد شیرش داده است/
خویش را در سوز عشقم آب کرد/
عکس من را بر دل خود قاب کرد/
بارها بر من محبت کرده است/
سینه اش را وقف هیئت کرده است/
سینه چاک آل زهرا بوده است/
چای ریز مجلس ما بوده است/
اسم من راز و نیازش بوده است/
تربتم مهر نمازش بوده است/
پرچم من را به دوشش می کشید/
پا برهنه در عزایم می دوید/
بهر عباسم به تن کرده کفن/
روز تاسوعا شده سقای من/
اقتدا بر خواهرم زینب نمود/
گاه میشد صورتش بهرم کبود/
تا به دنیا بود از من دم زده/
او غذای روضه ام را هم زده/
قلب او از حب ما لبریز بود/
پیش چشمش غیر ما ناچیز بود/
با ادب در مجلس ما می نشست/
قلب او با روضه ی من می شکست/
حرمت ما را به دنیا پاس داشت/
ارتباطی تنگ با عباس داشت/
اشک او با نام من می شد روان/
گریه در روضه نمی دادش امان/
بارها لعن امیه کرده است/
خویش را نذر رقیه کرده است/
گریه کرده چون برای اکبرم/
با خود او را نزد زهرا (س) می برم/
هرچه باشد او برایم بنده است/
او بسوزد، صاحبش شرمنده است/
در مرامم نیست او تنها شود/
باعث خوشحالی اعدا شود/
گرچه در ظاهر گنه کار است و بد/
قلب او بوی محبت میدهد/
سختی جان کندن و هول جواب/
بس بود بهرش به عنوان عقاب/
در قیامت عطر و بویش می دهم/
پیش مردم آبرویش می دهم/
آری آری، هرکه پا بست من است/
نامه ی اعمال او دست من است/
ناگهان بیدار گردیدم زخواب/
از خجالت گشته بودم خیس آب/
دارم اربابی به این خوبی ولی/
می کنم در طاعت او تنبلی؟
من که قلبم جایگاه عشق اوست/
پس چرا با معصیت گردیده دوست؟
من که گِریَم بهر او شام و پگاه/
پس به نامحرم چرا کردم نگاه
شیعه ۱۲ امام
این رو میگن اکتشاف ..
تا حالا به عدد 12 این طور نگاه کرده بودید؟
لا اله إلا الله 12 حرف
محمدرسول الله 12 حرف
علی بن ابی طالب 12حرف
أمیر المؤمنین 12 حرف
فاطمة الزهراء 12 حرف
الحسن والحسین 12حرف
الحسن المجتبى 12 حرف
الحسین الشهید 12 حرف
الإمام السجاد 12 حرف
الإمام الباقر 12 حرف
الإمام الصادق 12 حرف
الإمام الکاظم 12 حرف
الإمام الرضاء 12 حرف
الإمام الجواد 12 حرف
الإمام الهادی 12 حرف
الحسن العسکری 12 حرف
القائم المهدی 12 حرف
افتخارکنیدکه شیعه ی 12 امامی هستیم واقعا کیف نکردی؟؟؟؟؟
اگه کیف کردین یه صلوات بفرستين و نشر بدين!
وصیت نامه شهید ۱۶ ساله
دفترچه گناهان یک شهید ۱۶ ساله !!!
در تفحص شهدا ، دفترچه یک شهید 16 ساله که گناهان هر روزش را می نوشت پیدا شد.
گناهان یک هفته او اینها بود :
شنبه : بدون وضو خوابیدم .
یکشنبه : خنده بلند در جمع .
دو شنبه : وقتی در بازی گل زدم احساس غرور کردم .
سه شنبه : نماز شب را سریع خواندم .
چهارشنبه : فرمانده در سلام کردن از من پیشی گرفت .
پنجشنبه : ذکر روز را فراموش کردم .
جمعه : تکمیل نکردن 1000 صلوات و بسنده به 700 صلوات .
راوی که یکی از بچه های تفحص شهدا بوده می نویسد :
دارم فکر می کنم چقدر از یک پسر شانزده ساله کوچکترم…
ما چی؟؟؟؟؟؟
کجای کاریم؟؟؟!!!!حرفامون شده رساله توجیه المسائل!!
۱_غيبت…تو روشم ميگم
۲_تهمت…همه ميگن
۳_دروغ…مصلحتي
۴_رشوه…شيريني
۵_ماهواره…شبکه هاي علمي
۶_مال حرام …پيش سه هزار ميليارد هیچه!
۷_ربا…همه ميخورن ديگه
۸_نگاه به نامحرم…يه نظر حلاله
۹_موسيقي حرام….ارامش بخش
۱۰_مجلس حرام… يه شب که هزار شب نميشه
۱۱_بخل…اگه خدا ميخواست بهش ميداد
شهداواقعاشرمنده ایم
پند
<به ابوسعيد ابوالخير،گفتند :
فلاني قادر است پرواز کند،
گفت:اين که مهم نيست، مگس هم ميپرد.
گفتند:فلاني را چه ميگويي..؟؟روي آب راه ميرود..!!
گفت:اهميتي ندارد،تکه اي چوب نيز همين کار را ميکند.
گفتتند: پس از نظر تو شاهکار چيست..؟؟
گفت:اين که در ميان مردم زندگي کني ولي هيچگاه به کسي زَخم زبان نزني،دروغ نگويي، کلک نزني٬دلي نشکني٬از اعتماد کسي سوءاستفاده نکني وکسي را از خود ناراحت نکني.
اين شاهکار است .
راز اشک برای سیدالشهدا (ع)
روز اول محرم، وجود مبارک امام هشتم بسیار غمگین بود. ابن شبیب به خدمت حضرت مشرف شد، دید حضرت بسیار غمگین است. عرض کرد: چرا غمگین هستید؟ فرمود: امروز اول محرم است. تو اگر بخواهی گریه کنی، اگر می خواهی برای چیزی گریه کنی، بر ابی عبدالله گریه کن! برای اینکه او که رفت، نگذاشتند جامعه ما طعم عدالت را بچشد، طعم عقل را بچشد… سالار شهیدان را مظلومانه شهید کردند…
ایام متعلق به این خاندان و عرض ادب کردن به اینها برای خود ما فضیلت است. چون گریه کردن ما را مسلح می کند. شما در دعای کمیل می خوانید که گریه سلاح مؤمن است، اسلحه مؤمن است. اگر کسی اهل جهاد بود، خواست مبارزه کند، با دست خالی که نمی تواند بجنگد. اگر خواست با دشمن بجنگد، سلاح او تفنگ است، گلوله است و… اگر هم خواست با غرور و منیت و خودخواهی و نفس اماره بجنگد، این در دعای کمیل آمده است:و س لاحه البکاء (1).
این گریه خالصانه به درگاه خدای سبحان، آدم را مسلح می کند. یعنی آدم را از غرور، از تعدی، از ظلم و از خودبینی نجات می دهد، از احسن اثاثاً و رءیا (2) نجات می دهد، ازطمع نجات می دهد. حالا گریه خاضعانه در عبادت و غیرعبادت یک اثر دارد، گریه برای سالار شهیدان یک اثر دارد. این گریه ما را به ولایت نزدیک می کند، به امامت نزدیک می کند، به علاقه به آنها نزدیک می کند…
انسان اهل گریه، رقیق القلب است؛ قسیّ القلب نیست. این که گفتند به مجالس حسین بن علی شرکت کنید؛ برای اینکه جامعه، بهترین راه زندگی اش همین است. آنهائی که با این معارف رابطه ای ندارند، بالاخره همیشه در زحمت اند. درباره خود سیدالشهداء، حسین بن علی بن ابیطالب (سلام الله علیه) گفتند: انبیای الهی گریه کردند، وجود مبارک پیغمبر (صلی الله علیه و سلم) گریه کرد. فاطمه زهرا و علی بن ابیطالب (علیهما آلاف التحیّه و الثناء) گریه کردند…
مناجات حضرت موسی علیه السلام با خدا
حضرت موسی علیه السلام به خداوند گفت: بارخدایا تو به من نزدیکی تا آهسته بخوانمت
یا که از من دوری تا به آواز بلند تو را بخوانم؟
پس خداوند مهربان به او پیام رساند که: ای موسی!
من همنشین هرکسی هستم که مرا یاد کند.
حضرت موسی علیه السلام به خداوند گفت: گاهی اوقات در مکان هایی هستم
که شان تو والاتر از آن است که تو را در آن جا بخوانم.
خداوند مهربانانه پاسخ داد: ای موسی! به درستی که یاد من در هر مکانی نیکوست.
حضرت موسی علیه السلام به خداوند گفت: گاهی اوقات در حالاتی هستم که شان تو والاتر از آن است
که تو را در آن حالات بخوانم.
خداوند مشتاقانه پاسخ داد: ای موسی! به درستی که یاد من در هر حال خوش است.
حضرت موسی علیه السلام از خداوند پرسید: چه کسی در پناه و پوشش توست
روزی که هیچ پناه و پوششی جز تو برای کسی وجود ندارد؟
خداوند فرمود: کسانی که به یاد من باشند من نیز به یاد آنها خواهم بود. و کسانی که مرا دوست میدارند
من نیز آنان را دوست خواهم داشت.
اینان کسانی هستند که هرگاه بخواهیم بر اهل زمین بلائی نازل کنم
به خاطر آنان از آن بلا صرف نظر میکنم.